تبیان، دستیار زندگی

شرح اصطلاحات اصول فقه؛

آشنایی با اصطلاح اصولی حجیت «قول لغوی»

حجیت قول لغوی به صحّت استناد به قول اهل لغت در استنباط حکم شرعی اطلاق می‌شود. حجیت قول لغوی، عبارت است از صحت تمسک به قول اهل لغت در آن چه که مربوط به استنباط احکام شرعی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی به صحّت استناد به قول اهل لغت در استنباط حکم شرعی اطلاق می‌شود.

تعریف
حجیت قول لغوی، عبارت است از صحت تمسک به قول اهل لغت در آن چه که مربوط به استنباط احکام شرعی است. [۱]

نظر اصولیون
مشهور علمای اصول اعتقاد دارند قول لغوی از باب ظن خاص حجت است و برای اثبات آن، علاوه بر ادعای اجماع ، به ادله زیر استدلال نموده‌اند:

← سیره عقلا
سیره عقلا ، به خصوص علمای فقه و اصول ، تمسک به قول لغوی است، زیرا عقلای عالم در هر امری به متخصص آن رجوع می‌نمایند و به ظن حاصل از عقیده شخص متخصص و ماهر اعتماد می‌کنند؛ برای مثال، در علم لغت، لغت شناسان خبره همواره مرجع عقلا برای آگاهی از ظهورات و معانی الفاظ بوده‌اند. فقها نیز در طول تاریخ برای تعیین موضوعات فقهی به کتاب‌های لغت و نظریات دانشمندان لغوی مراجعه نموده‌اند. [۲] [۳]

← قول لغوی
اگر قول لغوی حجت نباشد، لازم می‌آید که در اکثر احکام شرعی راه اجتهاد و استنباط احکام به روی مکلفین بسته شود؛ این لازم، امری باطل است، پس ملزوم آن نیز باطل است.

←← توضیح
بیشتر احکام شرعی از طریق کتاب و سنت به دست می‌آید و این دو به زبان عربی است و کلمات مشکل در آنها فراوان به چشم می‌خورد و چاره‌ای نیست جز این که برای آگاهی یافتن از معانی آنها، به کتاب‌های لغت مراجعه گردد؛ حال اگر قول لغوی حجت نباشد، لازم می‌آید که دست مجتهد از تمسک به آیات و روایات کوتاه شده و در نتیجه، باب استنباط احکام و اجتهاد مسدود گردد؛ پس چاره‌ای نیست جز این که به قول لغوی هر چند که مفید علم نباشد مراجعه شود. [۴] [۵]

← مقدمات دلیل انسداد
مرحوم « میرزای قمی » و پیروان او معتقدند باب علم نسبت به احکام شرعی به روی ما بسته است و به حکم مقدمات دلیل انسداد ، مطلق ظن در حق ما حجت است، و قول لغوی در زمره همین ظنون بوده و به همین دلیل، حجّت می‌باشد. [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰]


ـــــــــــــــ
پانویس
۱. ↑ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۱۳۱.
۲. ↑ خویی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج۲، ص۱۳۱.
۳. ↑ سبحانی تبریزی، جعفر، المحصول فی علم الاصول، ج۳، ص۱۷۸.
۴. ↑ مختاری مازندرانی، محمد حسین، فرهنگ اصطلاحات اصولی، ص۲۰۲.
۵. ↑ سبحانی تبریزی، جعفر، الموجز فی اصول الفقه، ج۲، ص۲۹۵.
۶. ↑ آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۲۸۶.
۷. ↑ فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۴، ص۲۳۶.
۸. ↑ ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص۲۷۶.
۹. ↑ محمدی، علی، شرح رسائل، ص ۲۹۱-۲۸۴.
۱۰. ↑ انصاری، مرتضی بن محمد امین، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۷۳.


منبع: پایگاه اینترنتی ویکی فقه