قرآن
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
سورة مبارکه الرحمن
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکیهاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (۱۹) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (۲۰) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (۲۲)
۱۹٫ دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.۲۰٫ اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.۲۱٫ پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار می کنید؟ ۲۲٫ از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.
سوره مبارکه فرقان آیه ۵۳:
و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.منبع : آخرین نیوز
يکشنبه 17/2/1391 - 16:24
جهانگردی
گفتوگو با دكتر علیاكبر افراسیابپور
كشتی نوح در ایران پیدا شد
قبر حضرت نوح در زاگرس است
نوح دستور داد كه شما مومنان به كشتی درآیید تا به نام خدا كشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد كه خدای من البته صاحب مغفرت و رحمت است. (41)
و آن كشتی به دریا با امواجی مانند كوه در گردش بود در آن حال نوح از راه شفقت فرزندش را ندا كرد ای پسر تو هم به این كشتی در آی و با كافران همراه مباش. (42) آن پسر نااهل پاسخ داد كه من به زودی بر فراز كوه روم كه از خطر هلاكم نگه دارد، نوح گفت: ای پسر امروز هیچ كس از قهر خدا به لطف او نجات نیابد این بگفت و موج میان آنها جدایی افكند پسر با كفار غرق شد. (43) و به زمین خطاب شد كه آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع كن و آب به یك لحظه خشك شد و حكم انجام یافت و كشتی بر كوه جودی قرار گرفت و فرمان هلاك ستمكاران در رسید. (44) و نوح به درگاه خدا عرض كرد: پروردگارا فرزند من اهل بیت من است (كه وعده لطف دادی) و وعده عذاب تو هم حتمی است كه قادرترین حكمفرمایانی. (45) خدا به نوح خطاب كرد كه فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد زیرا او را عملی بسیار ناشایست است پس تو از من تقاضای امری كه هیچ از حال آن آگاه نیستی مكن من تو را پند میدهم و از مردم جاهل مباش. (46) نوح گفت: بار الها پناه میبرم به تو كه دیگر چیزی كه نمیدانم تقاضا نكنم و اكنون اگر مرا نبخشی و ترحم ننمایی من از زیانكارانم. (47) به نوح خطاب شد كه از كشتی فرود آی كه سلام ما و بركات و رحمت ما بر تو و بر آن امم كه همیشه با تواند. و به امتهایی كه (ستمگر شوند) پس از آنكه بهره از دنیا دهیم آنان را عذاب دردناك خواهیم كرد. (48) این از اخبار غیب است پیش از آنكه ما به تو وحی كنیم و قومت هیچ از آن آگاه نبودید پس تو در طاعت حق صبر كن كه عاقبت اهل تقوی نیكو است. سوره هود
ولین بار (1379) در مقاله «نوح و نوحاوند» ادعا كردم توفان نوح مقابل رشته كوههای زاگرس آرام شده و كشتی نوح در كوه «سركشتی» به گل نشسته است. همان گونه كه گمان میبردم برخی از صاحبنظران این ادعا را مغایر اسناد تاریخی دانستند و نتیجه برخورد دوستان این شد تا این فرضیه در داخل كشور نتیجهای ندهد. بنابراین مقاله را به بنیاد نوحشناسی آمریكا فرستادم. چندی بعد گروهی سه نفره از آمریكا به ایران آمدند. با یكی از آنها به كوه «سركشتی» رفتم و منطقه را نشانشان دادم. در آنجا سنگهای بسیار عجیبی را پیدا كردیم كه مانند حلقههای زنجیر بود و همچنین قبرهایی مربوط به پیش از اسلام. دو قبر در بالای كوه «سركشتی» وجود دارد كه به اعتقاد من یكی قبر نوح و دیگری احتمالا قبر حضرت آدم است.
چندی پیش یكی از دوستان فصلنامهای در اختیارم گذاشت كه در این فصلنامه مقالهای جالب نظرم را جلب كرد.
«نوح و نوحاوند» عنوان آن مقاله بود. دكتر علیاكبر افراسیابپور، نویسنده مقاله، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی تهران مدعی شده كه توفان نوح در ایران پایان یافته و كشتی او در زاگرس به گل نشسته است.
اسناد و مداركی كه نگارنده در این مقاله ارائه كرده و به نظرم بسیار محكم بود. به قدری از این موضوع شگفتزده شدم كه از طریق همان دوست توانستم با دكتر افراسیابپور قراری بگذارم.
قرارمان میشود ساعت 10 صبح روز یكشنبه 21 بهمن ماه 1386، آپارتمان شخصی دكتر در منطقه قناتكوثر.
خلاف تصورم معماری داخلی منزل وی كاملا امروزی است. خودش در این باره میگوید: زیاد در خانه نیستم چون بیشتر اوقات را در دانشگاه سپری میكنم.
شما كه همیشه در دانشگاه هستید پس قبر نوح و كشتی او را چگونه در كوههای زاگرس پیدا كردید؟
سال 1362 كه از جبهه برگشتم در صدا و سیمای مركز لرستان مشغول كار شدم. برنامهای رادیویی داشتم كه باید درباره زندگی ایلات و عشایر استان پژوهش میكردم. طی این پژوهش متوجه شدم كوهی به نام «سركشتی» در سمت نورآباد و نهاوند قرار دارد. شنیدن این نام برایم بسیار جالب بود؛ چراكه در آن منطقه نه دریایی است و نه راهی كه با دریا ارتباط داشته باشد، اما اینكه «سركشتی» از كجا آمده بود آغازی شد بر مطالعاتم.
رشته تحصیلیتان چیست؟
كارشناسی فلسفه دارم، اما دوره دكترای خود را در گرایش عرفان گذراندهام. 12 جلد كتاب تالیف كردهام و 54مقاله داخلی و خارجی چاپ شده دارم.
پس شما هم چیزی از نوح در ایران نشنیده بودید؟
خیر، اما تصمیم گرفتم مطالعاتم را درباره رشتهكوههای زاگرس ادامه دهم. در قلب رشتهكوه زاگرس، كوهی به نام «گرین» قرار گرفته است. این كوه از شمال نهاوند شروع و تا شمال غرب این شهر ادامه دارد. رود معروف «گاماسیاب» كه سرچشمه رود كرخه است از این كوه سرچشمه میگیرد. با مطالعاتی كه انجام دادم به اسناد و مداركی پی بردم كه در آنها گفته شده بود «نهاوند» همان «نوح،آب، بند» است و به علت كثرت استفاده طی سالهای دور از «نوح آببند» به «نهاوند» تغییر یافته است.
چگونه امكان دارد در منطقهای كه دریایی ندارد و از هر دو طرف به كوه مشرف است، توفانی رخ داده باشد؟
گر به رشتهكوه زاگرس توجه كنید، متوجه خواهید شد كه این رشتهكوه مانند دیواری است كه هر دوطرف آن دشت قرار دارد شكل این رشتهكوه به خوبی نشان میدهد كه اگر در منطقه بینالنهرین توفانی روی داده باشد این كوه آن را مهار كرده است چون اصلیترین دیوارهای است كه میتواند از سر راه آن توفان قرار گرفته باشد.
همان گونه كه گفتم كوه گرین در قلب زاگرس قرار گرفته است. ارتفاع همه قلههای زاگرس نزدیك به هم است. در سلسلهكوههای گرین كوهی قرار دارد به نام «سركشتی»، این كوه 2هزار و 80 متر ارتفاع دارد. با بررسی میدانی در این كوه متوجه شدم بالای آن دو قبر خیلی قدیمی قرار گرفته است كه هماكنون به عنوان امامزاده «بابای بزرگ» مورد زیارت مردم قرار میگیرد.
در فرهنگ ایرانی فقط دو پیامبر را به نام بابای بزرگ میدانند یكی نوح و دیگری آدم.
یعنی الان آن قبر زیارتگاه است؟
له، از روزگاران دور مردم منطقه نهاوند و نورآباد برای زیارت، پا به این منطقه میگذاشتهاند.
در قرآن آمده كه كشتی نوح بر كوه جودی قرار گرفته است، شما مدعی هستید كه «گرین» همان «جودی» است؟
آیه 44 سوره نوح اشاره میكند «و به زمین خطاب شد كه آب را فرو بر و به آسمان خطاب شد باران را قطع كن و آب به یك لحظه خشك شد و حكم انجام یافت و كشتی بر كوه جودی قرارگرفت و فرمان هلاك ستمكاران در رسید»
یبینید كه قرآن اشاره میكند كه جودی محل به گل نشستن كشتی نوح است. با گسترش پژوهشها متوجه شدم طایفهای به نام جودی و جودكی آن منطقه زندگی میكنند. هماكنون هم افراد زیادی در سراسر ایران نام خانوادگی «جودی» یا «جودكی» را دارند.
آیا به غیر از مشاهدههای جنابعالی، اسناد تاریخی دیگری وجود دارد كه در آن به وجود قبر نوح در نهاوند اشاره كند؟
له، اسناد تاریخی بسیاری وجود دارد. ابنفقیه همدانی در سال 290قمری (1200سال پیش) در كتاب «البلدان» (به زبان عربی و چاپ 1885 اروپا) صفحه 237 نوشته است: «نهاوند از ساختههای نوح (ع) است و به آن نوح آوند گفتهاند.»
اقوت حموی متوفی 624 قمری در كتاب معجمالبلدان صفحه 361آورده است: «نهاوند را به این دلیل نهاوند گفتهاند كه از ساختههای نوح (ع) است»
بیالفداء متوفی 732 در كتاب تقویم البلدان چاپ پاریس صفحه 417 یادآور میشود: «نهاوند شهری از سرزمین كوهستان است كه نوح آن را بنا كرده است.»
كریا قزوینی در سال 674 قمری در كتاب آثار البلاء صفحه 545 مینویسد: «نهاوند از بناهای نوح نبی(ع) است. اصلش نوح آوند بوده است» در كتاب مجملالتواریخ تالیف سال 530 قمری صفحه 186 میخوانیم:
نوح پیغامبر شهر را بنا كرد به نام خویش «نوح آوند» و آن نهاوند است.
بن اثیر در جلد سوم كتاب خود صفحه 335 میآورد:
«نهاوند شهری است از بلاد جبل گویند آن را نوح بنا كرده است» در كتاب عجایبالمخلوقات (سال 555 ق)كه اروپاییها آن را قبول دارند. در جلد 3 صفحه 275 آمده است: «نهاوند شهری قدیم است كه آن را نوح بنا كرد. آن را نوح آوند گویند.»
لف تبریزی در سال 1062 در كتاب برهان قاطع صفحه 1173 مینویسد: «نهاوند: نوح(ع) بانی آن شهر بوده وآن را نوحآوند میگفتهاند یعنی
«نوح تخت» و «نوح مسند». پایتخت نوح بوده و آوند به معنی تخت و مسند هم آمده است و به كثرت استعمال نهاوند شده است.»
میبینید كه وجود قبر نوح و آرام گرفتن كشتی این پیامبر در ایران نه تنها حرفی امروزی نیست بلكه سخنی تاریخی است و مانند این جملات در كتابهای زیاد دیگری نیز آمده كه شرح آن در این گفتو گو نمیگنجد.
ال 79 نسخهای از مقاله را برای بنیاد نوحشناسی آمریكا فرستادم چون در داخل كشور كسی به این موضوع اهمیت نداد.
پس از اینكه مقاله را به آمریكاییها دادم گروهی سهنفره برای بررسی موضوع به ایران آمدند. با یكی از آنها به منطقه رفتیم. از منطقه فیلمبرداری كردند. سنگهای عجیبی در منطقه پیدا كردیم؛ مانند حلقههای زنجیر و قبرهایی مربوط به دوران پیش از اسلام. به اتفاق با 15 تن از پیرمردهای اطراف كه مصاحبه كردیم همگی آنها میگفتند نام این كوه سركشتی است و اجداد ما گفتهاند قبر نوح اینجاست. جالب اینكه تا 80 كیلومتر آن سوتر از منطقه افراد بومی همین نكته را نیز میگفتند.
به غیر از آمریكاییها گروهی دیگر از منطقه بازدید داشتهاند؟
بله، چند ماه بعد از بازدید آمریكاییها یك گروه انگلیسی از منطقه بازدید كرد.
شما به آنها اطلاعدادید؟
نمیدانم چگونه متوجه شدند، اما ظاهرا با صرف هزینههای زیادی منطقه را مورد بازدید قرار دادند و قرار است طی ماههای آینده دوباره به نهاوند بروند.
ظاهرا كشورهای دیگری هم مدعی نوح هستند!
هماكنون شش كشور عراق، سوریه، تركیه، آذربایجان، ایران و یمن مدعی هستند كه كشتی نوح در آنجا آرام گرفته است. بدون هیچ تعصبی خدمتان میگویم كه اسناد و مدارك ایران بسیار قویتر از سایر كشورها است.
اگرچه معتقدم اسناد و مدارك ایرانیها بسیار قویتر است اما باز تاكید میكنم كار علمی تعصببردار نیست و هر كس سند و دلایل ارائه دهد باید حرف او را پذیرفت و نباید فراموش كنیم درباره امور باستانی نمیتوان به قطعیت صحبت كرد.
منابعی كه ارائه دادید عمدتا عربی بود، آیا منابع دیگری هم وجود دارد؟
یكی از جغرافیدانان به نام پاپلی یزدی در كتاب فرهنگ آبادیها صفحه 8 درباره كوه سركشتی نوشته است: «سركشتی محل به گل نشستن كشتی نوح است و در غرب منطقه دلفان رشته كوهی است مربوط به دوران اول و دوم. مرحوم حاجحیدر كه كهنسالترین مرد قبیله بود درباره وجه تسمیه این كوه گفت: پس از فرو نشستن توفان نوح، كشتی نوح بر بالای این كوه به گل نشست و از حركت باز ایستاد.»
اهل حق كه گروهی از درویشان قدیمی غرب ایران هستند برای گنبد «بابای بزرگ» (همان قبر نوح) احترام خاصی قائل هستند و قرنها است كه به صورت كاروان از استانهای كردستان، كرمانشاه و لرستان به زیارت آن میروند.
هنری راولینسون دانشمند آشورشناس در سال 1838 نوشته است: در 25ماه مه به كوه زیبای «چهل نابالغان» رسیدیم كه از طرف غرب به یك سلسله كوه مرتفع به نام سركشتی میرسد. لر, ها معتقدند كشتی نوح پس از توفان در آن جا به گل نشسته است.»
ادعای اینكه قبر نوح در ایران است از لحاظ اقتصادی چه چیزی در بر دارد؟
شما توجه كنید پس از مطرح شدن این فرضیه چند گروه باستانشناس معتبر پای به كشورمان گذاشتهاند. جای تعجب است چنین موضوع مهمی برای برخی از مسوولان اصلا جالب نبوده ! اما كشورهای دیگر كه خدمتتان گفتم: با وجود اینكه اسناد و مدارك ضعیفتری دارند با استفاده از تبلیغات فراوان و حمایت دولتهایشان، توانستهاند توریستهای زیادی را جمع كنند.
آرام شدن توفان نوح در ایران را از چه جنبههایی بررسی كردید؟
از سه جنبه علمی و تاریخی، اسطورهای و داستانی و دینی و مذهبی این توفان را بررسی كردهام. از هر سه جنبه میتوان ثابت كرد هزاران سال پیش توفانی رخ داده است.
مه فرهنگها به نوعی داستان نوح را شنیدهاند و آن را باور دارند. سال 1891 پژوهشگری به نام «اندری» ماجرای توفان نوح را با روایتهای مختلف گردآوری كرده است. 68 روایت محلی، 13 روایت در آسیا، 4 روایت در اروپا، 5 روایت در آفریقا.
ویلكاكس یكی از باستانشناسانی است كه در منطقه بینالنهرین پژوهشی انجام داده و فرضیهای را عنوان میكند كه براساس آن طغیان رود فرات منشا توفان نوح بوده است. آب بالا آمده و كوهستان زاگرس را فراگرفته و زاگرس همچون سدی جلوی این آب ایستاده است.
توفان نوح چند سال پیش رخ داده است؟
نمیتوان در مورد وقوع این توفان عدد داد اما اگر بخواهیم حدودی سال وقوع توفان نوح را بگوییم میتوان گفت حدود 4هزار سال پیش این توفان رخ داده است.
چگونگی وقوع این توفان مشخص نیست؟
تورات معتقد است توفان 350سال طول كشید. قرآن در چهار سوره هود، نوح، مومنون و اعراف در خصوص توفان نوح سخن به میان آورده اما هیچ اشارهای به سال نمیكند.
گفتید كه دو قبر را در بالای كوه سركشتی پیدا كردهاید. یكی از آنها قبر نوح است و قبر دوم مربوط به كیست؟
دس میزنم یكی از نزدیكان نوح باشد ضمن اینكه بعید هم نیست قبر حضرت آدم در آن جا باشد.
به اطلاع خوانندگان محترم میرسانیم اصل مقاله جناب آقای دكتر افراسیابپور در دفتر روزنامه جهت ارائه به هموطنان موجود است.
يکشنبه 17/2/1391 - 16:22
تاریخ
کلماکره داستانی شگفت انگیز و پر راز
در دل رشته کوههای زاگرس غارهای متعددی وجود دارند که آثار متعددی از پیشینه کهن استقرار انسان در آنها یافت شده است . در دل هر یک از این غارها اشیا هنری و باستانی متعددی یافت شده است که نشان دهنده قدمت تاریخی این سرزمین باستانی است . در استان لرستان نیز چندین غار باستانی وجود دارد که از جمله ی آنها می توان به غارهای کنجی و یافته در خرم آباد ، هومیان و میرملاس درکوهدشت و کلماکره در پلدختر اشاره کرد .
غار « کلماکره » از غارهای باستانی و کهن لرستان است که داستانی شگفت انگیز و سرنوشتی پر از راز و رمز دارد.
وقعیت خاص غار
ار كلماكره در استان لرستان وبخش مركزی پلدختر واقع شده است ؛ دهانههای تقریباً دو قلوی غار در پناه پوز صخرهای شیبدار با دیدی کاملاً کور قرار گرفته است ، به همین دلیل تاکنون دهانههای آن از نظرها پنهان ماندهاست ؛ بنابراین از هر نظر مأمن بسیار مطمئنی برای اختفا و شرایط اضطراری به حساب میآمده است . ارتفاع غار از سطح زمین حدود 650 متر می باشد که دهانه آن به طرف دره ای عمیق گشوده شده و از منظرگاه آن می توان جلگه سمیره و کشکان را مشاهده کرد.
وجه تسمیه غار
ر زبان لری « کلما » به معنی محل زندگی « کل » یا پازن و « کره » به معنی درخت انجیر وحشی است و چون در دهانه این غار درخت انجیر وحشی قرار گرفته بدین نام مشهور گشته است ، به عبارت بهتر کلماکره یعنی غاری که محل زندگی کل وحشی بوده و درخت انجیری آن را فرا گرفته است .
استان کشف غار
ر اساس گفته بومیان منطقه یکی از اهالی پلدختر که به شکار علاقمند بوده است ، سالها پیش ( در سال های 68 – 1367 ) جهت یافتن شکار به کوه « مهله » می رود و بر حسب تصادف به دره ای می رسد که غار کلماکره در دل صخره های آن قرار گرفته است . شکارچی مذکور بر روی صخره های مقابل غار به انتظار بز کوهی ای می نشیند که شاهد ورودش به غار بوده است ، پس از چند دقیقه کل برمی گردد و شکارچی متوجه چسبیدن ریش های کل به هم می شود که بیانگر وجود آب در داخل غار است . بالاخره شکارچی در پی ورود به غار مذکور به صورت اتفاقی با اشیا عتیه و گرانبها مواجه می شود و پس از استخراج گنجینه که با کمک دوستانش صورت گرفته ، آن را تا مدت ها مدفون می کنند و بالاخره در حادثه ای قضیه لو رفته و جریان به اداره میراث فرهنگی آن زمان لرستان منعکس می شود و غار کلماکره در آذرماه سال 1368 مورد بازدید اکیپ کارشناسان میراث فرهنگی استان لرستان و جمعی از کوهنوردان کرمانشاه قرار می گیرد . پس از آن متاسفانه به علت عدم حفاظت کافی این گنجینه ی گرانبها مورد غارت و چپاول قرار گرفته و بسیاری از مجسمه های بی نظیر و فوق العاده ارزشمند آن به خارج از کشور منتقل می شوند.
اولین گزارش در مورد غار کلماکره را آقای حسین غضنفری ارایه دادند و سپس در سالهای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ طی دو فصل آقای نصرتالله معتمدی در این غار دست به کاوش زد که متأسفانه هیچ نتیجهای مبنی بر کشف اشیا را در بر نداشت ؛ بنابراین قبل از اینکه باستانشناسان بتوانند فهرستی از آثار موجود در غار را تهیه کنند ، این غار مورد هجوم و تخریب روستاییان و چپاول گران آثار باستانی قرار گرفت و صدها اثر باستانی آن را به تاراج بردند ، به طوری كه براساس گزارشها ، روزانه 50 تا 70 نفر همزمان در این غار مشغول بودهاند .
گفتنی است که این غار در تاریخ 22 مرداد 1384 و با شماره 13119 در ردیف آثار ملی ایران به ثبت رسید . اطلاعات بدست آمده از اشیاء منسوب به غار كلماكره حاكی از آن است كه این مجموعه یكی از شش گنجینه بزرگ كشف شده در جهان است .
نایم جنگی پیدا می شود؟
تمام اشیاء موجود در این غار که شامل سکه و تعدادی مجسمه نقرهای از اشکال حیوانات و جامهای نقرهای که مربوط به اوایل حکومت هخامنشیان و اواخر دوره مادها بود توسط افراد محلی و قاچاقچیان از غار خارج شده بود . این اشیاء احتمالاً در خزانه دولت هخامنشیان در شوش نگهداری می شده است تا اینکه کوروش ، بابل و بین النهرین را به تصرف خود در آورد و تمام خزائن را از معابد بابل به این غار انتقال داده است . در زمان حمله اسکندر به ایران این گنجینه به کوهها ی پلدختر منتقل شد و چهار نگهبان مخفیانه از این گنج محافظت می کردند تا اینکه بر اثر گذر زمان هر چهار بر اثر مرگ طبیعی مردند ، پس از کشف غار در سال 1368 هنوز آثاری از چهار سرباز نگهبان وجود داشت .
از سوی دیگر باتوجه به قرائن موجود این احتمال مطرح است که قدمت این غار بسیار بیش از این باشد ؛ چنانچه وجود سفالهای نئوعیلامی در درون غار میتواند مدرکی معتبر در تأییداین نکته باشد . از سوی دیگر ، شاهان « ساماتی » که از کتیبههای موجود در گنجینههای بزرگ نقرهای کلماکره شناخته شدهاند ، احتمالاً در آخر دوره عیلامی نو جزیی از خزانهی سلطنتی خود را به این محل سپردهاند . بنابراین ، به هنگام زوال حکومت عیلام و قدرت گرفتن تدریجی امپراطوری هخامنشی (۵۸۵ تا ۵۳۹ ق.م) بخشی از گنجینهی سلطنتی و ثروت ملی کشور در غار کلماکره نگهداری شدهاست .
هم چنین برخی از باستان شناسان معتقدند که ظروف نقره ای که به اشکال مختلف از غاز کلماکره به دست آمده است باید غنایمی باشد که « کاسیان » یعنی ساکنان اصلی لرستان از یغماگران و سپاهیان « آتنی گون » باز پس گرفته اند . آتنی گون از سرداران اسکندر مقدونی بوده که جهت دستیابی به همدان از کوههای لرستان عبور کرده است .
از جمله اشیا منحصربه فرد این مجموعه ، ریتون بزنشسته دارای بلندی 132 میلی متر، قطر دهانه 95 میلیمتر است . این ریتون از دو تكه جدا از هم ساخته شده كه شامل یك بزنشسته است كه به صورت قیفی شكل به هم متصل شدهاند . تزئینات طلایی آن هم در 7 ردیف دیده میشود . تزئینات طلایی این شی از جنس الكتروم یعنی تركیب طلا و نقره است . روش اجرای این تكنیك به این نحو است كه قطعات به طور جداگانه با یك لبه ساخته میشد و پس از آن روی شی در محل اتصال تكه ، با یك شیء نوك تیز محل مورد نظر را مشخص میكردند . سپس لبه فرو رفته و قطعه تزئینی روی شیار ایجاد شده قرار می گرفت و با ضربات ظریف چكش ثابت می شد.
بسیاری از اشیای تاریخی و ارزشمند این غار که از آن به عنوان یکی از ۶ گنجینه بزرگ کشف شده در جهان یاد می کنند امروز در موزههای خارج از کشور است ؛ از جمله این موزه ها که آثار بی نظیر غار کلماکره را در خود جای داده اند می توان به موزه لوور پاریس ، سن پطرزبورگ روسیه ، متروپولیتن نیویورک ، بریتیش میوزیوم لندن ، موزه میهو ژاپن و . . . اشاره کرد . هم چنین تعدادی از این آثار در موزه های مختلف داخلی از جمله موزه ایران باستان ، موزه قلعه فلک الافلاک ، موزه تبریز و موزه ایلام نگهداری می شوند. بسیاری از اشیای مکشوفه از کلماکره که به خارج از کشور راه یافت در قالب یک نمایش ویژه در نیویورک ، لسآنجلس ، لندن و وین در معرض دید عموم گذاشته شدند . تعداد قابل توجهی از این اشیا توسط یک تاجر عتیقه که سالیان دراز است با باستان شناسی ایران درگیر است ، گرد آمد و آنها را در کتابی تحت عنوان « گنجینه کوهها و هنر مادها » در لندن به چاپ رساندهاست . متاسفانه بسیاری از اشیا غارت شده از غار كلماكره ، ذوب شده و فروخته شدند بنابراین هیچ كس از تعداد دقیق اشیا غارت شده از این غار خبر ندارد . قیمت بالای این اشیا دربازارهای جهانی باعث شوك بازارهای داخلی و سرازیرشدن حفاران غیرمجاز به این غارشد .
رانجام در تیر ماه ۱۳۷۱ خورشیدی رسول بشاش پژوهشگر ایرانی مأموریت یافت که تعدادی از کتیبههای اشیا منسوب به غار را مورد مطالعه قرار دهد . وی موفق گردید برای اولین بار نام یک خانوادهی سلطنتی گم شده و یک سرزمین ناشناخته را معرفی نماید ؛ قطع نظر از دو کتیبه نوشته شده به خط آرامی کهن و آشوری نو که ممکن است مورد اخیر از تاراجهای نینوا به این مجموعه راه یافته باشد ، اسناد و مدارک متنوعی به دست آمده که به طور مطمئنی نشان میدهد برای نگارش ظروف از سبک و خط میخی عیلامی جدید سوم (۵۸۵ تا ۵۳۹ ق.م) استفاده شده و عقاید روشنی جهت صحت و درستی کتیبهها ابراز شده است . لمبرت نیز موفق گردیده تعداد زیادی از کتیبههای مربوط به ظروف را قرائت نماید . وی در یادداشتی مقدماتی به نام ۲۲ شخص برخورد کرده که ۴ تن از آنها عنوان شاهی دارند . قرائت کتیبهها نشان میدهد که این اشیا متعلق به سرزمین سمتی ( ساماتوره ) بوده و بنیانگذار آن پادشاهی به نام « آمیریش » فرزند « دابالا » میباشد . این گنجینه به خوبی ثروت فوقالعاده این سلسلهی محلی را آشکار میسازد . بنابراین ، شاهان سمتی که از کتیبههای موجود بر روی اشیا غار کلماکره شناخته شدهاند احتمالاً قلمرو کوچک قبایلی را در جنوب لرستان فرمانروایی میکردند .
بنا به گفته معتمدی ( مسئول کاوش های کلماکره در سال های 71 و 72 ) اشیا این گنجینه به واسطه ظرایف هنری فوقالعادهایی كه در ساخت آنها به كار رفته است هریك به اندازه گنجینهای ارزشمند هستند .
شایان ذکر است که اهمیت کلماکره تنها به سبب وجود آثار باستانی و تاریخی آن نیست بلکه مناظر و نمادهای بسیار بدیع و زیبای غار میتواند از مواریث ارزشمند طبیعی کشور به شمار آید . بر اساس مطالعات کمیته غارنوردی استان کرمانشاه ، مساحت کلی فضاهای شناخته شده غار در حدود 4300 متر و طول فضاهای متصل به هم و شناخته شده مسیر فعلی آن در حدود 670 متر و ورودی آن دهانه ای طبیعی است که در دل صخره و به سمت غرب دره باز می شود . همچنین وجود آثار و بقایای گذشته ، ارزش فرهنگی نیز به آن دادهاست . بسیاری از پدیدههای توصیفناپذیر و طبیعی این مکان شگفتانگیز و آثار۲۷۰۰ ساله آن به امید گنج یابی توسط شکارچیان آثار عتیقه منهدم شدهاست . از مناظر طبیعی و دیدنی که میتواند در بحث گردشگری و سیاحتی غار کلماکره مطرح شود اینکه روستاهای طاق ملک حسین و دره باغ در مسیر صعود به غار ، از روستاهایی هستند که در فصول زمستان و بهار مسکن عشایر کوچ رو بوده و علاوه بر این طبیعت زیبای منطقه در حاشیهی رودخانه خروشان کشکان ، مسیر صعود به این غار که از طریق تنگهای صخرهای با مناظری ویژه صورت میگیرد و بالاخره صحنههایی رویایی از استالاگمیتها و استالاکتیتهای طلایی رنگ غار ، حوضچههای پر از آب ، دهلیزها و حفرههایی که مکان مخفی نمودن اشیای درون غار بودهاند ، از جلوههای منحصر به فرد این غار شگفتانگیز است که چشم هر بینندهای را صیقل میدهد .
منابع : مجله اطلاعات هفتگی، شماره 3415
برگزاری میراث فرهنگی
خبرگزاری ایسنا
سایت گردشگری به تور
هفته نامه سیمره
يکشنبه 17/2/1391 - 16:17
قرآن
معجزه ریاضی قرآن
فرد نا مسلمان منصفی با خواندن مطالب زیر ایمان میآورد که قران کلام خدا است
چه رسد به افرادی که مسلمان هستند
مله "بسم الله الرحمن الرحیم" 19 حرف است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است كه نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند
هر كس كه بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میكند كه 19 فرشته نگهبان آن هستند.
ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است كه فقط بر خودش و بر یك قابل تقسیم باشد.
قای كورش جم نشان كه در زمان حاضر در تهران زندگی میكند با یك ماشین حساب كوچك به نتیجهای رسید
كه شما میتوانید آن را امتحان كنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع كرد:
جمع
تعداد آیه
شماره سوره
زوج
8
=
7
+
1
زوج
288
=
286
+
2
فرد
203
=
200
+
3
زوج
180
=
176
+
4
فرد
125
=
120
+
5
...
...
...
...
...
...
...
...
زوج
118
=
5
+
113
زوج
120
=
6
+
114
جمع زوج ها
جمع فردها
جمع آیه ها
جمع سوره ها
6236
6555
6236
6555
قابل توجه است كه تعداد زوجها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد كه این خود به تنهائی یك معجزه است.
اما معجزه دیگر اینست كه اگر حاصل جمعهای زوج را با هم جمع كنیم 6236 بدست می آید كه مساوی است با تعداد كل آیههای قرآن.
و معجزه دیگر اینكه اگر حاصل جمعهای فرد را با هم جمع كنیم 6555 بدست میاید كه مساوی است با جمع كل شماره سورههای قرآن.
و معجزه دیگر اینكه اگر رقمهای 6555 را با رقمهای 6236 جمع كنیم، عدد 38 بدست میآید كه خود ضریب 19 دارد:
2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)
مانطور كه تعداد سورههای قرآن ضریب 19 دارد: 6 X 19 = 114
طفا توجه كنید كه اگر تعداد آیههای قرآن را كم یا زیاد كنیم یا فقط جای سورهها را با هم عوض كنیم
یگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت،
این نشان دهنده اینست كه تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سورهها نیز به همین ترتیب بوده
در نتیجه قرآن نمیتواند كار دست انسان باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
قای عبدالله اریك متوجه شدند كه
ر چهار كلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و "الرحیم" 18 رابطه ریاضی وجود دارد.
و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود.
كه با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (كه در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید.
حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد كه بترتیب از یك تا هزار بترتیب زیر شماره گذاری شده:
ارزشهای عددی حروف ابجد
ا = 1
ك = 20
ق = 100
ب = 2
ل = 30
ر = 200
ج = 3
م = 40
ش = 300
د = 4
ن = 50
ت = 400
ه = 5
س = 60
ث = 500
و = 6
ع = 70
خ = 600
ز = 7
ف = 80
ذ = 700
ح = 8
ص = 90
ض = 800
= 9
ظ = 900
ی = 10
غ =1000
ازم به تذكر است كه این ارزشهای عددی حروف الفبای عربی
مانند ارزشهای عددی حروف لاتین (Roman Numerals) قرنهاست كه مورد استفاده بوده است.
19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و ارزشهای ابجدی مربوطه:
شماره حرف
عربی
ارزش ابجدی
بسم
1
ب
2
2
س
60
3
م
40
4
ا
1
الله
5
ل
30
6
ل
30
7
ه
5
8
ا
1
الرحمن
9
ل
30
10
ر
200
11
ح
8
12
م
40
13
ن
50
14
ا
1
الرحیم
15
ل
30
16
ر
200
17
ح
8
18
ی
10
19
م
40
معجزه ریاضی "بسم الله الرحمن الرحیم"
چهار كلمه و 19 حرف ( بسم الله الرحمن الرحیم ) چنان با یكدیگر، بنابر یك سیستم ریاضی متشكل گردیده است
كه با دانش و احساس بشری غیر قابل انجام میباشد. این سیستم قابل تعمق، بر اساس ارزشهای ابجدی این حروف بدست میاید
كه اطلاعات مورد نیاز برای شرح آن بطور خلاصه در زیر نشان داده شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
چهار كلمه "بسم الله الرحمن الرحیم" شماره حروف عربی هر كلمه و ارزشهای ابجدی آنها:
شماره كلمات
تعداد حروف
ارزشهای ابجدی
جمع ارزشها
1 ب س م
3
2/60/40
102
2 ا ل ل ه
4
1/30/30/5
66
3 ا ل رح م ن
6
1/30/200/8/40/50
329
4 ا ل ر ح ی م
6
1/30/200/8/10/40
289
جمع 19
جمع ارزشها 786
--------------------------------------------------------------------------------
1- بسم الله الرحمن الرحیم 19 حرف است.
--------------------------------------------------------------------------------
- اگر شماره ترتیب هر كلمه را بنویسیم، بعد از هر شماره تعداد حروف آن را بنویسیم
دد 13243646 بدست میاید كه قابل قسمت به 19 است.
(شماره ترتیب هر كلمه برای تشخیص بهتر قرمز نوشته شده):
19 X 19 X 36686 = 13243646
--------------------------------------------------------------------------------
- اگر ترتیب كلمات را با شماره آن از آخر بنویسیم باز ضریب 19 دارد:
46362413 = 19 X 2440127
--------------------------------------------------------------------------------
4- اگر بجای تعداد حروف هر كلمه جمع ارزش ابجدی آن را پس از شماره ترتیب آن بگذاریم باز قابل قسمت به 19 است:
10226633294289 = 19 X 5801401752331
--------------------------------------------------------------------------------
5- اگر ارزش ابجدی هر حرف را پس از شماره ترتیب كلمه بگذاریم، باز قابل قسمت به 19 است:
260402130305313020084050413020081040 =
19 X 66336954126595422109686863843162160
--------------------------------------------------------------------------------
- اگر پس از شماره ترتیب هر كلمه حاصل جمع تعداد حروف هر كلمه را با مجموع ارزشهای ابجدی آن كلمه بگذاریم
باز ضریب 19 دارد. یعنی:
110527033354295 = 19 X 5817212281805
(3 + 102 = 105), (4 + 66 = 70), (6 + 329 = 335), (6 + 289 = 295)
--------------------------------------------------------------------------------
ـ اگر پس از شماره ترتیب هر كلمه تعداد حروف هر كلمه را به اضافه مجموع حروف كلمات قبل از آن بگذاریم باز ضریب 19 دارد
1327313419 = 19 X 69858601
(0 + 3 = 3), (3 + 4 = 7), (3 + 4 + 6 = 13), (3 + 4 + 6 + 6 = 19)
--------------------------------------------------------------------------------
- اگر پس از شماره ترتیب هر كلمه حاصل جمع ارزش ابجدی هر كلمه را باضافه مجموع ارزشهای ابجدی قبل از آن بگذاریم
باز ضریب 19 دارد یعنی:
1102216834974786 = 19 X 58011412367094
ون (102 + 66 + 329 + 289 = 786), (102 + 66 + 329 = 497), (102 + 66 = 168)
میباشد.
--------------------------------------------------------------------------------
- اگر ارزش ابجدی هر حرف از 19 حرف (بسم الله الرحمن الرحیم) را قبل از شماره ترتیب آن حرف بگذاریم
( عدد 62 رقمی بدست میاید) باز ضریب 19 دارد یعنی:
21602403 1430530657 183092001081140125013 11430152001681710184019 =
9 X 113696858647 ...)
زیر اعداد مربوط به هر یك از چهار كلمه )بسم الله الرحمن الرحیم( خط كشیده شده است. این خط کشی برای درك نكات بعد مفید میباشد.
--------------------------------------------------------------------------------
0- اگر شماره ترتیب هر كلمه (4 و 3 و 2 و1) را در آخر هر عددی كه زیر آن خط كشیده شده است اضافه كنیم
دد جدیدی بدست میآید (عدد 66 رقمی) كه باز هم ضریب 19 دارد.
216024031 14305306572 1830920010811401250133 114301520016817101840194 =
19 X 113696855849 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
1- اگر پس از هر كلمه بجای شماره ترتیب (1 و2 و 3 و 4) مجموع ارزشهای ابجدی هر كلمه (102 و 66 و 329 و 289) را بگذاریم،
یك عدد 73 رقمی بدست خواهد آمد كه باز هم ضریب 19 دارد.
160240310214305306576618309200108114012501332911430152001681710184019289 =
19 X 111369685843 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
12- در این مرحله ارزشهای ابجدی هر كلمه 102 و 66 و 329 و 289 را در ابتدای هر كلمه میگذاریم، باز هم عدد 73 رقمی جدیدی بوجود میآید كه ضریبی از 19 است.
1022160240366143053065732918309200108114012501328911430152001681710184019 =
19 X 5379790738 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
■13- برای هركلمه (بسم الله الرحمن الرحیم) نكات زیر را مینویسیم:
■1- تعداد حروف هركلمه، مثلاً كلمه " بسم " از 3 حرف تشكیل شده (برای تشخیص برنگ قرمز نوشته شده).
■2- جمع ارزش ابجدی هر كلمه، مثلاً كلمه " بسم " جمع ارزش حروف آن 102 میباشد.
3- ارزش ابجدی هر حرف در هر كلمه، مثلاً كلمه " بسم " از حروف (ب، س، م) تشكیل گردیده
كه ارزش هر حرف به ترتیب ( 2 و 60 و 40 ) میباشد.
گر پس از تعداد حروف هر كلمه جمع ارزش ابجدی هر كلمه و بعد ارزش ابجدی هر حرف آن كلمه را بگذاریم
ك عدد 48 رقمی بوجود میآید كه باز ضریب 19 دارد.
310226040466130305632913020084050628913020081040 =
19 X 1632768634 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
14- در این مرحله پس از تعداد حروف هر كلمه ارزش هر حرف آن كلمه و بعد جمع ارزش حروف آن را مینویسم
ه این بار هم عدد 48 رقمی بدست می آید كه باز هم ضریبی از 19 میباشد.
326040102413030566613020084050329613020081040289 =
19 X 1716000539 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
15- اگر شماره ترتیب حروف هركلمه را با شماره ترتیب حروف كلمههای بعد جمع كنیم
عددی 12 رقمی بدست میآید كه باز هم ضریبی از 19 میباشد.
123 + 4567 + 8910111213 + 141516171819 =
150426287722 =
19 X 7917173038
--------------------------------------------------------------------------------
6- اگر شماره ترتیب هر كلمه را پس از شماره ترتیب حروف هر كلمه بگذاریم عدد 23 رقمی بدست میآید
كه باز هم ضریبی از 19 میباشد
123145672891011121331415161718194 =
19 X 648135120479 ...)
--------------------------------------------------------------------------------
7- اگر تعداد كلمات "بسم الله الرحمن الرحیم" (4) را اول بنویسیم و تعداد حروف (19) آن را بعد از آن بنویسم
بعد حاصل جمع ارزش ابجدی (786) آن را بنویسیم عدد 6 رقمی بوجود میاید كه ضریبی از 19 میباشد.
(برای تشخیص زیر آن اعداد خط كشیده شده است).
4 19 786 = 19 X 22094
--------------------------------------------------------------------------------
18- اگر رقم های رابطه 17 را برعکس بنویسیم ضریب 19 خواهد داشت.
36206 x 19 = 4 91 687
--------------------------------------------------------------------------------
19- اگر شماره آیه )بسم الله الرحمن الرحیم( كه اولین آیه قرآن است بنویسیم و بعد تعداد حروف آن (19) را بنویسم
بعد تعداد حروف هر كلمه را بنویسیم باز ضریبی از 19 میباشد.
174 X 19 X 19 X 19 = 3466 19 1
باید توجه داشت که هر یکی از این رقمها اگر بخواهد درست سر جای خود قرار گیرد احتمال آن یک به 10 میباشد.
چون احتمال بین صفر تا 9 را دارد.
برای مثال: در شماره 4 عدد 102 شامل رقم های 1 و 0 و 2 می باشد و عدد 66 شامل رقم های 6 و 6 می باشد
و عدد 329 شامل رقم های 3 و 2 و 9 می باشد و عدد 289 شامل رقم های 2 و 8 و 9 می باشد، لذا امکان
درست کردن آن یک میلیون میلیاردیم یعنی ( 10 به توان 15 - ) یعنی 1000000000000000 / 1 می باشد.
اگر چهار کلمه ای که در "بسم الله الرحمن الرحیم" وجود دارد برای اینکه ارقامش مطابق حساب ابجد 19 بار قابل تقسیم به 19 باشد،
مکان آن 19 بار 19 / 1 ضرب در 19 / 1 است.
یعنی 37589973457545958193355601 / 1
آیا فكر میكنید این روابط ریاضی تصادفی است ؟
گر اینطور فكر كنید خیلی بی انصافی كردهاید و خواستهاید با كمال بی انصافی این حقیقت بزرگ را
ه قرآن كلام خدا است و نه تنها كار محمد (ص) و تمام مردم آن زمان نیست،
لكه حتی مردم این زمان هم با وجود كامپیوتر نمیتوانند چهار كلمه پیدا كنند كه اینهمه روابط ریاضی داشته باشد.
چون بیشتر این روابط باید در قالب 1?2?3?4? = 19 X ... باشد.
یعنی بجای علامت سؤال پس از شماره ترتیب باید عدد خاص آن چهار كلمه وجود داشته باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
مطابق محاسبهای كه با كامپیوتر شده، احتمال مرحله 2، برابر یك در 189753 میباشد
و احتمال مرحله 2 و 4، كمتر از یك در 36 میلیارد میباشد
احتمال مرحله 2 و 4 و 5، كمتر از یك در 6.832 كاترلیون میباشد.
در نتیجه احتمال تصادفی بودن این 19 رابطه تقریباً صفر یعنی محال است.
--------------------------------------------------------------------------------
اندكی فكر كنید و منصفانه قضاوت كنید كه آیا محاسبه این روابط كار مردم 14 قرن پیش عربستان است؟ چه رسد به یك شخص.
آیا این روابط نشان دهنده یك وجود بسیار بسیار دانا و حسابگر كه خدا باشد نیست و پیامبری محمد (ص) و الهی بودن قرآن را نشان نمیدهد؟
حالا كه معلوم شد قرآن واقعاً كلام خدا است،
آن را با دقت هر چه بیشتر بخوانید و در آیات آن اندیشه و فكر كنید تا راه درست زندگی را پیدا كنید.
چند معجزه ریاضی دیگر
لمه اسم 19 بار در قرآن آمده است
كلمه (الله) بدون حساب الله كه در "بسم الله الرحمن الرحیم" اول سورهها است، 2698 بار یعنی 19 X 142بار آمده است.
كلمه (الرحمن) كه یکی از صفات انحصاری خدا است، 57 بار یعنی 19 X 3 بار
و كلمه (رحیم) كه بصورت صفت خداوند آمده 114 بار یعنی19 X 6 بار آمده است
(كلمه رحیم 9:128 سوره توبه در مورد صفت پیغمبر اسلام (ص) ذکر شده است، نه در مورد صفت خداوند).
سوره علق كه 5 آیه اول آن اولین آیاتی است كه به پیغمبر (ص) نازل شده 19 سوره مانده به آخر قرآن یعنی سوره 96 قرآن است
و 5 آیه اول آن كه اولین آیاتی است كه بر پیغمبر (ص) نازل شده 19 كلمه دارد و 76 حرف است یعنی19 X 4 = 76
سوره علق 19 آیه و 285 حرف یعنی 19 X 15 حرف دارد.
■سوره ناس آخرین سوره قرآن (سوره 114) است و 6 آیه دارد یعنی 19 X 6 = 114
سوره نصر سوره 110 قرآن كه بقولی آخرین سورهای است كه بر پیغمبر(ص) نازل شده 19 كلمه دارد و آیه اول آن 19 حرف دارد.
9 آیه اول سوره قلم سوره 68 قرآن كه دومین آیاتی است كه به پیغمبر (ص) نازل شده، 38 كلمه دارد كه مساوی 19 X 2 میباشد.
10 آیه اول سوره مزمل سوره 73 قرآن، سومین آیاتی است كه بر پیغمبر (ص) نازل شده كه 57 كلمه دارد یعنی57 = 19 X 3
حرف "ق" در سوره ق (سوره 50) و در سوره شوری (سوره 42)
كه در حروف مقطعه اول این دو سوره ذكر شده 57 بار تکرار شده است یعنی 19 X 3
در تمام حروف مقطعه قرآن این روابط ریاضی وجود دارد كه حدود 200 رابطه است.
حرف "ن" در سوره قلم (سوره 68) 133 بار آمده است یعنی 133 = 19 X 7
■حروف "ی" و "س" در سوره یس ( سوره 36) 285 بار آمده است یعنی: 285 = 19 X 15
حرف "ص" در سوره اعراف (سوره 7) 97 بار و در سوره مریم (سوره 19) 26 بار
و در سوره "ص" (سوره 38) 29 بار آمده كه جمع آن در سه سوره (152 = 97+ 26 + 29) می باشد
یعنی: 152 = 19 X 8
در قرآن هفت سوره پیاپی (سوره های 40 تا 46) وجود دارد كه با حم "ح" و "م" شروع میشود.
این سورهها با هم روابط ریاضی عجیبی دارند كه نامی جز معجزه بر آنها نمیتوان گذاشت.
اگر تعداد "ح" و "م" این هفت سوره را جمع كنید عدد 2147 میشود كه مساوی است با 19 X 113
اگر "ح" های این هفت سوره را جدا و "م" های آنها را جدا جمع كنید و بعد رقمهای بدست آمده را باهم جمع كنید
رست همان عدد 113 بدست میاید.
منظور از رقمها عدد نیست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6) و (4) میباشد.
در این هفت سوره تعداد "ح" و "م" بترتیب
■در سوره مؤمن یا غافر (سوره 40) ، 64 و 380،
■در سوره فصلت (سوره 41)، 48 و 276،
■در سوره شوری (سوره 42) ، 53 و 300
■در سوره زخرف (سوره 43) ، 44 و 324
■در سوره دخان (سوره 44) ، 16 و 150
■در سوره جاثیه (سوره 45) ، 31 و 200
■در سوره احقاف (سوره 46) 36 و 225 میباشد.
4 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147
= 19 X 113
حالا اگر رقمهای این اعداد را با هم جمع كنیم:
+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113
می بینیم حاصل جمع این رقمها درست 113 یعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.
حالا اگر همین كار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بكنیم باز
می بینیم حاصل جمع "ح" و "م" های این سورهها را اگر به 19 تقسیم كنیم مساوی حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" این سه سوره میشود.
64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 = 1121 = 19 X 59
+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59
■حال اگر 4 سوره بعد یعنی سورههای 43 و 44 و 45 و 46 را مورد امتحان قرار دهیم باز همین رابطه بدست می آید.
4 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 X 54
+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54
حال اگر "ح" و "م" سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع كنیم 1045 میشود
كه اگر آنرا تقسیم به 19 كنیم عدد 55 بدست میاید كه با حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" مساوی است.
8 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 X 55
+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55
حال اگر "ح" و "م" چهار سوره 44 و 45 و 46 و 41 را با هم جمع كنیم عدد 1102 بدست میاید
كه خارج قمست آن به 19 عدد 58 بدست میاید كه با حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" مساوی است.
6 +150 + 31 + 200 + 36 + 225 + 64 + 380 = 1102 = 19 X 58
+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5+6+4+3+8+0 = 58
حالا شما سعی كنید با كامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا كنید كه چنین خاصیتی داشته باشند.
حالا فكر كنید كه اگر بخواهید هفت مقاله بنویسید كه "ح"ها و "م" های آن چنین خاصیتی داشته باشند.
چه زمانی باید صرف كرد؟
حالا فكر كنید اگر کسی بخواهد بطور عادی هفت سخنرانی بكند كه چنین روابطی در آن وجود داشته باشد، امكان دارد یا نه؟
با توجه به اینكه خداوند در آیه 29:48 سوره عنكبوت به پیغمبر (ص) میفرماید:
" تو قبلاً كتابی نخوانده بودی و با دستت چیزی ننوشته بودی
چون در آن حال كسانی كه در صدد باطل ساختن رسالت تو هستند شك میكردند"
یعنی پیغمبر سواد خواندن و نوشتن نداشت.
شما سعی كنید با كامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا كنید كه چنین حالتی داشته باشد تا بدانید قرآن نمیتوانسته كار پیغمبر بیسواد 14 قرن پیش باشد.
بلكه تمام مردم آن زمان هم نمیتوانستهاند چنین كاری بكنند
و بیائید واقعاً سعی كنید چهار كلمه مثل (بسم الله الرحمن الرحیم) بسازید كه 19 رابطه ریاضی در آن باشد.
یا حتی سه رابطه ریاضی از لحاظ حروف ابجد در آن باشد.
البته توجه داشته باشید در آن زمان چرتكه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب و كامپیوتر.
به كتاب Beyond probability نوشته آقای عبدالله اریك مراجعه كنید.
Home Page
Quran - 005:032)
"...if any one kills a person - unless it be for murder or for spreading mischief in the land - it would be as if
he killed all mankind: and if any one saved a life, it would be as if he saved the life of all mankind ..."
According to this verse, anyone who kills an innocent person is not following the teachings of The Holy Quran - therefore is not walking in the path of Islam.
قرآن مجید - 005:032)
... هر كس كسی را بكشد، بدون اینكه او كسی را كشته یا مرتكب فسادی در زمین شده باشد، مثل این است
كه تمام مردم را كشته باشد، و كسی كه فردی را زنده بدارد، مثل این است كه تمام مردم را زنده داشته است ..."
افرادی که مردم بیگناه را میکشند، کسانی نیستند که از قرآن مجید و اسلام پیروی میکنند
يکشنبه 17/2/1391 - 16:4
اخلاق
در پاسخ به مخاطبانی که لر را مورد اهانت قرار می دهند و قومی را فقط و فقط به جرم اینکه تاریخش مکتوب نبوده مورد طعن و تهمت قرار می دهند.
--------------------------------------------------------------------------------
ز غارهای استان لرستان شروع میکنم و تاریخ بلند لرستان البته لرستان کنونی تجزیه شده آن لرستان بزرگ است که شامل چند استان دیگر هم می شود آیا کسی اطلاع دارد که مفرغ چیست !؟ مفرغ یعنی اولین هنر دست انسان . آیا کسی میداند به چه استانی سرزمین مفرغ ها میگویند ؟ آیا کسی با غارهای استان لرستان آشنا هست ؟ میدانید نقاشی هایی که در غارهای استان لرستان پیدا کرده اند تاریخ چندین هزار ساله دارند ؟
--------------------------------------------------------------------------------
تمدن عیلامی ها اولین تمدن ایران است که کاسی ها پایه گذاره آن بوده اند . میدانید نام آبادترین شهر آن تمدن چه بوده است ؟ نامش لور بوده که طی یه زلزله یا سیل ویران میشود و ساکنانش بعدها به منطقه ای کوچ میکنند و به آن میگن لورستان ! خوب البته کسی در این باره که کاسی ها لور بوده اند شکی ندارد و خوشبختانه این مورد تهاجم قرار نگرفته است .
--------------------------------------------------------------------------------
عد از نابودی هخامنشیان زمانی که اسکندر گجستک به ایران حمله میکند و در حالی که پادشاه کشور فرار کرده است چه کسی به مقابله با آن برمیخیزد ؟! آیا کسی از اسلاف لر به نام آریو برزن و خواهرش یوتاب نیستند که راه بر او میبندند ؟! آیا این لرها نبوده اند که تا آخرین قطره خون از میهن دفاع کردند ؟! بعد از آن میرسیم به ساسانسان .. آیا زبان ساسانیان پهلوی نبوده است ؟! آیا زبان لری و لکی و بختیاری که الان در بین مردمان لر منصوب هستند باقی مانده آن زبان نیست ؟! آیا کسی میداند آن زمان به منطقه لرستان کنونی چه میگفته اند ؟ آیا کسی میداند نامش پهلو بوده است ؟! این از تاریخه قبل از
--------------------------------------------------------------------------------
سلام که گویی تاریخه ایران یعنی تاریخه لرستان ! میرسیم به بعد از اسلام دوره فخره آذربایجان بابک خرمدین که نواحی لرستان یکی از قلمرو سرخ جامگان بوده است ... بعد از سرخ جامگان میرسیم به یکی از طولانی ترین حکومت هایه ایران که بعد از اشکانیان طولانی ترین حکومت تاریخ ایران بوده است ...هزاراسپیان ... که به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ تقسیم شده است و خاندانی لر بوده اند ... بعد از آن میرسیم به شاه مهربانی ها شاهی که نه چون خود عنوان شاه را دوست نداشت خود را وکیل الرعایا مینامید ... آری خاندان زند ... آیا زندیان کم خدمت به ایران و فارس کردند ؟ بعد از آن میرسیم به دوران معاصر به زمانی که استبدادی بزرگ ایران را فرا گرفته بود و زمان زمانه مشروطیت بود آیا کسی که اصفهان و تهران را فتح کرد و ایرانیان را از این استبداد نجات داد کسی جز سردار اسعد بود ؟ آیا کسی که جلوی روباه پیر و استعمارگر (بریتانیا) را گرفت کسی جز رئیس علی دلواری بود ؟! آیا کسی که در مقابله رضا خان مستبد ایستاد کسی جز شیر علی
--------------------------------------------------------------------------------
ردان در جنگ طرهان بود ؟! آیا بزرگترین مرجع تقلید شیعه کسی جز آیت الله بروجردی بود ؟! آیا کسی که کردستان ایران را از دسته پژاک نجات داد کسی جز مسیح کردستان شهید محمد بروجردی بود ؟! آیا نویسنده کتاب دو قرن سکوت و تنها نویسند ه ای که در این دوران خفقان به ظلم اعراب تازید کسی جز استاد زرین کوب بود ؟! آیا ما لرها در جنگ با اعراب کم کشته دادیم ؟! چرا باید تنها مجسمه ای که از اجداد ما ، آریو برزن، نصب کرد ه اند را پایین بکشند ؟! آیا خون آریو برزن برای این سرزمین ریخته نشد ؟! چرا از سردار اسعد بد می گویند و او را وابسته می خوانند؟! آیا اگر سردار اسعد نبود این مشروطیت امکان پذیر بود ؟! آیا خون سردار ملی ستار خان تباه نمیشد ؟! آیا مسعود بختیاری گناهی مرتکب شده است ؟!
يکشنبه 17/2/1391 - 16:2
ایرانگردی
لریا کجاست؟
لریا نام سرزمینی است که از بندر دیلم تا جنوب کرمانشاه و از فریدونشهر تا بدره و مندلی وسعت دارد.
طور کلی سرزمین لریا در استان های کرمانشاه، همدان، مرکزی، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، کهگلویه و بویر احمد، فارس، بوشهر، خوزستان و استان های شرقی عراق تقسیم گشته است.
ریا سرزمینی است غالبا کوهستانی که بیشتر آن را رشته کوه های زاگرس پوشانیده است.
ین سرزمین در طول تاریخ با نام های مختلفی چون عیلام (قبل از اسلام)، لریه، لریا، لرسو و لرستان در اسناد مختلف نامیده شده است.
قابل توضیح است که نامجای لرستان که به دو بخش لرستان بزرگ و لرستان کوچک تقسیم می گشته است بیشتر جنبه درباری داشته و از آن برای تقسیمبندی جغرافیایی استفاده می گشته است. حال آنکه سیاحان و نویسندگان از نامهای دیگر چون لریا و لریه برای نامیدن کل جغرافیایی که مردم لر در ان زندگی می کنند استفاده کرده اند. بهرحال اگر بخواهیم امروز از بهترین نامی که تمامی جغرافیای سرزمین لر را پوشش می دهد استفاده کنیم این نام همان لریا خواهد بود!
سرزمین لریا به دو قسمت تقسیم می شود بنام لرستان بزرگ و لرستان کوچک که بترتیب محدوده ایلات لر بزرگ و یا لر کوچک هستند.
سرزمین لریا را می توان از اولین گهواره های تمدن نام برد، تقریبا می شود گفت نیمی از نبوغ های بشریت در مرحله بدوی تمدن و شروع تمدن در این این سرزمین( لریا) صورت گرفته است.
فته می شود که اولین شهرهای دنیا در این ناحیه شکل گرفته اند، و اولین کار هنری بشر نیز در این منطقه ساخته شده است.
یاحان و دیرینه شناسان غربی گاها به سرزمین لریا لقب آتلانتیس شرق و یا الدرادوی شرق را داده اند و این بخاطر گنج های فراوان و اسرار مرموز این منطقه است. تمام کلکسیونرهای عتیقه اروپا فخرشان به این است که مفرغی یا شی ای از سرزمین لریا در کلکسیون خود داشته باشند و کلکسیونی که فاقد مفرغ های لریا باشد بنوعی ناقص محسوب می شود.
يکشنبه 17/2/1391 - 15:59
تاریخ
لطفعلی خان ای یادگار عظمت قومم. ای فرزند خلف زاگرس. بعد از تو دیر هنگامی است که قومیتم رو به نابودی میرود. بعد از تو بدخواهان هر روز به وسیله ای بر ما تاختند. میدانم که روزی بر خواهی گشت . به دشمنان گفتم من برادری دارم نامش لطفعلی خان . او روزی می آید و ما را از شر کینه ورزان نجات میدهد.
تعطیلات تابستان بود. جشن عروسی یکی از اقوام بود. احتشام هم در کنکور ارشد مهندسی معدن قبول شده بود. میگفت فیلم سریال قهوه تلخ را دیده ای ؟ گفتم نه ندیدم . گفت سریالی است که هر هفته وارد بازار میشود . نوعی طنز تاریخی است. در این سریال سیامک انصاری در نقش نیما زند کریمی یا مستشارالدوله میخواهد از انقراض زندیه جلوگیری کند. از همان صحبت های کوتاه به نظرم رسید که فیلم خوبی باشد . ترم تحصیلی که شروع شد ماهم شروع به خرید فیلم کردیم. هر هفته فیلم را میخریدم و نگاه میکردم. ابتدای فیلم با نام آریوبرزن شروع شد. فامیلی نیما "زند کریمی" و حضور بازیگران لر در این سریال به من این نوید را میداد که این فیلم رویکرد مثبتی به زندیه خواهد داشت و از آن مهمتر کلمه "لر" در این فیلم نمود خوبی خواهد داشت. در ابتدای فیلم نام آریوبرزن به خوبی در فیلم مطرح شد. و به زادگاه او یاسوج اشاره شد.
سیامک انصاری در این فیلم با خوردن یک لیوان قهوه به عصر زندیه میرود ، به این امید که زندیه را از خطر انقراض حفظ کند.هر روز با هزار شور و شوق فیلم را میخریدیم تا شاید لااقل به مردم لر در این فیلم اشاره ای شود . مردمی که تنها یک بار فرصت حکومت به ایران را داشتند و به خوبی در این یک دوره خود را نشان دادند.فیلم تقریبا به خوبی پیش میرفت تا بلوتوث یا همان مهران مدیری که در سریال برره همه اقوام را به باد مسخره گرفته بود وارد فیلم شد. طبق معمول تمام فیلم های این کارگردان باز خودش متکلم وحده فیلم شد و چنان فیلم را بی مزه کرد که خود بنده از دیدن ادامه قسمت ها صرف نظر کردم . چند هفته فیلم را ندیدم چون حوصله بی مزگی های مهران مدیری را نداشتم.
هفته پیش برای صرف نهار به سلف دانشگاه رفته بودم که دوستان گفتند پسر عمویت وارد فیلم قهوه تلخ شد. گفتم پسر عموی من کیه ؟ گفتند لطفعلی خان زند
با خودم گفتم لحظه موعود فرا رسید. دوباره سراغ فیلم رفتم و سری های اخرش را خریدم . لطفعلی خان زند وارد فیلم شد. بعد از دیدن فیلم احساساتی به من دست داد که میخواهم با همان ادبیات خودم به تصویر بکشم . میخواهم نامه ای برای لطفعلی خان پسرعمویم بنویسم. میخواهم بگویم شرح احوالم را در آن روز که با چشمان خودم او را دیدم
سلام بر لطفعلی خان لر. سلام بر پسر عموی همه ما لرها . لطفعلی خان مدتهاست که منتظر بوده ام تو را ببینم. هفته گذشته به طرز مشکوکی مستشارالدوله به حکومت رسید . من از همان ابتدا میدانستم که این خائن ها چه نقشه ای در سر دارند. آنها قصد فریب تو را داشتند. لطفعلی جان کاش میتوانستم به تو این خبر را برسانم که آنچه می بینی فقط نمایشی است که برای فریبت طراحی کرده اند. هر روز به دنبال فرصتی بودم تا به دور از این کینه ورزان خائن تو را از ماجرا آگاه سازم . میدانم که از بد ذاتی و کینه و جاسوسی بیزاری لکن من هیچگاه سوگند وفاداری برای آنان نخورده ام. من هیچگاه سوگند نخورده ام که سکوت کنم در مقابل دروغ و نیرنگ و فریب آنان که بر من حکومت می کنند.
البته دیگر ناراحت نیستم که نتوانستم تو را از نقشه شوم آنان آگاه کنم. چون درایت تو بیش از آن است که اینان تو را فریب دهند. فریبی که انان از تو دادند چیزی نبود. فریبی که خوردی خیلی زود فاش شد. لکن فریبی که من و همه مردم لر خوردیم بزرگتر بود. اهانتی که به ما شد بزرگتر بود. میخواهی بدانی که چگونه به ما برادرانت اهانت کردند؟
از سالن دربار میگذشتم. زنان دربار را دیدم . فخری را میشناسی؟ همسر جهانگیر شاه را می گویم. او و دیگر زنان دربار در باره تو حرف میزدند. فخرالتاج می گفت از همان بدو ورود لطفعلی خان نوعی حیا در چهره اش مشاهده کردم . اصولا شیرازیها انسانهای خجالتی و با حیایی هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آری اینبار که نوبت به حیا و شرف و دلاوری میرسد نمیتوان نام لر را برد . آری انسان خوب نمیتواند لر باشد. باور کردیم که محکوم هستیم به بد ذاتی و بد نژادی . دادم را به کدام بیدادگاه ببرم جز تو ای دلاور زند.
لطفعلی خان ! صدایم را می شنوی؟ مگر پدرت نبود که میگفت ما لر هستیم. مگر تو دلاور زند را همیشه "لر" نخوانده اند. من خود از زبان پدرت شنیدم که خود را لر می خواند. روزی در بروجن بودیم که اسب پدرت را دزدیدند. دزد را نزد کریم خان توشمال آوردند . با گوش های خودم شنیدم که گفت از خصوصیات ما " لرها " بخشندگی است پس دزد را رها کنید. کاش دوباره برگردی و سوالات مرا جواب بدهی. کاش روزی دوباره بازگردی و به همه بگویی که لر می تواند خوب باشد. کاش دوباره بازگردی
يکشنبه 17/2/1391 - 15:54
داستان و حکایت
این هم از باب تنوع:
زاغکی بر درخت اناری نشسته بود و انار می خورد. روبهی آمد و گفت:
«سلام عاموزا،خویی الحمدلا؟هیچ دیارت نی!پارسال دوس امسال آشنا! اَ او بالا چی میکی؟نوفتی،بیا هار.ماشاالله،چه دمی!چه بالی! عجب شلوار جافی زندون بافیه!مشکی رنگه عشقه!دمت گرم!یه دنگی اینواز!یه دم هوره بون!»
زاغ انار را زیر بغل زد و گفت:«مه خوم دیپلمم نادُرس! زئون چرمی نکو. رو کلاؤ بنی سر باؤَت».
روباه که نمی توانست به این آسانی زاغ را فریب دهد رفت تا لیسانس بگیرد...
چهار سال بعد همان قصه تکرار شد اما این بار زاغ گفت:«هَه رو وروگشته! منی فَتِ فر کردیه!مه خوم لیسانس گریتمه دانشجو فوق لیسانسم...»
روباه بیچاره که سخت ناامید شده بود به فکر دکترا افتاد...خلاصه پس از چند سال با مدرک دکترا برگشت و آنقدر خوشحال بود که با دمش گردو می شکست اما زاغک به او گفت:«من نتونی گول دیی رتی دکترا گرتی کچل!مه ورَز تو گریتمش رو بَمیر دم دراز ».
بله قصه ما به سر رسید اما روباه مکار به انار نرسید.
روباهه با دکترا به انار نرسید آیا ما با دکترا به شغل مناسبی می رسیم؟
يکشنبه 17/2/1391 - 15:51
تاریخ
شهری که امروزه به نام خرم آباد نامبردار شدهاست، از نخستین سکونت گاهای مردم ایران به شمار میرود. غارهای مسکون دره خرم آباد (غارهای کنجی، یافته، پاسنگر، گراجنه، اشکفت قمری و...) حاوی آثار زندگی انسان غار نشین در دورههای موسترین، بارادوستی و زارزی است و «بنابر تاریخ گذاریهای از را آزمایش رادیو کربن در غار کنجی (واقع در دره خرم آباد لرستان)قدمت آثار از 40 تا 50 هزار سال است». گزارش و نتیجه پژوهش و بررسیهای دکترفرانک هو استاد دانشگاه رایس[5] آمریکا و همکارش، فلانری و دیگر پژوهشگران همراه ایشان که در سالهای 1342 و 1343 خورشیدی در لرستان انجام گردید و به سال 1967 در امریکا نشر یافت (دوره پیش از تاریخ در جنوبغربی ایران «لرستان»، ص 4)در بردارنده اطلاعات ارزندهای از دوره پیش از تاریخ خرم آباد است. فرانک هول مینویسد: «بهترین اطلاعات ما راجع به سکونت و نحوه امرار معاش انسانهای اواخر پلاستوسن {دوره چهارم زمین شناسی } مربوط به دره خرم آباد لرستان واقع در جنوب غربی ایران است. دره خرم آباد به درازای 15و پهنای 10کیلومتر بین کوههای آهکی که به موازات هم کشیده شدهاند و در ارتفاع 1170 متر از سطح دریا واقع شدهاست. کوههای اطراف آن به صورت یک منبع ذخیره آب در آمدهاند. دره خرم آباد دارای چشمههای آب خنک و تعدادی غار است. به هم فشردگی این دره و وجود غارهای متعددی که به وسیله انسانهای پیش از تاریخ اشغال گردیده، سبب شد که ما این دره را مرکز تحقیقات مربوط به دوره پالئولیتیک میانه دیرینه سنگی قرار دهیم. تا کنون ما 17 محل از اقامتگاههای انسانی دوره دیرینه سنگی را در این دره یافتهایم آنچه مسلم است این است که با تحقیقات بیشتر میتوان محلهای بیشتری پیدا نمود. از این 17 غار، دست کم 5 غار از انها مربوط به دوره دیرینه سنگی بوده و شامل تمدن موستری [ دوره میانه دیرینه سنگی ] و متجاوز از شش غار دیگر متعلق به دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن بارادوستی است، 2 غار دیگر نیز مربوط بهپایان دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن زارزی بوده شاید شش غار دیگر نیز مربوط به دیرینه سنگی فوقانی باشند.آثار خرم آباد حاکی از سکونت دامنه دار و مداومی در زاگرس هستند.فرانک هول « 13مورد تاریخ یابی به وسیله رادیو کربن از آثار دیرینه سنگی در دره خرم آباد» انجام داده ایت که «دو مورد مربوط به دوره موستری و 11 مورد مربوط به مرحله، بارادوستی بوده، 2 مورد نمونه موستری از لایه زیرین غار کنجی به دست آمده و تاریخ آن متجاوز از 40 هزارسال» است و «نمونه بارادوستی به دست آمده از غار یافته بین 21 هزار تا 40 هزار سال پیش تاریخ گذاری شدهاند» فرانک هول «به علت وفور محلهای دوره دیرینه سنگی دردره خرم آباد به یک دسته بندی موقتی از محلهای مسکونی» به شرح زیر دست یافتهاست : «1-اقامتگاههای فصلی که احتمالا به وسیله 1 یا 2خانواده پدر سالاری در مدت کوتاهی و یک فصل از سال اشغال میشدهاند.2- اقامتگاههای کشتار که به وسیله گروهی از شکارچیان برای یک یا دو روز اشغال میشدهاند که بین 40 هزار تا 100 هزار سال قبل از میلاد مسیح مورد استفاده بودهاند.3- اقامتگاههای موقتی که شکارچیان برای لحظاتی کوتاه جهت برررسی وضع شکار یا ساختن ابزار سنگی در آنجا توقف نموده و معمولا پس از ترک کردن دیگر به آنجا مراجعه نمینمودند» وی در ادامه پژوهشهای خود «در دره خرم آباد به محل اردوگاههای شبانی که مربوط به 6000 تا5800 سال پیش از میلاد مسیح» بودهاند، دست یافته و نتیجه گرفتهاست که بین 45 هزار تا 38 هزرا سال پیش از این مردمانی غار نشین در این دره سکونت داشتهاند که گاهی برای شکار غذایی اصلی خود کوچ میکردهاند.دیگر آثاری که از هزارهای پیش از میلا مسیح در این سرزمین به جای ماندهاند حکایت از زیست اقوام و تأثیر مردمان و فرهنگ ان بر فرهنگ ایران باستان دارند. پیشرفت آنان به ویژه کاسیها – قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی این دیار که 576 سال بر بابل حکومت کردند – باعث اعجاب جهانیان شدهاست، و به همین دلیل لرستان را«مهد تمدن مفرغ (برنز)» نامیدهاند.اما در تواریخ نام عیلامیان به عنوان نخستین دولت که به طور منظم بر لرستان حکومت کردهاند ثبت شدهاست
يکشنبه 17/2/1391 - 15:49
ایرانگردی
شهر کنونی خرم آباد :در در دره ای در شمال شاپورخواست بوسیله بلندی های مخمل کوه محصور شده است . پهنای دره نزدیک 4 کیلومتر است . آغاز بنا و رونق این شهر پس از ویرانی شاپورخواست به اواخر قرن هفتم هجری می رسد که به علت توسعه بی رویه شهر و قطع درختان باغها و تبدیل آنها به ساختمان مسکونی دچار تغییرات شده است . بخش قدیمی شهر بین رودخانه ، سفید کوه و کوه چهاریاران واقع شده و به عنوان مرکز و حاکم نشین لر کوچک در طول شش قرن کانون سیاست و داد و ستد بوده است .
خرم آباد یک بار بر اثر حمله تیمور زیانهای فراوان دید . پس از قتل شاهوردیخان آخرین اتابک لر کوچک به دست شاه عباس اول ، حسین خان والی لرستان شد و تا اوایل سلطنت رضا شاه پشت کوه لرستان به وسیله جانشینان وی اداره می شد .
خرم آباد یک بار در سال 1345 از سوی سازمان جلب سیاحان وقت در بین شهرهای کوچک عنوان نمونه گرفت و لوحه افتخار دریافت کرد .
يکشنبه 17/2/1391 - 15:47