تبیان، دستیار زندگی

چه زیباست لبخند و رقص برگ در خزان برای درخت

من می دانم ، حتما برگ عاشقانه درخت را دوست دارد می دانی چرا ؟

چون در آخرین لحظات زندگی اش حتی باز به درخت می خندد و برایش رقص کنان حرف می زند عشق یعنی این چه زیباست این عشق و علاقه .

نصیحت           نام : طراوت بهار            فرستنده : ستاره دب اکبر            گیرنده : نوگل زیبای بهاری

سلامی به گرمای دل های عاشق و سینه های در حال تپیش :

نوگل زیبای بهاری این نصیحت را از من قبول کن و در لحظه لحظه زندگی ات با خود تکرار کن تا موفق شوی .

آنقدر مهربان باش تا متوجه نامهربانی ها نشوی .

آنقدر زیبا پسند باش تا زشتی ها را نپسندی .

آنقدر آرام باش تا متوجه طغیان اقیانوس سرکش وجودت نشوی .

آنقدر با وفا باش تا بی وفایی ها را نبینی .

آنقدر فروتن باش تا غرور سرکشان را نفهمی .

و در آخر ای زیبا ترینم :

آنقدر با اراده باش که هر چه نامهربانی دیدی ، زشتی ها را فهمیدی ، اسیر اقیانوس سرکش وجودت شدی ، بی وفایی دیدی ، سرکشی ها را لمس کردی ، در عوض ، مهربانی ، زیبایی ، فروتنی ، وفاداری ، ارامش را جایگزین کنی .

نو گل زیبای بهار :

هر چه باشد من که ستاره ای در سینه شفاف آسمان هستم ، تجربه ام نسبت به تو که فقط بهار را دیده ای بیشتر است ، پس فراموش نکن .

تنها ترین عاشقا ، تو جبهه ی مقدسات

پای تو درب خانه ی ، معشوقه ی عالم دارن

عاشقن ، آری خدا ، تنها این دلها رو باز   

به پیش خود کشان خدا ، سوگند به نام پاکشون

به قبله مقدسات ، راستی راستی عاشقند

من و بنگر که دگر ، بین این عالم کی ام ؟

سرّبرتریی دادن بعضی از انسانها بر بعضی دیگر

در سوره زخرف می خوانیم : " آیا آنان رحمت پروردگار را تقسیم می کنند ؟ ما معیشت آنها را در زندگی دنیا میان شان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخره کرده ( و با هم تعاون نمایند ) و رحمت پروردگار از تمام آنچه جمع آوری می کنند بهتر است )

نظام آفرینش چنین اقتضا دارد که استعداد های مردم مختلف و گوناگون باشد و هر کس دارای استعدادی و عشق و علاقه ای باشد ، تا هیچ کاری معطل نماند و چرخه زندگی دائما در حال حرکت باشد .

مثلا اگر تمام مردم عشق و علاقه به کار واحدی می داشتند ، بقیه کارها انجام نمی گرفت .

پس خداوند متعال از روی علم و حکمت خویش به هر فردی علاقه ای بخشیده تا استعدادهای خود را در آن جهت به کار گیرد .

جمعی به کار طبابت و جمعی به کار تجارت و جمعی دیگر به کار صناعت مشغول و علاقمند باشند تا کار جهان انجام گیرد و هیچ کاری تعطیل نگردد و این برتری بخشیدن بعضی را بر بعضی دیگر ، که از طریق سلایق و علائق مختلف به وجود می آید ، یکی از بهترین نعمت های الهی است و اگر تمام مردم دارای علاقه و عشق واحدی بودند ، کسی به کار دیگری عشق نمی ورزید و کارها معطل می ماند .

و عامل این تفاوت ها در زندگی افراد ، خود آنها هستند که برخی استعداد خود را به کار گرفته و دانشمند شدند و برخی به کار نگرفتند .

هیچ یک از افراد انسانی ، بی استعداد خلق نشده است .

آن کس که عقل خود را به کار گرفت سلمان شد و آن کس که به کار نگرفت و بر خلاف آن حرکت نمود ، ابوجهل و ابولهب شد و همچنین است در کارهای دنیا .

خداوند سرمایه ، عقل ، فکر و استعداد را در تمام فرزندان آدم قرار داده و از آنها خواسته تا آن را به کار گیرند و اگر فاقد این سه چیز می بودند ، تکلیف معنا نداشت ، چون شخص بی عقل و بی فکر قدرت تشخیص ندارد به همین دلیل تکلیف هم ندارد .

کلمه تسخیر نمودن یکدیگر ، به این معناست که افراد اجتماع بر اساس آن حرف های که انتخاب نموده اند ، آن مقدار از کالای خود را که احتیاج دارند به کار گیرند و مازاد را در اختیار دیگران قرار دهند .

معنای ابلیس

ابلیس به چه معناست ؟ و چند بار در قرآن این کلمه ذکر شده ایت ؟

مرحوم شیخ " فخرالدین طریحی " در مجمع البحرین گفته : ابلیس از ( ابلس) میباشد یعنی نومید ار رحمت خدا ، نام اصلی او عزازیل بوده که به عربی حارث خوانده می شود و به حسب تعریف قرآن : موجودی زنده ، با شعور ، مکلف ، فریبکار و متمرد از فرمان خداست .

این کلمه 11 بار در قرآن کریم ذکر شده و شرح وضعیت وی را قرآن به تفصیل بیان داشته و او را در واقعه آفرینش آدم و دستور سجده وی ، متمرد و عاصی معرفی نموده و رانده درگاه الهی و مستوجب لعن و دشمن آشکار نسل بشر خوانده است .

چنان که از صریح آیه قرآن استفاده میشود او از جن بوده و خلقتش از آتش است ( به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید )

آنها همگی سجده کردند جز ابلیس - که از جن بود - و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا ( با این حال ) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می کنید ، در حالی که آنها دشمن شما هستند ؟

( فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا ) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران .

( خداوند به او فرمود : در آن هنگام که به تو فرمان دادم ، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی ؟

گفت : من از او بهترم ، مرا از آتش آفریده ای و او را از گل !)

عجیب ترین ماهی دنیا که می خندد!

"اعتیاد "

خانه ام آتش گرفت

بهر دل بی جان گرفت

در پی آتش منقل او

هرگز نمی آمد صدا

در درون اتاق

دود سیگار و غبار

در پناه درها

قاب ها افتاده بود

در تمام فرش ها

خاکسترش پاشیده بود

روی میزها

گل ها پژمرده بود

در صفا و صداقت و پاکی

بوی عطر مریم ها

دیگر هرگز نبود

بوی خوش گلبرگها

در درون اسمان

حتی ستاره ای تنها

بوی عطر می داد بوی گل

ولی این مردم شب

خود خانه ی خود ویران کردن

در درون خانه خود

به جای عطر گل مریم ها

بوی آتش منقل دادن

بوی خون ، بوی خوک

بوی لجنزار اعتیاد

اعتیاد ، اعتیاد

احتیاط ، احتیاط

چه کس آنرا سرود