تبیان، دستیار زندگی

آیا این جهان ازلی است؟

مادی ها معتقدند این جهان ازلی است؛ همیشه بوده و طبعا همیشه هم خواهد بود(اگر چه‌ تغییراتی‌ در صورت آن پیدا شود) دلیلی که برای ایـن مـوضوع اقامه کرده‌اند اینست که:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا این جهان ازلی است؟
آنـچه هر دانشمند و محققی را نسبت به منطق مادی ها و طبیعی ها در بخش های مربوط به خدا‌شناسی بدبین مـی کند اینست‌ که‌ آنها در اسـتدلالات خـود برای انکار خداوند به کمترین دلیلی‌ قانع می شوند حتی بسیار می شود که تنها با احتمالات قناعت می کنند، اما در مورد استدلالات‌ «خداپرستان» چنان وسوسه و سختگیری به خرج می دهند و با‌ احتمالات سستی از نتائج قطعی‌ آن مـی گریزند که انسان را به یاد «سوفیست ها» (سوفسطائیان) یونان قدیم می اندازد.
مادی ها معتقدند این جهان ازلی است؛ همیشه بوده و طبعا همیشه هم خواهد بود (اگر چه‌ تغییراتی‌ در صورت آن پیدا شود) دلیلی که برای ایـن مـوضوع اقامه کرده‌اند اینست که:
1-ممکن نیست جهان از «عدم» بوجود آمده باشد زیرا وجود و عدم دو نقطه مقابل‌ یکدیگرند؛چگونه‌ ممکن‌ است یکی بدیگری تبدیل شود؟!.
2-علوم طبیعی امروز تبدیل «وجود» را به «عـدم» و «عـدم» را به «وجود» انکار می کند، زیرا در مشاهدات و تجربیات علمی هرگز دیده نشده چیزی از عدم بوجود‌ آید‌ یا چیزی نابود مطلق شود، بلکه هر چه دیده می شود تغییرات صوری است.
3-هـر حـادثه‌ای باید در زمان و مکانی واقع شود، اگر قبول کنیم که قبلا جهانی وجود نداشته‌، این‌ جهان‌ در چه زمان و مکانی بوجود‌ آمده‌ است؟
در‌ پاسخ قسمت اول این استدلال در شماره گذشته باندازه کافی سـخن گـفتیم، اکـنون‌ موقع این رسیده که قـسمت دوم اسـتدلال را‌ مـورد‌ بررسی‌ قرار دهیم:

اختیارات علوم تجربی

قبل از هر‌ چیز‌ توجه باین نکته لازم است که مشاهدات و آزمایش های علمی تنها می تواند ما را از «یـافتن» و «نـیافتن» چـیزی با خبر‌ کند‌ نه‌ از «نبودن» یا «محال بـودن» آن!. ایـن حقیقت را در‌ ضمن مثالی می توان به خوبی دریافت:
علوم تجربی کنونی مؤکدا می گوید: موجودات جاندار باید حتماً از موجود جانداری‌ بوجود‌ آیـند‌، زیـرا‌ آزمـایش هائی که تاکنون در این قسمت بعمل آمده با صراحت می گوید‌: هـنوز‌ دیده نشده موجود زنده‌ای از موضوع بی جانی بوجود آید. اما آیا چنین چیزی (بوجود آمدن موجود‌ جاندار‌ از‌ بی جان) اصـلا امـکان نـداردو جزء محالات است؟ هیچ گونه دلیلی‌ بر آن نمی توان یافت،آنچه‌ مسلم‌ است‌ اینست کـه در «شـرائط کنونی» و تا آنجا که‌ مطالعه و تجربه به عمل آمده چنین چیزی‌ تاکنون‌ روی‌ نداده است، اما در هـیچ نـوع شـرائطی‌ چنین چیزی روی نخواهد داد، مسلم نیست‌.
بلکه‌ به عکس، مطالعات علمی به ما می گوید ایـن مـوضوع حـتما امکان دارد، زیرا به فرض اینکه‌ ماده‌ دنیا‌ قدیم و ازلی باشد، حیات و زندگی قطعا حادث است؛ چـون دوران هائی‌ بـر کره ی زمین و سایر‌ کرات‌ آسمانی گذشته که همه چیز به حالت «مذاب» با حرارت فـوق العـاده‌ زیادی بوده‌، بدیهی‌ است‌ در آن موقع اثری از حیات و زندگی نبود. لابد حیات پس از سرد شـدن و تـعدیل‌ حـرارت‌ در شرائط خاصی بوجود آمده که اگر بتوانیم ما آن شرائط را‌ تجدید‌ کنیم‌ ممکن است بـه این مـنظور یعنی بدست آوردن موجودات جاندار از بی جان‌ نائل گردیم.

اگر ما قبول کنیم‌ جهان‌ ابتدائی‌ نداشته و بی نهایت زمان بر آن گذشته است‌ باید ایـن مـوضوع تاکنون صورت گرفته بـاشد زیـرا این ‌‌مدت‌ نامحدود به طور مسلم برای این‌ موضوع کافی بوده است. نتیجه اینکه وضع کنونی‌ جهان‌ دلیل‌ روشنی است بر اینکه جهان‌ ازلی نیست و ابتدائی داشته است»این بود خلاصه اسـتدلال «کـارول‌ کالیتس» ولی همانطور که در بالا اشاره شد اینگونه استدلالات در صورتی صحیح‌ است که ما بتوانیم‌ از‌ قوانین علوم تجربی امروز برای گذشته و آینده استدلال کنیم، اما حق‌ اینست که این قـوانین مـولود آزمایش هائی اسـت که در شرائط خاصی صورت گرفته و برای‌ غیر این محیط قابل استدلال‌ نیست.


اما اینکه‌ بعضی‌ ها‌ برای بـاز کـردن ایـن ایراد از سر خود می گویند حیات از کرات‌ دیگر‌ به کره زمین آمده، تنها برای سرگرمی و فرار از حـقیقت خـوب است زیرا کرات دیگر هم‌ طبق موازین‌ علمی‌ امروز در زمانی حالتی مشابه زمـین مـا داشـته است.
حتی ما به جرأت‌ نمی توانیم‌ بگوئیم در شرائط کنونی زمین نیز پیدایش‌ حیات‌‌ به هیچ وجه‌ امکان نـدارد، اگـر امـکانات فعلی اجازه چنین‌ چیزی‌ را نمی دهد پس چرا دانشمندان هر روز در آزمایشگاه ها دست به آزمایش جـدیدی بـرای‌ ساختن‌ «سلول زنده» می زنند؟ اینها همه نشانه اینست‌ که‌ پیدایش موجود‌ زنده‌ را‌ -علی رغم آزمایش ها و تجربیاتی که تـاکنون‌‌ شـده‌- از موجودات بی جان ممکن می دانند!.
بهر حال منطور اینست که علوم تجربی‌ امـروز‌ هـرگز نمی تواند یک قانون کلی و عمومی‌ و همیشگی کـه در تـمام‌ مـوارد‌ و هرگونه شرائطی صحیح باشد، بدست‌ بدهد‌، بـلکه‌ هـمواره در شرائط و اوضاع خاصی می تواند قضاوت نماید.
ما در جهان آفرینش‌ مانند‌ افرادی هستیم کـه بـر زورقی سوار‌ شده‌ و روی‌ یک شـط عـظیم‌ و بیکرانی‌ هـمراه سـیر آب در‌ حـرکت‌ باشند، سرنشینان این زورق ممکن است دربـاره‌ امـواج و آبهائی که زورق را در برگرفته‌ و با‌ خود می برد مطالعاتی داشته باشند،اما‌ بدیهی‌ اسـت کـه‌‌ قضاوت‌ آنها‌ فقط در حدود منطقه‌ آزمـایش آنها صحیح است و هـرگز نـمی تواند درباره سراسر آن شط بیکران و سـرچشمه و پایـان آن قضاوت‌ نمایند‌.
خلاصه اینکه برای بحث و مطالعه درباره‌ ابتدا‌ یا‌ انتهای‌ جهان‌ خـلقت مـا هیچ‌ راهی‌ جز استدلالات عـقلی و فـلسفی نـداریم،اما بدبختانه از آنـجا کـه علوم طبیعی امروز هـنر- نـمائی هائی در‌ زمینه‌ صنعت‌ و زندگی روزمره کرده و از این رهگذر موقعیت‌ شایانی‌ در‌ بین‌‌ علوم‌ حاصل‌ نموده، چـنان افـکار عده‌ای را مسحور خود ساخته که بـعضی مـی خواهند همه چـیز را بـا مـقیاس های آن بسنجند،گو اینکه از حـدود موضوع و استدلالات آن بکلی کنار‌ باشد و کمترین‌ ارتباطی با این نداشته باشد.
این دانشمند طبیعی بـرای حـادث بودن جهان استدلال می کند.
اگر بـنا بـاشد مـا بـا قـوانین علوم تجربی امـروز بـتوانیم برای گذشته و آینده جهان‌ استدلال‌‌ کنیم در میان آن دلائلی دیده می شود که به خوبی می توان بوسیله آنها حادث بـودن جـهان را اثـبات کرد.
از جمله «کارول کالیس» دانشمند معروف شـیمی دان عـصر مـا به اتکاء‌ قـانون‌‌ دوم «تـرمودینامیک» (حرارت و نیرو) استدلال جالبی برای حادث بودن جهان کرده‌ که ذیلا از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم:
«شکی نیست که حرارت در‌ تمام‌ اجسام جهان یکسان نیست و همین‌ اختلاف‌ حـرارت‌ موجب حرکت و جنب و جوش است که در عالم دیده می شود.
از طرفی می دانیم که روز به روز این اختلاف حرارت کمتر شده و موجودات گرم تر حرارت‌ خود‌ را به موجودات سردتر می رسانند‌. در‌ حقیقت موجودات جهان حکم ظـروف بـه هم پیوسته‌ای را دارند که مایعی در آنها، در سطوح مختلفی،باشد.
بدیهی است در این حالت جنب وجوشی در این ظروف‌ پیدا می شود و پیوسته‌ آب های‌ اضافی از یک ظرف به ظرف دیگر در جریان خواهد بود تـا ایـنکه‌ مایع مزبور در تمام ظروف در یک سطح قرار گیرد، اینجاست که خاموشی مطلقی در سرتاسر آن حکمفرما‌ می شود‌.
بنابراین روزی‌ فرا خواهد رسید که حرارت در تـمام مـوجودات جهان یکسان خواهد شد و طـبعا سـکون و سکوت مطلق و وحشت زائی‌ همه جا را فرا خواهد گرفت.
اکنون اگر ما قبول کنیم‌ جهان‌ ابتدائی‌ نداشته و بی نهایت زمان بر آن گذشته است‌ باید ایـن مـوضوع تاکنون صورت گرفته بـاشد زیـرا این ‌‌مدت‌ نامحدود به طور مسلم برای این‌ موضوع کافی بوده است. نتیجه اینکه وضع کنونی‌ جهان‌ دلیل‌ روشنی است بر اینکه جهان‌ ازلی نیست و ابتدائی داشته است»این بود خلاصه اسـتدلال «کـارول‌ کالیتس».
ولی همانطور که در بالا اشاره شد اینگونه استدلالات در صورتی صحیح‌ است که ما بتوانیم‌ از‌ قوانین علوم تجربی امروز برای گذشته و آینده استدلال کنیم، اما حق‌ اینست که این قـوانین مـولود آزمایش هائی اسـت که در شرائط خاصی صورت گرفته و برای‌ غیر این محیط قابل استدلال‌ نیست.
این هم رهبران جهاد آزاد! «...حتی در خـود واشنگتن هم محله هائی هست که صاحبان‌ خانه های آنجا خـانه‌ها و مـنزل های خـود را به «سیاه پوستان» اجاره‌ نمی دهند»!.
(نقل از نوشته‌های لئون‌ زیترون‌) در سلسله مقالات آمریکای بی نقاب‌ مکتب اسلام البـته ‌ ‌ایـن یک نمونه از هزاران مصداق تبعیضات زننده‌ نژادی در دنیای متمدن است!.از مقایسه این وضـع بـا تـعلیمات اسلامی، رمز‌ آسمانی‌ بودن آن تعلیمات به خوبی روشن می گردد!.
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » آذر 1340، سال سوم - شماره 10

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.