تبیان، دستیار زندگی

ویژگی های هنر بیانی قرآن

در بین زبان های شناخته شده دنیا بی گمان زبان عربی در تنوع و تعدّد واژه ها و بازگویی جزئیات معنا کم نظیر است. این مدعا را می توانیم با مقایسه ای ساده میان صرف افعال و تفاوت معنایی واژگان در زبان عربی با زبان های دیگر به اثبات برسانیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قرآن کریم
در این جا به اختصار به برخی از ویژگی های هنر بیانی قرآن می پردازیم:
۱. گزینش واژه های رسا
در بین زبان های شناخته شده دنیا بی گمان زبان عربی در تنوع و تعدّد واژه ها و بازگویی جزئیات معنا کم نظیر است. این مدعا را می توانیم با مقایسه ای ساده میان صرف افعال و تفاوت معنایی واژگان در زبان عربی با دو زبان زنده و پویای جهان یعنی انگلیسی و فارسی به اثبات برسانیم. به عنوان مثال فعل دانستن در زبان فارسی تنها شش صرف دارد، به عبارت روشنتر این زبان قادر است در بیان شمار، جنسیت و حضور یا غیبت فاعل تنها شش حالت را به صورت های: من دانستم، تو دانستی، اودانست، ما دانستیم، شما دانستید، ایشان دانستند؛ نشان دهد.
همین فعل در زبان انگلیسی به هشت حالت صرف می گردد، افزایش دو حالت دیگر به آن جهت است که در این زبان در سوم شخص مفرد بین مذکر و مونث و نیز بین انسان و شی ء تمایز برقرار شده است.
افزایش شش یا چهار صیغه در زبان عربی در مقایسه با زبان های فارسی و انگلیسی به معنای قدرت هر چه بیشتر بیانگری این زبان در انتقال معانی و مقاصد است.
مقایسه بین تنوع واژگان بین سه زبان مذکور نیز همین نتیجه را به اثبات می رساند، مثلًا برای مفهوم حیوان درنده و سلطان بیشه در زبان فارسی و انگلیسی چند واژه محدود وجود دارد همچون شیر و (noiL)
این واژه ها از بیان ویژگی این حیوان که مثلًا نر است یا ماده، پر مو است یا کم مو، چهره در هم می کشد یا نه، در میدان نبرد شجاع است یا نه، عاجز است. در حالی که در زبان عربی برای هر یک از حالات فوق واژه های اسد، غضنفر، عبوس، ضرغان و.. . وضع شده است. در زبان عربی برای انسان از دوران رحم مادر تا دوران پیری برای هر مرحله ای واژه ای خاص وجود دارد به این شرح:
رحم [/ جنین پیش از تولد]؛ ولید [/ پیش از هفت روز]؛
صدیغ [/ پس از شیرخوارگی ]؛ فطیم [/ به هنگام رشد]؛
دارج [/ چون پنج وجب شود]؛ خماس [/ دندان اصل بروید]؛
متعز [/ نزدیکی بلوغ ]؛ یافع و مراهق [/ نزدیک بلوغ ]
بالغ و.. .[1]
شاید یکی از علل گزینش زبان عربی برای ارائه معجزه بیانی پیامبر اسلام (ص) همین رسایی این زبان باشد که قرآن از آن به عنوان «مبین» یاد کرده است. [2] وجود واژه های متنوع که هر یک به جهتی از جهات مفهوم نظر دارند در عین آنکه برای زبان عربی قوت به حساب می آید، کار را برای گوینده و نویسنده این زبان در صورتی که بخواهد اثر هنری ارائه دهد دشوار می سازد، زیرا او می بایست از تمام ویژگی های خرد و کلان واژه ها مطلع بوده و به مقتضای حال، واژه ای مناسب برگزیند، کاری که از عهده بشر هر چند بلیغ و سخن سنج باشد، ساخته نیست. به عنوان نمونه همه مفسران اذعان کرده اند که مناسب ترین واژه دالّ بر سپاس گزاری از خداوند از میان واژه های: حمد، مدح، شکر، ثناء و.. . واژه «حمد» است که در آیه «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» آمده است، و نیز گفته اند چون زلیخا در مرحله هفتم عشق اسیر زیبایی یوسف شده بود خداوند در آیه «قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً» [3]
 از واژه «شغف» استفاده کرده است.
ابوالشعثاء گوید:
 «به عبدالله بن مسعود گفتم: ای اباعبدالرحمن بیم آن دارم که از جمله هلاک شدگان باشم! گفت: چرا؟ گفتم: چون شنیدم خدای فرماید: «وَمَن یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و من مردی هستم اهل شحّ [/ بخل ] که آبی از دستم نمی چکد! ابن مسعود گفت: این آن شحّی نیست که آیه به آن اشاره دارد شحّ آن است که تو مال برادر به ستم بخوری، آن که تو داری، بخل است، البته بخل بد چیزی است.» [4] پیداست که تفاوت معنایی دو واژه «شحّ» و «بخل» گاه بر اعراب پنهان بوده است.

۱. گزینش ساختار ترکیبی برتر
پس از گزینش رساترین واژه ها، نوع چینش میان آنها بسیار نقش آفرین است، واژه ها در یک گفتار همانند پاره های آجر برای بنای ساختمان عمل می کنند، چنان که راغب اصفهانی معتقد است:
 «بدست آوردن معانی واژگان قرآن از آن جهت که برای دریافت معانی قرآن نخستین کمک کار است، بسان فراهم آوردن آجر برای ساختن یک ساختمان می ماند، چه، آجر نخستین گام برای ساختن بنا به شمار می آید.» [5] حال اگر بهترین و مرغوبترین آجرها برای یک بنا در نظر گرفته شود در صورتی که فاقد چینشی مناسب باشند، بنای مطلوب و در خور شکل نمی گیرد.
ساختار ترکیبی به منزله نقشه و چگونگی ارتباط اجزاء کلام با یکدیگر است، از این رو گفتاری از عناصر برتر فصاحت و بلاغت برخوردار است که افزون بر برخورداری از واژه های رسا دارای ترکیبی مناسب باشد. تقسیم فصاحت و رسایی به کلمه و کلام از اینجا ناشی شده است. از این رو در تعریف فصاحت گفته اند: «هرگاه کلام دچار ضعف تألیف و تنافر واژگان و تعقید نبوده و کلمات آن هر یک فصیح باشد، دارای فصاحت است.» [6] ضعف تألیف به معنای سستی و نامناسب بودن پیوند بین اجزاء کلام و تنافر کلمات به معنای دشوار بودن ادای آنها است، و مقصود از تعقید پیچیدگی آن است که ارتباط بین اجزاء کلام نامأنوس و دیر فهم باشد.
با توجه به این مقدمه، قرآن در رعایت ساختار ترکیبی بین اجزاء کلام در عالی ترین سطح خود قرار داشته و از نهایت زیبایی برخوردار است.
ساختار ترکیبی قرآن را در سه مرحله می توان مورد بررسی قرار داد:
۱. ساختار ترکیبی بین واژگان بخشی از آیه.
۲. ساختار ترکیبی بین اجزاء یک آیه.
۳. ساختار ترکیبی بین آیات یک سوره.
شاهد ساختار ترکیبی برتر میان واژه های بخشی از آیه، آیه «وَلَکمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاهٌ» است که دانشوران دانش معانی و بیان برای آن در مقایسه با عبارت معروف عربی «القتل انفی للقتل» از شانزده جهت امتیاز قائل شده اند. [7]
برای ساختار ترکیبی بین اجزاء یک آیه می توان این آیه شریفه را شاهد آورد:
«لَاتُدْرِکهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛ [8]
چشم ها او را در نمی یابند؛ و [لی ] او چشم ها را در می یابد؛ و او لطیف [و] آگاه است.»
آیه در مقام آن است تا اثبات کند که چشم های بشری از نگریستن خداوند عاجزاند. براین اساس با آوردن جمله «لاتدرکه الابصار» بر امکان هرگونه درک و رؤیت خداوند مهر بطلان زده و با یاد کرد جمله «وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ» بر این نکته پای فشرده است که لازمه ربوبیت احاطه «ربّ» بر «مربوب» است نه عکس آن، آنگاه در پایان به دو صفت الهی تأکید می کند یعنی «لطیف» و «خبیر»، «لطیف» به معنای دور بودن از دسترس چشم و رؤیت است حتی اگر با چشم مسلح انجام گیرد و واژه «خبیر» نیز بر صفت علم و آگاهی خداوند بر تمام رخدادها و موجودات تأکید دارد، بنابراین صفت «لطیف» خود استدلال است بر بخش نخست آیه یعنی «لَاتُدْرِکهُ الْأَبْصَارُ» و صفت «خبیر» بخش دوم آیه یعنی «وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ» را اثبات می کند، پیوند میان آیات یک سوره بویژه سوره های کوتاه و متوسط امری مشهود است.

ــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:

[1] التمهید فی علوم القرآن، ج 5، ص 51- 52
[2] «وَهذَا لِسَانٌ عَرَبِی مُبِینٌ» نحل/ 103.
[3] یوسف/ 30. برای آگاهی بیشتر ر. ک: روح المعانی، ج 12، ص 226
[4] المتهید فی علوم القرآن، ج 5، ص 30
[5] مفردات الفاظ القرآن، ص 6
[6] مختصر المعانی، ص 16.
[7] ر. ک: مختصر المعانی، ص 259- 260
[8] انعام/ 103.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه