به مناسبت
این روزهای شاد تقدیم به شما:/ *بچه: چرا
عروس لباس سفید می پوشه؟ / مامان: چون
بهترین خاطره زندگیشه./ بچه: چرا
داماد مشکی می پوشه؟ / مامان: بسه
دیگه برو تو اتاقت!/ *رفتم یوگا
اسم بنویسم، دو به شک بودم حوصله ام می شه برم یا
نه... استاده گفت میای کلاس، ملحفه و بالش هم بیار! فهمیدم همون ورزشیه که یه عمر
دنبالش بودم!/ *سگی قند آقای
دست و دلباز رو خورد. آقای دست و دلباز بهش گفت: چخه! سگه شروع کرد پارس کردن و
دندون نشان دادن. آقای دست و دلباز گفت: به جون خودم برای قندش نیست... دندونات خراب
می شه!/ زبل خان: ﺍﯾﻦ ﺳﻮﭖ
ﺭﻭ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ./ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ: ﭼﯿﺰﯼ
توشه؟ / زبل خان: ﻓﻘﻂ ﻣﺰﻩ
ﮐﻦ./ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ: ﺍﮔﻪ ﺳﺮﺩﻩ
ﺑﮕﻢ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻦ./ زبل خان: ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﻮﺍﻫﺶ می کنم ﻓﻘﻂ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ./ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ: ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﻮﺍﻫﺶ می کنم ﺍﮔﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻩ بگید./ زبل خان: ﺑﺮﺍﺩﺭ
ﻣﻦ! می گم ﻣﺰﻩ ﮐﻦ، ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺰﻩ ﮐﻦ! ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻢ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ./ ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ: ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻻﻥ
می چشم... ﻗﺎﺷﻖ ﮐﺠﺎست؟/ زبل خان: آﻫﺎ!
ﻗﺎﺷﻖ ﮐﺠﺎست آخه؟!/ *بابای زبل
خان مریض می شه. زبل خان زنگ می زنه آمبولانس میاد، خانوادگی سوار آمبولانس می شن!
توی راه دکتر می پرسه مریض کیه؟ زبل خان می گه: حالش خوب نبود، موند خونه!/ کشاورزی مشغول
پاشیدن بذر بود، انسان مغروری به او رسید و با تکبر گفت: بکار بکار که هر چه بکاری
ما می خوریم.
کشاورز نگاهی به او انداخت و گفت: دارم یونجه می کارم!/ همیشه خندون
باشین./
منبع: http://hamechizestann.mihanblog.com
|