• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 65
زمان آخرین مطلب : 5208روز قبل
ورزش و تحرک

رکورد بیشترین تعداد ضربه به توپ: نیکلای کوتسنکو اوکراینی در سال 1995 در کیف 24 ساعت و سی دقیقه با پا، سر و شانه به صورت متوالی به توپ ضربه زد.
رکورد بیشترین تعداد ضربه به توپ توسط یک زن: میلین دومینگوئز برزیلی که 9ساعت و شش دقیقه به توپ ضربه زد.
بیشترین مسافت طی شده در حال روپایی زدن به ریکاردو سیلوا نوز برزیلی تعلق دارد که 721 کیلومتر را در سال 1992 در حال روپایی زدن طی کرد، او 12 روز با توپ راه رفت.
بیشترین مسافت طی شده در حال هد زدن: آگیم آگوشی از کوزو در سال 2002 در مونیخ در عرض سه ساعت توانست پانزده کیلومتر را در حالت هد زدن طی کند.
رکوردار بیشترین مسافت طی شده در حال ضربه زدن به توپ در طی یک ساعت: ژوزف لاچمن از جمهوری چک که در یک ساعت 8680 متر را با توپ در حال روپایی زدن طی کرد.
بیشترین تعداد روپایی در طی سی ثانیه: فردی آدو (بازیکن تیم ملی آمریکا، نیجریه ای الاصل) در سال 2003 در نیویورک در طی سی ثانیه 141 ضربه به توپ زد.
بیشترین تعداد روپایی در طی یک دقیقه: ساشانیکول تهرانی (کودک سرراهی ایرانی که توسط خانواده ای آمریکایی به فرزندی پذیرفته شد و به آمریکا برده شد) با 269 ضربه در طی یک دقیقه در سال 2003 در  آتلانتا.
رکورد تعداد ضربه سر: گیودرزی ماخارادزه از گرجستان در سال 1996 در استادیوم تفلیس هشت ساعت و 12 دقیقه و 25 ثانیه با سر به توپ ضربه زد.
رکورد تعداد ضربه به سر در حالت نشسته: آگم آگوشی از کوزو که در سال 2005 در آلمان چهار ساعت و دو دقیقه به توپ با سر در حالت نشسته ضربه زد.
بیشترین مسافت طی شده در حال رانندگی با اتومبیل (بدون سقف) در حال ضربه زدن با سر به توپ: آگیم آگوشی از کوزو در سال 2004 در آنتالیا هفت کیلومتر را با ماشین در حال هد زدن طی کرد.
بالا رفتن و پایین آمدن از پله در حال روپایی زدن: آبراهام مونو از آمریکا در سال 2002 در طی یک ساعت و 19 دقیقه 2754 پله را در حال روپایی زدن طی کرد.
حفظ یک توپ روی سر به صورت ثابت و نه با ضربه زدن: آدآلبرتو سانچز از مکزیک که دو ساعت توپ را روی سرش نگه داشت.
حفظ یک توپ روی پا به صورت ثابت و نه با ضربه زدن: آبراهام مونز از آمریکا در سال 2001 که سیزده دقیقه و 49 ثانیه توپ را روی پایش نگه داشت.
و اما آمار بچه معروف های فوتبال
رکورددار بازی ملی: کلودیوسوارز از مکزیک با 179 بازی ملی (عربستانی ها مدعی هستند که محمدالدعایه دروازه بان آنها با 181 بازی ملی رکوردار است، اما این ادعای آنها پذیرفته نشده است)
رکورددار گل زده ملی: علی دایی از ایران با 109 گل زده
رکورددار گل زده باشگاهی: پله با 1103 گل زده
رکورددار زدن پنالتی در یک بازی: فرانکی کاهیل بازیکن تیم ملی استرالیا در بازی استرالیا مقابل جزایرگوام پنج پنالتی را به گل بدل کرد، اما پنالتی ششم را هدر داد.
رکورددار گل زدن در بازی باشگاهی: مالک عبدالطیف از باشگاه الزمالک مصر در بازی تیمش مقابل النویه در سال 1981، به تنهایی 14 گل از 23 گل تیمش را به ثمر رساند، البته این بازی بعدا به دلیل تبانی لغو شد.

(منبع : سایت iranpress)

چهارشنبه 30/10/1388 - 11:21
دانستنی های علمی

پس از مرگ شاه طهماسب وضع سیاسی كشور ایران به صورت خیلی بدی درآمده بود ولی از آنجائیكه همواره خداوند حامی ایران بوده است مجددا با روی كار آمدن جوان 17 ساله‌أی كه بعدها شاه عباس بزرگ شد مملكت نجات یافت .
شاه عباس بزرگ (996 – 1039 هجری قمری )‌در هرات در روز اول ماه رمضان سال 978 هجری قمری بدنیا آمد (16 بهمن) وی دومین فرزند خدابندة بدبخت بود كه بعد از پدرش شاه طهماسب به پادشاهی رسید ولی سرداران قزلباش به او فرصت پادشاهی ندادند . مادر شاه عباس مهدعلیا از یكی از خانواده‌های معروف مازندران بود و ادعا میكرد كه از خاندان حضرت امیر علیه‌السلام است.
او وقتی یكساله بود پدر و مادرش به شیراز رفتند و آن كودك در هرات ماند و او را بنا بر توصیه پدربزرگش شاه طهماسب به لله‌أی بنام شاه‌قلی سلطان سپردند و این لله هنگام بپادشاهی رسیدن اسماعیل دوم در تاریخ 984 هجری قمری بقتل رسید و بنابر دستور شاه اسمعیل علی قلی خان شاملو حاكم خراسان مأموریت یافت عباس را بقتل برساند .
علیقلی خان در انجام این مأموریت تعلل كرد و شاه اسمعیل دوم در تاریخ 985 كشته شد . در آن موقع محمد خدابنده پادشاه شد و مهدعلیا از علیقلی خان خواست كه پسرش عباس را به قزوین بفرستد ولی علیقلی خان كه علاقه داشت كه شاهزاده‌أی از خاندان پادشاهی را در اختیار داشته باشد از انجام این كار سرپیچید . حكومت قزوین ناچار شد در تاریخ 988 قشونی به هرات بفرستد تا علیقلی خان را وادار به این كار كند ولی علیقلی خان آن قشون را شكست داد و شاه عباس را شاه ایران خواند . محمد خدابنده ناچار شد با قشونی به خراسان برود ولی جنگی بین او و علی قلی خان در نگرفت و حكومت خراسان به نام علی قلی خان تأیید شد و سمت للگی به او داده شد .
بعدها در ضمن شكستی كه از مرشدقلی خان حاكم مشهد بعلیقلی وارد آمد ناچار شد عباس را به او بسپارد و كودك به مشهد آورده شد . پس از مرگ حمزه میرزا پسر ارشد محمد خدابنده (995 قمری ) (10 آذر) سرداران شاملو ابوطالب میرزا را كه سومین پسر شاه بود به پادشاهی برگزیدند .
عباس جوان بهمراهی مرشد قلی خان و عده‌أی از تركمانان و قبایل افشار به قزوین رفت و در ضمن راه عده‌أی دیگر نیز با او همراه شدند .
خدابنده در آن موقع در شهر قم مشغول سركوبی مخالفانش بود و مردم قزوین با آغوش باز شاهزاده را پذیرفتند و پس از اندك زمانی بیشتر سران نظامی خدابنده و ابوطالب میرزا به شاهزادة جوان پیوستند .
خدابنده به قزوین آمد و پادشاهی پسرش را تأیید كرد . تعجب در این است كه شاه عباس دو سال بعد از این واقعه دستور كور كردن پدرش طهماسب و برادرانش ابوطالب میرزا و طهماسب میرزا را صادر كرد و آنها را به قلعه‌أی در الموت فرستاد .
این امر را زیاد هم به قساوت قلب شاه عباس نباید نسبت داد چون در آن موقع سرداران قزل‌باش قدرت بسیار داشتند و كافی بود پادشاه ضعیف یا كودكی را كه نسب پادشاهی داشت در اختیار خود بگیرند و به نام او قیام كنند . بنابراین عمل شاه عباس از نظر مصلحت كشورداری منطقی بود و نباید امروز زیاد باعث تعجب ما گردد .
پس از آن به غلامانش دستور داد 22 نفر از سران قزل‌باش را بقتل برسانند و به این طریق از ابتدا جلوی پیشرفت بعضی از امرای خودسر قزل‌باش را گرفت . سپس با دو شاهزاده خانم صفوی ازدواج كرد ولی نه قتل امرا نه سروصدای جشن عروسی مانع از این نشد كه پادشاه جوان متوجه وضع بد كشورش باشد .
در این موقع از مشرق و مغرب ایران مورد خطر قرار گرفته بود . در مشرق عبدالله خان ازبك به خراسان هجوم آورده بود و شهر هرات را محاصره كرده بود و علی قلی خان شاملو از شهر دفاع میكرد . شاه عباس دیر رسید و هرات به دست ازبكها افتاد و عسكریان را بقتل رسانیدند و زنها را به اسارت بردند و شهر را غارت كردند و وقتی شاه عباس به هرات نزدیك شد آنها با غنائم به محل اصلی خود مراجعت كردند .
شاه عباس دستور داد سردارانی را كه خیانت كرده بودند به قتل برسانند سپس مریض شد و ناچار شد مدتی بخوابد و ازبكها از این فرصت استفاده كردند و پادشاهشان عبدالمؤمن بن عبدالله خان از بخارا حركت كرد و مشهد را محاصره نمود و پس از چهار ماه آنرا مسخر كرد (999) و تمام روحانیون شیعه را بقتل رسانید و به مرقد مطهر بی‌احترامی كرد و آنرا غارت نمود و آثار گرانبهایی را كه در مدت چندین قرن در آن محل گرد آورده شد بود از بین برد . كتابخانه آستانه را نیز مورد تجاوز قرار داد . حتی بعضی قبرها مانند قبر شاه طهماسب را شكافتند و به استخوانهای او بی‌حرمتی كردند . تعدادی زن و مرد و كودك و سالخوردگان را به قتل رسانیدند و پس از اینكه شهر را ویران نمودند عده‌أی را اسیر كرده بطرف بخارا روان كردند و شهرهای هرات و نیشابور و سبزه‌وار و اسفراین نیز از خرابیهای آنها مصون نماندند .
هنگام به تخت نشستن شاه عباس شیروان و گرجستان و ایروان و قراباغ و تبریز و قسمتی از آذربایجان و لرستان و خوزستان نیز به دست پادشاه عثمانی افتاده بود .
در تاریخ 995 سردار عثمانی فرهاد پاشا قشون ایران را در بغداد شكست داد و گنجه و قراباغ را گرفت و تقریبا نیمی از كشور شاه طهماسب به این طریق از دست رفت .
شاه عباس با سلطان مراد سوم در سال 999 صلح كرد و سپس به سركوب كردن مخالفان خود دركشور پرداخت و به شیراز و كرمان و گیلان و خرم‌آباد و لرستان لشكر كشید و در سال 1007 به نیشابور و مشهد لشكركشی كرد و ازبكها را شكست داد و هرات را متصرف شد و در سال 1090 آنها را از مرو نیز بیرون كرد و در سال 1011 تصمیم گرفت بلخ را نیز متصرف شود ولی گرمای شدید و امراض مسری صدمات زیاد به لشكریانش زدند و از این لشكركشی نتیجه سودمندی نگرفت .
در تاریخ 1012 تبریز و نخجوان و ایروان و گرجستان را مجددا از سلطان عثمانی پس گرفت و كاپیتان پاشا شیغاله‌زاده را شكست داد و از آن تاریخ شاه عباس همواره در جنگ با لشكریان سلطان فاتح بود و بالاخره در تاریخ 1022 در اسلامبول بین سلطان احمد اول و شاه عباس معاهده صلحی برقرار شد و آذربایجان و شیروان وایروان و كردستان و بغداد و كربلا و نجف و موصل و دیار بكر رسما جزو كشور ایران گردید .
شاه عباس در تاریخ 1032 قندهار را نیز متصرف شد و با جهانگیر پادشاه هند از در دوستی درآمد و ضمنا امام قلی خان نیز با كمك كشتی‌های انگلیسی جزیره هرمز را پس گرفت .
شاه عباس در داخل كشور خود قدرتهای ملوك‌الطوایفی را از بین برد و به جای قزلباشها شاه‌سونها را بوجود آورد .
وی چنین صلاح دید كه اصفهان را به جای قزوین به عنوان پایتخت انتخاب نماید و از سال 1006 به بعد مشغول ساختن ابنیه و كاخها و مساجد در آن شهر گردید . در آن موقع اصفهان 80000 نفر جمعیت داشت و در آن كاخی به نام نقش جهان ساخته شده بود . شاه عباس نقشه جامعی برای بزرگ كردن شهر ترتیب داد و خیابانهای وسیعی در آن قرار داد و پل زاینده رود را ساخت و بازارهایی بوجود آورد كه هنوز باقی است . و همانطور كه میدانید عالیقاپو و مسجد شاه را در كنار میدان بزرگ شاه بنا نمود كه در زمان خود جزو زیباترین میدانهای جهان بود .

چهارشنبه 30/10/1388 - 11:17
دانستنی های علمی
به 1کیلو
شکر 1کیلو
پودرهل 1قاشق چایخوری
جوهر { آبلیمو} 1قاشق چایخوری

طرزتهیه: ابتدا به را پوست گرفته  خردمیکنیم وداخل ظرف بایک لیوان آب روی حرارت ملایم میگذاریم تاخوب به صورت نیم پز درآید شکر را آن اضافه کرده ومخلوط میکنیم حدود 10دقیقه باید بجوشد .

جوهر { آبلیمو} راریخته ومدت 5دقیقه نیز می جوشانیم وهل را اضافه میکنیم بعد از 3دقیقه جوشیدن مربای ما آماده است.

دوشنبه 16/9/1388 - 22:6
دعا و زیارت

زکات زیبایی عفاف است

* امام علی (ع) *

دوشنبه 16/9/1388 - 22:2
دانستنی های علمی

مواد لازم :

رداستار ( مایع خمیر خشک )            2 قاشق چای خوری

شیر                                  2 لیوان

آرد گندم سفید                           600 گرم

روغن                                4 قاشق سوپ خوری

نمک                                  به مقدار لازم

*** مایع خمیر خشک را در ظرفی ریخته و شیر را که قبلا کمی گرم کرده اید به آن اضافه کنید .کمی هم زده و بگذارید تا خود خمیر خشک در آن حل شود . سپس آرد و روغن و نمک را به آن اضافه کنید و هم بزنید تا به شکل خمیر در آید . دقت کنید که خمیر نباید چسبنده باشد بلکه باید کش بیاد . اگر خمیرتان بیش از حد سفت بود به آن شیر اضافه کنید . خمیر را خوب ورز دهید و در دمای معتدل بگذارید (3 ساعت) تا آماده شود .

دوشنبه 16/9/1388 - 22:0
دعا و زیارت

پشیمانی از گناهان برای توبه کفایت می کند .

* امام محمد باقر (ع) *

جمعه 13/9/1388 - 17:30
شعر و قطعات ادبی

تو به من خندیدی

و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه

        سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

              و تو رفتی و هنوز

         سال ها هست که در گوش من آرام آرام

                        خش خش گلم تو تکرار کنان

          می دهد آزارم

و اندیشه کنان

     غرق این پندارم

که چرا

     خانه ی کوچک ما

            سیب نداشت...

*** توجه: این شعر دیگه مال خودم نیست . شعر اثر استاد حمید مصدق بود که براتون گذاشتم.

چهارشنبه 15/7/1388 - 23:52
شعر و قطعات ادبی

مادرم

گل نبود

سمبل بهار بود

چشم های روشن و صمیمی اش

هر کدام

تک چراغ آسمان تار بود

او که رفت

آسمان

کور شد

بغض من

از درون خاکی ام جوانه زد

قمری سیاه غم

روی شانه های خیس و خسته ام

آمد آشیانه زد

برگ های قلب من

خشک شد به سادگی

گرچه حال

یک خزان خالی ام

داد می زنم که من

غنچه ی یک گل بهاری ام

خوش به حال من که مادرم بهاری است

واییییییییییییییی نه

مادرم بهار نیست

مادرم بهار بود...

*** اثر خودم . نیلوفر نیک بنیاد

دوشنبه 13/7/1388 - 20:20
شعر و قطعات ادبی

حسودی نمی کنی ؟

من تو را دارم....

        تو چه ؟

*** اثر خودم

دوشنبه 13/7/1388 - 20:18
دانستنی های علمی

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

               طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم...

پنج شنبه 2/7/1388 - 0:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته