• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 14
زمان آخرین مطلب : 4583روز قبل
اخبار
گزارش آینده روشن، در این نشست که بعد از ظهر پنجشنبه در سالن کنفرانس مرکز ادیان و مذاهب تشکیل شد، ابتدا دکتر شریعتمداری معاونت ارتباطات مرکز و سر دبیر فصلنامه هفت آسمان در سخنانی ضمن خوشامدگویی به میهمانان گزارشی درباره فعالیتهای آموزشی و پژوهشی مرکز ارائه کرد.

وی با بیان این مطلب که اصل تفاهم و همزیستی میان پیروان ادیان همواره مد نظر فعالیتهای این مرکز بوده است گفت: مرکز ادیان و مذاهب فعالیتهای علمی در حوزه ادیان و مذاهب را در دستور کار خود قرار داده است و هم اکنون بیش از پنجاه کتاب در این موضوع منتشر کرده است و حدود چهل نفر عضو هیئت علمی و بیش از 150 دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد در این مرکز مشغول به پژوهش و آموزش هستند.

پروفسور عادل تئودور خوری، متاله و حکیم شهیر مسیحیت کاتولیک، نیز در سخنانی از حضور در میان پژوهشگران مرکز ابراز خرسندی کرد و بر ضرورت تفاهم و همزیستی میان پیروان ادیان و به طور خاص مسلمانان و مسیحیان تأکید کرد.

عادل تئودور خوری ضمن تاکید بر اهمیت عقلانیت و تعقل به سخنان پاپ بندیکت شانزدهم اشاره کرد و گفت: جناب پاپ در سخنرانی مشهور و جنجالی خود در واقع قصد داشته است تا بر اهمیت تعقل و گفتگوی میان ادیان تاکید کند و در کلام خود آن جملات جنجالی را که نقل قولی از برخی فرقه های اسلامی است، به عنوان مقدمه ای برای این مساله ذکر کرده است و اصلا در مقام حکم کردن و داوری کردن نبوده است.

پروفسور خوری تأکید کرد من شخصا با اینگونه مقدمه چینی موافق نیستم و نقل قولی که پاپ در سخنان خود آورده است صرفا بیانگر دیدگاه اراده گراها یا همان اشعری های مسلمان است و ما خوب می دانیم که در میان معتزله و شیعیان چنین دیدگاهی وجود ندارد.

در ادامه این نشست حجت الاسلام و المسلمین توفیقی عضو هیئت علمی مرکز ادیان و مذاهب، ضمن تشکر از حضور جناب خوری و جناب خوام در این نشست، با اشاره به سخنان پاپ گفت: اینکه جناب پاپ سخنی را بدون اشاره به عدم صحت آن و یا اختصاص داشتن آن به برخی فرقه ها نقل کرده اند، می تواند دلیل بر تأیید این سخن تلقی شود و از این جهت جای گلایه وجود دارد.

استاد توفیقی با بیان این مطلب که اگر بخواهیم درباره ظرفیت عقل پذیری دین به داوری بنشینیم، باید اذعان کنیم که اعتقادات مسیحی عقل گریز تر از اعتقادات اسلامی هستند، تاکید کرد: درست این است که از این بحث ها و نقل قول ها و جنجال ها بگذریم و به فکر عیب جویی از یکدیگر نباشیم و با حسن نیت و انگیزه تفاهم و تعامل به گفتگو بنشینیم .

پروفسور جرجس سلیم خوام رییس مرکز مطالعات ادیان هریسای لبنان نیز در مورد سخنان پاپ توضیح داد و گفت: وقتی سخنی در آغاز صحبت به عنوان نقطه شروع می آید طبعاً به معنای مورد قبول بودن آن است و به همین جهت من با نقل قول جناب پاپ موافق نیستم. وی ادامه داد: این نقل قول مربوط به اعتقادات عده ای خاص در دوره زمانی خاصی بوده است و به هیچ وجه نمی توان آن را تعمیم داد.

پس از برگزاری نشست علمی پروفسور عادل تئودور خوری و پروفسور جرجس سلیم خوام از کتابخانه مرکز ادیان و مذاهب نیز بازدید کردند و از نزدیک با برخی فعالیتهای پژوهشی مرکز آشنا شدند.

گفتنی است این میهمانان به دعوت دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه به مدت سه روز به ایران سفر کردند، و در سفر به قم بازدید از مرکز ادیان و مذاهب و سخنرانی در مرکز علوم جهانی را در برنامه خود داشتند.

عادل تئودور خوری در سال 1930 در جنوب لبنان متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی خویش را در حریصای لبنان به پایان رساند و پس از آن برای تحصیلات دانشگاهی به بیروت عزیمت كرد و در كالجی كه به دانشگاه لیون فرانسه وابسته بود مشغول تحصیل شد. او در سال 1959 موفق به اخذ دكترای فلسفه گردید. موضوع پایان نامه وی مقایسه علم اخلاق مسیحی و علم اخلاق اسلامی بود.

تئودور خوری سپس در سال 1966 به آلمان رفت و در دانشكده الهیات دانشگاه مونستر به تدریس الهیات پرداخت و درسال 1970 به سمت ریاست این دانشكده برگزیده شد. دانشكده الهیات این دانشگاه مركز پژوهش درباره ادیان گوناگون از دین مزدك و هندوئیسم تا اسلام و مسیحیت است. پروفسورعادل تئودور خوری بخش عمده‏ای از پژوهش‏های خویش را بر موضوع ‌گفت‏وگوی اسلام و مسیحیت متمركز نموده است.
پرورش و بالندگی وی در دو بستر فرهنگ دینی اسلام و مسیحیت از وی شخصیتی مرکب ساخت به گونه ای که آثار فراوان او در حوزه اندیشه دینی مسیحیت کاتولیک، وی را به عنوان عالم متأله مسیحی و اشراف او به الهیات، کلام ، فلسفه و تفسیر، وی را در جهان اسلام به عنوان شخصیتی برجسته و آگاه معرفی نموده است. 

از تئودور خوری، صدها اثر در قالب کتاب و مقاله دینی به زبان¬های گوناگون انتشار یافته است و عمده تلاش او معرفی اسلام به جوامع مسیحی بوده است. از میان آثار او می¬توان به اخلاقیات اسلام، اسلام و آزادی دینی، لله المشرق والمغرب، مسیحیت و مسیحیان در اندیشه مسلمانان معاصر، محمد کیست، تسامح و آزادی دینی در اسلام، ترجمه قرآن او به زبان آلمانی و دوازده جلد تفسیر قرآن به همین زبان که بالغ بر 8000 صفحه است، اشاره نمود. 

مقام شامخ خوری در میان جامعه مسیحیت کاتولیک سبب شده است تا نوشته ها و آثار وی از جمله منابع قابل استناد در مطالعات اسلامی در اروپا قلمداد شود. به عنوان مثال می¬توان به استناد پاپ بندیکت شانزدهم در سخنرانی معروفش در دانشگاه رکزنبورک آلمان اشاره نمود که موجب خشم و انزجار جامعه اسلامی گردید. پاپ در سخنرانی خود عمدتاً به نوشته های خوری و پایان نامه دکتری او که در سال 1967 نگاشته بود، ارجاع می داد در حالی که پروفسور خوری از انتخاب گزینشی پاپ که به قول خود خوری تنها منحصر به دیدگاه حکمای اشعری بود، بسیار گله‏مند و دل‏خور بود.

منابع:
1. پایگاه الحکواتی
2. سایت مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
3. سایت مؤسسه گفت‏وگوی ادیان
شنبه 16/7/1390 - 11:1
ایرانگردی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو

مختصات: شرقی‌۵۶°۰۱′ شمالی‌۳۰°۲۵′ / °۵۶٫۰۲شرقی °۳۰٫۴۲شمالی / ۵۶٫۰۲;۳۰٫۴۲ (نقشه)

رفسنجان
رفسِنجون
Red pog.svg
رفسنجان
Iran location map.svg
شرقی‌۵۶°۰۳′ شمالی‌۳۰°۱۷′ / °۵۶٫۰۵شرقی °۳۰٫۲۹شمالی / ۵۶٫۰۵;۳۰٫۲۹
اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان کرمان
شهرستان رفسنجان
بخش مرکزی
مردم
جمعیت ۱۳۹٬۲۱۹
زبان‌ گفتاری فارسی
مذهب اسلام شیعه
جغرافیای طبیعی
ارتفاع از سطح دریا ۱۵۱۶.۹ متر
اطلاعات شهری
شهردار اکبر پورمحمدی
پیش‌شماره تلفنی ۰۳۹۱

رفسنجان یکی از شهرهای استان کرمان در ایران است. این شهر مرکز شهرستان رفسنجان است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵، حدود ۱۳۹٬۲۱۹[۱] نفر بوده است.

از مهم‌ترین محصولات کشاورزی آن پسته می‌باشد که دارای شهرت جهانی است و از نظر صنعتی نیز علاوه بر دارا بودن کارگاهها و کارخانه‌های متعددی چون کارخانه‌های روغن موتور، موکت، نئوپان و دو کارخانه فعال در صنعت کاشی، دو کارخانه سیمان نیز در دست ساخت دارد (۱۳۸۴). معادن مس سرچشمه و کارخانه بزرگ تولید مس سرچشمه کرمان بزرگ‌ترین تولید کننده مس در ایران می‌باشد.این شهر بر سر راه دو استان کرمان و یزد قرار دارد و عبور کردن راه آهن تهران - بندر عباس از کنار این شهر و همچنین داشتن فرودگاه به این شهر موقعیت خاصی بخشیده‌است.

 

شنبه 16/7/1390 - 10:54
ایرانگردی
 
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو

مختصات: شرقی′۲۰°۵۷ شمالی′۲۸°۳۷ / ۵۷٫۳۳۳غرب ۳۷٫۴۶۷جنوب / -۵۷٫۳۳۳;-۳۷٫۴۶۷ (نقشه)

بجنورد
بجنُرد

Besh ghardash 7.jpg

Red pog.svg
بجنورد
Iran location map.svg
شرقی‌۵۷°۱۲′ شمالی‌۳۷°۱۷′ / °۵۷٫۲۰شرقی °۳۷٫۲۸شمالی / ۵۷٫۲۰;۳۷٫۲۸
اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان خراسان شمالی
شهرستان بجنورد
بخش مرکزی
نام(های) قدیمی بیژن‌گرد
مردم
جمعیت 201٬۷۲۶
رشد جمعیت ۱/۵
تراکم جمعیت ۴9۰۰ نفر بر کیلومتر مربع
زبان‌ گفتاری فارسی، کرمانجی، ترکی، ترکمنی، تاتی، بلوچی و عربی[۱]
مذهب شیعه و سنی[۲]
جغرافیای طبیعی
مساحت 36 کیلومتر مربع
ارتفاع از سطح دریا ۱۰۷۰
اطلاعات شهری
شهردار مجتبی علوی مقدم
ره‌آورد آبنبات بجنورد (شکر پنیر)،
قره قوروت، کشک،
پشتی ترکمنی
پیش‌شماره تلفنی ۰۵۸۴

بُجنورد (دربارهٔ این پرونده آوا راهنما·اطلاعات) مرکز استان خراسان شمالی در شمال شرق ایران است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ با ۱۷۶٬۷۲۶ نفر بوده و از این‌جهت، چهلمین شهر کشور و دومین شهر استان پیشین خراسان پس از شهر مشهد محسوب می‌شود.[۳]

محتویات

شنبه 16/7/1390 - 10:48
ایرانگردی
تقسیم استان خراسان و تشکیل استان خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند،گام نخست در طرح و تدوین مدلی اجتماعی و راهبردی جهت دستیابی به توسعه ای همه جانبه و پایدار بود.توسعه همه جانبه،خود نیازمند بستر سازی جهت رشد و تکوین تمامی مولفه هایی است که هر یک در جای خود می تواند به کم شدن شکاف های ایجاد شده در سالیان اخیر کمک کند.بسیاری از خواسته ها و نیاز های مردم جنوب خراسان بدلیل نبودن مطبوعات و رسانه های آزاد از جمله روزنامه های محلی طرح نشده اند و یا هیچ گاه جنبه عملیاتی و شکل راهبردی به خود نگرفته اند.امروزه ضرورت وجود روزنامه هایی مستقل بر پایه منافع ملی و نیازهای منطقه ای ضرورتی غیر قابل انکار است که در صورت اهتمام و جدیت به رسالت مطبوعاتی خود می تواند بستر ساز آینده ای روشن و دورنمایی مطمئن برای این منطقه محروم تلقی شود.با روی کار آمدن دکتر محمد مصدق،به عنوان نخست وزیر ایران،مردم تشنه آزادی بیرجند،که بویژه از یک سابقه فرهنگی فرهنگی غنی برخوردار بودند،در زمانی که کمتر شهری از شهر های ایران دارای روزنامه بود،چندین روزنامه که اکثر آنها دفاع از آزادی را وجهه همت خود قرار داده بودند،با نوشتن مطالب و اشعار سعی کردند که آه دردمندان و سوخته دلان و دربندان زندان ها را به گوش دیگران برسانند.

شاید سر آغاز این تحرکات سیاسی را باید منتسب به حزب منحله توده دانست.زیرا رهبران این حزب با برپا داشتن اجتماعات و اجرای تئاتر ها سعی بر آن داشتند که استضعاف طبقات کارگری و دهقانی و جور و ستم خان ها را نمایش دهند.در هر صورت در سال های 1330 به بعد شور و شوقی در نویسندگان به وجود آمده بود که منجر به نوشتن و چاپ چندین روزنامه گردید.به ویژه شادروان محمد مهدی صمدی در همان آغاز انتشار روزنامه های خود یک دستگاه چاپ خریداری کرد و به بیرجند منتقل نمود.

شنبه 16/7/1390 - 10:46
ایرانگردی
تقسیم استان خراسان و تشکیل استان خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند،گام نخست در طرح و تدوین مدلی اجتماعی و راهبردی جهت دستیابی به توسعه ای همه جانبه و پایدار بود.توسعه همه جانبه،خود نیازمند بستر سازی جهت رشد و تکوین تمامی مولفه هایی است که هر یک در جای خود می تواند به کم شدن شکاف های ایجاد شده در سالیان اخیر کمک کند.بسیاری از خواسته ها و نیاز های مردم جنوب خراسان بدلیل نبودن مطبوعات و رسانه های آزاد از جمله روزنامه های محلی طرح نشده اند و یا هیچ گاه جنبه عملیاتی و شکل راهبردی به خود نگرفته اند.امروزه ضرورت وجود روزنامه هایی مستقل بر پایه منافع ملی و نیازهای منطقه ای ضرورتی غیر قابل انکار است که در صورت اهتمام و جدیت به رسالت مطبوعاتی خود می تواند بستر ساز آینده ای روشن و دورنمایی مطمئن برای این منطقه محروم تلقی شود.با روی کار آمدن دکتر محمد مصدق،به عنوان نخست وزیر ایران،مردم تشنه آزادی بیرجند،که بویژه از یک سابقه فرهنگی فرهنگی غنی برخوردار بودند،در زمانی که کمتر شهری از شهر های ایران دارای روزنامه بود،چندین روزنامه که اکثر آنها دفاع از آزادی را وجهه همت خود قرار داده بودند،با نوشتن مطالب و اشعار سعی کردند که آه دردمندان و سوخته دلان و دربندان زندان ها را به گوش دیگران برسانند.

شاید سر آغاز این تحرکات سیاسی را باید منتسب به حزب منحله توده دانست.زیرا رهبران این حزب با برپا داشتن اجتماعات و اجرای تئاتر ها سعی بر آن داشتند که استضعاف طبقات کارگری و دهقانی و جور و ستم خان ها را نمایش دهند.در هر صورت در سال های 1330 به بعد شور و شوقی در نویسندگان به وجود آمده بود که منجر به نوشتن و چاپ چندین روزنامه گردید.به ویژه شادروان محمد مهدی صمدی در همان آغاز انتشار روزنامه های خود یک دستگاه چاپ خریداری کرد و به بیرجند منتقل نمود.

شنبه 16/7/1390 - 10:43
شخصیت ها و بزرگان

ملاصدرا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ملاصدرای شیرازی)
پرش به: ناوبری, جستجو

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین متأله و فیلسوف شیعه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است.

ظهور ملاصدرا در حوالی پایان هزارهٔ اول پس از پیدایش اسلام به وقوع پیوست، و لذا، کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق[۱] از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.[۲]

محتویات

  • ۱ کودکی و نوجوانی
  • ۲ زندگی و تحصیل در اصفهان
  • ۳ دوران تبعید
  • ۴ بازگشت به شیراز
  • ۵ باورها
    • ۵.۱ عرفان شیعی
    • ۵.۲ دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید
    • ۵.۳ قضا و قدر
  • ۶ حکمت متعالیه
  • ۷ برهان وجودی ملاصدرا
  • ۸ آثار
  • ۹ پانویس
  • ۱۰ جستارهای وابسته
  • ۱۱ منابع
  • ۱۲ پیوند به بیرون

کودکی و نوجوانی [ویرایش]

ملاصدرا در روز نهم جمادی‌الاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر حاکم پارس بود و صدرالدین محمد تنها فرزند او، بر اثر دعا به وجود آمد.[۳] به باور هانری کربن خواجه ابراهیم بازرگان بود و به خرید و فروش مروارید، شکر بنگاله و شال کشمیری می‌پرداخت. وی هر از گاهی برای به دست آوردن مروارید به مغاص لؤلؤ در بحرین می‌رفت.[۴]

ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتب‌خانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتب‌خانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.[۵]

دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه طهماسب اول صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس کوچاند.[۶]

پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس اول دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانواده‌اش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد.[۷]

سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجره‌های بازرگانی پدرش پرداخت.[۸]

زندگی و تحصیل در اصفهان [ویرایش]

ملاصدرای جوان پس از فراغت یافتن از تأمین نیازمندی‌های خانواده‌اش، به آرزوی دیرینهٔ خود جامهٔ عمل پوشانید و به اصفهان مهاجرت نمود. او در مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان از محضر درس استادانی چون شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.[۹]

به روایتی دیگر، ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانی‌اش را در آن سامان سپری کرد و در همان‌جا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.[۱۰]

به هر حال شاه عباس اول در پایان سال ۹۹۹[۱۱] هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶[۱۲])، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.

در بخش‌کردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسائل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسهٔ خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.[۱۳]

دوران تبعید [ویرایش]

ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه‌خورت را در پیش گرفت و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.[۱۴] از جمله اتهام‌هایی که به وی می‌زدند ترویج همجنس گرایی و تبلیغ عمل لواط از سوی وی بود. [۱۵] [۱۶] [۱۷]

ملاصدرا در دوران تبعید به حوزه‌هایی رفت اما به او اجازه نمی‌دادند.جلوی دگر اندیشی گرفته می‌شد و او را مرتد اعلام می‌کردند.ملاصدرا به مدت ۵[۱۸] یا ۷[۱۹] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهاب‌الدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی هم‌چون ابن عربی و ابن رشد بودند.[۲۰] به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.[۲۱]

بازگشت به شیراز [ویرایش]

حکومت صفوی و در رأس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، الله‌وردی‌خان حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسه‌ای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسهٔ خان نامی شد، الله‌وردی‌خان از ملاصدرا پنهانی دعوت نمود تا به زادگاه خویش بازگردد.[۲۲]

ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسهٔ نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمین‌شناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس می‌شد. اهمیت این مدرسه از مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان نیز فزونی یافت.[۲۳]

باورها [ویرایش]

ملاصدرا شیعه‌مذهب و پیرو آئین دوازده‌امامی بود، به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت اما در عین حال، بسیار انعطاف‌پذیر بود و اگر نگرش‌های برخی از دانشمندان سنی‌مذهب مانند ابن عربی و یا ابن رشد را درست می‌یافت، می‌پذیرفت.

عرفان شیعی [ویرایش]

ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درون‌مایه و حقیقت مذهب شیعه‌است و ملاصدرا آن‌را عرفان شیعی می‌نامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم می‌شمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری می‌دانست. این در حالی بود که بیشتر دانشمندان قشری اصفهان، دید خوبی نسبت به عرفان نداشتند. ایشان بر این باور بودند که بسیاری از عارفان، به احکام دین اسلام پایبند نیستند و عمل به فرایض دینی را برای رسیدن به رستگاری لازم نمی‌بینند. یکی از دلایل تبعید ملاصدرا از اصفهان همین باور بود.

ملاصدرا اگرچه به عرفان باور داشت، اما کوتاهی از احکام و واجبات دین را به بهانهٔ سیر و سلوک عرفانی رد می‌کرد. با دانشمندان قشری نیز به دلیل ستیز با عرفان شیعی مخالف بود. هم‌چنین با برخی از صوفیان که عمل به واجبات دینی را ضروری نمی‌دانستند، مخالف بود. البته برخی معتقدند ملاصدرا با ادغام فلسفه وعرفان نا خواسته راه را برای بسته شدن مسیر فلسفه ورزی در جهان اسلام فراهم کرد.

دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید [ویرایش]

در آثار ملاصدرا ده‌ها صفحه علیه تقلید و تعصب و اهل تقلید و تعصب، مطلب وجود دارد. وی در اسفار چنین آورده که: «خداوند از تقلید نهی كرد، مقلدان را نكوهش كرد و آنان را بفرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته». [۲۴]

ملاصدرا در طول زندگی علمی‌اش، دیدگاه‌های گوناگونی را پیرامون مسئلهٔ تقلید عنوان کرده‌است. گاهی آن‌را با شروطی پذیرفته و گاه به کلی آن‌را مردود شمرده‌است (مانند نوشتار او در کتاب المشاعر). شاید به سبب مخالفت برخی علمای اصفهان با او و به این دلیل که ایشان را برای راهنمایی مردم واجد شرایط نمی‌دانسته‌است.[نیازمند منبع]

می‌توان چنین گفت که ملاصدرا بر این باور بوده که فراگیری دانش از جمله فقه، حدیث و تفسیر و نیز سلوک در عرفان شیعی بر همهٔ مسلمانان واجب عینی است، نه واجب کفایی، و هر مسلمان باید با فراگیری این دانش‌ها به درجهٔ اجتهاد برسد و اگر گروهی از مسلمانان بنا به دلایلی پذیرفتنی به این درجه دست نیافتند، آن‌گاه می‌توانند از مجتهد تقلید کنند، به شرط آن‌که تقلید ایشان آگاهانه بوده و واجد بودن مجتهد نیز بر ایشان آشکار شده باشد.[نیازمند منبع]

قضا و قدر [ویرایش]

ملاصدرا به قضا و قدر الهی باور داشت و در «رسالة فی‌مسئلة القضاءِ و القدر» آن‌را توضیح داده‌است. قضا، در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا (از دیدگاه سرچشمه، منشاء و پیدایش موجودات) و قدر به معنای اندازه، و تعیین اندازه، منزلت یا جایگاه کسی یا چیزی است. ملاصدرا بر این باور بود که قضا قابل تغییر نیست زیرا حکم خداوند تغییر نمی‌کند. اما قدر یا سرنوشت، قابل تغییر است زیرا در گرو اعمال انسان می‌باشد. انسان می‌تواند با نیکوکاری به رستگاری برسد یا با زشتکاری بدبختی خویش را رقم بزند و در این مورد مختار است.

ملاصدرا با پیرپرستی مخالف بود و اگر او را صاحب کرامات می‌نامیدند، نمی‌پذیرفت.

حکمت متعالیه [ویرایش]

مکتب ملاصدرا که حکمت متعالیه نامیده می‌شود، بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. پیش از ملاصدرا فیلسوفان قادر به فهم تفاوت این دو نبودند[نیازمند منبع]، اما ملاصدرا مرز این دو مفهوم را به خوبی روشن نمود. بنابر دیدگاه او، بدیهی‌ترین مسئلهٔ جهان، مسئلهٔ وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود آن‌را درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیده‌ها می‌شود و به هر وجود قالبی ویژه می‌بخشد. همهٔ پدیده‌های جهان در یک اصل مشترکند که همان «وجود» نام دارد و وجود یگانه‌است زیرا از هستی‌بخش (یعنی خداوند یگانه) سرچشمه گرفته، اما ویژگی‌های هر یک از این پدیده‌ها از تفاوت میان ذات و ماهیت آن‌ها حکایت دارد. برابر این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاء است و ماهیت معلول وجود به شمار می‌آید.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا درباره حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نه گانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال می‌دانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.[۲۵]

برهان وجودی ملاصدرا [ویرایش]

نوشتار اصلی: برهان وجودی#برهان وجودی ملاصدرا


آثار [ویرایش]

آثار صدرا را بالغ بر پنجاه دانسته‌اند، که می‌شود آن‌ها را بر حسب نوع تفکر موجود در پشت هرکدام در دو دستهٔ اصلی جای داد: علوم نقلی و علوم عقلی.

  • الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة
  • مفاتیح الغیب
  • أسرار الآیات
  • التعلیقة علی إلهیات الشفاء (ناتمام)
  • شرح اصول الکافی (ناتمام)
  • المشاعر
  • إیقاظ النائمین
  • رسالة فی الواردات القلبیة (التسبیحات القلبیة)
  • رسالة فی الحشر
  • رسالة فی إتصاف الماهیة بالوجود
  • رسالة فی التشخص
  • رسالة فی الحدوث
  • رسالة فی القضاء والقدر
  • رسالة فی سریان الوجود
  • رسالة مسماة بإکسیر العارفین
  • تفسیر القرآن الکریم:
الف ـ آیة النور
ب ـ آیة الکرسی
ج ـ سورة الأعلی
د ـ سورة البقرة (ناتمام)
ه ـ سورة الجمعة
و ـ سورة الحدید
ز ـ سورة الزلزال
ح ـ سورة السجدة
ط ـ سورة الطارق
ک ـ سورة الفاتحة
ل ـ سورة الواقعة
م ـ سورة الیس
  • سه اصل
  • رسالة العرشیة
  • المظاهر الإلهیة
  • متشابهات القرآن
  • المسائل القدسیة (الحکمة القدسیة ـ القواعد الملکوتیة ـ طرح الکونین)
  • أجوبة مسائل بعض الخلان
  • الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة
  • المبدأ والمعاد
  • زاد المسافر (زاد السالک)
  • رسالة فی إتحاد العاقل والمعقول
  • أجوبة المسائل الجیلانیة
  • أجوبة المسائل الکاشانیة
  • أجوبة المسائل النصیریة
  • رسالة فی إصالة جعل الوجود
  • التنقیح فی المنطق (اللمعات الإشراقیة فی الفنون المنطقیة)
  • الحشریة
  • الخلسة
  • خلق الأعمال (الجبر والتفویض ـ القدر فی الأفعال)
  • دیباجة عرش التقدیس
  • شواهد الربوبیة
  • الفوائد:
الف ـ رد الشبهات الإبلیسیة
ب ـ شرح حدیث «کنت کنزا مخفیا ...»
ج ـ فی بیان الترکیب بین المادة والصورة وإرتباطها بقاعدة بسیط الحقیقة
د ـ فی ذیل آیة الأمانة
ه ـ فی المواد الثلاث
  • رسالة اللمیة فی إختصاص الفلک بموضع معین (حل الإشکالات الفلکیة)
  • رسالة فی المزاج
  • تفسیر سورة التوحید (۱)
  • تفسیر سورة التوحید (۲)
  • رسالة الوجود
  • حل شبهة الجذر الأصم
  • کسر اصنام الجاهلیة
  • التصور والتصدیق
  • شرح الهدایة الأثیریة
  • التعلیقة علی شرح حکمة الإشراق
  • الحاشیة علی القبسات
  • اثبات شوق الهیولی بالصورة
  • شرح حدیث «خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام»
  • الحرکة الجوهریة
  • الحاشیة علی الرواشح السماویة ( مشکوک )
  • تفسیر حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا إنتبهوا» (مشکوک)
  • رسالة فی الإمامة (مشکوک)
  • دیوان شعر (جمع آوری ملا محسن فیض)
  • نامه‌ها (دو نامه به میرداماد و...)

الگو:شخصیت های معروف گذشته ایران


متفرقه
  • کشکول (عبارات و نکته‌های برگزیدهٔ او از کتب فلسفی و عرفانی و شعر)

پانویس [ویرایش]

  1. Synthesis
  2. P. 643 History of Islamic Philosophy
  3. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  4. کربن، هانری، صفحهٔ ۹ و ۱۱
  5. کربن، هانری، ص ۱۱-۱۹
  6. کربن، هانری، ص ۲۲
  7. کربن، هانری، صص ۲۴ و ۲۵
  8. کربن، هانری، صص ۲۷ و ۲۸
  9. هانری کربن، صص ۲۹ ـ ۷۲.
  10. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  11. کوربن، هانری، همان، ص ۷۵
  12. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  13. کوربن، هانری، همان، صص ۸۵ ـ ۸۸
  14. هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
  15. گفت و گوی خرد با اکبر ثبوت، طیبه دومانلو، بخش نخست، ۲۴ تیر ۱۳۹۰ و بخش دوم، ۲ مرداد ۱۳۹۰
  16. لذت‌ از دیدگاه‌ شیخ‌ اشراق‌، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
  17. صدرالمتألّهین و عشق به زیبارویان، معرفی رساله "فی عشق الظرفاء و الفتیان للأوجه الحسان" مهرداد افشار، ۲۹ مرداد ۱۳۹۰
  18. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  19. کربن، هانری، ص ۱۸۴
  20. کربن، هانری، صص ۱۴۶ ـ ۱۸۳
  21. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  22. کربن، هانری، همان، صص ۱۸۴ و ۱۸۵
  23. کربن، هانری، همان، ص ۱۸۵
  24. دكتر اكبر ثبوت‌ در نشستی با عنوان «منابع‌ فكری صدرالمتألهین‌ شیرازی»، مركز پژوهشی میراث مكتوب، ۹ تیر ۱۳۸۳
  25. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۷

جستارهای وابسته [ویرایش]

  • علم کلام
  • فلسفه اسلامی
  • عرفان اسلامی
  • بنیاد حکمت اسلامی صدرا

منابع [ویرایش]

  • کربن، هانری، ذبیح‌ا... منصوری، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ خورشیدی.
  • پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  • Nasr, Seyyed Hossein, and Leaman, Oliver (eds), History of Islamic Philosophy, Ansarian Publications - Qum, Iran, 1993. ISBN 964-438-307-9

پیوند به بیرون [ویرایش]

  • بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  • ملاصدرا در فرهنگنامه داستانی عجایب المخلوقات
  • ملاصدرا، دانشنامه اسلامی شهر دانایی
  • مقاله زندگی نامه کامل صدرالدین محمد شیرازی | ملاصدرا
برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7»
ابزارهای شخصی
  • ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری
گویش‌ها
فضاهای نام
  • بحث
  • مقاله
عملکردها
بازدیدها
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
  • خواندن
گشتن
  • صفحهٔ اصلی
  • رویدادهای کنونی
  • ورودی کاربران
  • تغییرات اخیر
  • مقالهٔ تصادفی
  • راهنما
  • کمک مالی
چاپ/برون‌ریزی
  • ایجاد کتاب
  • بارگیری به‌صورت PDF
  • نسخهٔ قابل چاپ
زبان‌های دیگر
  • العربیة
  • Azərbaycanca
  • English
  • Español
  • Suomi
  • Français
  • Nederlands
  • پښتو
  • Русский
  • Svenska
  • Türkçe
شنبه 16/7/1390 - 10:41
شخصیت ها و بزرگان

ملاصدرا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ملاصدرای شیرازی)
پرش به: ناوبری, جستجو

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین متأله و فیلسوف شیعه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است.

ظهور ملاصدرا در حوالی پایان هزارهٔ اول پس از پیدایش اسلام به وقوع پیوست، و لذا، کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق[۱] از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.[۲]

محتویات

کودکی و نوجوانی [ویرایش]

ملاصدرا در روز نهم جمادی‌الاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر حاکم پارس بود و صدرالدین محمد تنها فرزند او، بر اثر دعا به وجود آمد.[۳] به باور هانری کربن خواجه ابراهیم بازرگان بود و به خرید و فروش مروارید، شکر بنگاله و شال کشمیری می‌پرداخت. وی هر از گاهی برای به دست آوردن مروارید به مغاص لؤلؤ در بحرین می‌رفت.[۴]

ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتب‌خانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتب‌خانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.[۵]

دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه طهماسب اول صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس کوچاند.[۶]

پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس اول دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانواده‌اش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد.[۷]

سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجره‌های بازرگانی پدرش پرداخت.[۸]

زندگی و تحصیل در اصفهان [ویرایش]

ملاصدرای جوان پس از فراغت یافتن از تأمین نیازمندی‌های خانواده‌اش، به آرزوی دیرینهٔ خود جامهٔ عمل پوشانید و به اصفهان مهاجرت نمود. او در مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان از محضر درس استادانی چون شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.[۹]

به روایتی دیگر، ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانی‌اش را در آن سامان سپری کرد و در همان‌جا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.[۱۰]

به هر حال شاه عباس اول در پایان سال ۹۹۹[۱۱] هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶[۱۲])، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.

در بخش‌کردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسائل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسهٔ خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.[۱۳]

دوران تبعید [ویرایش]

ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه‌خورت را در پیش گرفت و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.[۱۴] از جمله اتهام‌هایی که به وی می‌زدند ترویج همجنس گرایی و تبلیغ عمل لواط از سوی وی بود. [۱۵] [۱۶] [۱۷]

ملاصدرا در دوران تبعید به حوزه‌هایی رفت اما به او اجازه نمی‌دادند.جلوی دگر اندیشی گرفته می‌شد و او را مرتد اعلام می‌کردند.ملاصدرا به مدت ۵[۱۸] یا ۷[۱۹] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهاب‌الدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی هم‌چون ابن عربی و ابن رشد بودند.[۲۰] به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.[۲۱]

بازگشت به شیراز [ویرایش]

حکومت صفوی و در رأس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، الله‌وردی‌خان حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسه‌ای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسهٔ خان نامی شد، الله‌وردی‌خان از ملاصدرا پنهانی دعوت نمود تا به زادگاه خویش بازگردد.[۲۲]

ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسهٔ نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمین‌شناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس می‌شد. اهمیت این مدرسه از مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان نیز فزونی یافت.[۲۳]

باورها [ویرایش]

ملاصدرا شیعه‌مذهب و پیرو آئین دوازده‌امامی بود، به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت اما در عین حال، بسیار انعطاف‌پذیر بود و اگر نگرش‌های برخی از دانشمندان سنی‌مذهب مانند ابن عربی و یا ابن رشد را درست می‌یافت، می‌پذیرفت.

عرفان شیعی [ویرایش]

ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درون‌مایه و حقیقت مذهب شیعه‌است و ملاصدرا آن‌را عرفان شیعی می‌نامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم می‌شمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری می‌دانست. این در حالی بود که بیشتر دانشمندان قشری اصفهان، دید خوبی نسبت به عرفان نداشتند. ایشان بر این باور بودند که بسیاری از عارفان، به احکام دین اسلام پایبند نیستند و عمل به فرایض دینی را برای رسیدن به رستگاری لازم نمی‌بینند. یکی از دلایل تبعید ملاصدرا از اصفهان همین باور بود.

ملاصدرا اگرچه به عرفان باور داشت، اما کوتاهی از احکام و واجبات دین را به بهانهٔ سیر و سلوک عرفانی رد می‌کرد. با دانشمندان قشری نیز به دلیل ستیز با عرفان شیعی مخالف بود. هم‌چنین با برخی از صوفیان که عمل به واجبات دینی را ضروری نمی‌دانستند، مخالف بود. البته برخی معتقدند ملاصدرا با ادغام فلسفه وعرفان نا خواسته راه را برای بسته شدن مسیر فلسفه ورزی در جهان اسلام فراهم کرد.

دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید [ویرایش]

در آثار ملاصدرا ده‌ها صفحه علیه تقلید و تعصب و اهل تقلید و تعصب، مطلب وجود دارد. وی در اسفار چنین آورده که: «خداوند از تقلید نهی كرد، مقلدان را نكوهش كرد و آنان را بفرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته». [۲۴]

ملاصدرا در طول زندگی علمی‌اش، دیدگاه‌های گوناگونی را پیرامون مسئلهٔ تقلید عنوان کرده‌است. گاهی آن‌را با شروطی پذیرفته و گاه به کلی آن‌را مردود شمرده‌است (مانند نوشتار او در کتاب المشاعر). شاید به سبب مخالفت برخی علمای اصفهان با او و به این دلیل که ایشان را برای راهنمایی مردم واجد شرایط نمی‌دانسته‌است.[نیازمند منبع]

می‌توان چنین گفت که ملاصدرا بر این باور بوده که فراگیری دانش از جمله فقه، حدیث و تفسیر و نیز سلوک در عرفان شیعی بر همهٔ مسلمانان واجب عینی است، نه واجب کفایی، و هر مسلمان باید با فراگیری این دانش‌ها به درجهٔ اجتهاد برسد و اگر گروهی از مسلمانان بنا به دلایلی پذیرفتنی به این درجه دست نیافتند، آن‌گاه می‌توانند از مجتهد تقلید کنند، به شرط آن‌که تقلید ایشان آگاهانه بوده و واجد بودن مجتهد نیز بر ایشان آشکار شده باشد.[نیازمند منبع]

قضا و قدر [ویرایش]

ملاصدرا به قضا و قدر الهی باور داشت و در «رسالة فی‌مسئلة القضاءِ و القدر» آن‌را توضیح داده‌است. قضا، در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا (از دیدگاه سرچشمه، منشاء و پیدایش موجودات) و قدر به معنای اندازه، و تعیین اندازه، منزلت یا جایگاه کسی یا چیزی است. ملاصدرا بر این باور بود که قضا قابل تغییر نیست زیرا حکم خداوند تغییر نمی‌کند. اما قدر یا سرنوشت، قابل تغییر است زیرا در گرو اعمال انسان می‌باشد. انسان می‌تواند با نیکوکاری به رستگاری برسد یا با زشتکاری بدبختی خویش را رقم بزند و در این مورد مختار است.

ملاصدرا با پیرپرستی مخالف بود و اگر او را صاحب کرامات می‌نامیدند، نمی‌پذیرفت.

حکمت متعالیه [ویرایش]

مکتب ملاصدرا که حکمت متعالیه نامیده می‌شود، بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. پیش از ملاصدرا فیلسوفان قادر به فهم تفاوت این دو نبودند[نیازمند منبع]، اما ملاصدرا مرز این دو مفهوم را به خوبی روشن نمود. بنابر دیدگاه او، بدیهی‌ترین مسئلهٔ جهان، مسئلهٔ وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود آن‌را درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیده‌ها می‌شود و به هر وجود قالبی ویژه می‌بخشد. همهٔ پدیده‌های جهان در یک اصل مشترکند که همان «وجود» نام دارد و وجود یگانه‌است زیرا از هستی‌بخش (یعنی خداوند یگانه) سرچشمه گرفته، اما ویژگی‌های هر یک از این پدیده‌ها از تفاوت میان ذات و ماهیت آن‌ها حکایت دارد. برابر این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاء است و ماهیت معلول وجود به شمار می‌آید.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا درباره حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نه گانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال می‌دانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.[۲۵]

برهان وجودی ملاصدرا [ویرایش]


آثار [ویرایش]

آثار صدرا را بالغ بر پنجاه دانسته‌اند، که می‌شود آن‌ها را بر حسب نوع تفکر موجود در پشت هرکدام در دو دستهٔ اصلی جای داد: علوم نقلی و علوم عقلی.

  • الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة
  • مفاتیح الغیب
  • أسرار الآیات
  • التعلیقة علی إلهیات الشفاء (ناتمام)
  • شرح اصول الکافی (ناتمام)
  • المشاعر
  • إیقاظ النائمین
  • رسالة فی الواردات القلبیة (التسبیحات القلبیة)
  • رسالة فی الحشر
  • رسالة فی إتصاف الماهیة بالوجود
  • رسالة فی التشخص
  • رسالة فی الحدوث
  • رسالة فی القضاء والقدر
  • رسالة فی سریان الوجود
  • رسالة مسماة بإکسیر العارفین
  • تفسیر القرآن الکریم:
الف ـ آیة النور
ب ـ آیة الکرسی
ج ـ سورة الأعلی
د ـ سورة البقرة (ناتمام)
ه ـ سورة الجمعة
و ـ سورة الحدید
ز ـ سورة الزلزال
ح ـ سورة السجدة
ط ـ سورة الطارق
ک ـ سورة الفاتحة
ل ـ سورة الواقعة
م ـ سورة الیس
  • سه اصل
  • رسالة العرشیة
  • المظاهر الإلهیة
  • متشابهات القرآن
  • المسائل القدسیة (الحکمة القدسیة ـ القواعد الملکوتیة ـ طرح الکونین)
  • أجوبة مسائل بعض الخلان
  • الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة
  • المبدأ والمعاد
  • زاد المسافر (زاد السالک)
  • رسالة فی إتحاد العاقل والمعقول
  • أجوبة المسائل الجیلانیة
  • أجوبة المسائل الکاشانیة
  • أجوبة المسائل النصیریة
  • رسالة فی إصالة جعل الوجود
  • التنقیح فی المنطق (اللمعات الإشراقیة فی الفنون المنطقیة)
  • الحشریة
  • الخلسة
  • خلق الأعمال (الجبر والتفویض ـ القدر فی الأفعال)
  • دیباجة عرش التقدیس
  • شواهد الربوبیة
  • الفوائد:
الف ـ رد الشبهات الإبلیسیة
ب ـ شرح حدیث «کنت کنزا مخفیا ...»
ج ـ فی بیان الترکیب بین المادة والصورة وإرتباطها بقاعدة بسیط الحقیقة
د ـ فی ذیل آیة الأمانة
ه ـ فی المواد الثلاث
  • رسالة اللمیة فی إختصاص الفلک بموضع معین (حل الإشکالات الفلکیة)
  • رسالة فی المزاج
  • تفسیر سورة التوحید (۱)
  • تفسیر سورة التوحید (۲)
  • رسالة الوجود
  • حل شبهة الجذر الأصم
  • کسر اصنام الجاهلیة
  • التصور والتصدیق
  • شرح الهدایة الأثیریة
  • التعلیقة علی شرح حکمة الإشراق
  • الحاشیة علی القبسات
  • اثبات شوق الهیولی بالصورة
  • شرح حدیث «خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام»
  • الحرکة الجوهریة
  • الحاشیة علی الرواشح السماویة ( مشکوک )
  • تفسیر حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا إنتبهوا» (مشکوک)
  • رسالة فی الإمامة (مشکوک)
  • دیوان شعر (جمع آوری ملا محسن فیض)
  • نامه‌ها (دو نامه به میرداماد و...)

الگو:شخصیت های معروف گذشته ایران


متفرقه
  • کشکول (عبارات و نکته‌های برگزیدهٔ او از کتب فلسفی و عرفانی و شعر)

پانویس [ویرایش]

  1. Synthesis
  2. P. 643 History of Islamic Philosophy
  3. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  4. کربن، هانری، صفحهٔ ۹ و ۱۱
  5. کربن، هانری، ص ۱۱-۱۹
  6. کربن، هانری، ص ۲۲
  7. کربن، هانری، صص ۲۴ و ۲۵
  8. کربن، هانری، صص ۲۷ و ۲۸
  9. هانری کربن، صص ۲۹ ـ ۷۲.
  10. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  11. کوربن، هانری، همان، ص ۷۵
  12. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  13. کوربن، هانری، همان، صص ۸۵ ـ ۸۸
  14. هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
  15. گفت و گوی خرد با اکبر ثبوت، طیبه دومانلو، بخش نخست، ۲۴ تیر ۱۳۹۰ و بخش دوم، ۲ مرداد ۱۳۹۰
  16. لذت‌ از دیدگاه‌ شیخ‌ اشراق‌، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
  17. صدرالمتألّهین و عشق به زیبارویان، معرفی رساله "فی عشق الظرفاء و الفتیان للأوجه الحسان" مهرداد افشار، ۲۹ مرداد ۱۳۹۰
  18. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  19. کربن، هانری، ص ۱۸۴
  20. کربن، هانری، صص ۱۴۶ ـ ۱۸۳
  21. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  22. کربن، هانری، همان، صص ۱۸۴ و ۱۸۵
  23. کربن، هانری، همان، ص ۱۸۵
  24. دكتر اكبر ثبوت‌ در نشستی با عنوان «منابع‌ فكری صدرالمتألهین‌ شیرازی»، مركز پژوهشی میراث مكتوب، ۹ تیر ۱۳۸۳
  25. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۷

جستارهای وابسته [ویرایش]

منابع [ویرایش]

  • Nasr, Seyyed Hossein, and Leaman, Oliver (eds), History of Islamic Philosophy, Ansarian Publications - Qum, Iran, 1993. ISBN 964-438-307-9

پیوند به بیرون [ویرایش]

گویش‌ها
فضاهای نام
عملکردها
شنبه 16/7/1390 - 10:41
شخصیت ها و بزرگان

ملاصدرا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ملاصدرای شیرازی)
پرش به: ناوبری, جستجو

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین متأله و فیلسوف شیعه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام در سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است.

ظهور ملاصدرا در حوالی پایان هزارهٔ اول پس از پیدایش اسلام به وقوع پیوست، و لذا، کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق[۱] از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.[۲]

محتویات

  • ۱ کودکی و نوجوانی
  • ۲ زندگی و تحصیل در اصفهان
  • ۳ دوران تبعید
  • ۴ بازگشت به شیراز
  • ۵ باورها
    • ۵.۱ عرفان شیعی
    • ۵.۲ دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید
    • ۵.۳ قضا و قدر
  • ۶ حکمت متعالیه
  • ۷ برهان وجودی ملاصدرا
  • ۸ آثار
  • ۹ پانویس
  • ۱۰ جستارهای وابسته
  • ۱۱ منابع
  • ۱۲ پیوند به بیرون

کودکی و نوجوانی [ویرایش]

ملاصدرا در روز نهم جمادی‌الاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر حاکم پارس بود و صدرالدین محمد تنها فرزند او، بر اثر دعا به وجود آمد.[۳] به باور هانری کربن خواجه ابراهیم بازرگان بود و به خرید و فروش مروارید، شکر بنگاله و شال کشمیری می‌پرداخت. وی هر از گاهی برای به دست آوردن مروارید به مغاص لؤلؤ در بحرین می‌رفت.[۴]

ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتب‌خانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتب‌خانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.[۵]

دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه طهماسب اول صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس کوچاند.[۶]

پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس اول دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانواده‌اش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد.[۷]

سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجره‌های بازرگانی پدرش پرداخت.[۸]

زندگی و تحصیل در اصفهان [ویرایش]

ملاصدرای جوان پس از فراغت یافتن از تأمین نیازمندی‌های خانواده‌اش، به آرزوی دیرینهٔ خود جامهٔ عمل پوشانید و به اصفهان مهاجرت نمود. او در مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان از محضر درس استادانی چون شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.[۹]

به روایتی دیگر، ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش به قزوین رفت و دوران نوجوانی‌اش را در آن سامان سپری کرد و در همان‌جا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.[۱۰]

به هر حال شاه عباس اول در پایان سال ۹۹۹[۱۱] هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶[۱۲])، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.

در بخش‌کردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسائل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسهٔ خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.[۱۳]

دوران تبعید [ویرایش]

ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه‌خورت را در پیش گرفت و از آن‌جا راهی کهک قم گشت.[۱۴] از جمله اتهام‌هایی که به وی می‌زدند ترویج همجنس گرایی و تبلیغ عمل لواط از سوی وی بود. [۱۵] [۱۶] [۱۷]

ملاصدرا در دوران تبعید به حوزه‌هایی رفت اما به او اجازه نمی‌دادند.جلوی دگر اندیشی گرفته می‌شد و او را مرتد اعلام می‌کردند.ملاصدرا به مدت ۵[۱۸] یا ۷[۱۹] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهاب‌الدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی هم‌چون ابن عربی و ابن رشد بودند.[۲۰] به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.[۲۱]

بازگشت به شیراز [ویرایش]

حکومت صفوی و در رأس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، الله‌وردی‌خان حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسه‌ای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسهٔ خان نامی شد، الله‌وردی‌خان از ملاصدرا پنهانی دعوت نمود تا به زادگاه خویش بازگردد.[۲۲]

ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسهٔ نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمین‌شناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس می‌شد. اهمیت این مدرسه از مدرسهٔ خواجهٔ اصفهان نیز فزونی یافت.[۲۳]

باورها [ویرایش]

ملاصدرا شیعه‌مذهب و پیرو آئین دوازده‌امامی بود، به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت اما در عین حال، بسیار انعطاف‌پذیر بود و اگر نگرش‌های برخی از دانشمندان سنی‌مذهب مانند ابن عربی و یا ابن رشد را درست می‌یافت، می‌پذیرفت.

عرفان شیعی [ویرایش]

ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درون‌مایه و حقیقت مذهب شیعه‌است و ملاصدرا آن‌را عرفان شیعی می‌نامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم می‌شمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری می‌دانست. این در حالی بود که بیشتر دانشمندان قشری اصفهان، دید خوبی نسبت به عرفان نداشتند. ایشان بر این باور بودند که بسیاری از عارفان، به احکام دین اسلام پایبند نیستند و عمل به فرایض دینی را برای رسیدن به رستگاری لازم نمی‌بینند. یکی از دلایل تبعید ملاصدرا از اصفهان همین باور بود.

ملاصدرا اگرچه به عرفان باور داشت، اما کوتاهی از احکام و واجبات دین را به بهانهٔ سیر و سلوک عرفانی رد می‌کرد. با دانشمندان قشری نیز به دلیل ستیز با عرفان شیعی مخالف بود. هم‌چنین با برخی از صوفیان که عمل به واجبات دینی را ضروری نمی‌دانستند، مخالف بود. البته برخی معتقدند ملاصدرا با ادغام فلسفه وعرفان نا خواسته راه را برای بسته شدن مسیر فلسفه ورزی در جهان اسلام فراهم کرد.

دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید [ویرایش]

در آثار ملاصدرا ده‌ها صفحه علیه تقلید و تعصب و اهل تقلید و تعصب، مطلب وجود دارد. وی در اسفار چنین آورده که: «خداوند از تقلید نهی كرد، مقلدان را نكوهش كرد و آنان را بفرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته». [۲۴]

ملاصدرا در طول زندگی علمی‌اش، دیدگاه‌های گوناگونی را پیرامون مسئلهٔ تقلید عنوان کرده‌است. گاهی آن‌را با شروطی پذیرفته و گاه به کلی آن‌را مردود شمرده‌است (مانند نوشتار او در کتاب المشاعر). شاید به سبب مخالفت برخی علمای اصفهان با او و به این دلیل که ایشان را برای راهنمایی مردم واجد شرایط نمی‌دانسته‌است.[نیازمند منبع]

می‌توان چنین گفت که ملاصدرا بر این باور بوده که فراگیری دانش از جمله فقه، حدیث و تفسیر و نیز سلوک در عرفان شیعی بر همهٔ مسلمانان واجب عینی است، نه واجب کفایی، و هر مسلمان باید با فراگیری این دانش‌ها به درجهٔ اجتهاد برسد و اگر گروهی از مسلمانان بنا به دلایلی پذیرفتنی به این درجه دست نیافتند، آن‌گاه می‌توانند از مجتهد تقلید کنند، به شرط آن‌که تقلید ایشان آگاهانه بوده و واجد بودن مجتهد نیز بر ایشان آشکار شده باشد.[نیازمند منبع]

قضا و قدر [ویرایش]

ملاصدرا به قضا و قدر الهی باور داشت و در «رسالة فی‌مسئلة القضاءِ و القدر» آن‌را توضیح داده‌است. قضا، در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا (از دیدگاه سرچشمه، منشاء و پیدایش موجودات) و قدر به معنای اندازه، و تعیین اندازه، منزلت یا جایگاه کسی یا چیزی است. ملاصدرا بر این باور بود که قضا قابل تغییر نیست زیرا حکم خداوند تغییر نمی‌کند. اما قدر یا سرنوشت، قابل تغییر است زیرا در گرو اعمال انسان می‌باشد. انسان می‌تواند با نیکوکاری به رستگاری برسد یا با زشتکاری بدبختی خویش را رقم بزند و در این مورد مختار است.

ملاصدرا با پیرپرستی مخالف بود و اگر او را صاحب کرامات می‌نامیدند، نمی‌پذیرفت.

حکمت متعالیه [ویرایش]

مکتب ملاصدرا که حکمت متعالیه نامیده می‌شود، بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. پیش از ملاصدرا فیلسوفان قادر به فهم تفاوت این دو نبودند[نیازمند منبع]، اما ملاصدرا مرز این دو مفهوم را به خوبی روشن نمود. بنابر دیدگاه او، بدیهی‌ترین مسئلهٔ جهان، مسئلهٔ وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود آن‌را درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیده‌ها می‌شود و به هر وجود قالبی ویژه می‌بخشد. همهٔ پدیده‌های جهان در یک اصل مشترکند که همان «وجود» نام دارد و وجود یگانه‌است زیرا از هستی‌بخش (یعنی خداوند یگانه) سرچشمه گرفته، اما ویژگی‌های هر یک از این پدیده‌ها از تفاوت میان ذات و ماهیت آن‌ها حکایت دارد. برابر این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاء است و ماهیت معلول وجود به شمار می‌آید.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا درباره حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان معتقد به وجود حرکت در مقولات نه گانه عرض بودند و حرکت را در جوهر محال می‌دانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.[۲۵]

برهان وجودی ملاصدرا [ویرایش]

نوشتار اصلی: برهان وجودی#برهان وجودی ملاصدرا


آثار [ویرایش]

آثار صدرا را بالغ بر پنجاه دانسته‌اند، که می‌شود آن‌ها را بر حسب نوع تفکر موجود در پشت هرکدام در دو دستهٔ اصلی جای داد: علوم نقلی و علوم عقلی.

  • الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة
  • مفاتیح الغیب
  • أسرار الآیات
  • التعلیقة علی إلهیات الشفاء (ناتمام)
  • شرح اصول الکافی (ناتمام)
  • المشاعر
  • إیقاظ النائمین
  • رسالة فی الواردات القلبیة (التسبیحات القلبیة)
  • رسالة فی الحشر
  • رسالة فی إتصاف الماهیة بالوجود
  • رسالة فی التشخص
  • رسالة فی الحدوث
  • رسالة فی القضاء والقدر
  • رسالة فی سریان الوجود
  • رسالة مسماة بإکسیر العارفین
  • تفسیر القرآن الکریم:
الف ـ آیة النور
ب ـ آیة الکرسی
ج ـ سورة الأعلی
د ـ سورة البقرة (ناتمام)
ه ـ سورة الجمعة
و ـ سورة الحدید
ز ـ سورة الزلزال
ح ـ سورة السجدة
ط ـ سورة الطارق
ک ـ سورة الفاتحة
ل ـ سورة الواقعة
م ـ سورة الیس
  • سه اصل
  • رسالة العرشیة
  • المظاهر الإلهیة
  • متشابهات القرآن
  • المسائل القدسیة (الحکمة القدسیة ـ القواعد الملکوتیة ـ طرح الکونین)
  • أجوبة مسائل بعض الخلان
  • الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة
  • المبدأ والمعاد
  • زاد المسافر (زاد السالک)
  • رسالة فی إتحاد العاقل والمعقول
  • أجوبة المسائل الجیلانیة
  • أجوبة المسائل الکاشانیة
  • أجوبة المسائل النصیریة
  • رسالة فی إصالة جعل الوجود
  • التنقیح فی المنطق (اللمعات الإشراقیة فی الفنون المنطقیة)
  • الحشریة
  • الخلسة
  • خلق الأعمال (الجبر والتفویض ـ القدر فی الأفعال)
  • دیباجة عرش التقدیس
  • شواهد الربوبیة
  • الفوائد:
الف ـ رد الشبهات الإبلیسیة
ب ـ شرح حدیث «کنت کنزا مخفیا ...»
ج ـ فی بیان الترکیب بین المادة والصورة وإرتباطها بقاعدة بسیط الحقیقة
د ـ فی ذیل آیة الأمانة
ه ـ فی المواد الثلاث
  • رسالة اللمیة فی إختصاص الفلک بموضع معین (حل الإشکالات الفلکیة)
  • رسالة فی المزاج
  • تفسیر سورة التوحید (۱)
  • تفسیر سورة التوحید (۲)
  • رسالة الوجود
  • حل شبهة الجذر الأصم
  • کسر اصنام الجاهلیة
  • التصور والتصدیق
  • شرح الهدایة الأثیریة
  • التعلیقة علی شرح حکمة الإشراق
  • الحاشیة علی القبسات
  • اثبات شوق الهیولی بالصورة
  • شرح حدیث «خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام»
  • الحرکة الجوهریة
  • الحاشیة علی الرواشح السماویة ( مشکوک )
  • تفسیر حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا إنتبهوا» (مشکوک)
  • رسالة فی الإمامة (مشکوک)
  • دیوان شعر (جمع آوری ملا محسن فیض)
  • نامه‌ها (دو نامه به میرداماد و...)

الگو:شخصیت های معروف گذشته ایران


متفرقه
  • کشکول (عبارات و نکته‌های برگزیدهٔ او از کتب فلسفی و عرفانی و شعر)

پانویس [ویرایش]

  1. Synthesis
  2. P. 643 History of Islamic Philosophy
  3. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  4. کربن، هانری، صفحهٔ ۹ و ۱۱
  5. کربن، هانری، ص ۱۱-۱۹
  6. کربن، هانری، ص ۲۲
  7. کربن، هانری، صص ۲۴ و ۲۵
  8. کربن، هانری، صص ۲۷ و ۲۸
  9. هانری کربن، صص ۲۹ ـ ۷۲.
  10. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  11. کوربن، هانری، همان، ص ۷۵
  12. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  13. کوربن، هانری، همان، صص ۸۵ ـ ۸۸
  14. هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
  15. گفت و گوی خرد با اکبر ثبوت، طیبه دومانلو، بخش نخست، ۲۴ تیر ۱۳۹۰ و بخش دوم، ۲ مرداد ۱۳۹۰
  16. لذت‌ از دیدگاه‌ شیخ‌ اشراق‌، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
  17. صدرالمتألّهین و عشق به زیبارویان، معرفی رساله "فی عشق الظرفاء و الفتیان للأوجه الحسان" مهرداد افشار، ۲۹ مرداد ۱۳۹۰
  18. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  19. کربن، هانری، ص ۱۸۴
  20. کربن، هانری، صص ۱۴۶ ـ ۱۸۳
  21. پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  22. کربن، هانری، همان، صص ۱۸۴ و ۱۸۵
  23. کربن، هانری، همان، ص ۱۸۵
  24. دكتر اكبر ثبوت‌ در نشستی با عنوان «منابع‌ فكری صدرالمتألهین‌ شیرازی»، مركز پژوهشی میراث مكتوب، ۹ تیر ۱۳۸۳
  25. محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۷

جستارهای وابسته [ویرایش]

  • علم کلام
  • فلسفه اسلامی
  • عرفان اسلامی
  • بنیاد حکمت اسلامی صدرا

منابع [ویرایش]

  • کربن، هانری، ذبیح‌ا... منصوری، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ خورشیدی.
  • پایگاه اطلاع‌رسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  • Nasr, Seyyed Hossein, and Leaman, Oliver (eds), History of Islamic Philosophy, Ansarian Publications - Qum, Iran, 1993. ISBN 964-438-307-9

پیوند به بیرون [ویرایش]

  • بنیاد حکمت اسلامی صدرا
  • ملاصدرا در فرهنگنامه داستانی عجایب المخلوقات
  • ملاصدرا، دانشنامه اسلامی شهر دانایی
  • مقاله زندگی نامه کامل صدرالدین محمد شیرازی | ملاصدرا
برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7»
ابزارهای شخصی
  • ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری
گویش‌ها
فضاهای نام
  • بحث
  • مقاله
عملکردها
بازدیدها
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
  • خواندن
گشتن
  • صفحهٔ اصلی
  • رویدادهای کنونی
  • ورودی کاربران
  • تغییرات اخیر
  • مقالهٔ تصادفی
  • راهنما
  • کمک مالی
چاپ/برون‌ریزی
  • ایجاد کتاب
  • بارگیری به‌صورت PDF
  • نسخهٔ قابل چاپ
زبان‌های دیگر
  • العربیة
  • Azərbaycanca
  • English
  • Español
  • Suomi
  • Français
  • Nederlands
  • پښتو
  • Русский
  • Svenska
  • Türkçe
شنبه 16/7/1390 - 10:41
شخصیت ها و بزرگان
مجید شهریاری استاد دانشگاه شهید بهشتی، فیزیک‌دان و دانشمند هسته‌ای متولد زنجان که در تاریخ ۸ آذر ۱۳۸۹ در ایران ترور شد
زندگی نامه :
وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد.سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشتهمهندسی هسته‌ای پذیرفته شد.و در نهایت در سال ۷۷ موفق شد که دکترای خود را رشته تکنولوژی فناوری هسته‌ای را از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راه‌اندازی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد
سوابق علمی:
همراه با دکتر مسعود علیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، از مشاوران ایران در پروژه مهم سزامی بودند.
برگزاری دوره‌هایی چون «کارگاه آموزشی آشنائی با کدهای محاسباتی راکتورهای هسته ای» از جمله سوابق دکتر شهریاری بوده‌است. یکی از طرح‌های مهم دکتر شهریاری، طراحی‌های تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید راکتورهای هسته‌ای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت. او از جمله کارشناس ارشد مبارزه با کرم رایانه‌ای استاکس‌نت بود
ترور:
ترور استادان فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران در ۸ آذر ۱۳۸۹ باعث کشته‌شدن یک تن از این استادان شد. این انفجارها که برای ترور مجید شهریاری و فریدون عباسی دو تن از استادان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی انجام شد موجب کشته‌شدن مجید شهریاری و مجروح شدن ۲ نفر از همراهان وی شد.
نحوه بمب‌گذاری:
در تروری مشابه فریدون عباسی هم مورد سوء قصد قرار گرفت که وی از این حمله جان بدر برد.این دو حادثه در بلوار ارتش و میدان دانشگاه شهید بهشتی در ولنجک روی داد. به گفته رسانه‌ها افراد موتور سوار با چسباندن یک وسیله انفجاری به خودروی پژو ۴۰۵ مجید شهریاری او را به قتل رساندند. به گفته شاهدان عینی دو دستگاه موتورسیکلت با نزدیک شدن به خودروی یکی از اساتید دانشگاه بمبی را به سمت خودرو او پرتاب نموده و سپس از محل حادثه گریخته‌است. انفجار دوم نیز با نحوه مشابهی بر روی خودروی پژو ۲۰۶ فریدون عباسی روی داد که او از این انفجار جان سالم به در برد.
واکنش‌ها:
مقام‌ها و رسانه‌های دولتی ایرانی؛ آمریکا و اسرائیل را به برنامه ریزی و اجرای این انفجارها متهم کردند. تدفین:
گرچه خانواده وی مایل بودند که فرزندشان در زنجان دفن شود اما نهایت وی در امامزاده صالح تهران دفن‌شد
شنبه 16/7/1390 - 10:5
ریزه کاری های خانه داری
بنفش و ارغوانی، شدیداً به عملکرد مغز مربوط می شوند؛ این رنگ ها به جمجمه، به خصوص کاسه ی سرو پوست سر نیز مربوط می شوند. به تازگی شناخت این که بنفش با چاکرای تارک(رأس سر) ارتباط دارد، موجب کشف رابطه ی آن با غده ی صنوبری شده است؛ غده ای که «چشم سوم» نامیده می شود و تعادل هورمونی بدن را تنظیم می کند.
غذاهای ارغوانی و بنفش مانند بادمجان، برای هرگونه التهاب درونی و نیز مشکلات مربوط به پوست سر و ریزش مو، بسیار مفید است. نور بنفش یا ارغوانی می تواند سیستم دفاعی و تنش عصبی را درمان کند. با اینحال، نه نور و نه لباس های بنفش به کودکان توصیه نمی شود، زیرا هردوی این رنگ ها، موجب رشد زودهنگام و بی موقع می شوند.
شنبه 16/7/1390 - 9:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته