زندگی پیامبر اكرم(ص) قبل از بعثت چگونه بوده و چكار كرده است كه به پیامبری مبعوث شده است؟
پاسخ: گر چه این سؤال نیازمند بحث مبسوط است و از دیدگاههای مختلف كلامی،
فلسفی، عرفانی وقرآنی قابل طرح و تحلیل است. امّا به دلیل رعایت اختصار به
طور خلاصه به مطالبی اشاره میشود:
1. اولاً، به نظر میرسد كه درباره سؤال یاد شده، كاملتر پاسخ را خداوند
در قرآن كریم داده، آن جا كه فرموده است: الله اعلم حیث یجعل رسالته(انعام:
124.) در این آیه بدین نكته اشاره شده كه خداوند میداند چه كسی شایستگی
نبوت و لیاقت رسالت الهی را دارد. برای نزدیك شدن مطلب به ذهن بنا چار
مسأله را در قالب مثال باید مطرح نمود، گر چه فاصله این مثال با ممثل از
زمین تا آسمان است، همان طوری كه هر شاگرد لیاقت دریافت معدل 20 را ندارد، و
هر كس سزاوار نشستن بر كرسی استادی در دانشگاه را پیدا نمیكند، و هر
ورزشكاری شایسته دریافت مدال طلا و جام زرین مسابقه را ندارد، و باید در هر
كدام از مثالهای یاد شده شرایط، امتیاز و لیاقت آن را احراز كند تا
بتواند به جای بزرگان تكیه بزند و به گفته حافظ شیرازی:
تكیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
تا كه اسباب بزرگی همه آماده شود
از دقت در همین مثالها معلوم خواهد شد كه چه كسی میتواند به مقام نبوت و رسالت برسد:
گوهر پاك بباید كه شود قابل فیض
ور نه هر سنگ و كلوخ لؤلؤ و مرجان نشود
ثانیاً، اگر پاسخ یاد شده با این تقریر بیان شود شاید گویاتر باشد: همان
طوری كه هر لامپ به اندازه ظرفیت خود میتواند جریان الكتریسیته دریافت كند
و اگر از اندازه ظرفیت او بیشتر بشود لامپ منفجر میگردد. جان و روان
آدمیان نیز چنین است و هر كسی به اندازه ظرفیت وجودی خود میتواند فیض الهی
را دریافت كند، لذا انبیا به دلیل استعداد وجودی و ظرفیت هستی خود
میتواند هدایت، رحمت، نبوت، رسالت و كلام خدا را بدون واسطه یا به واسطه
جبرئیل از خداوند دریافت كند. امّا سایر افراد بشر به طور غیر مستقیم و به
واسطه پیامبران الهی حكم خدا را دریافت میكنند و هرگز توان و ظرفیت آن را
ندارند كه به طور مستقیم در معرض تابش نور وحی و تجلی كلام الهی قرار
گیرد. به همین جهت است كه هر كسی به اندازه توان و ظرفیت خود كمال دریافت
میكند.
بیان یاد شده نباید موجب این توهم شود كه چرا خداوند به همه كس ظرفیت و
لیاقت پیامبر شدن را نداده است. زیرا اولاً، در نظام آفرینش هرگز جا برای
تبعیض نیست، آن چه وجود دارد تفاوت است. ثانیاً، هر موجود مظهر یك اسم از
اسمای الهی است، و پیامبر اكرم مظهر اسم اعظم الهی است اسم الله است و آن
همه اسما و صفات دیگر را در خود جمع كرده است. پس كسی كه مظهر اسم جامع همه
اسماء است، سزاوار است كه پیامبر خاتم باشد.( امام خمینی، روح الله، مصباح
الهدایه الی الخلافه و الولایه، با مقدمه سید جلال آشتیانی، نشر مؤسسه
آثار امام، 1372 ش، ص 89(
ثالثاً، در بعضی از روایات آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض».(
مطهری، مرتضی، عدل الهی، قم، نشر صدرا، چاپ دهم، 1357 ش، ص 60) نظام هستی
بر اساس عدالت استوار است. بنابراین در تمام شئون نظام آفرینش عدل برقرار
است، لذا خداوند سبحان نیز مقام نبوت را به افرادی میدهد كه سزاوار آن است
و اگر به هر كسی بدهد خلاف عدل خواهد بود.
ثالثاً، طبق دیدگاه عرفا هر كسی بر اساس اقتضا و ظرفیت عینی ثابت شان كه
همان صور علمیه آنان است وجود پیدا میكند به عنوان مثال حرف «دال» باید به
كمر خمیده باشد و كسی حق ندارد بگوید چرا همانند «الف» راست قامت نیست.
زیرا اگر مثل الف راست قامت خلق میشد دیگر او «دال» نبود. بلكه الف بود.
رابعا، خداوند وجود اشیا را به آنان میدهد، ظرفیت و حد وجودیشان لازمه
همان وجود آنان است كه به صورت جعل مستقل انجام نمیشود. بلكه به اصطلاح
فلاسفه، ذاتی آنان است و هر موجود حد وجودی خاصی دارد.
برهان مسأله آن است كه مسئولیت الهی و اجتماعی هر كس به اندازه معرفت و
روحیه اجتماعی و توان فكری و علمی اوست. اگر قرار باشد هر مسئولیتی به هر
كسی داده شود، نظام عالم بر هم خواهد خورد و این خلاف حكمت الهی است. پس
چون مسئولیتها برابر معرفتها تقسیم شده است، اگر انسان بتواند به خوبی از
عهده وظایفی كه فعلاً بدانها موظف و مكلف هستند برآید، آن گاه معلوم
خواهد شد كه توان و استعدادهای وجودی وی چه اندازه و شایسته كدام سمت بوده
است.
از آن چه گفته شد معلوم گردید كه اگر چه انبیای الهی همه از جنس بشراند
لذا در قرآن از قول پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمده: «انا بشر
مثلكم». امّا آنها ظرفیت و لیاقت و شایستگیهای خاصی داشتهاند كه هر كس به
آن مقامات نمیرسند.