تبیان، دستیار زندگی
این گداهای كوچه و خیابانی را دیده‌اید؟! مخصوصا آنهایی كه یك كبریتی، چیزی هم به قیمت هنگفت می‌فروشند، دیده‌اید كه چه سریش‌هایی هستند، تا نگیرند ول‌كن ماجرا نیستد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عوامل استجابت دعا

(2)

نیاز

به منِ فقیر كمك كن!!

عزیزان همراه، اعضا و مهمانان محترم خانواده‌ی تبیان، سلام

من سرِ وعده‌‌ای كه كرده بودم، آمده‌ام تا آنچه را كه با هم به گفتگو نشسته بودیم را ادامه دهم

می‌پرسید كدام نشست؟

یكشنبه‌ی هفته‌ی گذشته یادتان رفته؟

گفتم كه: خدا حرف بنده‌اش را گوش می‌دهد

بله صحبتمان بر سر عوامل استجابت دعا بود

آیه‌ی " وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَ لْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ " را باهم خواندیم و گفتیم:

1- دعا كننده باید بنده‌ی خدا بوده و حق بندگی را بجا آورد، بندگی كه موجب "تقرّب" او به خداوند شود.

2- و اینكه دعا كننده، وقتی خدا را صدا می‌زند و درخواستی دارد واقعاً از خدا بخواهد و بداند كه او فقط می‌تواند حاجتش را روا كند و غیر او كاره‌ای نیستند.

شنیده‌اید می‌گویند " آه مظلوم می‌گیرد "

امروز نیز به نكته‌ای اشاره می‌كنم كه همه، در درون، آن را می‌دانیم ولی از آن غافلیم!؟

تمام وجود من خواهش محض است!

امروز ظهر را، كه مثل تمام نیمروزهای عمرمان است، تصور كنید. فرقی نمی كند چه ‌كسی باشیم،‌ ظهر كه می‌شود چنان گرسنه‌ می‌شویم كه دوست داریم هر چه دور و برمان هست را بخوریم،

راستش را بخواهید من كه حتی نای حرف زدن هم ندارم فقط یك چیز را خوب درك می‌كنم و آن یك پُرس، نه! نه! ، 3-4 پُرس غذای خوشمزه است.

واقعاً طبیعت خیلی درس‌آموز است، چرا یاد نمی‌گیریم؟!

احساس می كنم تمام وجود من فقط شكم است، آخر می‌دانید چرا؟ چون مغزم كه برای هر نوع فعالیت فكری تعطیل شده و فقط به تحلیل چگونگی دست‌یابی به خوراكی می پردازد، البته بیشتر به تخیل خوراكی.

دیگر توان كار كردن، حرف زدن و ... نیست، دستم فقط حاضر است كه به سوی یك غذای لذیذ دراز شود و دیگر هیچ.

و كم كم سر درد و دل ضعفه و ...

حالا این حرفها را برای چه گفتم؟!

برآیند تمام آنچه كه در چنین وضعیتی من و تو را فرا می گیرد، نیاز محض به تأمین انرژی است.

این فرآیندِ تسخیر، فقط در حوزه‌ی نیازهای جسمانی نیست بلكه خواهش‌های روحی انسان نیز همین گونه هستند و حتی راسختر و سریعتر.

این را گفتم تا بگویم كه

باید از شكممان یاد بگیریم كه: وقتی چیزی می‌خواهیم چگونه تمام وجودمان را تبدیل به ‌آن نیاز كنیم.

البته اطرافمان پر است از این نمونه‌های آموزنده و در خورِ دقت.

این گداهای كوچه و خیابانی را دیده‌اید؟! مخصوصا آنهایی كه یك كبریتی، چیزی هم به قیمت هنگفت می‌فروشند، دیده‌اید كه چطور آویزان می‌شوند؛ تا نگیرند ولْ‌كنِ ماجرا نیستند.

واقعاً طبیعت خیلی درس‌آموز است.

چرا یاد نمی‌گیریم؟!

اینها را گفتم تا بگویم

وقتی چیزی از خدا می‌خواهیم باید با تمام وجود بخواهیم به سان فقیری كه هیچ و هیچ چاره‌ای جز التماس ندارد.

خواندن یك دعا كه به تنهایی اثر نمی گذارد، دعا زبان و ابزار بیان نیاز است.

نیاز كه آمد حتی گاهی به دعای خاص با الفاظ مخصوص هم احتیاجی نیست بلكه زبان و نه تنها زبان كه تمام وجود آدمی كام بگشاده و فریاد خواهش سر می‌دهد.

شنیده‌اید می‌گویند "آه مظلوم می‌گیرد" این از همان باب است.

البته نباید "دعا" با آن الفاظ مخصوص را فراموش كرد، چرا كه چگونگیِ درخواست هم در اجابت مؤثر است.

اینكه شما نیازتان را با زبان و لحن كسانی كه در آستان الهی مقامی دارند، بیان كنید، مسلماً تأثیرگذارتر است.

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

و من اینها را گفتم كه در آخر بگویم:

وقتی خواستی از خدا چیزی بگیری چنان در نیاز خود غرق شو، تا تمام وجودت به زبان آید كه:

به منِ فقیر كمک كن!!

و شما دوست عزیز حتماً‌ حرفهایی در این‌باره داری!

برای من و دوستانت بگو

تا هفته‌ی آینده...

درود و بدرود

پیوند به :

خدا حرف بنده‌اش را گوش می دهد

حسین عسگری

سایت تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.