تبیان، دستیار زندگی
این ایامى را كه نمایشگاه كتاب در تهران برگزار مى‌شود، به نظر بنده باید "بهار كتاب" نامید. زیرا كتاب حقیقتاً مطرح مى‌شود ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كتاب و كتاب خوانی از منظر رهبر معظم انقلاب/2

رهبر معظم انقلاب

نمایشگاه كتاب در تهران "بهار كتاب" است

خبرگزاری فارس: این ایامى را كه نمایشگاه كتاب در تهران برگزار مى‌شود، به نظر بنده باید "بهار كتاب" نامید. زیرا كتاب حقیقتاً مطرح مى‌شود و گروه‌هاى زیادى از مردم- به‌ویژه جوانان- سراغ كتاب‌فروش‌ها مى‌روند. كتاب‌فروش‌ها، فروش خوبى از این جهت دارند و كتاب هم واقعاً به دست مردم علاقه‌مند مى‌رسد

این ایامى را كه نمایشگاه كتاب در تهران برگزار مى‌شود، به نظر بنده باید "بهار كتاب" نامید. زیرا كتاب حقیقتاً مطرح مى‌شود و گروه‌هاى زیادى از مردم- به‌ویژه جوانان- سراغ كتاب‌فروش‌ها مى‌روند. كتاب‌فروش‌ها، فروش خوبى از این جهت دارند و كتاب هم واقعاً به دست مردم علاقه‌مند مى‌رسد. البته سلیقه و توقع من این است كه ما در طول سیصد و شصت یا شصت و پنج روز سال، هر روز به قدر یك روز این نمایشگاه، فروش كتاب در كشور داشته باشیم. دل من این را مى‌خواهد. اگر چنین هم بشود، زیاد نیست؛ چون كشور ما كشورى متمدن و داراى تاریخ و فرهنگ است. كشور ما مثل برخى از ممالك دنیا نیست كه گذشته‌ى پربار و تاریخ و فرهنگ نداشته باشد. در كشور ما اگر مردم ده برابر آنچه آمار اعلام مى‌كند، كتاب بخوانند، خیلى زیاد نخواهد بود و دور از توقع نیست. اما حالا كه چنین نیست، ایام نمایشگاه را بنده خیلى مغتنم مى‌شمارم.

مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب تهران

22/02/1375

از این دكان به آن دكان!

نمایشگاه كتاب، یكى از پدیده‌هاى بسیار خوب و شیرین و پرفایده‌ى جمهورى اسلامى است. در گذشته، چنین چیزهایى را به یاد نداریم و سابقه ندارد. میدانى است براى عرضه‌ بهترین و تازه‌ترین عناوین كتاب، در متنوّع‌ترین موضوعات. در سابق كه سراغ كتاب مى‌رفتیم، افراد كتابخواه و كتابخوان را مى‌دیدیم كه از این دكان به آن دكان مى‌رفتند و چندین خیابان را مى‌گشتند تا بتوانند كتاب‌هاى روز و تازه منتشر شده را پیدا كنند. اما این نمایشگاه مى‌تواند همه‌ى آنچه راكه مردم مى‌خواهند، در اختیارشان بگذارد. به‌خصوص كه این نمایشگاه، بین‌المللى است.

مصاحبه‌ در بازدید از ششمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب

21/02/1372

نمایشگاه یادآوری

لازم مى‌دانم كه به مردم عزیزمان و به‌خصوص به قشر و نسلى كه با كتاب سر و كار و انس دارند، توصیه كنم كه با این‌گونه نمایشگاه‌ها و نمایشگاه كتاب، بالخصوص، ارتباط برقرار كنند. نمایشگاه كتاب، هم فرصتى است براى ناشران كه بتوانند منشورات و كارهاى جدید خودشان را در جایى در مقابل چشم بسیارى از مردم عرضه كنند و هم یك فرصت بسیار خوب است براى كتابخوان‌ها كه بتوانند از تازه‌ترین آثار، مطلع شوند. بنده با این‌كه از فهرست‌ها و اخبار كتاب و مطبوعات بى‌خبر نیستم، درعین‌حال، وقتى كه در نمایشگاه به هریك از غرفه‌ها وارد مى‌شوم، مى‌بینم كتاب‌ها و عناوین زیادى هست كه ما از آن‌ها خبر نداریم. چقدر خوب است كه كتابخوان‌ها، با كتاب‌هایى كه تازه منتشر شده، آشنا شوند و فرصت پیدا كنند آن‌ها را بیابند، ببینند و از آن‌ها استفاده كنند. چیز دیگرى هم كه در این نمایشگاه كتاب است و من مى‌خواهم بر آن تأكید كنم، این است كه نمایشگاه كتاب، یك یادآورى است براى نسل اهل كتاب و كتابخوان كه هرچه بیشتر، به كتاب اقبال كنند و رو بیاورند و با كتاب انس بگیرند.

...من، به‌خصوص از جوانان، به‌خصوص از طلاب و دانشجویان و معلمین خواهش مى‌كنم كه با كتاب انس پیدا كنند. البته این‌ها را كه مى‌گوییم تأكید است؛ والا همه‌ى نسل‌ها، از جمله اهل كسب، كارگران، نویسندگان، زنان در خانه‌ها و بیرون خانه‌ها، كارمندان ادارات، اعضاى نیروهاى مسلح، همه و همه باید با كتاب انس پیدا كنند. این نمایشگاه فرصتى است براى این‌كه شوق و عشق به كتاب در آن‌ها به‌وجود آید.

من كه در این نمایشگاه شركت مى‌كنم، یك علتش، شوق ذاتى خودم به كتاب است، كه مایلم كتاب و كتابخانه و منشورات جدید را ببینم. یك علت هم به خاطر این است كه اهمیت این كار را مى‌خواهم به جوانانى كه فرصت و توان جسمانى بیشترى از مثل من دارند، بگویم كه بیایید كتاب‌ها را ببینید و از آن‌ها استفاده كنید.

رهبر معظم انقلاب

مصاحبه‌ در پایان بازدید از پنجمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب تهران

17/02/1371

باشگاه فرهنگی عمومی!

در حقیقت نمایشگاه حالت باشگاه فرهنگى عمومى پیدا كرده است؛ و این ویژگى خوبى است. اهل ادب، اهل علم، اهل فرهنگ، اهل ذوق، اهل شعر، اهل نویسندگى، اهل كتابخوانى، اهل نسخه‌شناسى و كسانى كه با مسائل فرهنگ و ادب و معلومات ارتباطى دارند، این‌جا همدیگر را جستجو مى‌كنند و مى‌یابند. در واقع نمایشگاه دارد ملتقا و محل دیدار اهل فرهنگ و كسانى مى‌شود كه به مقوله‌ى فرهنگ علاقه دارند؛ و این اتفاق بسیار خوبى است.

مصاحبه در پایان بازدید از هفتمین نمایشگاه كتاب

20/02/1373

از هر نمایشگاه كتابی خوشم می‌آید!

به نظر من، نمایشگاه كتاب فى‌نفسه خوب است. این‌جا در حقیقت میعاد سالانه‌ى اهل فرهنگ و دانش و ادب است. هركس كه دلى در گرو دانستن و فهمیدن و خواندن و این چیزها دارد، چشمش به این نمایشگاه و در انتظار این میعاد سالانه است. آدم همچنان كه به این فضاى بیرون نگاه مى‌كند، مى‌بیند كه متروس از جمعیت است و مردم به این‌جا آمده‌اند. پیداست كه مردم ما به مسائل فرهنگى و به‌خصوص به كتاب علاقه‌مندند... من مجموعاً راضى هستم و همان‌طور كه گفتم، از هر نمایشگاه كتابى خوشم مى‌آید و آن را دوست مى‌دارم.

مصاحبه پس از بازدید از یازدهمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب

05/03/1377

كتاب خریدن!

متأسفانه نشد كتاب بخرم. كتاب‌ها را به من هدیه مى‌دهند. من مى‌خواهم كتاب بخرم یا پول كتاب‌ها را بدهم؛ اما غالباً تا من كتابى را انگشت مى‌گذارم، ناشرین فوراً مى‌گویند: "این مجانى است." و هرچه هم اصرار مى‌كنم پول بدهم، قبول نمى‌كنند. لذا من بعضى از كتاب‌ها را مى‌خواهم و واقعاً هم دوست دارم بخرم، منتها ناشرین حالا بعضى از روى رغبت و بعضى هم ممكن است در رودربایستى گیر كنند؛ وقتى مى‌گوییم این كتاب را بدهید، مى‌گویند "آقا، قابلى ندارد!" و من نمى‌خواهم كه چنین وضعى پیش بیاید، لذا به خرید كتاب اقدام نمى‌كنم. با این حال، ناشرین با محبت و مهربان، بعضى كتاب‌هایى را كه فكر مى‌كنند دوست دارم، به من هدیه مى‌كنند.

مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه كتاب

26/02/1374

یك پیشنهاد!

مى‌خواهم توصیه كنم كه این كار را هم در سطح كشور و هم از لحاظ زمانى گسترش دهند. چه خوب است نمایشگاه‌هایى در مراكز استان‌ها تشكیل گردد یا انگیزه‌هایى براى مطرح شدن موضوع كتاب ایجاد شود و همچنان كه اكنون به بهترین مؤلّفان، نویسندگان و مترجمان جایزه مى‌دهند، مثلاً بهترین كتاب‌داران و بهترین كتابخانه‌داران را نیز تشویق كنند. مثلاً ببینند بیشترین كتابخانه‌ها در كدام شهر است؛ در كدام محلّه است؛ مربوط به كدام قشر از قشرهاى مردم است و آن‌ها مورد تشویق قرار گیرند. یعنى هر آنچه كه مربوط به كتاب و كتابخانه و كتابخوانى و تولید كتاب است، مورد توجّه و تشویق و تقدیر قرار گیرد.

مصاحبه‌ در بازدید از ششمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب

21/02/1372

قرآن كریم، كتاب همیشه

قرآن، كتاب معرفت است. ما در زمینه‌ى زندگى، در زمینه‌ى آینده، در زمینه‌ى تكلیف كنونى، در زمینه‌ى هدف از بودن و در بسیارى از زمینه‌هاى دیگر، خیلى از مسائل را نمى‌دانیم. بشر مشحون به جهالت‌هاست و قرآن براى انسان معرفت مى‌آورد.

قرآن كتاب نور، كتاب معرفت، كتاب نجات، كتاب سلامت، كتاب رشد و تعالى و كتاب قرب به خداست. ما این خصوصیات را چه وقت از قرآن به دست مى‌آوریم؟ همین كه قرآن را در جیبمان بگذاریم كافى است؟ این‌كه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم كافى است؟ این‌كه ما در جلسه‌ى تلاوت قرآن شركت كنیم كافى است؟ این‌كه حتى قرآن را با صداى خوش تلاوت كنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذت ببریم كافى است؟ نه؛ چیز دیگرى لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبر در قرآن است. باید در قرآن تدبر كرد. خود قرآن در موارد متعدد از ما مى‌خواهد كه تدبر كنیم.

رهبر معظم انقلاب

در مراسم اختتامیه‌ى مسابقات قرائت قرآن

14/10/1373

دل بدهید!

اشكال عمده در كار قرآن خوانی‌هاى بى‌تأمل، این است كه اصلاً روى جملات درنگ نمى‌كنند. شما وقتى سخن حكیمى، یا سخن حكمت‌آمیزى را مى‌شنوید، باید به آن دل بدهید؛ بدون دل دادن انسان مراد را نمى‌فهمد. هر كتاب عادى- به‌خصوص اگر كتاب پرمغزى باشد، به‌خصوص اگر حكیم فرزانه‌ى بزرگى آن را نوشته باشد- همین حالت را دارد. اگر سرسرى بخوانید و رد شوید، از آن چیزى نمى‌فهمید. قرآن مى‌گوید: "مرا سرسرى نخوانید!" قرآن از عالى‌ترین مقام است؛ از قله‌ى معرفت عالم وجود است. این است كه انسان باید تأمل كند و چون عمق این آیات و این مفاهیم، خیلى زیاد است، هركسى تأمل كند، از آن استفاده خواهد كرد.

گفت و شنود به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ى زهرا(س)

18/07/1377

انس بگیرید تا بفهمید!

در دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانى كه مى‌آمدند، مى‌گفتم كه هركدام از شماها یك نسخه‌ى قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایى منتظر كارى مى‌ایستید و فراغتى پیدا مى‌كنید- یك دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم‌ساعت- قرآن را باز كنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این كتاب انس پیدا كنید. تعدادى كه این‌طور عمل كرده بودند، هرچند بسیار اندك بودند، لیكن احساس مى‌كردم كه این‌ها با این‌كه غالباً هم عربى نمى‌دانستند، از لحاظ فهم معارف اسلامى، از دیگران برجسته‌تر بودند و به‌طور ممتازى با آن‌ها تفاوت داشتند.

بدر دیدار با قاریان مصرى: شحات محمد انور و سید متولى عبدالعال

03/11/1370

دوران قرآن

این دوران، دوران قرآن است؛ زیرا پس از تجربه‌هاى ناموفق بشر در قرن‌هاى بیدارى و شكوفایى و جهش، یعنى پس از آن‌كه بشر نتوانسته است نظام زندگى انسانى و تسلابخشى متناسب با رشد طوفانى و شگفت‌آور علم براى خود پدید آورد، اكنون راه‌ها به‌تدریج به طریقه‌ى توحید و راه دین مى‌گراید و انسان كه به پختگى نزدیك شده، آنچه را در دوران غرور جاهلانه‌ى آغاز شكوفایى علم به فراموشى سپرده، دوباره باز مى‌جوید و این در همان دورانى است كه دین در نقطه‌اى از جهان به حاكمیت رسیده و با انقلابى عظیم و استثنایى، زمام زندگى میلیون‌ها انسان را به دست گرفته است.

امروز فرصتى تاریخى و استثنایى است؛ براى این‌كه قرآن در هدایت فكر و عمل انسان‌ها، قدرت و چیره‌گى خود را نشان دهد. اما این متوقف است بر این‌كه ما خود، به چشمه‌ى جوشان معارف و هدایت قرآن دست یابیم، قرآن را بفهمیم، در آن تدبر كنیم، آن را محور بحث و فحص سازیم و در اعماق آن غور كنیم. واقعیت تلخ این است كه قرآن هنوز در جامعه‌ى ما، یك امر عمومى نشده است. همه به قرآن عشق مى‌ورزند و احترام مى‌كنند؛ اما عده‌ى كمى همواره آن را تلاوت و عده‌ى كمترى در آن تدبر مى‌كنند.

پیام به گردهمایى دبیران درس قرآن سال اول دبیرستان‌ها

20/07/1368

گام اول

ما باید قبول كنیم كه ملت ما در نیم قرن پیش از پیروزى انقلاب- كه واقعاً مدت كمى نیست- روزبه‌روز از قرآن فاصله گرفته و دور شده است. تا قبل از این نیم قرن، مردم ما- حتى آن‌هایى كه سواد خواندن و نوشتن نداشتند- غالباً مى‌توانستند قرآن را از رو بخوانند. به همین جهت، مكتب‌خانه‌ها نعمت بزرگى بود. چقدر كسانى از افراد مسن نسل قبل را ما مى‌شناختیم كه سواد خواندن و نوشتن نداشتند، نمى‌توانستند فارسى بخوانند و با آن‌كه زبانشان فارسى بود، نمى‌توانستند زبان خودشان را به صورت مكتوب بنویسند و بخوانند؛ اما مى‌توانستند كتاب خدا را بخوانند و قرآن را بفهمند.

بایستى روخوانى قرآن، تمام ملت ما را شامل بشود. نباید یك نفر در میان ملت ما بماند كه قادر نباشد قرآن را باز كند و به‌صورت صحیح بخواند. زن و مرد و كوچك و بزرگ و پیر و جوان، باید بتوانند قرآن را بخوانند. البته، باید براى این كار برنامه‌ریزى بشود... این كار باید انجام بگیرد. نمى‌شود در كشورى كه بر مبناى اسلام اداره مى‌شود، قرآن را به دست یك نفر بدهیم و بگوییم بخواند، اما نتواند این كتاب عزیز را باز كند و بخواند. همه باید بتوانند قرآن را بخوانند. این قدم اول است.

دیدار با قاریان چهل كشور جهان

04/12/1368

هنوز فاصله داریم!

ما هنوز تا یك جامعه‌ى كاملاً اسلامى كه نیك‌بختى دنیا و آخرت مردم را به‌طور كامل تأمین كند و تباهى و كجروى و ظلم و انحطاط را ریشه‌كن سازد، فاصله‌ى زیادى داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسؤولان طى شود... مساجد به‌عنوان پایگاه‌هاى معنویت و تزكیه و هدایت، روزبه‌روز گرم‌تر و پررونق‌تر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامى، در گوشه و كنار جامعه، از جمله در مراكز دولتى و ادارات و دانشگاه‌ها، همه را به پیروى از تعالیم نورانى قرآن تشویق نماید. كتاب خدا در میان مردم حضور واقعى بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، براى همه- به‌خصوص جوانان و نوجوانان- امرى رایج و دایر گردد. در این مورد، مسؤولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانه‌هاى عمومى، بسى مهم و خطیر است.

فوری‌ترین هدف تشكیل نظام اسلامى، استقرار عدالت اجتماعى و قسط اسلامى است. قیام پیامبران خدا و نزول كتاب و میزان الهى، براى همین بود كه مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه‌ى قسط و عدل زندگى كنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به كمالات انسانى نایل آیند. دعوت به نظام اسلامى، منهاى اعتقادى راسخ و عملى پیگیر در راه عدالت اجتماعى، دعوتى ناقص، بلكه غلط و دروغ است و هر نظامى هرچند با آرایش اسلامى، اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا و محرومین، در سرلوحه‌ى برنامه‌هاى آن نباشد، غیراسلامى و منافقانه است. از همین‌جاست كه ادعاى سلاطین و حكامى كه با وجود داعیه‌ى مسلمانى و شعار پیروى از قرآن، راه دیگر جباران را پیموده و فاصله‌ى فقیر و غنى را بیشتر كرده و خود در صف اغنیا قرار گرفته و از درد فقرا و پابرهنگان غافل مانده‌اند، چه در تاریخ و چه در زمان حاضر، همواره از سوى هوشمندان آشنا به معارف قرآن و اسلام، مردود دانسته شده است.

رهبر معظم انقلاب

پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)

10/03/1369

هنر قرآن

واقعاً قرآن مایه‌ى هنرى خیلى عجیبى دارد كه اصلاً براى ما قابل تصویر نیست. اگر از اول تا آخر قرآن و همین‌طور بیانات رسول اكرم(ص) را ملاحظه كنید، خواهید دید توحید و دشمنى با شرك و بت و شیطان- كه مظهر شر و بدى و پلیدى است - وجود دارد و موج مى‌زند. همچنین تصمیم بر تلاش و كار و خسته نشدن و محبت به مردم و تكریم انسان و انسانیت موج مى‌زند. به عبارت دیگر، اصول اسلامى و چیزهایى كه پایه‌هاى انقلاب هستند، در تمام قرآن و از اول تا آخر ادبیات صدر اسلام و ادبیات درست اسلامى- یعنى همین روایاتى كه از ائمه(ع) رسیده و نیز نهج‌البلاغه- موج مى‌زند.

دیدار با هنرمندان رشته‌هاى گوناگون حوزه‌ى هنرى سازمان تبلیغات اسلامى

21/08/1368

كتاب‌های همیشه، نهج‌البلاغه

انسان مبهوت مى‌ماند!

سخن علی علیه‌السلام نهج‌البلاغه است؛ فصیح‌ترین كلام آدمى در میان عرب. نهج البلاغه اوج هنر و اوج زیبایى است؛ زیبایى لفظ و زیبایى معناست. انسان مبهوت مى‌ماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسنده‌ى هنرمند عرب، نتوانسته بگوید كه من از مراجعه‌ى به نهج‌البلاغه بى‌نیازم.

در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

10/10/1378

امیر سخن

به خطبه‌هاى نهج‌البلاغه نگاه كنید؛ آیت زیبایى است. امیرالمؤمنین مى‌شد معمولى حرف بزند؛ اما از بیان هنرى استفاده مى‌كند؛ "فنحن امراء‌الكلام". خود این بزرگوارها گفته‌اند كه ما امیران سخن‌ایم. واقعاً هم امیر سخن بوده‌اند. امیر سخن، یعنى بیان را به بهترین و شیواترین وجه انتخاب كنید.

سخنرانی در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)

05/05/1384

رویش كار كنید!

ما از اهل‌بیت علیهم‌السلام چیزهاى زیادى داریم؛ چیزهایى است كه اگر امروز عرضه بشود، دنیا را واقعاً در مقابل خودش به اعجاب وامى‌دارد؛ مثل نهج‌البلاغه؛ روى نهج‌البلاغه كار بشود، نكات مهمش برداشته بشود، تفكیك بشود، مطالبش تفسیر و حلاجى بشود، در روایات فحص بشود. این‌قدر ما معارف عالیه داریم كه امروز بشر محتاج آن‌هاست. این‌ها از زبان اهل‌بیت، به‌عنوان بیان اهل‌بیت و به‌عنوان اسلامى است كه اهل‌بیت معرفى مى‌كنند.

در دیدار با اعضاى شوراى عالى مجمع جهانى اهل‌بیت(ع)

04/07/1370

بالاترین‌ها

نهج‌البلاغه را براى مردم بخوانید؛ حقایق اسلامى، از جمله همین حقیقت مباركى را كه امروز در حكومت حق، یعنى نظام علوى، ولوى و نبوى جمهورى اسلامى، تجسد پیدا كرده است براى مردم بیان كنید. این، جزو بالاترین معارف اسلامى است. خیال نكنند كه مى‌شود اسلام را تبیین كرد و از حاكمیت اسلام كه امروز در این مرز و بوم متجسد شده است غافل ماند و آن را مغفول‌ٌعنه گذاشت.

در دیدار روحانیون و وعاظ، در آستانه‌ى ماه محرم

03/03/1374

امروز هم...

برجسته‌ترین نقطه‌اى كه در نهج‌البلاغه است، زهد است. امیرالمؤمنین آن روز كه این زهد را فرمود، به‌عنوان علاج بیمارى اساسى جامعه‌ى اسلامى فرمود و من مكرر گفته‌ام امروز هم ما باید همان آیات زهد را بخوانیم. آن روز هم كه امیرالمؤمنین مى‌فرمود به شیرینی‌ها و لذت‌هاى دنیا جذب نشوید، كسانى بودند كه این شیرینی‌ها و لذت‌ها، به دستشان نمى‌رسید- شاید اكثریت مردم آن‌طور بودند- امیرالمؤمنین به آن كسانى مى‌گفت كه فتوحات دنیاى اسلام، سال‌هاى گسترش امپراتورى و قدرت بین‌المللى اسلام، آن‌ها را متمكن، ثروتمند و برخوردار از امتیازات كرده بود؛ حضرت به آن‌ها هشدار مى‌داد.

در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مولاى متقیان على علیه‌السلام

05/09/1375

اسلام این‌گونه نیست!

نهج‌البلاغه‌ای كه كتاب زهد است، بر سر آن كسى كه زندگى دنیا را رها كرده است، به خیال این‌كه آخرت خودش را درست كند، فریاد مى‌زند. اسلام این‌گونه نیست.

دیدار با دانشجویان، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه

24/09/1372

گاهی از یك نقطه كوچك...

فساد گاهى از یك نكته‌ى كوچك شروع مى‌شود، بعد در انسان توسعه پیدا مى‌كند و متسرب مى‌شود. یك وقت انسان احساس مى‌كند كه یا رفته است، یا در شرف رفتن است؛ آن‌وقت تصمیم‌گیرى هم مشكل مى‌شود. خداى نكرده در هنگامى كه انسان بفهمد بیمارى نفوذ كرده، دیگر تصمیم‌گیرى هم سخت مى‌شود. باید مراقب بود؛ این مراقبت همان چیزى است كه همه‌ى ادیان و سرتاسر قرآن و نهج‌البلاغه متوجه به آن است؛ یعنى همان تقوا. این‌كه مى‌بینید امیرالمؤمنین در دوران حكومت خود این همه به تقوا امر مى‌كند- كه شاید كمتر موضوعى در نهج‌البلاغه به قدر تقوا مورد تأكید قرار گرفته است- همچنین در دعاها و روایات چقدر از خدا تقوا خواسته شده است و نیز در فرمایش‌هاى امام رضوان‌الله‌تعالى‌علیه آن‌همه درخصوص رعایت تقوا تذكر داده شده است، به‌خاطر همین است كه تقوا "حصار" است. تقوا، یعنى همان مراقبت دائمى شما از خودتان. این حصارى است به گرد شما. مبادا بگذارید این حصار شكسته شود!

بیانات در دیدار با نمایندگان و كاركنان مجلس شوراى اسلامى

10/03/1378

درس همیشه

اگر شما به نهج‌البلاغه مراجعه بفرمایید، ملاحظه خواهید كرد كه هیچ دستورالعمل و توصیه‌اى در این كتاب عظیم به قدر تقوا تكرار نشده است. تقوا در واقع یكى از بلندترین فصول زندگى عملى امیرالمؤمنین و تعالیم زبانى آن بزرگوار است. تقوا یعنى مراقبت از خود. انسان دائم باید مراقب خود باشد.

رهبر معظم انقلاب

...دولت اسلامى‌اى كه بتواند مقاصدى را كه ملت ایران و انقلاب عظیم آن‌ها داشت، تأمین كند، دولتى است كه در آن رشوه نباشد، فساد ادارى نباشد، ویژه‌خوارى نباشد، كم‌كارى نباشد، بى‌اعتنایى به مردم نباشد، میل به اشرافى‌گرى نباشد، حیف و میل بیت‌المال نباشد و دیگر چیزهایى كه در یك دولت اسلامى لازم است. در تعالیم امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه، همه‌ى این‌ها وجود دارد. نگویند این‌ها مربوط به هزاروچهارصد سال قبل است.

حقایق بشرى و اصالت‌هاى بشرى با گذشت زمان تغییر پیدا نمى‌كنند. انسان‌ها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا پایان دنیا، همیشه عدالت را دوست داشته‌اند و به عدالت نیازمند بوده‌اند؛ این تغییر پیدا نمى‌كند. انسان‌ها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا آخر دنیا به مسؤولانى كه نسبت به آن‌ها وفادار باشند، در خدمت آن‌ها باشند و براى آن‌ها صادقانه عمل كنند، احتیاج دارند؛ این‌ها كه تغییرپذیر نیست. درس امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه ناظر به این چیزهاست.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

28/05/1384

باید فرهنگ خودمان را عوض كنیم!

امیرالمؤمنین به اصحاب خود فرمود: "إنّكم لاتقدرون على ذلك". این را همه مى‌دانند كه توان و بنیه‌ى روحى و معنوى و حتى جسمانى انسان‌هایى پایین‌تر از امیرالمؤمنین، آن‌قدر نیست كه به آن قله برسند، اما حركت به سمت قله را بایستى زنده نگه داشت. بنابراین عدالت و عدالتخواهى و تزیین عدالت از چیزهایى است كه نباید آن را فراموش كرد. شما نهج‌البلاغه را كه نگاه مى‌كنید، مى‌بینید در سر تا پاى نهج‌البلاغه عدالت وجود دارد. اعتقاد جدى بنده این است كه بسیارى از ناكامی‌هاى امروز ما در عرصه‌ى رسیدن به هدف‌هاى انقلاب و اداره‌ى مطلوب كشور به‌خاطر كم‌اعتنایى به عدالت است. هركدام از ما نسبت به خودمان اغماض مى‌كنیم. اسم عدالت را مى‌آوریم و به آن تحریض هم مى‌كنیم، اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض مى‌كنیم. حالا قدرى اغماض نسبت به خود، بر اثر نقص‌ها، كوچك بودن و كوتاهی‌هاى طبیعى ما قابل قبول است، اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض مى‌كنیم. خیلى از چیزها و برخورداری‌ها را براى خود روا مى‌داریم كه براى دیگران روا نمى‌داریم. ما این فرهنگ حاكم بر ذهن خودمان را باید عوض كنیم؛ مردم هم همین‌طور.

در دیدار مدیران صدا و سیما

15/11/1381

این كجا و آن كجا!؟

آقاى "جورج جرداق" نویسنده‌ى كتاب نامدار "صوت‌العدالة" كه درباره‌ى امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام است، بین دو جمله كه یكى از امیرالمؤمنین صادر شده است و یكى هم از جناب عمر- خلیفه‌ى دوم- مقایسه‌اى مى‌كند. یك‌وقت چند نفر از استانداران یا ولات زمان جناب عمر پیش ایشان آمده بودند؛ و چون گزارشى علیه آن‌ها آمده بود، خلیفه را خشمگین كرده بود. خلیفه خطاب به آن‌ها جمله‌ى ماندگارى را گفته است: "إستعبدتم‌الناس و قد خلقهم‌الله أحراراً؟" مردم را به بردگى گرفته‌اید؛ در حالى كه خدا مردم را آزاد آفریده است؟ جمله‌ى دیگرى امیرالمؤمنین علیه‌الصلاة والسلام فرموده است كه در نهج‌البلاغه آمده و آن این است: "لاتكن عبد غیرك و قد خلقك‌الله حراً" بنده‌ى غیرخودت مباش؛ خدا تو را آزاد آفریده است. جورج جرداق بین این دو جمله مقایسه مى‌كند و مى‌گوید جمله‌ى امیرالمؤمنین به مراتب برتر از جمله‌ى عمر است؛ زیرا عمر به كسانى این خطاب را مى‌كرد كه آزادى و حریت، در دست آن‌ها هیچ تضمینى نداشت؛ چون خود آن‌ها كسانى بودند كه عمر مى‌گفت: "إستعبدتم‌الناس"؛ مردم را به بردگى گرفته‌اید. مردم را به بردگى گرفته‌اید؛ حالا به آن‌ها آزادى بدهید. این یك‌طور حرف زدن است؛ یك‌طور دیگر آن است كه امیرالمؤمنین به خود آن مردم خطاب مى‌كند و در حقیقت ضمانت اجرا را در خود كلام مى‌آورد: "لاتكن عبد غیرك و قد خلقك‌الله حرا"؛ بنده‌ى غیر خودت مباش، خدا تو را آزاد آفریده است.

مراسم فارغ‌التحصیلى گروهى از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس

12/06/1377

كتاب راهنما

نهج‌البلاغه، خیلى بیدار كننده و هوشیار كننده و خیلى قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج‌البلاغه و كلمات امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه انس پیدا كنید. اگر خداى متعال توفیق داد و یك قدم جلو رفتید، آن‌وقت با صحیفه‌ى سجادیه- كه على‌الظاهر فقط كتاب دعاست اما آن‌هم مثل نهج‌البلاغه، كتاب درس و كتاب حكمت و كتاب عبرت و كتاب راهنماى زندگى سعادتمندانه‌ى انسان است- انس بگیرید.

بازدید از دانشگاه صنعتى شریف

01/09/1378

كتاب‌های همیشه، صحیفه سجادیه

هر دعا، یك درس!

صحیفه‌ى سجادیه را اگر مطالعه كنید و جنبه‌ى دعایى كلمات را ندیده بگیرید، هر دعاى آن یك درس عالى از معارف اسلامى و قرآنى است. اگر كسى خطبه‌ى امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام در توحید را كه خطبه‌ى اول نهج‌البلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعاى اول صحیفه‌ى سجادیه را كه در تحمید است- حمد الهى است- جلو خودش بگذارد، مى‌بیند این دو مثل هم‌اند و فرقى با هم ندارند. خطبه‌اند و درس‌اند. امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام در مقابل جمعى از مردم ایستاده و معارف الهى را بیان كرده و امام سجاد علیه‌الصلاةوالسلام دعا كرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

07/12/1371

در لباس دعا

صحیفه‌ى سجادیه واقعاً كتاب بسیار فوق‌العاده‌اى است. این كتاب، در بین قدما به زبور آل‌محمد معروف است. دعاهاى این بزرگوار، ضمن این‌كه در حد اعلى‌، استغاثه‌ى به خداست، از معارف اسلامى هم پُر است. یعنى صرفاً دعا نیست؛ بلكه در لباس دعا، همه‌ى معارف اسلامى- توحید، نبوت و ...- تعلیم داده شده است.

جلسه‌ى تودیع شیخ راغب مصطفى غلوش و شیخ محمد بسیونى

11/12/1368

نغمه‌های معنوی

تا آن‌جا كه مى‌توانید، با صحیفه‌ى سجادیه مأنوس شوید. كتاب بسیار عظیمى است. این‌كه گفته‌اند زبور آل محمد، واقعاً همین‌طور است؛ پر از نغمه‌هاى معنوى است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم‌النفس است، هم درس امور اجتماعى است. آن‌جا ملاحظه كنید: "أللهم إنى أعوذ بك من هیجان‌الحرص و سورة‌الغضب... و الحاح‌الشهوة"(1). یكى‌یكى این خصوصیات معنوى و اخلاقى و این ریشه‌هاى فاسدى را كه در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفى مى‌كند.

1) صحیفه‌ی سجادیه، دعاى 56

دیدار با گروهی از پاسداران سپاه پاسداران

13/09/1376

كتاب همه‌چیز!

خواهش مى‌كنم عزیزان من، به‌خصوص جوانان، با صحیفه‌ى سجادیه انس بگیرند؛ زیرا همه‌چیز در این كتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه‌چیز، وجود دارد... اغلب دعاهاى صحیفه‌ى سجادیه- تا آن‌جا كه بنده سیر كرده‌ام- همین حالت را دارد. همه‌چیز مرتب و چیده شده است. مثل این است كه یك‌نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى‌زند. همان ناله‌هاى عاشقانه هم كه در صحیفه‌ى سجادیه آمده است، همین حالت را دارد.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى

14/11/1373

به زبان دعا

در دعاهاى معتبر خیلى معارف وجود دارد كه انسان این‌ها را در هیچ‌جا پیدا نمى‌كند؛ جز در خود همین دعاها. از جمله‌ى این دعاها، دعاهاى صحیفه‌ى سجادیه است. در منابع معرفتى ما چیزهایى وجود دارد كه جز در صحیفه‌ى سجادیه یا در دعاهاى مأثور از ائمه علیهم‌السلام انسان اصلاً نمى‌تواند این‌ها را پیدا كند. این معارف با زبان دعا بیان شده. نه این‌كه خواستند كتمان كنند؛ طبیعت آن معرفت، طبیعتى است كه با این زبان مى‌تواند بیان شود؛ با زبان دیگرى نمى‌تواند بیان شود. بعضى از مفاهیم جز با زبان دعا و تضرع و گفتگو و نجواى با پروردگار عالم اصلاً قابل بیان نیست؛ لذا ما در روایات و حتى در نهج‌البلاغه از این‌گونه معارف كمتر مى‌بینیم؛ اما در صحیفه‌ى سجادیه و در دعاى كمیل و در مناجات شعبانیه و در دعاى عرفه‌ى امام حسین و در دعاى عرفه‌ى حضرت سجاد و در دعاى ابوحمزه‌ى ثمالى از این‌گونه معارف، فراوان مى‌بینیم.

سخنرانی در دیدار اعضاى هیأت دولت

17/07/1384

برو دلت را صاف كن!

اگر كسى خیال كند كه مى‌توان دل و روح را بدون این‌ها صاف كرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه‌ى نیمه‌شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعیه‌ى صحیفه‌ى سجادیه، دل انسان صاف مى‌شود؛ والا این‌طورى نیست كه بگوییم آقا برو دلت را صاف كن؛ هر كارى هم كردى، كردى!

رهبر معظم انقلاب

دیدار اعضاى هیأت دولت

08/06/1384

در سوگ اخلاق اسلامی!

امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‌ى اسلامى كمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمى از مشكلات اساسى دنیاى اسلام كه به فاجعه‌ى كربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن‌زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‌توانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‌طور پست نشده بودند، آن‌طور به خاك نچسبیده بودند، آن‌طور از آرمان‌ها دور نشده بودند و رذایل بر آن‌ها حاكم نمى‌بود، ممكن نبود حكومت‌ها- ولو فاسد باشند؛ ولو بى‌دین و جائر باشند- بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه‌ى عظیمى، یعنى كشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه‌ى زهرا سلام‌الله‌علیها وادار كنند. مگر این شوخى است!؟ یك ملت، وقتى منشأ همه‌ى مفاسد خواهد شد كه اخلاق او خراب شود. این را امام سجاد علیه‌الصلاةوالسلام در چهره‌ى جامعه‌ى اسلامى تفحص كرد و كمر بست به این‌كه این چهره را از این زشتى پاك كند و اخلاق را نیكو گرداند. لذا، دعاى مكارم‌الاخلاق دعاست؛ اما درس است. صحیفه‌ى سجادیه دعاست؛ اما درس است.

من به شما جوانان توصیه مى‌كنم كه بروید صحیفه‌ى سجادیه را بخوانید و در آن تدبر كنید. خواندن بى‌توجه و بى‌تدبر كافى نیست. با تدبر خواهید دید كه هریك از دعاهاى این صحیفه‌ى سجادیه و همین دعاى مكارم‌الاخلاق، یك كتاب درس زندگى و درس اخلاق است.

در دیدار كاركنان وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستى و سازمان تأمین اجتماعى

23/04/1372

عوامل سعادت

مقابله با هواى نفس و شناختن آن و پیمودن راه خدا و تحمل دردسرهاى آن! این‌ها عواملى هستند كه یك انسان را سعادتمند مى‌كنند. براى این است كه مى‌بینید در دعاها و تضرعات و در كلمات ائمه علیهم‌السلام، نفس بشرى و هواهاى انسانى و شخصى، این‌همه مورد مذمت قرار گرفته و براى این است كه در دعاى صحیفه‌ى سجادیه مى‌خوانیم: "هذا مقام من استحیى لنفسه منك."(1) یعنى پروردگارا! به خاطر سبك‌سری‌هاى نفس خودم، از تو شرمنده‌ام. توجه كنید كه این را امام سجاد علیه‌السلام مى‌گوید! بنده عقیده ندارم كه ائمه علیهم‌السلام، آنچه راكه در دعا و در نیمه شب و در حال تضرع و گریه مى‌گفته‌اند، فقط براى این بوده است كه ما از آن‌ها یاد بگیریم؛ بلكه ایشان قصد انشا مى‌كردند و حقیقت را مى‌گفتند. منتها مسأله‌ى هواى نفس، در مراتب نفوس بشرى مختلف است. آنچه را كه آن بزرگوار هواى نفس مى‌داند، ممكن است در زندگى ما، عبادت یا انجام عمل مستحب هم باشد. آن، در زندگى و در تركیب وجودى امام سجاد، هواى نفس است؛ چون اوج ایشان زیاد است، لطافت روح و صفاى معنوى و روحانى‌اش بالاست.

1) صحیفه‌ی سجادیه: دعاى 32؛ پس از نماز شب

سخنرانی در دیدار فرماندهان رده‌هاى مختلف سپاه پاسداران

29/06/1373

تنها در صحیفه

این مخصوص دعاهایى است كه از معصوم به ما رسیده است: امام سجاد علیه‌الصلاة والسلام، صحیفه‌ى سجادیه را به‌صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این كتاب، پر از معارف الهى و اسلامى است. توحید خالص در صحیفه‌ى سجادیه است. نبوت و عشق به مقام تقدس نبى اسلام علیه و على آله الصلاة والسلام در صحیفه‌ى سجادیه است. مثل بقیه‌ى دعاهاى مأثور، معارف آفرینش در این كتاب است.

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران

28/11/1373

متن و شرح

دعایی مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ى سجادیه هست كه از فرزند این بزرگوار- سیدالشهدا- است. من یك‌وقت این دو دعا را با هم مقایسه مى‌كردم؛ اول دعاى امام حسین را مى‌خواندم، بعد دعاى صحیفه‌ى سجادیه را. مكرر به نظر من این طور رسیده است كه دعاى حضرت سجاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است.

دیدار با گروهی از پاسداران سپاه پاسداران

13/09/1376

دستورالعمل!

در دعاى صحیفه‌ى سجادیه یك‌جا حضرت سجاد علیه‌السلام از طرف خودش به خداوند متعال عرض مى‌كند كه: "تفعل ذلك یا إلهى بمن خوفه أكثر من رجائه لا أن یكون خوفه قنوطاً"؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه این‌كه مأیوس باشم. این، یك اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دل‌ها بدمید؛ و خوف را بیشتر. این‌كه ما آیات رحمت الهى را بخوانیم- كه بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یك دسته‌ى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد- و یك عده‌اى را غافل كنیم و نتیجه‌اش این بشود كه خیال كنند- با یك توهم معنویت- غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و كافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مى‌كند، شخصى عرض مى‌كند: یا رسول‌الله! خداوند فرمود: "لیغفر لك ‌الله ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر". این گریه براى چیست؟ عرض مى‌كند: "أفلا أكون عبداً شاكراً"؛ یعنى اگر شكر آن مغفرت را نكنم، پایه‌ى آن مغفرت سست خواهد شد... راه، راه دشوارى است؛ بشر بایست خود را براى پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده كند.

در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ى ماه محرم

05/11/1384

تكلیف ما روشن است!

"ربنا فاغفرلنا ذنوبنا"؛ اول، مغفرت خود را شامل حال ما كن. نگوییم ما براى كدام گناهمان از خداى متعال مغفرت بخواهیم. سرتاپاى بنده و امثال بنده، خطا و لغزش و گناه است. وقتى خداى متعال درباره‌ى پیغمبرش مى‌فرماید: "لیغفر لك‌ الله ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر"؛ وقتى در قرآن و دعاها و ادعیه‌ى صحیفه‌ى سجادیه و غیر آن، براى پیغمبر و اولیایش از خداى متعال طلب مغفرت مى‌شود، تكلیف ما روشن است: اول، طلب مغفرت و آمرزش. "ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و كفر عنّا سیئاتنا"؛ این تكفیر، ترمیم خطاهاست. ما بالاخره در مسیر حركت خود، خطاهایى كرده‌ایم و خدشه‌هایى به‌وجود آورده‌ایم؛ ترمیم این را هم از خدا مى‌خواهیم. بعد، "و توفّنا مع‌الأبرار"؛ مرگ ما و عبور ما از دروازه‌ى این عالم به ملكوت را هم با ابرار قرار بده؛ مثل آن‌ها و در جهت آن‌ها بمیریم. مهم‌ترین مسأله، مسأله‌ى عاقبت است.

در جمع كارگزاران نظام جمهورى اسلامى

21/09/1380

مبارزه و دعا

عجیب این است كه اگرچه از همه‌ى ائمه علیهم‌السلام- تا آن جایى كه در ذهنم هست- تقریباً دعاهایى مأثور است و ادعیه‌اى به ما رسیده است، اما بیشترین و معروف‌ترین دعاها از سه امام است، كه هر سه درگیر مبارزات بزرگ مدت عمر خودشان بودند: یكى امیرالمؤمنین علیه‌السلام است كه دعاهایى مثل دعاى كمیل و دعاهاى دیگر از آن بزرگوار رسیده است، كه یك عالم و غوغایى است. بعد ادعیه‌ى مربوط به امام حسین علیه‌السلام است، كه دعاى عرفه مظهر آن‌هاست. این دعا، واقعاً دعاى عجیبى است. بعد هم امام سجاد علیه‌السلام است كه فرزند و پیام‌آور عاشورا و مبارز در مقابل كاخ ستم یزید است. این سه امامى كه حضورشان در صحنه‌هاى مبارزات از همه بارزتر است، دعایشان هم از همه بیشتر است؛ درسشان در خلال دعا هم از همه بیشتر است.

دیدار با گروهی از پاسداران سپاه پاسداران

13/09/1376

باید بیمناك‌ باشند!

اگر در این جامعه، توجه و توسل همراه با معرفت باب شود و معناى صحیح توسل إلى‌الله كه قرآن و روایات و ادعیه و نهج‌البلاغه به ما توصیه مى‌كنند، رواج یابد- صحیفه‌ى سجادیه هم در این مورد مى‌تواند نقش بسیار خوبى ایفا كند- و خود شما و جوانانى كه با شما معاشرند با این مراحل معنوى مأنوس شوید و فرزندان خود را كه به مرور به مرحله‌ى جوانى پا مى‌گذارند، با این مقام معنوى و با این مرحله‌ى معنویت و توجه و حضور آشنا كنید- آن‌هم در قالب كلمات امام سجاد علیه‌السلام در صحیفه‌ى سجادیه و... نهج‌البلاغه هم همین روح معنوى را دارد- آن‌وقت این جامعه، جامعه‌اى است كه هرگونه دشمن مستكبرى باید حقیقتاً از آن بیمناك باشد؛ باید نسبت به جذب و هضم آن ناامید باشد؛ باید بداند كه تا روح اسلام، تا معنویت اسلام، تا تعبد به اسلام و عقیده‌ى به اسلام در جامعه هست، هیچ عاملى نمى‌تواند این ملت و این جامعه را از صراط مستقیم انقلاب اسلامى منحرف كند.

دیدار با گروهی از پاسداران سپاه پاسداران

13/09/1376

لغزشگاه دانه درشت‌ها!

از لغزشگاه‌ها بترسید. امام سجاد علیه‌الصلاةوالسلام در دعاى صحیفه‌ى سجادیه، وقتى براى سربازان اسلام دعا مى‌كنند، از جمله‌ى چیزهایى كه روى آن تكیه مى‌كنند، این است كه خدایا! یاد و محبت و علاقه‌ى به "المال‌الفتون" مال فتنه‌انگیز را از دل این‌ها بگیر. مال و پول، خیلى خطرناك و فتنه‌انگیز است و خیلى‌ها را مى‌لغزاند. ما آدم‌هاى درشتى را در تاریخ دیدیم كه وقتى پایشان به این‌جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلى باید مراقب باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ تقوا. این‌كه در قرآن از اول تا آخر این همه به تقوا توصیه شده، معنایش همین مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زیاده‌خواه است.

دیدار نمایندگان هفتمین دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى

27/03/1383

مثل موج

گرایش جوان‌ها را به اسلام مى‌بینید. این گرایش، گرایش عاطفى است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجى است كه ممكن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایه‌هاى فكرى جوان‌ها را محكم كنیم. ما این‌همه منبع داریم. همین دعاى ابوحمزه، دعاى امام حسین در روز عرفه، این‌ها را جوان‌هاى ما مى‌خوانند اما معنایش را نمى‌فهمند. "إلهى هب لى قلباً یدنیه منك شوقه"؛ چقدر از این‌گونه مناجات‌ها و از این‌گونه مبانى و از این حرف‌هاى عمیق در دعاهایى مثل مناجات شعبانیه و صحیفه‌ى سجادیه وجود دارد كه احتیاج هست ما این‌ها را براى جوان‌ها بیان و تبیین و روشن كنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقى كه دارند، بخوانند.

دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى

17/06/1384

نیم‌ساعت‌ها!

كتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از كودكى عادت بدهیم كتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مى‌خواهند بخوابند، كتاب بخوانند. یا وقتى ایام فراغتى هست، روز جمعه‌اى هست كه تفریح مى‌كنند، حتماً بخشى از آن روز را به كتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستان‌ها كه نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیل‌اند حتماً كتاب بخوانند. كتاب‌هایى را معیّن كنند، بخوانند و تمام كنند. افرادى كه كار روزانه دارند مثلاً كارمند ادارى، كارگر، كاسب و یا كشاورز هستند وقتى به خانه مى‌آیند، بخشى از زمان را گرچه نیم‌ساعت براى كتاب خواندن بگذارند.

چقدر كتاب‌ها را در همین نیم‌ساعت‌ها مى‌شود خواند! بنده دوره‌هاى بیست جلدى و بیست و چند جلدى كتاب را در همین فاصله‌هاى ده دقیقه، بیست دقیقه و یك ربع ساعته خوانده‌ام. پشت این كتاب‌ها را هم یادداشت مى‌كنم كه معلوم باشد. شاید صدها جلد كتاب را همین‌طور در این فاصله‌هاى كوتاه ده دقیقه‌اى خوانده‌ام. بسیارى از افراد را هم مى‌شناسم كه این گونه‌اند.

مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بین‌المللی كتاب

19/2/1369

پیش از خواب!

در منزل خود من، همه‌ى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌كه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم، تا خوابم مى‌آید، كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم. همه‌ى افراد خانه‌ى ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً یك كتاب كنار دستشان است. من فكر مى‌كنم كه همه‌ى خانواده‌‌هاى ایرانى باید این‌گونه باشند. توقع من، این است. باید پدر‌ها و مادر‌ها، بچه‌‌ها را از اول با كتاب، محشور و مأنوس كنند. حتى بچه‌‌هاى كوچك باید با كتاب انس پیدا كنند.

مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه كتاب

26/02/1374

فرصت‌های اندك

من مى‌خواهم خواهشى از مردم بكنم و آن این است: كسانى كه وقت‌هاى ضایع ‌شوند‌ه‌اى دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاكسى سوار مى‌شوند، یا سوار وسیله‌ى نقلیه‌ى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مى‌راند، یا در جا‌هایى مثل مطب پزشك در حال انتظار به سر مى‌برند و به‌ هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بى‌كارى مى‌گذرانند، در تمام این ساعات، كتاب بخوانند. كتاب در كیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس كه نشستند، كتاب را باز كنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانى لاى كتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصت‌هاى بعدى آن را باز كنند و از همان‌جا بخوانند.

بنده خودم چند جلد قطور از یك عنوان كتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است كه چند روزى براى انجام كارى از مشهد به تهران آمده بودم... وضعیت و فضاى اتوبوس‌هاى آن روزگار براى ما خیلى آزار دهنده بود و نمى‌توانستیم تحمل كنیم. دلم مى‌خواست سرم پایین باشد و خواندن كتاب در چنین وضعیتى بهترین كار بود. ساعتى را كه به این حالت مى‌گذراندم احساس نمى‌كردم ضایع مى‌شود. آن وقت‌ها تقریباً یك‌ساعت طول مى‌كشید تا آدم با اتوبوس از جایى به جاى دیگر مى‌رفت. بعضى وقت‌ها این جابجایى كمتر یا بیشتر هم طول مى‌كشید. به‌هرحال چنین یك‌ساعت‌هایى را احساس نمى‌كردم كه ضایع مى‌شود؛ چون كتاب مى‌خواندم.

مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب تهران

22/02/1375

به‌جای آگهی تلویزیونی

گاهى مى‌بینید یك نفر پاى تلویزیون نشسته و منتظر یك فیلم است. تلویزیون آگهى تبلیغاتى پخش مى‌كند و گاهى پخش تبلیغات بیست دقیقه طول مى‌كشد. یك‌وقت است كسى به آن تبلیغات احتیاج دار؛ اما كسى كه احتیاج ندارد آگهی‌‌هاى تبلیغاتى را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بى‌كار بنشیند!؟ یك كتاب دمِ دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه مطالعه كند. اگر مردم ما عادت كنند كه از این وقت‌هاى ضایع‌شونده براى مطالعه‌ى كتاب استفاده كنند، جامعه خیلى پیش خواهد رفت و فرهنگ كشور، خیلى ترقى خواهد كرد.

مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بین‌المللى كتاب تهران

22/02/1375