تبیان، دستیار زندگی
ناخدا «ویل راجرز» فرمانده ناو وینسن ، پس از این جنایت هولناك گفت: «سنگینی این بار را تا پایان عمر به دوش خواهم كشید». گری سیك مشاور سابق امنیت ملی آمریكا در یك گفتگوی صریح با رادیو بی بی سی خاطر نشان ساخت. «كه سرنگون كردن هواپیمای مسافربری ایران یك اقدام
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فاجعه در سکوت

ناخدا «ویل راجرز» فرمانده ناو وینسن ، پس از این جنایت هولناك گفت: «سنگینی این بار را تا پایان عمر به دوش خواهم كشید». گری سیك مشاور سابق امنیت ملی آمریكا در یك گفتگوی صریح با رادیو بی بی سی خاطر نشان ساخت. «كه سرنگون كردن هواپیمای مسافربری ایران یك اقدام شرم‌آور برای آمریكا بود و توجیه آمریكا‌یی‌ها در مورد این حادثه بسیار خجالت‌آور بود». دیوید نارسون فرمانده ناوشكن آمریكایی سایوز كه در زمان حمله در ناو وینسن حضور داشت، یك سال بعد در مجله مؤسس بررسی مسائل نیروی دریایی آمریكا گفت كه : هواپیمای ایرانی پرواز 655 ایران ایر بدون هیچ دلیل قابل قبولی سرنگون شد.

سقوط هواپیمای مسافربری

دوازدهم تیرماه 1386 یادآور سالگرد سقوط هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناوگان آمریكای جنایتكار است. در این روز كه برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی بود، هواپیمای مسافربری ایرباس ایران به شماره 655 كه از بندرعباس عازم دبی بود، برفراز آب‌های خلیج فارس و در نزدیكی جزیره هنگام مورد هجوم میگ‌های دریایی متجاوز مستقر درآب‌های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط كرد.

این هواپیما كه با موشك ناوجنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 290 مسافر و خدمه بود كه تمامی آنها اعم از مرد و زن و كودك و نوجوان و كهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند. در میان سرنشینان هواپیما 66 كودك زیر 13 سال ، 53 زن و 46 تن تبعه كشورهای خارجی نیز بودن كه كشته شدند. ساقط كردن هواپیمای مسافربری ایران از سوی جنایتكاران آمركیایی، در حقیقت یكی دیگر از مراحل رویارویی استكبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران به منظور پیروزی عراق در جنگ تحمیلی از یك سو و از تحمیل و پذیرش قطعنامه 598 از سوی دیگر بود.

پس از ماجرای مك فارلین، بازجویی‌ها و تحقیق‌های كنگره آمریكا در قبال تخلف‌های ریگان و فشار افكار عمومی برای آزادی برخی از گروگان‌های آمریكایی‌ (كه همچنان در بازداشت جهاد اسلامی لبنان بودند) ،‌ همگی موجب شد كه دولت آمریكا بعد از این تا پذیرش رسمی قطعنامه 598 از سوی ایران ، نه تنها بر شدت جانبداری خود از عراق بیفزاید، بلكه به نوشته دكتر ولایتی ، وزیر امور خارجه وقت، موجب شد تا «در برابر ایران روش خصمانه‌ای در پیش گیرد و عملا در جنگ عراق و ایران به عنوان پشتیبان عراق، به نبرد نظامی با ایران بپردازد. بدین ترتیب ، به منظور مقابله با پیروزی ایران بر عراق، ایالات متحده روابط خود با عراق را كه قبلا بهبود بخشیده بود، به تدریج به حدی تحكیم و تقویت بخشید كه این كشور به یك متحد با آمریكا در منطقه تبدیل شد.

علاوه بر اینها، دولت عراق به قصد بین‌المللی كردن جنگ، صحنه جنگ را به خلیج فارس گسترش داد و با حمله به نفت‌كش‌ها و كشتی‌های غیر نظامی ،‌ آنچه را كه به «جنگ نفت كش‌ها» مشهود شد، دامن زد. ایالات متحده كه خود در پی چنین فرصتی بود، با بین‌المللی شدن جنگ به سرعت نیروهای واكنش سریع خود را در خلیج فارس تقویت كرد و آماده درگیری مستقیم نظامی با ایران شد.

در همین حال ایالات متحده در قالب شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در تلاش بود تا ایران را كه قصد سرنگونی رژیم بعثی عراق را داشت، به پای میز مذاكره بكشاند و بی‌آنكه خسارت جنگی این كشور را تأمین كند به پذیرش آتش‌بس و خاتمه جنگ وادار نماید. بهمن ماه 1365 (فوریه 1987) ایالات متحده همراه با دیگر اعضای دایم به صورت یك گروه ، «كار مشترك سازماندهی شده‌ای» را جهت پایان دادن به جنگ عراق با ایران آغاز كردند. مذاكرات گروه به صورت محرمانه و بر اساس متن پیشنهادی ایالات متحده آغاز شد و نتیجه آن پنج ماه بعد در 29 تیر ماه 1366 (20 جولای 1987) به صورت قطعنامه 598 به تصویب شورای امنیت رسید. البته با وجود اعتراض ایران و غیبت در جلسه شورای امنیت، جمهوری اسلامی به صورت غیر مستقیم و یا از طریق تماس با دبیركل سازمان ملل و برخی كشورهای دوست در شورای امنیت از جمله آلمان غربی تلاش بسیار كرده بود تا دیدگاه‌های خود را برای این شورا روشن كند و همین هم موجب شده بود تا بر خلاف دیگر قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت، اعضای شورا در قطعنامه جدید « بعضی از مواضع ایران را در قطعنامه بگنجانند». ایالات متحده و دیگر اعضای شورای امنیت تلاش كردند تا با اصلاح بندهای شش، هفت و هشت پیش‌نویس قطعنامه 598، به نحوی رضایت جمهوری اسلامی ایران را نیز جلب نمایند.

گری سیك مشاور سابق امنیت ملی آمریكا در یك گفتگوی صریح با رادیو بی بی سی خاطر نشان ساخت. «كه سرنگون كردن هواپیمای مسافربری ایران یك اقدام شرم‌آور برای آمریكا بود و توجیه آمریكا‌یی‌ها در مورد این حادثه بسیار خجالت‌آور بود»

اما از آنجا كه هنوز بخش‌هایی از خاك ایران در اشغال نیروهای عراقی بود و دولت ایران هم با در دست داشتن بخش‌هایی از نقاط استراتژیك عراق مطمئن نبود كه در قالب این قطعنامه بتواند به خواسته‌های خود دست یابد، موضع «نه رد و نه قبول» را اتخاذ كرده بود تا از تحریم تسلیحاتی یا حمله نظامی بین‌المللی ضد خود جلوگیری نماید.

در نهایت با تدبیری كه خاویر پرزدكوئیار دبیركل سازمان ملل در 1366 (سپتامبر 1987 در سفر به ایران و عراق و مذاكره با مقام‌های دو كشور اندیشید، اولین مرحله از طرح اجرایی خود را در 23 مهر 1366 (15 اكتبر 1987) به هر دو طرف ارائه كرد. بر اساس این طرح اجرایی، قطعنامه 598 باید كلا پذیرفته شود، هیچ بندی از بندهای قطعنامه بر دیگری ارجحیت و تقدم نداشته باشد ، در روز آتش‌بس ، كار هیأت بی طرف بررسی مسؤولیت جنگ نیز شروع گردد و از تاریخ معینی بعد از روز آتش‌بس، عقب‌نشینی نیروها آغاز گردد.

هر چند ایران طرح اجرایی دبیركل را پذیرفته بود و آمادگی خود را برای اجرای قطعنامه 598 اعلام كرده بود، هم چنان «از پذیرش رسمی و علنی قطعنامه طفره می‌رفت». از نظر دولت آمریكا، این موضع ایران به دو بازی‌ای برای فرار از قطعنامه تحریم 7 بیشتر شبیه بود و طرح مسئله غرامت و مرتبط كردن آن با مسئله عقب‌نشینی نیروهای ایران ، در واقع خروج از چارچوب قطعنامه 598 و نقش آن بود.

از سوی دیگر در 13 شهریور ماه 1366 موشك زمین به زمین به خاك كویت پرتاب شد و دولت كویت، ایران را به انجام این حمله متهم كرد. در 24 مهرماه 1366 نیز موشك كرم ابریشم ناشناسی به كشتی نفت‌كش «سی اویل سیتی» متعلق به كویت كه پرچم آمریكا را برافراشته بود، اصابت كرد و منجر به آسیب‌ شدید نفت‌كش و زخمی شدن سه نفر از كاركنان آن شد. دولت آمریكا به این بهانه كه پرچم آمریكا روی نفت‌كش بود، تصمیم به اقدام تلافی جویانه گرفت و در 27 مهرماه 1366 به پایانه نفتی رشادت و میدان نفتی رسالت حمله برده و آن را تبدیل به تلی از خاك نمود.

سقوط هواپیمای مسافربری

در 30 شهریور ماه 1366 هم هلی‌كوپتری آمریكایی به كشتی بازرگانی ایرانی به نام «ایران اجر» به بهانه مین‌گذاری در خلیج‌فارس حمله كرده و چهار نفر از كاركنان آن را به شهادت و 25 نفر دیگر را به اسارت گرفت. پس از این واقعه آمریكا فعالیت‌های خصمانه خود را علیه ایران در خلیج فارس افزایش بخشید.

در همین راستا در 25 فروردین ماه 1367 ناو آمریكایی ساموئل رابرتس كه نفت‌كش كویتی‌ای را همراهی می‌كرد، در برخورد با مین به سختی آسیب دید. سه روز بعد در 28 فروردین ماه 1367 سه ناو آمریكایی در یك اقدام تلافی‌جویانه سكوی نفتی ساسان را به همراه ناوچه جوشن و سه قایق تندرو دیگر در حوالی همان سكو منهدم كردند و همچنین به تلافی حمله قایق‌های توپدار ایرانی به ناو جنگی « یلی تاید» ناوها و هواپیماهای جنگی آمریكا در خلیج‌فارس ، ناوهای سهند و سبلان را در نزدیكی دهانه تنگه هرمز هدف حمله قرار دادند كه منجر به غرق شدن یكی از ناوها و وارد آمدن خسارات فراوان به دیگری شد.

در حین انجام این عملیات‌های ناجوانمردانه از سوی ایالات متحد بر ضد جمهوری اسلامی ایران، عراق نیز در 28 فروردین ماه 1367 به كمك نیروهای آمریكایی كه جزیره فاو را برای آنها ماكت سازی كرده و به صورت دقیق محل استقرار نیروهای ایرانی را به آنها نشان داده بود، با یك حمله شیمیایی فاو را بازپس گرفت. و بعد از آن در چهارم خرداد ماه 1367 به حلبچه هم حمله برده و آن را نیز بازپس گرفت، با انجام این حمله ایران دست به 3 اقدام اساسی زد كه عبارت بودند از:

1) پیگیری روند جا به جایی در بندهای قطعنامه 598 از طریق دیپلماتیك

2) فراخوانی نیروهای مردمی برای پشتیبانی از جبهه‌ها

3) انتصاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی كل قوا

پس از اتخاذ این تصمیمات شاهد آن بودیم كه ایالات متحده از طریق سیگنال‌های آشكار و پنهان از ایران می‌خواهد تا با پذیرش قطعنامه 598 جنگ را خاتمه بخشد.

پس از سقوط جزایر مجنون و بازپس‌گیری كلیه مناطق تصرف شده در جبهه‌های جنوبی، تهاجم نیروهای عراق به منطقه شمالی در هفتم تیرماه 1367 به ارتفاعات شاخ شمیران در منطقه دربندیخان آغاز شد و پس از تخلیه نیروهای ایران ، كه برای تمركز توان خود و خارج كردن ابتكار عمل از دست عراق، صورت گرفت، ارتش عراق در ظرف پنج روز كلیه مناطق شمالی كشور را كه در سال 1366 و اردیبهشت ماه 1367 با عملیات كربلای ده، نصر چهار ، نصر هشت ، بیت‌المقدس شش آزاد شده بود، باز پس گرفت. وضعیت جدید ایران در مقایسه با گذشته ناگوارتر هم شده بود، زیرا از سویی با از دست دادن مناطق تصرف شده در داخل خاك عراق ، فاقد دست قوی در مذاكره شورای امنیت سازمان ملل بود و از سوی دیگر توان ادامه جنگ به گونه مورد نظر خود را نداشت.

این اقدام، در اصل هشداری بود از سوی كاخ سفید كه می‌خواست از طریق آن اعلام كند كه چنانچه جمهوری اسلامی ایران تن به صلح تحمیلی ندهد و دست از حملات خود علیه رژیم صدام بر ندارد، آمریكا از هیچ گونه جنایتی فروگذار نخواهد كرد.

در چنین وضعیتی بود كه شورای عالی پشتیبانی جنگ با صدور بیانیه‌ای ضمن تشریح جنگ، تصمیم‌های جدیدی را اعلام كرد كه از جمله آن بهبود روابط خود با فرانسه و مذاكره با انگلیس و كانادا به منظور تجدید روابط سیاسی بود. همزمان ایالات متحده هم دست به فشارهای سیاسی جدیدی بر دولت عراق زد تا این كشور را راضی كند كه با راه حل دیپلماتیك مورد قبول ایران موافقت كند.از جمله این كه ملاقاتی میان آمریكایی‌ها و جلال طالبانیف رهبر اتحادیه میهنی كردستان ، صورت گرفت كه اعتراض دولت عراق را برانگیخت. ریچارد مورفی، مدیر كل امورخاورمیانه وزارت امور خارجه آمریكا با توجه به فضای ایجاد شده در رسانه‌های غربی مبنی بر روابط ایران و آمریكا و تنش در روابط عراق و آمریكا در سخنانی ضمن «دخالت در امور داخلی عراق و شایعه برقراری روابط پنهانی با ایران گفت:

منافع كشورهای خلیج فارس در این است كه این جنگ تمام شود ... آمریكا معتقد است كه سیاست كنونی كه مبتنی بر قاطعیت و به طور همزمان ، آمادگی برای گفتگو است، سیاست دوستی است و هم چنان پیگیری خواهد شد .... این جنگی است كه باید به آن خاتمه داد و مذاكره برای اعمال قطعنامه 598 را آغاز كرد».

لذا اینجا بودكه ایالات متحده با هدف تحمیل قطعنامه 598 به ایران و ترغیب این كشور به دست كشیدن از خواسته‌های خود؛ در 12 تیر ماه 1367 هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران را در یك اقدام عمومی مورد حمله قرارداده و تمامی 290 سرنشین آن را به شهادت رساند.

این اقدام، در اصل هشداری بود از سوی كاخ سفید كه می‌خواست از طریق آن اعلام كند كه چنانچه جمهوری اسلامی ایران تن به صلح تحمیلی ندهد و دست از حملات خود علیه رژیم صدام بر ندارد، آمریكا از هیچ گونه جنایتی فروگذار نخواهد كرد. مؤید این مطلب را می‌توان در سخنان ، مایكل آرماكاست ، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریكا، در مصاحبه‌ای كه وی در 21 تیر ماه 1367 درباره سرنگونی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران انجام داد، یافت كه وی اعتراف كرده بود كه «ما به طور یك جانبه سعی كردیم بر ایران فشار آورده ، او را مجبور به پذیرش قطعنامه نماییم».

لذا این جنایت هولناك که با هیچ اصول اخلاقی و حقوقی بین‌المللی سازگاری نداشت ، ثابت كرد كه واشنگتن برای حمایت از منافع نامشروع خود در نقاط مختلف جهان از ارتكاب هیچ عمل ضد بشری دریغ نمی‌كند.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی