• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 6
زمان آخرین مطلب : 5578روز قبل
دانستنی های علمی

سلام علیکم؛ 

● برداشت اول: که گفته است فراتر از شهروندی و ملیت، مسئولیتی وجود دارد؟
گاهی زمزمه هایی از گوشه و کنار شهر به گوش می رسد مبنی بر اینکه ما جز همدردی و دعا برای ستمدیدگان فلسطین چه می توانیم انجام دهیم و اصلا با وجود این همه گرفتاریهای اقتصادی و مشکلات خانوادگی و نابسامانیهای داخلی چرا باید برای دیگران کاری انجام دهیم؟ این شبهه با طول و تفصیل های زیاد و به همراه نارضایتی از وضع موجود کشور، به ذهن شنوندگان عوام سرازیر می شود. جالب اینجاست که همین فضا (البته با کلیدواژه های متفاوتی مانند منافع ملی، آرمان زدگی احساسی یا حکومت غیرارزشی و سکولار) در محافل نواندیشی و دانشگاهی رواج دارد و گاه مایه مباهات و تمایز از تریبون‌های حکومتی به شمار می رود!
● برداشت دوم: آیا نظام مدرن، اندیشه جهان وطنی را انکار می کند؟
اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازمانهای سیاسی بین المللی، اقتصاد واحد جهانی و در نهایت دهکده جهانی اطلاعات، همگی به معنای میل مدرنیته به یک جامعه فرامرزی است و چنان که بسیاری چون آنتونی گیدنز گفته اند: مدرنیته از اساس مایل به جهانی شدن بوده است. مردمان امروز حق دارند سوار بر شبکه اینترنت، برای کسب وکار، تحصیل و حتی دوستیابی از مرزهای تاریخ و جغرافیای خود پافراتر بگذارند، حق دارند از اخبار مستقیم کشورهای جهان مطلع باشند و تعاملات علمی و مالی و فرهنگی برقرار کنند. حتی مقامات ایالات متحده نیز برای توجیه کشورگشایی خود، دست به دامن حق مردم عراق و افغانستان برای آزادی، صلح و عدالت می شوند. اما جهان مدرن روی دیگر سکه حق یعنی تکلیف را نمی بیند: اگر حقوق انسانی فرامرزی قابل تعریف باشد، مسئولیت نیز فرامرزی خواهد شد پس فراتر از شهروندی و ملیت، مسئولیت انسانی دیگری نیز متصور است (هرچند تبلیغ همزمان اخلاق فردگرایانه به عنوان نیروی مخالف نوع دوستی، هنوز از جمله تناقضهای مدرن به شمار می رود و از این روست که نوع دوستی آنها قوت و استمرار ندارد).
● برداشت سوم: آیا اسلام، اندیشه جهان وطنی دارد؟
وعده قطعی جهانگیر شدن عدل و صلح، یک مخرج مشترک برای تمام مذاهب اسلامی به شمار می رود اما نکته اصلی آنجاست که حتی پیش از دولت جهانی، اسلام مرزهای قومیت، نژاد، ملیت و حتی مذهب را درنوردیده و اهل کتاب را به اتحاد با مسلمانان فراخوانده تا جبهه ای بی مرز علیه ظلم به انسانها و بندگی طاغوتها تشکیل دهد. بویژه در قرائت شیعی، تربیت شدگان و زمامداران این مکتب، حساسیت و مسئولیتی بی مرز در مقابل حقوق انسانی یا حاکمیتهای شیطانی دارند و اساس مسلمانی وابسته به فریادرسی مظلومان است چه مسلمان و چه کافر. در کلام پیامبر اسلام نه صحبت از دهکده جهانی، بلکه فراتر از آن، بحث سرنشینان کشتی واحد در میان است که سرنوشتی مرتبط دارند.
● برداشت چهارم: جهان وطنی، فصل مشترک اسلام و مدرنیته
بر اساس آنچه گفتیم، اگر پیروان آئین مدرنیته و مومنان مکتب اسلام در چند نگرش کلی، اشتراک داشته باشند، یکی از مهمترین نگرشها، «حق و مسئولیت جهانی با هدف صلح و عدل» است. حال نواندیشان ما را چه می شود که از منادیان فردگرایی نیز کاتولیک تر شده اند و مرام مدرن را مغایر حقوق جهانی، مسئولیتهای جهانی و هویت فرامرزی انسان می دانند و در عصر جهانی شدن (که رئیس جمهور ایالات متحده در سازمان ملل متحد، از مثال اسلامی سرنشینان کشتی واحد بهره می برد) چنان تفسیر تنگی از منافع ملی دارند؟ این خنثایی از اقتضائات کدام اسلام یا کدام مدرنیته است؟ در اینجاست که باید گفت به مار ماهی مانی نه این تمام نه آن تمام.

آری، دل ما داغدار همه تازیانه خوردگان است، داغدار زنان بوسنی، کودکان فلسطین، چریکهای نیکاراگوئه، مردان یمن و مبارزان الجزایر و عراق. انتظار شیعه برای ظهور امام موعود (علیه السلام) و حتی خونخواهی حسین بن علی (علیهما السلام) نه یک عقده فرقه ای و دشمنی با اشخاصی معدود در سال ۶۱ هجری، بلکه تمثالی از آرزوی ما برای ستاندن حقوق مظلومان هر تاریخ و هر جغرافیاست.

شنبه 21/10/1387 - 0:19
دعا و زیارت

سلام علیکم؛ 

محرم كه می‌رسد بساط نذری و نذری پزی همه جا پهن می‌شود و آنهایی

كهروزی برای حل مشكلشان دلشان را گره زدند به صاحب این ماه حال سفره ای باز می‌كنند كه شاید آنهایی هم كه نیازی دارند به نیاز خود برسند. ‌
براساس تغییرات زمانی كه هر ساله اتفاق می‌افتد اگر محرم در تابستان باشد معمولا‌ بساط انواع شربت برپاست از زعفرانی تا شربت بیدمشك و خاكشیر و گلا‌ب و... اگر هم فصل سرد زمستان باشد چای، شیر، شیر كاكائو، لبو و... میزبان عزاداران حسینی می‌شود. البته تكلیف آنهایی كه غذا برای نذری می‌پزند تغییری نمی‌كند و دیگ‌های حلیم، قیمه، قرمه، آش و شله زرد همچنان در محرم‌های تابستانی و زمستانی به قوت خود باقی است.
این روزها خیلی‌ها معتقدند كه در روند سوگواری بسیاری از بانیان، دیگر نشانی از سادگی‌ و یكرنگی وجود ندارد دیگر هیچ جایی برای زنده ماندن سنت تواضع در این آیین مذهبی به جا نمانده است. ‌
تصور كنید نذری پزان شود جولا‌نگاهی برای كسب اعتبار صاحب عزا. اعتباری كه قرار است با خورشت خوش طعم تر، برنج خوشبو تر و ته دیگ روغنی تر و ته چین زعفرانی تر بیاید.امروز بدعت‌ها و پول‌های ریز و درشت پیوند خورده است با نذری‌هایمان و هزار خرده فرهنگی معلوم نیست از كجا آمده است تا در هوای محرم دلت به حال خودت تنگ شود چه برسد عاشورا و حسینش... ‌
كارشناسان مذهبی معتقدند داشتن نیتی خالص و پاك شرط اصلی قبولی اعمال مذهبی افراد است، حتی اگر۹۹ درصد از عمل خیری كه انجام می‌دهیم برای رضای خدا و به نیت او باشد و فقط یك درصد آن برای كسب وجهه میان خلق انجام شود،عمل انجام شده هیچ اجری ندارد.‌
اما متاسفانه بعضی ازاین گونه مراسم به ظاهر مذهبی، به دلیل گسترش چشم و هم چشمی‌ها است تا نیت خالص و پاك. همسایه ای خرج ناهار می‌دهد و همسایه دیوار به دیوارش از ترس این كه مبادا از او جا بماند و حیثیتش لكه دار شود،خرج شام را متحمل می‌شود به اعتقاد كارشناسان همه اینها زیر نفوذ آفتی به نام تجمل در آمده اند. ‌
درتهران بارها مشاهده شده است كه بسیاری از افراد متمول و شناخته شده در خانه‌های ویلا‌یی شان غذا می‌پزند و ساعت‌ها مردم را درصف‌های طولا‌نی پشت درهای بسته نگه می‌دارند تا به همسایه‌ها نشان دهند كه آدم‌های دست و پا خیری هستند.
همه این رسوم "من درآوردی" را اضافه كنید به در آوردن آمار خانه‌هایی كه قرار است در آنجا غذای نذری پخته شود و در ادامه جمع شدن برای كمك به پخت نذری. حال در این میان چه شب‌های عاشورایی كه در كنار دیگ‌های حلیم نذری به گپ و خنده، حرف‌های روزمره و غیبت و... نمی‌گذرد و چه نماز صبح‌هایی كه از شب زنده داری‌های شب قضا نمی‌شود.
● مسابقه نذری پزی در هیئت‌ها ‌
"پختن غذای نذری آدابی دارد كه اگر رعایت نشود خیلی حرمت‌ها ممكن است زیر سوال برود " این را یكی از آشپزهای "هیئت محبان حضرت ابوالفضل" می‌گوید كه سالهاست در دهه اول محرم غذای نذری برای عزاداران حسینی می‌پزد. معتقد است كه خیلی از بانیان به نكات ریز نذری توجه نمی‌كنند مثلا‌ هنگامی كه برنج را آبكش می‌كنند آب آن را همراه دانه‌های برنج در كوچه می‌ریزند و زیر پای مردم. هنگام پخش كردن نذری غذا را حیف و میل می‌كنند و یا تبعیض قائل می‌شوند..."
می‌گوید: "علا‌وه بر مردمی كه در خانه‌هایشان نذری می‌پزند و به بی ریا بودن آن توجه نمی‌كنند هیئت‌های عزاداری هم در شهر وجود دارد كه تنها برای كسب وجهه ای بالا‌تر مدام دست به جیب می‌برند و غذاهای گران را نذر می‌كنند و هزار تجمل ریز و درشت را به آن اضافه تا غذایشان خوش رنگ و لعاب تر شود در صورتی كه هیچ كدام از اینها شرط قبولی نذری نیست." ‌با این حساب نباید تعجب كرد از افرادی كه تمام طول سال نه دین را می‌شناختند و نه هیچ یك از فعالیت‌های مذهبی را بجا می‌آورند اما با شروع محرم به فكر برپا كردن حسینیه و مراسم عزاداری افتاده و خرج دادن به مردم. انگار مردم می‌خواهند در این مراسم هم از هم پیشی بگیرند... ‌
به اعتقاد كارشناسان این تجملا‌ت و چشم و هم چشمی‌ها می‌توانند عاملی برای بدبینی نسل جوان نسبت به دین اسلا‌م شود.چرا كه ما هرگاه از اسلا‌م نام می‌بریم، بر صفت سادگی اش تاكید ویژه ای داریم در صورتی كه آنچه مشاهده می‌كنیم چیزی خلا‌ف آن است.
پشت همان درهایی كه دیگ‌ها و بساط نذری به پاست جماعتی منتظرند تا این درها باز شود و قسمتی از آن غذای نذری سهم آنها. اما مثل اینكه این طرف در هم همه چیز سر جای خودش نیست. می‌گویند كه غذای امام حسین خوردن دارد باید برای گرفتنش صف ایستاد باید تلا‌ش كرد و...اما كسی نمی‌گوید این ایستادن‌ها و تلا‌ش كردن‌ها باید چگونه باشد و چه اصولی را رعایت كند؟ ‌

دوشنبه 16/10/1387 - 23:29
دعا و زیارت
عزاداران همانند مومنان درجاتی دارند كه هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد.
عزاداران همانند مومنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد، البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.
● اندوه قلبی، نخستین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار در قلب خود از مصیبت وارده به سیدالشهدا (ع) غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولا بروز دهد. این مرتبه کمترین درجه عزاداری است و پایین تر از آن، مرتبه دشمنان حضرت است یعنی مرتبه ای که شخص به مصایب حسینی آگاه شود و ناراحت گردد و به آن راضی باشد. درباره این گروه در زیارت وارث چنین می خوانیم: لعن الله قتلتک و لعن الله سمعت بذالک فرضیت به، خداوند لعنت کند امتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند.
کسانی که در مرتبه اول عزاداری هستند از هر دین و آیینی که باشند به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین (ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده شان برخوردار هستند.
عظمت مقام اهل بیت (ع) به قدری است که کوچکترین کاری که برای آنها صورت گیرد، با پاداش های بزرگی از ناحیه آنها جبران خواهد شد. حال اگر یک کافر هم خدمتی به آنها کند یا ادبی را نسبت به آنها رعایت نماید چون شخص کافر در آخرت اهل نجات نیست، پاداش او را در دنیا به او می دهند و اگر شخص کوچک ترین سنخیت و آمادگی را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بیت (ع) موجب هدایت او نیز شود. هرچند بعضی از کارهای خیر و یا خدماتی که از سوی کفار نسبت به دین و اهل بیت (ع) صورت می گیرد، در صورتی که لیاقت هدایت را نداشته باشند، به صورت کاهش عذاب آخرتی نیز جبران می شود.
● پوشیدن لباس عزا و گریه کردن، دومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و گریه، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و غیره بروز می دهد و در این حالت تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.
در این مرتبه عزادار در درون خود با حس غریبی روبروست که بین او و امام حسین (ع) پیوند و رابطه ویژه ای برقرار می کند. عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نیز نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا می کند و همین یافت درونی و نیز نسبت و انس غریب او را وادار می کند که برای آن حضرت گریه کند و نیز در عزاداری ایشان شرکت کند.
گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین (ع) گریه می کنند و نیز احساسی که به آن حضرت دارند، نشان دهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک غریب آشنا است.
حقیقت این است که همه معصومین (ع) به ویژه وجود مقدس سیدالشهدا (ع) در وجود همه انسان ها حضور و پرتویی دارند که در این باره در مرتبه چهارم توضیح داده می شود.
معمولا نفوذ این غریب آشنا به درون قلب عزادار و ایجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوی مرتبه سوم عزاداری می کشاند.
● ابراز تنفر و انزجار از عاملین مصیبت، سومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را نسبت به عاملین مصیبت و جنایت کاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و به طور کلی همه اهل بیت (ع) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین نثار می کند، آنچه موجب شده که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به آن حضرت و آیین او یافته است.
شناخت بیشتر سیدالشهدا (ع) و اعتقاد بالاتر و بیشتر به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان، موجب گشته که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی پیدا کند.
همچنین علاوه بر عوامل ذکر شده، شدت یافتن انس و محبت به آن حضرت، عواطف و احساسات عزادار را رقیق تر و بیشتر نموده است و تا جایی که عزادار در درون خود از یک سو به عنایت حضرت و از سوی دیگر به گریه و آه دلسوز برای ایشان و نیز اعلان برائت و بیزاری از قاتلان او احساس نیاز بیشتری می کند. در این مرتبه عزاداری به نیت کسب ثواب، برآورده شدن حاجت ها و عرض ادب صورت می گیرد.
از بررسی سه مرتبه نخست عزاداری به خوبی فهمیده می شود که عنصر اصلی در این سه مرتبه، عنصر عواطف و احساسات است. بررسی دقیق آثار هنری، نوحه ها و اشعار عاشورایی به خوبی نشان می دهد که عزاداری در این سه مرحله غالبا در سطح عواطف و احساسات است و عزادار به مراحل و مراتب بالاتر راه پیدا نکرده است.
● مراجعه به منابع برای رسیدن به معرفت جدید و عمیق، چهارمین مرتبه عزاداری
اساسا آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه مشترک میان مسلمانان و غیرمسلمانان است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (ع) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است.
عزادار در مرتبه سوم با تجلیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مرتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) در خود احساس می کند که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله دوم قرار دارند، روح تشنه او را سیراب و قانع نمی کند، چرا که آنها به اندازه فهم خود، از امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) می گویند و می خوانند، ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت بالاتر از چیزی است که آنها می گویند.
در این حال تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش حرکت می کند. او در افکار خود با کمک دیگران به این نتیجه می رسد که هر کس هر چه درباره محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) و حماسه حسینی گفته و می گوید بر اساس درک و فهم خود از آنها بوده است و درک و فهم خوانندگان، گویندگان و نویسندگان، محدود است، چگونه می توانند درباره وجود با عظمت این انوار طیبه (ع) آن طور که شایسته است، بگویند و بنویسند.
هیچ کس به جز خداوند عظیم و اعلی نمی توانند وجود معصومین (ع) و آن طور که شایسته است، معرفی و توصیف نماید. بنابراین عزادار پس از مدتی که از سکوتش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسش هایش به اوج می رسد و او را تحت فشار قرار می دهد به سراغ خداوند تبارک و تعالی که خالق محمد و آل محمد است و نیز به سراغ خود حضرات معصومین (ع) می رود و از آنها استمداد می کند تا او را به معرفت جدید برسانند و عطش او را برطرف نمایند.
او پس از جستجوی صادقانه و با پرهیز از تنبلی و کسالت و تلاش پیگیر و نیز مشورت با اهل علم و دانش به ویژه روحانیت و علمای دین که آشناترین مردم به خدا و دین خدا و معصومین (ع) هستند و خود مراتب چهارم و پنجم را طی کرده اند به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می یابد.
● اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع)، پنجمین مرتبه عزاداری
عزادار در این مرتبه که مرتبه کامل شده همان مرتبه چهارم است، از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است.
در این مرتبه عزادار حقیقی که در سایه معرفت بالاتری که تحصیل کرده است به مودت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به حس انتقام نسبت به دشمنان آنها دست یافته است، بیشتر به عمل روی می آورد عملی که زاییده مودت و مبتنی بر عقیده و بینش عمیق و الهی است.
عزادار حقیقی است که اگر برای مصیبت عظیمی که بر امام حسین (ع) وارد شده است گریه و ناله سر می دهد در برابر مصیبت اعظم بیشتر عزادار است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: "ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا"، به درستی که برای قتل حسین (ع) حرارتی در دل های مومنان است که هرگز سرد نمی شود.
عزادار حقیقی اگر از کشته شدن حضرت و اصحابش (ع) که مصیبت عظیم است، آتش و حرارتی سردنشدنی در دل دارد، از کنار گذاشته شدن حضرت از مقامی که خداوند برای او ترتیب داده بود به مراتب بیشتر می سوزد، زیرا در وجود او نفقه و روح حسینی قرار دارد.
او فرزند حقیقی سیدالشهداء (ع) است که خداوند او را ولی دم آن حضرت قرار داده است، در دل او آتش کینه و انتقامی هست که هرگز خاموش نمی شود و همین آتش کینه مقدس از دشمنان خدا و انسانیت است که او را به مرتبه پنجم عزاداری یعنی مرتبه عملیاتی شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان حسین وارد می سازد.
دعای او در این مرحله همان طور که در زیارت عاشورا و سایر زیارات به او تعلیم شده است، این است که "از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیله تو گرامی داشت، می خواهم که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمد (ص) روزی من گرداند.
مرتبه پنجم مرتبه عملیات شدن و اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع) و عاملین مصیبت اعظم است به عبادت دیگر این مرتبه لازم فهم درست از مصیبت اعظم است مصیبت اعظم هیچ عکس العملی جز جهاد و مبارزه نمی مطلبد.

منبع: برگرفته از کتاب عزادار حقیقی، نوشته محمد شجاعی

يکشنبه 15/10/1387 - 18:11
دعا و زیارت

امام صادق علیه السلام فرمود: زنى در كعبه طواف مى كرد و مردى هم پشت سر آن زن مىرفت . آن زن دست خود را بلند كرده بود كه آن مرد دستش را به روى بازوى آن زن گذاشت ؛ خداوند دست آن مرد را به بازوى آن زن چسبانید.
مردم جمع شدند حتى قطع رفت و آمد شد. كسى را به نزد امیر مكه فرستادند و جریان را گفتند. او علما را حاضر نمود، و مردم هم جمع شده بودند كه چه حكم و عملى نسبت به این خیانت و واقعه كنند، متحیر شدند! امیر مكه گفت : آیا از خانواده پیامبر صلى الله علیه و آله كسى هست ؟
گفتند: بلى حسین بن على علیه السلام اینجاست . شب امیر مكه حضرت را خواستند و حكم را از حضرتش پرسیدند.
حضرت اول رو به كعبه نمود و دستهایش را بلند كرد و مدتى مكث فرمود: و بعد دعا كردند. سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوى آن زن جدا نمودند.
امیر مكه گفت : اى حسین علیه السلام آیا حدى نزنم ؟ گفت : نه .
صاحب كتاب گوید: این احسانى بود كه حضرت نسبت به این ساربان كرد اما همین ساربان در عوض خوبى و احسان حضرت در تاریكى شب یازدهم به خاطر گرفتن غنیمت دست حضرت را قطع كرد.

رهنماى سعادت 1/36 - شجره طوبى ص 422. 

پنج شنبه 12/10/1387 - 0:18
بیماری ها

سلام علیکم؛

گناهان امراض روحی هستند چه زیباست در رمضان معالجه شان کنیم.

سه شنبه 19/6/1387 - 1:54
فلسفه و عرفان

شانس یک کلمه ی انحرافی است که در فرهنگ ما وارد گردیده است و ضد اعتقادات ما است. مسلمان به خواست خداوند اعتقاد دارد.

دوشنبه 18/6/1387 - 3:38
خاطرات و روز نوشت

سلام علیکم؛

آیا واقعا مطالب روزانه ی دوستان رو میخونیم و نظر می دیم یا نه فقط به فکر ثبت مطلب خودمونیم؟

يکشنبه 17/6/1387 - 7:49
دعا و زیارت
  بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ وقتى حضرت امیر (علیه السلام ) بدنیا آمد، فاطمه بنت اسد همانند سایر نوزادان على (علیه السلام ) را قنداق مى كرد و دستهاى آن حضرت را در قنداق مى بست . اما بعد از اینكه فاطمه به سراغ على (علیه السلام ) مى آمد، مشاهده مى كرد دستهاى آن حضرت بیرون از قنداق است و پارچه ها هم پاره شده است ، فاطمه بنت اسد دو پارچه مصرى محكم آورد دستهاى آن حضرت را محكم تر از قبل بست و آنگاه حضرت را در گهواره خود گذاشت ، حضرت امیر (علیه السلام ) با تكانى ، مجدد دستمال ها را پاره كرد و دست خود را از قنداق بیرون آورد، مجدد فاطمه بنت اسد با سه پارچه محكم دست هاى حضرت را مى بندد، اجمالا تا هفت بار و هفت پارچه بر روى هم ، دست هاى حضرت را در قنداق مى بندد باز حضرت دستان خود را باز مى نماید. آنگاه حضرت على (علیه السلام ) به مادر خود مى فرماید.

مادر دست مرا رها كن ، دست على باید باز باشد كه به درگاه خدا دراز كند.

يکشنبه 17/6/1387 - 7:23
شعر و قطعات ادبی

به نام خدا

در تب و تاب

آقایی در تب و تاب 

صبور و دل شکسته

با چشمای پر از اشک

دست به دعا نشسته

بپرس از اون تا بگه

چرا چنین غمینه؟

مگر چه حاجت داره

که این چنین حزینه

بپرس ازش تا بگه

چرا چنین حالیه؟

مگر کسی نداره؟

دور برش خالیه

نمی­دونم که چرا

در شور و حال دعا

سرخ می­شه و می­گیره

رنگ سپید آقا

دل و زدم به دریا

رفتم نزدیک آقا

گفتم ردم می کنه

یا هم که میگه بیا

دیدم که غرق دعاست

انگار که پیش خداست

فکر کردم اون مثل ما

کمی اسیر غمهاست

گفتم سلام که هستی ؟

دست به دعا نشستی

اهل کدوم دیاری ؟

شاید غریب هستی

از خدا خونه می­خوای؟

مُلکِ زمونه می­خوای؟

شاید که پول نداری

نون برا خونه می­خوای

گفتش سلام عبد الله

بندِیِ در بندِ جاه

ای که شدی غافل و

طالب فخر و رفاه

من صاحب و امیرم

من وارث غدیرم

من هاشمی­زاده ام

حبل الله المتینم

مُلکُ مَلَک مال ماست

عالم از احسان ماست

هر روز طلوع خورشید

از بهر دیدار ماست

اگر نباشه دعام

عالم همه بم میشه(اشاره ایست به زلزله بم)

زندگی شماها

پر از درد و غم میشه

انگار حالم عوض شد

دلم پر از شَرَر شد

پرده­ها رو برداشتن

دورم پر از مَلَک شد

گفتم که ای ملائک

شما چکاره هستین؟

چرا با حزن و اندوه

پیش امیر نشستین؟

گفتن که ما ملائک

مأموریم و کاتبیم

دم غروب که میشه

پیش امیر حاضریم

یکی یکی کاتبا

با صد فقان و صد آه

نامه­های عجیبی

می­دادن دست اون شاه

کی میفهمه چی میگم

حال آقا عجیب بود

با چشمای پر از اشک

نالش امن یجیب بود

وقتی که در محضرش

هر نامه­ای باز می­شد

بوی بد اون نامه

در فضا احساس می­شد

منِ نحیف و رنجور

دیگه طالقت نداشتم

با دیدن این صحنه

سر به دعوا گذاشتم

گفتم که ای ملائک

مگر ادب ندارین

آخر رو زخم آقا

چرا نمک می­ذارین

نامه­های کذایی

چه وضع افتضاحی

مگر ندارین به دل

مروت و حیائی

یکی از اون ملائک

که نامش و داش می­داد

یهو یه صیحه­ای زد

انگار که داش جون می­داد

یه ملکی طفلکی

با درد و سوز و ناله

گفت آروم باش و ببین

متن درون نامه

نامه­ی در بسته ای

به دست من داد و گفت:

خیال کردی کی هستی

صدات و کردی کلفت

نامه رو من گرفتم

ای کاش نمی­گرفتم

تمام متن نامه

بود از کارای زشتم

در تب و تاب اون آقا

خیلی غریب و تنهاست

اون مهدی فاطمه

همون عزیز زهراست

حالا باید بدونی

چرا در حال دعا

سرخ میشه و میگیره

رنگ سپید آقا

دیگه باید بدونی

چرا غروب که میشه

دلا همه میگیره

دنیا پر از غم میشه 

Leader2000

يکشنبه 17/6/1387 - 0:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته