• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 64
زمان آخرین مطلب : 4884روز قبل
سخنان ماندگار
خدا هست!!  چرا که انسان سیراب نمی شود.
استاد علی صفایی حائری
شنبه 13/9/1389 - 17:22
قرآن

1) معنای لغوی : نام منطقه‌ای در شبه جزیره‌ی عربستان و همچنین نام پرده‌ای از پرده‌های موسیقی است و گفته‌اند صدایی كه از زنگوله خیزد.

2)  گستردگی و پیشینه : حجاز از جمله مقام‌های اصیل و قدیمی عرب است. بعضی آن را از الحان اهل مدینه و مكه و حجاز می‌دانند و برخی معتقدند صحرانشینان منطقه‌ی حجاز در طی مسیرهای طولانی سوار بر شتر شده و تحت تاثیر راه رفتن این حیوان نغمات خاصی را زمزمه می‌كردند. كه با گذشت زمان بر وسعت آن‌ها افزوده شد و به مرور به دلیل منحصر به فرد بودن اعراب نام حجاز را بر آن نهاده‌اند. این مقام را در مغرب «الحجازالكبیر» و در عراق به عنوان «مثنوی» می‌شناسند.

3) كیفیت آهنگ : این نغمه تا حدودی با حجاز پارسی اختلاف دارد، و عرب‌ها حق مطلب را اداء نموده‌اند و با فاصله یك پنجم این گوشه راشروع می‌كنند كه خود یك جهش معنوی به سوی دنیای بالا است، از این رو مناجات به درگاه الهی با این مقام خوانده می‌شود. به روایتی صوت قرآن نیز در آهنگ حجاز بسیار موثر می‌افتد و در قلوب اهل ایمان جای می‌گیرد. حجاز حالتی جهشی دارد و گویی انسان می‌خواهد با خدای خود رازونیاز كند مانند مناجات بالای گلدسته‌های مساجد. اساتید لحن در توصیف این مقام آن را ناله‌ی برخواسته از غم هجران حوادث گذشته می‌دانند و اجرای آن را با جریانی بسیار ملایم و روان همراه دانسته و هر نوع تكلف در آن را باعث كاهش میزان اثرگذاری قلمداد نموده‌اند.

4) موضوع آیات : از مقام حجاز در آیات؛ بشارت، انذار، خوف، القاء مطلب، عظمت، جاودانگی، هشدار، عقاب و عتاب، اوامر، صفات الهی، تحكم، تاكید، خطاب و بلندنظری بهره می‌جویند.

همچنین گوشه‌های حجاز در آیات توحید، اسماء و صفات الهی، نشانه‌های الهی و خود حجاز در آیات اصحاب یمین مومنین به كار می‌رود و برخی آیات نعمت‌های خداوند، تذكر و یادآوری امر و توصیه و خلقت جهان هستی و موجودات و نیز فراخوان عمومی را نام برده‌اند.

5) تاثیرات : حجاز نغمه‌ای بسیار جذاب و گسترده است. برخی گوشه‌های آن سرور معنوی به ارمغان می‌آورد. و برخی دیگر حالت بشارت‌دهنده دارد و عشق و محبت الهی را در انسان زنده می‌سازد و حالتی كه این مقام در ذهن متصور می‌سازد حالت ذهنی و ضمیری آن است و غالباً تلاوت با این مقام در ذهن شنونده فاصله‌ی دور و بعد مسافت را ایجاد می‌نماید و شنونده احساس می‌كند كه از مكانی بالا و دور سخن می‌گویند.

6) جایگاه اجرا : این مقام غالباً با مقام سه‌گاه و صبا تجانس داشته و پس از مقام بیات، صبا و سه‌گاه اجرا می‌شود.

7) گوشه‌ها و نغمه‌های فرعی : از جمله نغمه‌های فرعی این مقام، می‌توان به نغمه‌های «شهناز، حجازكار، سوزدل، شت عریان، اوج آرا» اشاره نمود و برخی دیگر به «نغمات فرعی زنگران، كاركرد، كار (حجازكار) اصفهان، غطا، نسوی، رمل، منصوری و دوكا» اشاره نموده‌اند.

8)قاریان برتر : می‌توان اساتید رفعت، عبدالفتاح شعشعاعی، مصطفی اسماعیل، كامل یوسف و حصان را نام برد.

9) وزن‌های لحنی :

قرار

فعول، مفاعلین، فعولن، فعولن

جواب

مفاعیل، فعولن، مفاعلن

جواب‌الجواب

فعول، مفاعلین، فعولن، مفاعلین

شنبه 13/9/1389 - 17:14
سياست

آقایان ، اگر دیدید که شخصی از افراد حکومت مورد حمایت آمریکا و دشمنان قرار گرفت و آمدند و در شبکه هاشان ، در رادیو هاشان و صحبت هاشان از او حمایت و تعریف و تمجید کردند ؛ بترسید. چنین شخصی را باید به کلی از دستگاه حکومتی دور کنید و اما به خود آن شخص هم چند توصیه دارم. ببین که چه غلطی کرده ای که آن ها جرئت کرده اند از تو حمایت کنند. اول توبه کن و بلافاصله پشت تلویزیون از آن ها برائت بگیر بعد برو بگرد ببین ایراد کارت کجاست و....

 

و اما جملاتی دیگر: هی می آیند روسیه را مطرح میکنند کمونیست است که باید سفارت آن را هم بگیریم و باید قطع رابطه کنیم آخر چه کار به روسیه دارید اینطور باشد که ما باید کلنگ در دست بگیریم و همه جا را تخریب کنیم و با هیچکس مراوده نداشته باشیم !! ما اگر سفارت آمریکا را از بین بردیم دانستیم که چه کردند.  می دانم چرا دائم پای روسیه را وسط می کشید ، این را می کنید که ما آمریکا و انگلیس را فراموش کنیم و بگذاریم هرچه می خواهند بکنند. البته می دانیم که روس ها هم خطا زیاد کرده اند و...

باز هم بخوانیم : چرا تا بسیج تشکیل شد همه دشمنان به آن حمله ور شدند ؛ لکن فهمیدند که با چه خطری مواجه هستند. بسیج لشگر مخلص خداست ، بسیجی اصیل علی(ع) بود ؛ حسین(ع) بود ؛  هرکس به بسیج توهین کند ، هرکس به بسیج دشمنی کند ؛ به جنگ با مهدی فاطمه(عج) رفته است. البته میدانیم که شکست میخورد و خوار و ذلیل می شود.

 


خود سخنان کاملا گویا بود من چی بگم؟؟؟!!!

دوشنبه 9/9/1388 - 12:52
فلسفه و عرفان

پروفسور و شیشه مربا

هنوز کلاس فلسفه شروع نشده بود . استاد یک شیشه مربا را روی میز گذاشت و همراه آن چند بسته ی دیگر را از کیفش به بیرون آورد . استاد شیشه مربا را خالی کرد و از داخل یکی از بسته ها ، توپ های گلفی را در آورد و داخل شیشه مربا ریخت . سپس از دانشجویان پرسید که آیا شیشه پر شده است ؟ همگی گفتند «بله» . بعد استاد بسته دیگری که حاوی ریگ های کوچکی بود را برداشت و درون شیشه مربا که توپ های گلف درون آن بودند ریخت و شیشه را به خوبی تکان داد تا جاهای خالی به خوبی پر شوند . برای بار دوم پرسید که آیا شیشه پر شده است ؟ سپس همه بچه ها تصدیق کردند . هنوز کار استاد تمام نشده بود که دو فنجان قهوه از زیر میزش در آورد و درون شیشه مربا ریخت تا اینکه فاصله بین دانه های شن پر شود .

 

 

پس از اتمام کار ، استاد به بچه ها گفت : من میخواهم شما این شیشه را به منزله زندگی خود بدانید . توپ های گلف مانند مسائل مهم زندگی تان هستند از قبیل : خانواده تان ، بچه هایتان ، سلامتی تان ، دوستانتان و چیز های مورد علاقه تان ، . بدون وجود چیز های دیگر و با داشتن این موارد زندگی تان هنوز پر است .

بچه ها ، ریگ ها هم به منزله چیزهای مثل شغلتان ، خانه تان ، ماشینتان و ... هستند و شن ها هم مسائل کم اهمیت زندگی تان هستند .

اگر بار اول شیشه را با شن ها و ریگ ها پر میکردیم ، جایی برای توپ های گلف که مسائل مهم زندگی تان هستند نداشتیم . همیشه اول مسائل مهم زندگی تان را در اولویت قرار دهید . مطمئن باشید همیشه جایی برای تفریح و استراحت در زندگی تان وجود دارد .

حرف استاد که تمام شد ، یکی از دانشجویان پرسید : استاد ، قهوه ها نشانه ی چه چیزی هستند ؟ استاد پاسخ داد : قهوه برای این است که با وجود پر شدن زندگیتان از توپ های گلف و ریگ ها ، مهم نیست که چگونه به نظر میرسد . بچه ها ، همیشه جایی برای خوردن قهوه با دوستان و تفریح با آنها هست .

دوشنبه 11/8/1388 - 18:34
فلسفه و عرفان

تمام هستی معجزه است اما معجزه ای که ما به آن عادت نموده ایم و با آن انس گرفته ایم. و تمام معجزات طبیعتند اما ما با آن ها انس نگرفته ایم و هنوز آشنا نشده ایم.


پس طبیعت معجزه آشنا و معجزه طبیعت نا آشناست

استاد علی صفایی حائری . عین صاد
شنبه 9/8/1388 - 19:28
فلسفه و عرفان

ما برای اینکه بتونیم تصمیمات درست بگیریم باید در امور شناخت درست و کافی داشته باشیم.

 

یک شناخت صحیح نیاز به ابزاری سالم داره که بتونن درست شناخت پیدا کنن

1) عقل

2) فطرت

3) احساس

این سه تا ابزار وسایل کسب شناخت انسان هستن اگر دقت کنی می بینی که هر سه تاشون اشتباه می کنن و کامل نیستن تنها موقعی خوب کار می کنن که سه تا شون با هم کار کنن
یعنی ایراد ما اینه که برای کسب شناخت از هر سه به طور همزمان استفاده نمی کنیم.
حالا می خوام در مورد ابزار عقل بگم که از عقل چگونه باید به درستی بهره برد.
اولا عقل باید تفکر داشته باشه و درست نقد بزنه برای نقد درست باید فاکتور بی طرفی ، طلب داشتن ، پنهان ها را بیرون کشیدن و در کنه مطلب قرار گرفتن را رعایت کنی.

دوما عقل باید تجزیه و تحلیل کنه.

سوما عقل باید جایگاه شناسی کنه یعنی هر موضوع و هر مطلب و هر شخص رو در جایگاه خودش بررسی کنه 
چهارما عقل باید مشورت بگیره
و در آخر هر تصمیمی که اتخاذ میشه باید از چهار جهت بررسی بشه

الف) برای خودم چه حاصلی داره

ب) برای اطرافیانم چه حاصلی داره

ج) برای خدا چه حاصلی داره یعنی خداپسندانش چیه

د) با قوانین حاکم بر طبیعت منافات نداشته باشه


شنبه 9/8/1388 - 19:27
فلسفه و عرفان

در دنیایی قرار گرفته ایم پر زرق و برق.

این دنیا با قدیم متفاوت است . دیگر با آن مردم ساده و بی آلایش كه بلد بودند بگویند

(( نمی دانم  )) مواجه نیستیم .

هر كسی در هر موضوعی نظری دارد و فكر و ایده و راه حلی ارائه می دهد.

چه باید كرد ؛ هر روز هزاران مكتب و ایدئولوژی مانند قارچ سبز می شوند و به راهی می خوانند.

هركدام روش هایی دارند و ادعا میكنند كه فرمول موفقیت من در دست آنهاست.

امّا ................ امّا من یك عمر بیشتر ندارم و نمی توانم ریسك كنم و تازه وقت كافی هم برای بررسی همه مكاتب ندارم.

خدایا چه كنم ؟ چرا به دادم نمی رسی ؟

فعلا فقط یك چیز می دانم .

اینكه مدعی نباشم و همه چیز را نقد نكنم.

شنبه 9/8/1388 - 19:26
دعا و زیارت

یكی از دوستانم برایم حدیثی خواند

به خود لرزیدم ، لحظه ای ترس برم داشت

حدیث این بود:

المسلم من سلم المسلم بیده و لسانه

مسلمان كسی است كه مسلمانان دیگر از دست و زبانش در امان باشند

با این تعریف در مسلمان بودن ما شك است ؛ از صبح كه بیدار می شویم چند نفر را حین رانندگی فحش می دهیم

اصلا دیگران چقدر از دست آزار و اذیت های ما در امانند

در مورد هر چیزی نظر می دهیم ؛ به هر چیزی ایراد می گیریم ؛ به هركس كه بخواهیم توهین می كنیم.

آخه این چه مسلمونییه كه ما تعریفش كردیم

كجا مسامونا اینطور بودن ؛ به خودمون بیایم !!!

از اوهامات كه ساخته ذهنمونه خارج بشیم

واقعا ما چی هستیم ؛ ما در این طبیعت عظیم چقدر می تونیم موثر باشیم

 

چرا انقدر خودمونو با اوهامات تو خالی فریب دادیم كه جرئت انجام هر كاری رو داریم

به خودمون بیایم و به اندازه خودمون نگاه كنیم

چقدر بزرگیم كه انقدر ادعای بزرگی می كنیم

شنبه 9/8/1388 - 19:23
اخبار

سلام دوستان تبیانی من یک وبلاگ قرائت قرآن راه اندازی نموده ام  به اون سر بزنید و من را از نظرات گرانبهاتون بهره مند کنید

در ضمن اگر کسی تو این زمینه دستی داره میتونیم با هم همکاری کنیم .

www.iranqoran.iranblog.com

پنج شنبه 3/11/1387 - 16:34
فلسفه و عرفان
  مقدمه مسئله شناخت و معرفت، از مسائل بسیار مهم و دقیقی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بشری بوده است. دلیل این توجه نیز، نیاز انسان ها به خودشناسی است.هر انسان آگاه در زندگی خود وظیفه دارد که به خودسازی بپردازد و شکر گذار نعمت هایی باشد که در اختیار او قرار گرفته؛ نعمت هایی همچون جسم توانا و روح پاک. انسان به عنوان جانشین خداوند در زمین، وظیفه دارد توانایی های خود را پرورش دهد و جسم و روح خویش را در راه رسیدن به خدا تعالی بخشد.برای رشد و تعالی انسان و خودسازی عواملی لازم است از جمله خودشناسی، مسیرشناسی، آینده نگری و مسئولیت شناسی، که بدون آنها خودسازی امکان ندارد. در اینجا سعی شده که تا حدی به توضیح مسائلی در مورد عامل خودشناسی پرداخته شود. باشد که بتواند تلنگری باشد به ذهن های جویای رشد و تعالی.   منظور از خودشناسی چیست؟ در توضیح خودشناسی، در علوم مختلف تعاریف فراوانی آمده. ولی به طور خلاصه می توان گفت: منظور از خودشناسی این است که سرمایه ها و توانایی های وجودی خویش را مورد شناسایی و ارزیابی و بهره برداری قرار دهیم.   چرا انسان نیازمند خودشناسی است؟ و اصلا ً چرا باید خود را بشناسیم؟ اگر کمی به این سؤال بیاندیشید حتما ً پاسخ را خواهید یافت. چرا که پاسخ این سؤال در خود ماست فقط نیاز به کمی کنکاش و جستجو است. اگر این جمله پیامبر گرامی اسلام (ص) را به یاد داشته باشید که " هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است." کار بسیار آسان می شود. همه انسان ها آگاه یا ناخودآگاه به دنبال شناخت معبود خود هستند. حال به هر دین و مکتب و اعتقادی که باشند. از دیگر دلایل نیاز به خودشناسی می توان به موارد زیر اشاره کرد: آدمی از راه خودشناسی به دیگر شناسی می رسد. اگر این سؤال در ذهن شما ایجاد شده که چه لزومی به دیگر شناسی است؟ و اصلا ً چطور از خودشناسی به دیگرشناسی خواهیم رسید؟ توجه شما را به روابط فرزندان و والدین  جلب می کنم. آیا تا به حال دقت کرده اید که چرا مشکلات فراوانی بین فرزندان و والدین در اغلب خانواده ها وجود دارد؟ اگر کمی تأمل کنید متوجه خواهید شد که این به دلیل عدم شناخت صحیح والدین از فرزندانشان است و یا بالعکس.حال اگر به خودشناسی اهمیت بدهند و حداقل سعی در شناخت درون خود داشته باشند، به طور قطع با شناخت نیازها و توانایی های فرزندان خود هم پی خواهند برد و با فرزندان خود کمتر مشکل پیدا می کنند، البته عکس این قضیه هم می تواند صادق باشد.در مورد شناخت پیدا کردن بر دیگران که ناشی از خودشناسی است، نکته ی جالب دیگری هم وجود دارد و آن این که اگر انسان به این نوع دیگر شناسی دست یابد از اعتقاد به این که فقط من هستم و قبل و بعد از من هیچ کسی نبوده و نخواهد بود نیز بر خواهد گشت و در نتیجه غرور، خود پسندی و سایر رذایل اخلاقی از وجود او رخت برخواهد بست. نفس آدمی حائز جمیع خصایص سایر موجودات عالم است. پس با شناخت خود همه چیز را خواهی شناخت.چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: نشانه های خویش را درآفاق و در خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنها روشن شود که او حق است. آدمی با شناخت روح خود جاودانگی و روحانیت آن و با شناخت جسم، عوالم مادی و ناپایداری آن را درک می کند. کسی که خود را بشناسد جهان را می شناسد و کسی که جهان را بشناسد گوئی خدا را    می بیند. کسی که خدا را بشناسد دشمن داخلی اش را که در عمق جانش جا کرده است را به خوبی می شناسد. شاید بپرسید که منظور از دشمن داخلی چیست؟ برای پاسخ به این سؤال به این حدیث توجه بفرمائید؛پیامبر (ص) می فرمایند: بزرگترین دشمن تو نفس سرکشت می باشد که همدم توست و باید از آن به خدا پناه برد. کسی که خود را بشناسد می داند که چگونه باید آن را اداره کند و کسی که بتواند خود را اداره کند می تواند جهان را اداره کند. اصلا ً بر همین اساس است که خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است. کسی که خود را بشناسد هیچ عیبی در دیگران نمی بیند مگر آن که آن عیب را در خود می یابد، آشکارا یا پنهان؛ و لذا از عیب جوئی دیگران خود داری می کند.پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که عیبش او را از عیوب دیگران باز می دارد. حال پس از این همه دلیل و برهان بر لزوم خودشناسی این مسئله مطرح می شود که انسان چگونه می تواند به خودشناسی دست یابد؟ در پاسخ به این سؤال نیز می توان راه های بسیاری را ذکر کرد. در ادامه، به طور خلاصه راه هایی در این زمینه عنوان خواهد شد و البته تحقیق بیشتر در این زمینه را به خود شما می سپاریم. باشد که با تفکر و تأمل بیشتر در این مورد، راهگشای زندگی خود باشید.   راه های خود شناسی اولین وساده ترین راه خودشناسی مطالعه است؛انسان با مطالعه کتب مختلف همچون کتب دینی و مذهب های مختلف، روان شناسی و جامعه شناسی، علمی و ... می تواند به درون خود راهی برای شناخت باز کند. شناخت علایق و کشف استعدادهاکه این به خود فرد بر می گردد. مطمئنا ً هر کسی با کمی توجه خواهد توانست به علایق و استعدادهای خود پی ببرد.  . شناخت ضعف ها و توانمندی هاهمان طور که بر همگان روشن است هر انسانی دارای ضعف ها و توانمندی هایی است که خودش بهتر از هر کس دیگری بر آنها واقف است. اگر فرد ضعف های خود ا بشناسد و در رفع آنها تلاش کند و همچنین  توانمندی های خود را بیابد و به تقویت و تربیت آنها بپردازد در راه شناخت خود و حتی فراتر از آن گام نهاده است.  شناخت گذشتگانبا شناخت گذشتگان می توان از اشتباهات آنها پند گرفت و از موفقیت های آنها الگو برداری کرد برای ارتقاء سطح توانایی ها و حتی گاهی با مطالعه گذشتگان نکاتی برای انسان روشن می شود که انسان را در راه خویش یاری می کنند. شناخت جهان پیرامونهمان طور که انسان با شناخت خود خواهد توانست جهان را بشناسد از طریق شناخت جهان نیز می تواند به خودشناسی برسد به این معنی که رابطه بین شناخت جهان و انسان یک رابطه مکمل است که هر کسی با توجه به توانایی خود می تواند در هر کدام از این مسیرها گام بردارد تا به هدف نهایی که همانا شناخت پروردگار یکتا است دست یابد. تعمق در خود (جستجوی خویشتن)  انسان همچنین می تواند با تعمق در درون خود و جستجوی اعماق وجود خود به شناخت برسد، شناختی عمقی و درونی. بررسی فلسفه وجودی انسانبا تأمل در فلسفه ی وجودی انسان و علت آفرینش، نیاز به خودشناسی آشکارتر می شود و تعمق بیشتر در این مسئله نیز به انسان در شناخت خود کمک بسیار می نماید. خودآگاهیخودآگاهی نیز می تواند یکی از راه های رسیدن به خوشبختی باشد. برای روشن تر شدن مسئله بهتر است در مورد خودآگاهی کمی بیشتر بدانیم.خودآگاهی انواع مختلفی دارد از جمله خودآگاهی فطری، فلسفی، جهانی، طبقاتی، ملی و ... . حال باید ببینیم که چگونه می توان از طریق خودآگاهی به خودشناسی رسید؟ برای این کار ابتدا باید از انواع خودآگاهی تعریفی روشن داشته باشیم، که در ذیل به طور خلاصه در مورد هر یک توضیحاتی خواهد آمد 1- خودآگاهی فطری: علم حضوری و یا به عبارتی آگاهی ذاتی بشر نسبت به برخی مسائل مثل گریه کردن نوزاد برای رسیدن به خواسته هایش. 2- خودآگاهی فلسفی: این علم به شناخت حقیقت و واقعیت انسان می پردازد و ارتباط بدن، دنیا و خدا را بررسی می کند. 3- خودآگاهی جهانی: به بررسی رابطه ی انسان با دنیا می پردازد و از طریق این رابطه به خودشناسی می رسد. چنانچه حضرت علی (ع) می فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و به کجا می رود. 4- خودآگاهی طبقاتی: به معنی آگاهی در مورد طبقه ی اجتماعی که با آن زندگی می کنیم بوده و نتیجه ی این خودآگاهی شکل گرفتن برخوردهای اجتماعی مختلف در افراد است. 5- خودآگاهی انسانی: خودآگاهی نسبت به خود در رابطه با دیگر انسانهاست. 6- خودآگاهی ملی: فرد از طریق ملت (پیوند قومی و نژادی و ...) به خود می پردازد و کیان خود را دنبال می کند. که با استفاده از این خودآگاهی می توان به خودشناسی مطلوبی رسید و پایدار کردن سنت های خوب و کنار گذاشتن سنت های مذموم پرداخت. همان علمی که پیامبران الهی در طول دوران پیامبری خود انجام داده اند.البته برای این کار سطح خودآگاهی فطری و تشریحی باید بسیار بالا باشد و قوه ی تمیز و توانایی تشخیص خوبی ها و بدی ها را داشته باشد. در پایان به امید ایجاد تلاش و انگیزه ی بیشتر برای شناخت خود، مفید فایده است که به ذکر چند نمونه از نتایج خودشناسی پرداخته شود. 1) ایجاد دوستی و الفت بین تمام انسان ها. پیر و جوان، زن و مرد و از هر قوم و نژاد.2) ایجاد آگاهی بیشتر و بینش بهتر به مسائل.3) تغییر در نگرش ها.4) تغییر در ارزش ها.5) ایجاد حسّ شایستگی.6) ایجاد انگیزه بیشتر برای کار و فعالیت.7) ایجاد انگیزه بیشتر برای آموزش مهارت های زندگی.8) و در نهایت کنترل افکار.  منابع: کتاب خود سازی/ استاد اسدالله بارتکتاب نیازهای جوانان/ احمد صادقی اردستانی
چهارشنبه 25/10/1387 - 12:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته