تبیان، دستیار زندگی

 سلام بر تبیان

خوش میگذره بی ما؟!

سلامتی تبیان صلوات...

میدانی سبرا چیست؟

پیامبر فرمودند هیچ حیوانی را به این روش نکشید!

در گودالی تنگ بیندازید و آنقدر با سنگ بزنید تا هلاک شود!!!

آجرک الله یا فاطمه الزهرا...

پاره ی تنت و نوه ی همان پیامبر بزرگوار را به همین فجیعی به شهادت رساندند

لعن الله قاتلیک یا ابا عبدالله 

هر کی حال خوبی بهش دست داد مارا هم از دعا فراموش نکنه...

یا علی...

سلام

دوباره سلام بر تبیان!

خیلی وقته چیزی ننوشتم...

نه تو دفترم

نه تو وبلاگم

و نه در اینجا...

اینجا که زمانی تنها مونس تنهایی من بود و باهاش درددل می کردم...

تو این مدت ازدواج کردم و الان صاحب یه دختر خوشگلم!

الان دو ماهشه و اسمش فاطمه س

اگه کسی بلده بهم یاد بده که چه طور از تو سیستمم عکسشو بذارم اینجا...

ممنون میشم

تا بعد

یا حق...

و من برگ بودم که طوفان گرفت

و دیدم که این قصه پایان گرفت

بهار تو آمد به دیدار من

و آخر مرا از زمستان گرفت

کویر تنت را به باران زدند

تن آسمان از عطش جان گرفت

تو می رفتی و چشم من چشمه بود

و من خیس بودم که باران گرفت

عجب بارشی بود بر جان من

که چون رودی از عشق جریان گرفت

هوای تو بود و خیال تو بود

که دست مرا در خیابان گرفت

حقیقت همین است ای نازنین

که چشمت غزل داد و ایمان گرفت

تو و کوچه و آن زمستان سرد

و من برگ بودم که طوفان گرفت...

خسته کننده ست

اینکه طوری زندگی کنی که دوس نداری...

اینکه به اجبار انجام کارایی رو که دوس نداری بهت تحمیل بشه

زندگی خیلی سخت میشه

اما باور وجود خدا

فقط با این عقیده ست که میتونی ادامه بدی

امید به رحمت خدا

امید به مغفرت خدا...

به بعضیا وقتی میگی میخوام تنها باشم

بیشتر میخوان با آدم باشن!!!

نمیدونم چه سری در این هست...

شاید همه ی آدم ها اینگونه اند!...

میخوام تنها باشم....

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد...

اللهم عجل لولیک الفرج

من فقط محتاج دعام

و نه نظر!

دعام کنید

اللهم اشف صدری بظهور الحجه

قال رسول الله(ص):

" فاذا رایتم الربیع فاكثرو ذكر النشور"

هرگاه بهار را می بینید، بسیار قیامت را به یاد آرید.