محبت و عاطفه
چند روز پیش روز بزرگداشت مولانا بود سایت تبیان نیز به همین مناسبت خلاصه ای از زندگی وافکار این عارف بزرگ را روی سایت آورده بود نمیدانم مطالعه کردید یا نه ، با اینکه منهم بیشترمقاله را کپی کردم وبعدا تند تند خواندم متوجه مطلبی شدم که دیدم بد نیست برای دوستانی که وقت نکرده اند آنرا مطالعه کنند بنویسم داستان از اینجا شروع میشود که مولانا مراحل هفت گانه عشق را به صورت داستان وتمثیل نقل میکند بخشی از این داستان خیلی جالب است چون دقیقا اشاره به دستور دین ما برای خودسازی وتزکیه نفس میکند اما نه به طریق معمول امروزی درقالب احکام ونصیحت ، بلکه به شیوه خاص خودش مثلا در رویاروی با شهوت ومبارزه با آن برای رسیدن به کمال انسانی ، فکر هر انسان ذی شعوری را به خودش معطوف میکند وصد البته نتیجه ای که از آن میخواهد بگیرد بسیار جالب تر از حدسیات ما ودقیقا مطابقت با آیات قرآن دارد که اگر انسان نفس اماره را تربیت کند تبدیل به نفس مرضیه ومطمئنه میشود خلاصه ای از داستان را عینا با توجه به منبع برایتان کپی میکنم البته ،آنچه کپی شده بسیار خلاصه است بخاطر اینکه حوصله کنید وبخوانید ، اگر بخشهای کامل تر را میخواهید از داخل سایت سرچ کنیدبه نظر من که ارزش مطالعه دارد : "اكنون آغاز داستان است. شیخ صنعان، شخصی است كه پنجاه سال در حریم كعبه اقامت كرده است، چهارصد مرید صاحبكمال دارد، علم و عمل فراوان دارد، صاحب كشف و شهود است، پنجاه حج و عمرههای فراوان بهجا آورده است، نمازگزار و روزهدار است و مقتدا و موردنظر مردم است با كمالات و مقامات و كرامات بدون شك علت انتخاب چنین شخصیتی از نظر عطار اشاره به پنهانترین و خطرناكترین صورت یعنی حضور نفس و منیت و حب نفس است در پی انبارهای انباشته ثواب كه او را قبله، بت و مقتدای دیگران كرده است. اما شیخ صنعان از آنجا كه سالكی است آگاه، سالها در شناخت نفس، حیلههای آن و خنثی كردن رنگ مهر باطل نفس گام زده است و شد از آنجا كه خداوند به او رحمت آورده است، خوابی میبیند، خوا ب دختری ترسا( مسیحی ) وزیبا رو باید توجه كرد كه رؤیا، به قول یونگ ، برخلاف نظر فروید ، تنها نمایش پستیها نیست. رؤیا ارزشمندترین قسمتهای شخصیت ما را نیز به نمایش میگذارد. یونگ میگوید رؤیا یك حقیقت و جلوهای ویژه از ناخودآگاه ماست. از نظر یونگ، رؤیای انسان، خود انسان، زندگی انسان و واقعیت انسان است. رویاها درواقع محتویاتیاند كه از ناخودآگاه آدمی سر درمیآورند، افكاری كه هرگز به آستانه خودآگاهی نرسیدهاند.به این ترتیب باید گفت این رؤیا كه از اعماق وجود شیخ صنعان سربرمیكشد، خواهش و خواستی از او را كه خودآگاه زاهدانه و ظاهر دیندارانه و مقدسمأبانه او هرگز به آنها مجال بروز نداده است، مطرح میكند. پس نباید به همین راحتی از كنار خوابها گذشت. خوابها پارهای از حقیقت مایند كه به كمك نمادها و بهقول یونگ، كهن الگوهای پویا از چگونگی اعماق ما سخن میگویند و با ارائه تصویرهای متناسب با روان و نفس ما از كنش آینده ما خبر میدهند. همچنان كه خواب شیخ صنعان از روم و بت یعنی دختری زیبا و ارتباط با آن خبر میدهد. این كه روم چه معنایی دارد و دختر چه میتواند باشد، در ادامه مقاله از آن سخن خواهیم گفت.درست همانطور كه خودآگاه شیخ، حضور در كعبه، نماز، روزه، فخرفروشی، افاده معنا، راهنمایی مریدان و علاقمندان و راه و چاه نشان دادن به مردم است اما «خود» او و شخصیت درونی او، خواهش سفر به روم است و سجده كردن در برابر یك بت رومی است، چیزی كه با شخصیت ظاهری او زمین تا آسمان متفاوت است. پس باید گفت شخصیت شیخ هنوز به كمال لازم نرسیده است و برعكس آنچه انتظار میرود در زیر بار سنگین ثواب، از بلوغ و رهایی بازمانده است و اكنون خواب او برای نجاتش اشاره به روم دارد و ماجراهایی كه شیخ باید پشت سر بگذارد.در چنین حالتی وظیفه انسان چیست؟ عرفای ما و اندیشمندان بزرگ فرهنگ غنی اسلامی ما، صدها سال پیش از این، به اهمیت دادن به خواب توجه داشتند و معتقد بودند كه فرد باید به ندای درونش گوش و به آن پاسخ مثبت بدهد یعنی درست همان كاری كه شیخ صنعان میكند. او بهخاطر تجربه سلوك، خوب میداند كه باید به ندای درونی گوش كند مریدان به سنت مراد و مریدی بهدنبال شیخ روانه میشوند و در نهایت سفر، به دختری ترسا میرسند:از قضا دیدند عالی منظری بر سر منظر نشسته دختری از كهن الگوهای اساسی كه یونگ از آنها سخن گفته است، آنیما و آنیموس است. آنیما تجلی روان زنانه در مرد است یا بهتر است بگوییم جنبه زنانگی شخصیت مرد را شامل میشود. بنا به كشف یونگ، هر مردی در درون خود،تصویری از زنانگی را همراه دارد كه این تصویر در خوابهای او بهصورت زنی ظاهر میشود. پس آنیما از ابتداییترین و نازلترین مراتب روح و روان است كه انسان در سیر درونی خود با آن برخورد میكند. یونگ میگوید آنیما میتواند چهره منفی و مثبت داشته باشد.یونگ معتقد است اگر مردی با آنیمای خود به هماهنگی و تفاهم برسد، آنیما در شكل مثبت آن ظاهر میشود و مرد را بهسوی مراحل عالیتر وجودش راهنمایی میكند و این رشد و بلوغ شخصیت تا آنجا ادامه پیدا میكند كه آنیما جای خود را به مرد مقدس در درون مرد میدهد. به این ترتیب، دیگر اثری از آنیما باقی نمیماند و شخص در مراحل بالای وجود، تصویر مردی مقدس و پیری راهگشا را در خوابهای خود مشاهده میكند.1این كه انسان در مراحل ابتدایی سیروسلوك با تصویر اولیه نفس به شكل زنی برخورد میكند، امری است كه عرفای ما در قصههایشان به آن پرداختهاند که درواقع ابتداییترین مرحله نفس را دریافته است او را به شكل دختری میبیند. جالب است كه در ادامه صحبتهایشان، آن زن پریوش به شكلهای دیگر خود كه میتواند سگ یا خوك باشد، اشاره میكند یا هر تصویری كه در ادامه داستان شیخ صنعان بههمین تصویر نیز میرسیم.اكنون شیخ صنعان به زن درون خود رسیده است و باید دید این زن چه ویژگیهایی دارد؟ عطار میگوید «دختر ترسای روحانی صفت در ره روحاللهش صد معرفت » اكنون كه دختر مسیحی، صفات روحانی دارد، به تعبیر بهتر، باید گفت آنیمای مثبت است و شیخ را باید در مسیر رسیدن به شخصیت حقیقی و درست و متعالی، كمك و راهنمایی كند. دختر در عین حال بسیار زیبا و آفتاب بیزوالی است كه دو چشمش فتنه عشاق است و روی زیبایش همچون آتشپارهای از زیر زلف تابدارش میدرخشد و طبیعی است كه عشق در همان دیدار اول جرقه میزند شیخ عاشق دختر میشود در اینجا علاقه به دختر كه در باطن میتواند علاقه سفر به خویشتن و یافتن و دیدار چهره واقعی خویشتن باشد، شیخ را از دنیای عافیت یا همان دنیای خودآگاهی و سنجیدن سود و زیانها و انتخاب سودهای دنیایی درمیآورد و به دست دنیای رسوایی یعنی دنیای خطر كردن كه همان دنیای ناخودآگاهی است، بسپارد.مریدان كه هنوز در دنیای سود و زیانهای هوشیاری قرار دارند و میتوانند كششها و نمایندگان دنیای خودآگاهی و همان شخصیت ظاهری شیخ باشند، نصیحتها و پندها میكنند؛ اما سودی نمیبخشد. اینك نصیحت یاران و مریدان دیدنی و شنیدنی است. عدهای میگویند غسل كن ، عدهای میگویند تسبیح بگو ، عدهای به توبه ، عدهای به نماز ، عدهای به سجده ، انصافاً سجدههای ما در باطن برای كی و چیست؟ و سجدهای كه مریدان و دلنگرانیهای شكست و پیروزی در دنیا برای آن او را فرا میخواندند، چگونه سجدههایی بود؟ انسان پس از گذار از ظلمات نفس و سایه روح خود میتواند در اعماق درون و ناخودآگاهیاش، با آفتابی تابان كه عشق و قدرت و آگاهی و گرمای حیات را فوران میكند، ملاقات كند، شیخ خوب میداند كه اگر بتواند در این سمت و روزنی كه به رویش گشوده شده است و در این سفر پرالتهابِ دیدار من واقعی و آن انسان بزرگ درون، پیش برود، بهراحتی خواهد توانست به چنان مرتبهای برسد كه هفت گردون را به زیر بال خود ببیند شیخ عاشق میشود
دختر انكار میكند و شیخ اصرار و سرانجام، پاسخ دختر كه آغاز زلزلههای تكاندهنده و ویرانكننده زواید روح شیخ است:
«... گفت دختر گر در این كاری درست |
دست باید پاكت از اسلام شست |
هر كه او همرنگ یار خویش نیست |
عشق او جز رنگ و بویی بیش نیست.. » |
ابیات به اندازه كافی روشن است و من فقط یك كلمه از آن را توضیح خواهم داد. به استناد آیه شریفه كه میفرماید: «قالت الاعرابُ آمنا...» و خداوند میفرماید نه خیر؛ بهتر است بگویید اسلام آوردیم و نه ایمان چرا كه اسلام آوردن به ذهن و شعور و خودآگاهی و زبان برمیگردد و این از عهده هر كس و هر سطح كمعمقی برمیآید اما ایمان به دل و به دنیای ملكوت آدمی برمیگردد و هنوز ایمان در دل شما راه نیافته است، میخواهم تذكر بدهم كه عطار با دقتی فوقالعاده، همان سمت ظاهر قضیه را نشانه رفته است، سمتی كه در دنیای گذشته شیخ، به شكلی متورم و اختناقآور وجود دارد. اكنون نوبت آن فرا رسیده است كه شیخ از ظاهر دست بردارد و سفر در عمق و باطن را بیازماید. پس از آن، دختر، شیخ را در یكی از چهار كارِ سجده پیش بت ، سوختن مصحف ،نوشیدن خمر و خوكبانی مخیر میكند.شیخ نوشیدن خمر را برمیگزیند و خَمر مینوشد كه منظور از آن، رسیدن به مستی و ناهوشیاری است. او مست میشود و این آغاز پاكشدن از زوایدی است كه بر روح او سنگینی میكند و او را از پرواز به حضور سیمرغ باز میدارد:مدتها میگذرد و شیخ تقاضای وصال میكند: «چون بنای وصل تو بر اصل بود هرچه كردم بر امید وصل بود»این یعنی اینكه شیخ هنوز در خودآگاهی به سر میبرد. او هنوز از ظلمات ناخودآگاه نگذشته است و در آن سوی ناخودآگاه بهمعنای عظیم عدم و فنای خویشتن دست نیافته است.و دختر كه آنیمای مثبت اوست و موظف است او را در مسیر دست یافتن به آفتاب درخشان درونیاش و رساندن او به تصویر حقیقیاش كه روزی به نزول در اعماق هستی او نصب شده است، یاری كند. پاسخ او به تقاضای وصال شیخ، فوقالعاده دردمندانه و تكاندهنده است. او میگوید از این تقاضایت برمیآید كه درخور نیستی، سیمی بستان و برو!و چه عذابی دردناكتر از این كه تمامی زحمات آدمی را بعد از مدتها، به سیمی بستانند و رهایش سازند. اما شیخ، توفیق سفر به دیار روم را كه در ادبیات فارسی، سمبل سرزمین سفیدیها و زیبارویان سپیدپوست است و میتواند در اینجا سفر به روشناهای آنسوی سایههای درونی آدمی باشد، بههمین راحتی بهدست نیاورده است كه به سیمی بفروشد و برگردد. شیخ دوباره اصرار میكند و دختر وقتی عزم او را راسخ میبیند دلش به حال او میسوزد و آخرین شرطش را برای وصال پیشنهاد میكند: خوكبانی. شیخ باید یكسال، هم? خوكهای دختر را كه همان نفس خود شیخ است بچراند و مواظبت كند. و این همان نمایش تصویری و سمبلیك این حقیقت است كه تمام انگیزهها و حركتهای بشر را دو میل او، خشم و شهوت، كه سگ میتواند نمادخشم باشد و خوك تصویری از شهوت، شكل میدهند. اما انسان آنچنان اسیر دست آز و خواهشهای نفسانی و خشم و كینههای درونی خود است كه لحظهای درنگ نمیكند تا به خویشتن و اطرافش بنگرد و عروسك بودن خود را و حرام شدن خود را و دربند و زندانی بودن خود را در زنجیر این خواهشها و كینهها ببیند. عطار راست میگوید، تنها كسانی كه مرد كار باشند، غیرت و شهامت استقامت و تلاش و زحمت كشیدن را داشته باشند و قدم در راه بگذارند و گامی چند در این راه ـ خویشتنشناسی و خویشتنپردازی و جستوجوی حقیقت واقعی و اصلی و گمشده خویشتن ـ بردارند، وارد دنیای درون كه بشوند، گلههای خوك و سگهای فربه درونی خود را خواهند دید. اما اگر انسان مانند شیخ صنعان چنان در دنیای بیرونی و تعظیم، آبادانی، درخشش و شكوه و زرق و برق آن در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و عبادیاش غرق باشد، كی فرصت نگریستن به خود و یافتن خوكها و سگهای درونیاش را خواهد یافت؟ و به این ترتیب حقیقت درونی وجود و هستیاش چنان در زیر دارایی و ثروت و پول و احترام اجتماعی و موفقیت حزبی و حتی عبادتهای تشریفاتیاش لِه میشود كه برای همیشه از زیارت آن تصویر نورانی كه همانا رستگاری، سعادت و بهشت رضای خداست، محروم خواهد ماند. آری به پیشنهاد عطار هر انسانی باید روزی سفر به روم درون و دنیای سفیدیها و روشناییها را آغاز كند و چون قدم در سفر بگذارد، خوكهای خود را گله به گله خواهد دید و چون ببیند باید سالها به تربیت و خوكبانی بپردازد و آنها را دانهبهدانه در (تر و خشك كردن) مستمر و در مسیر سفر خود، رام و مطیع كند. و با پرورش درستشان، آنها را در اختیار خودش قرار بدهد، چوپانی باشد مسلط بر گلههای درونش و نه چوپانی ضعیف و حقیر و لگدمال شده در زیر پای گلههای رمیده و زوزهكش درونش. شیخ كه درعشق صادق است و داغ، كار سخت خوكبانی را آغاز میكند.دوستان و مریدان شیخ كه خود شیخهای همیشه وضودار، ریشدراز،تسبیح به دست و تسبیحگویان بزرگواریاند و طاقت دیدن صحنههایی از این دست را كه در زلزلهای آرام و ریز و پیدرپی، هستی منحوس نفس بزرگوار را از هم میپاشد، ندارند، شیخ را ترك میگویند و بهسوی كعبه برمیگردند پس میتوان همچون شیخ صنعان ظاهری محترم و پرطمطراق حتی از عبادت فراهم آورد و یدك كشید اما باطن چه؟باطنی كه چون گرد و غباری سیاه بین انسان و حق، حجابی از ظلمت فراهم بیاورد.خلاصه باز هم عطار شاید از روی دلنگرانی به تصریح روی آورده است كه اگر این ابیات را هم نمیآورد، پیام قصه قابلفهم بود. اكنون وقت آن است كه برگردیم به آغاز مقاله. گفتیم كه یونگ میگوید وقتی مردی در فرایند فردیت و تكامل در برخورد با آنیما به هماهنگی و تفاهم میرسد، در ادامه راه، دیگر در خوابهای او تصویر زن دیده نمیشود بلكه تصویر پیر مقدس یا مرادی راهنما مشاهده میشود.سخن یونگ با توجه به فرهنگ متعالی عرفانی خودمان، میتواند به این معنا باشد كه شخص در ادامه سفر به خویشتن در هماهنگی كامل خود با نفس، بعد از سپری كردن راه دشوار پاكسازی درون خود و پاك كردن طویلهای كه سالها خوكها و گوسفندان و گاوها و سگها در آن آرمیدهاند، با شكستن تعینهای سطحی، یكی پس از دیگری به تعینها و شكلهای عمیقتر وجود دست مییابد و سرانجام در ادامه مسیر، به آن تصویر حقیقی خود و به قول ام.ال. فرانتس به آن انسان بزرگ اعماقش دست مییابد و به این ترتیب همان دختر یا نفس كه در تعین سطحی و نازل انسان وجود داشت. در ادامه سفر، تبدیل به منِ عمیقتر آدمی میشود و در خوابهای او آن منِ عمیق به شكل مردی الهی و مقدس خود را مینمایاند و دیگر از دختر خبری نیست. درواقع، آن شكل دخترانه وجود، دیگر وجود ندارد تا دوباره در خواب دیده شود.همین معنا در داستان شیخ صنعان به شكل پیامبر مطرح و سالك در ادامه مسیر خود وقتی به خویشتن خویش میرسد جلوه نور محمدی را درقالب فیزیکی پیامبر درک میکندلابد خواننده هشیار از خود میپرسد پس اكنون تكلیف دختر چه میشود؟ در پاسخ باید گفت كه تكلیف دختر در تحلیل یونگ مشخص شده است و در قصه عطار بزرگ نیز من این كلمه خودمان را با افتخار مینویسم و بیان میكنم: عطاری كه قریب هشتصدسال پیش از یونگ زیسته است، همین پایان را خبر میدهد كه دختر بیهیچ دلیلی در قصه مسلمان میشود.
«چون درآمد دختر ترسا زخواب |
موج زد نور از دلش چون آفتاب |
آفتاب آنگاه بگشاده زبان |
گفت هان، شو از پی شیخت روان» |
و دختر كه بهدنبال شیخ برای برگشتن به كعبه به راه میافتد، عالمی عجیب و شگفت را تجربه میكند: «دید خود را در عجایب عالمی |
كارش افتاد و نبودش همدمی |
عالمی كانجا نشان راه نیست |
گنگ باید شد زبان آگاه نیست» |
دختر تصویری از نفس شیخ است و اصولاً باید با شیخ به كعبه برگردد اما شیخ كه این تعین را شكسته است و در حضور تصویر محمدی خویش كه همانا تصویر واقعی روح او در سیر صعودیاش است، بهسوی كعبه برمیگردد، پس باید دختر بهنوعی به استحاله برسد و عطار كه قصهگوی اعماق روح آدمی است باید این استحاله را نشان بدهد. این شیخ است كه درواقع در قالب همان دختر با درگاه آشنا شده است، یا بهتر است بگویم، این دختر كه تصویری و تعینی نازل از خود شیخ بود، اكنون در اعماق وجود شیخ در تعینی دیگر به درگاه و آستانه قرب رسیده است. پس اكنون كه شیخ به آنسوی عمیق خود رسیده است و به آفتاب درخشان یا چهره محمدی خود یا آن انسان بزرگ درونش راه یافته است، نباید آنیما باقی بماند: «گفت شیخا طاقت من گشت طاق |
هیچ طاقت می نیارم در فراق |
میروم زین خاكدان پر صداع |
الوداع ای شیخ عالم الوداع» |
و دختر به این صورت میمیرد. مرگی كه در روند قصه، هیچ قابلتوجیه نیست مگر با فرضیه آنیما و قربانی شدن آن در تبدیل شدن به شكلهای عمیقتر وجود.به این ترتیب، عطار، انسان را متوجه اعماق خویشتنش میكند و وظیفه او را در ورای گناهان و ثوابها، در ورای دوزخ و بهشت گوشزد میکند، پنج شنبه 27/1/1388 - 18:24
خانواده
صفای دلهایمان کجا رفته ؟ مدتی پیش کتابی درباره سیره اخلاقی پیامبراکرم (ص ) مطالعه میکردم مطلب خیلی جالبی دیدم ایشان ازیاران خود درخواست میکردند که عیوب دوستانشان را جلوی ایشان بازگو نکنند(نه بخاطرصرفا ترس ازجهنم ) چرا که ایشان نمیخواستند صفای دل این ابزار مهم برای ارتباط خوب ومثبت بامردم وازهمه مهمتر ابزار اصلی مناجات را ازدست بدهند ، حال ببیند ما با صفای دلهایمان چه کردیم جلوی ما به راحتی دیگرا ن را ترور شخصیت میکنند واگر عکس العملی هم نشان دهیم بخاطراین است که حدااقل اسم ما را توی لیست غیبت کننده ها ننویسند دریغ از اینکه درهمان لحظه بارانژیهای منفی فرد غیبت شونده به سوی هاله ما سرازیر میشود وماراچرکین میکند وقلب چرکین ها محروم اند ازعشق بازی ،بلای دیگری که دشمن صفای دل است ،آن چیزهایی است که خودمان میدانیم نباید ببینیم اما چقدرراحت خود را توجیه میکنیم، ا اگرعمیق تربیندیشیم میبینیم مجازاتی سخت تر درهیمن دنیا داریم وآن این است که چون صفای باطن نداریم ما رابه عشق بازی ومناجات نیمه شب راه نمیدهند ، گوی سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفیانه وچقدر برما عقب افتاده ها ازکاروان عشق گران تمام شده و میشود ،از بزرگی شنیدم که دعا برای خودمان فقط نیمه شب مستجاب میشود(درنمازهای یومیه بیشتربرای دیگران دعا مستجاب میشود ) گفته اند هراندازه که برایتان میسر است نماز شب بخوانید هرچند یک رکعت آخرباشد وبعد از استغفاربرای خودتان و چهل مومن ، خداوند وعده داده که بنده ام هرچه بخواهد به اوعنایت میکنم علی رغم دانستن این موضوع چرا موفق به این امر نمیشویم یا دیربه دیر موفق میشویم جواب سوال فقط دراین است که دلهایمان با صفا نیست ودلی که صفا نداشته باشد نمی تواند به چشم ها فرمان دست که عاشقانه گریه کند و از این بدتر ،چه بسا اشک در نمازهای یومیه را نیز ازما بگیرندونمازخواندن برایمان از کوه کندن سخت ترشود آیا مجازات وجهنمی ازاین بالاتر وجود دارد !وقتی انسان نتواند گریه کند وابراز عشق به معشوق حقیقی داشته باشد، انواع واقسام بیماریهای مدرن امروزی با اسمهای مختلف به سراغش میآیند که کمترین آنها افسردگی است به راستی وقتی نتوانیم بامعبودمان عاشقانه رابطه داشته باشیم این همه درخواست ونیاز را از که بخواهیم مگر خدای دیگری هم هست ؟ خدایا به ما بیچارگان نسل سوم رحم کن اگر مارا به خودمان واگذاری حتی به خودمان هم رحم نمی کنیم یا ارحم الراحمین التماس دعا
شنبه 22/1/1388 - 21:55
دانستنی های علمی
بنام خدا وقتی ذهن قفل میکند اگر مدتی مراقبه کنیم میبینیم که ذهنمان در بعضی ساعت خاص از روز قفل میکند که معمولا هر چند روز یکبار این اتفاق میافتدحتی برای کسانیکه وقت آزاد زیادی دارند برای مقابله با این بحران باید به عنوان اولین قدم آنها را بشناسیم تا بتوانیم برای برخورد باآنها چاره اندیشی کنیم منظور ازقفل شدن ذهن چیست ؟ منظور این است که تمرکز ما برای حتی کارهای کوچک وپیش پا افتاده کم میشود وگاهی اطرافیانمان مجبور میشوند خواسته هایشان را چند بار تکرار کنند ونهایتا ما را متهم به گیجی وخرافت میکنند ، ممکن است خودمان را اینطور توجیه کنیم که دراین حالت فکرمان جای دیگر وروی موضوع دیگری متمرکز است ولی درواقع همیشه اینطور نیست ودراکثر موارد ما تمرکز لازم برای جمع وجور کردن خودمان را نداریم چند پیشنهاد از طرف من برای برخورد با این بحران بقیه اش را هم شما پیدا کنید وبرایش راه حل ارائه دهید شناسایی :وقتی که ذهن هیچگونه تمایلی به همکاری ندارد ، وما افکار هدفمند ویکپارچه نداریم دراین حالتها معمولا روحیه خوبی هم نداریم تمایل به تحرک درما دیده نمیشود ودوست داریم یک داستان را درذهنمان خیال پردازی کنیم که اصلا آگاهانه وهدفمند نیست ،زمان به سرعت توسط ما کشته میشود و نمیتوانیم با برنامه ریزی حرکت کنیم چند راه حل فوری فوتی را میتوانیم به سرعت برای مقابله با آن اجرا کنیم به شرط اینکه فرصت تعلل به خود راه ندهیم 1- به وضعیت جسمانی خودمان نگاه کنیم شاید روده ها ومثانه احتیاج به تخلیه شدن داشته اند وما به خاطرتماشای تلوزیون یا کار با کامپیوتر آنرا عقب انداخته ایم وقتی که تخلیه میشویم میبینیم چقدر راحت شدیم ودیگر تمایلی به ادامه الگوی ذهنی قبلی نداریم 2- ممکن است احتیاج به استحمام داریم اما بخاطر ادامه فوری یک کار یا برنامه یا تنبلی آنرا به بعد موکول کرده ایم بعد ازیک دوش آب نیمه گرم میبینیم که چقدر روحیه ما تغییر کرده وتمایل به شروع برنامه ریزی مجدد داریم 3- به وضعیت اتاق ومحل کارتان توجه کنید معمولا به هم ریختگی بیرون نشانه به هم ریختگی درون است وبرعکس. درعلم فنگ شویی که اساس آن پاکسازی خانه ومحل کاراست به این اصل اشاره میشود که وقتی میزان انرژی مثبت درمحیطی به حدااقل میرسد افراد تمایل به خروج از آن محیط را دارند ، اگر مدتهاست کشوی میزتان راتمیز نکرده اید وآنرا به زمان بهتری موکول کرده اید الان بهترین موقع است با تمیز کردن ودسته بندی اشیا وقرار دادن آنها سرجای خودشان یا تغییر بهتر جا برای آنها ،میبینیم که کم کم روحیه ما نیز پاکسازی میشود وما نیز به همراه محیطمان درحال تمیز شدن هستیم یکی از صاحب نظران معتقد است اتوکشیدن لبا سها با آگاهی و توجه به ازبین رفتن چروک ها ،باعث از بین رفتن چروکهای زندگی میشود به همین ترتیب با پاک کردن وشفاف کردن شیشه ها درواقع درونمان راشفاف میکنیم به همین علت است که ما ایرانیان قبل از ورود به عید نورزو خانه تکانی میکنیم درواقع درونمان را خانه تکانی میکنیم تا زاانرژیهای عالم که به تعادل رسیده اند حدااکثر استفاده را ببریم امیدوارم که از همه ما بتوانیم با شناخت بهتر از خودمان امسال بهتر از سالهای قبلی برنامه ریزی کنیم .
بازهم عیدتان مبارک وایام به کام
سه شنبه 4/1/1388 - 0:24
خاطرات و روز نوشت
چقدر زود دلهایمان خو میگیرند آنچه راکه میبینند .ای کاش اینطور نبود آنوقت با خیال راحت تری میتوانستیم هر چیزی را ببینیم خدا نکنه که محبت اهل بیت وعشق به خداوند ر ا با دینیهای زود گر مثل سریال ه"ا و... عوض کنیم .باید همانطور که رهبرمان برای برنامه های بزرگ "اصلاح الگوی مصرف را فرمایش داده اند برای مصرف دیدنیهایمان نیز الگوها را اصلاح کنیم یکی از این الگوها که صد درصد آنرا تجربه کرده ام این است که طوری سریال های موردعلاقه مان را دنبال کنیم که دقیقا روبروی صفحه تلوزیون نباشیم مثلا بازاویه 90 درجه یا 45 درجه ازتلوزیون بنشینیم چون امواجی که از روبرو میآیند بیشترین اثر را برمغز میگذارند ودیگر اینکه شش دانگ حواسمان به حرکات بازیگران نباشد درحین دیدن سریال یک دفترچه را پاکنویس کنیم یا مثلا جورا ب پاره شده را بدوزیم و... باید فکری کرد
شنبه 1/1/1388 - 22:33
دانستنی های علمی
با سلام قدما اعتقاد داشتند که زمانیکه ستاره کف الخضیب به نصف النهار هرشهری که میرسد دعا درآن ساعت به استجابت میرسد که این ساعت برابراست با ساعت 12ظهر روز شنبه اول فرودین ماه که به طور دقیق تر ساعت 12 و28 دقیقه و58 ثانیه به وقت تهران عزیزانی که تقویم نجومی دارند میتوانند ساعت دقیق شهرشان رااستخراج کنند مثلا زمانیکه تهران ساعت 12 ظهر را نشان میدهد شیراز 12 و5 دقیقه است بنابراین این زمان به وقت شیراز میشود ساعت 12 و33 دقیقه و58ثانیه کسانیکه مایلند ساعت دقیق شهرشان را بدانند درقسمت نظرات اسم شهرشان را بگذارند تا ساعت دقیقشان را درقسمت بعدی اعلام کنم اطلاعات براساس تقویم نجومی است عیدتان مبارک
چهارشنبه 28/12/1387 - 18:21
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم نوروز روز بسیار با عظمتی است بنیاد جشن نوروز به بیش ازسه هزارسال پیش بازمیگردد ونخستین باراین رسم نیکو را جم ،پسرطهمورث نهاد وجمشید پسرش آنراادامه داد بی گمان کهن ترین چشن تاریخ بشری نوروزاست ،نوروزچشن تولد زمین وزمان ،جهان وجهانیان است در دین مبین اسلام نیزاین روز،گرامی داشته شده است .در ذاد المعاد از معلی بن خنیس که از خواص اصحاب امام صادق ( ع) بود روایت شده است که روز نوروز بر حضرت صادق (ع ) وارد شدم پس ایشان به من فرمود : آیا این روز را میشناسی گفتم فدایت شوم این روزی است که فارسها آن راگرامی میدارند ودرآن روز به یکدیگر هدیه میدهند امام فرمود به بیت عتیق که درمکه است که این امر تفسیری دارد که آنرا برای تو بیان میکنم پس ایشان فرمود ای معلی، نوروز روزی است که خداوند از بندگان خویش عهد وپیمان گرفت که اورا عبادت کنند وبرایش شریکی قرار ندهند وبه فرستادگانش ایمان بیاورند ونیز اولین روزی است که خورشید درآن طلوع کرد وباد دراین روز برای اولین بار وزیدند وگلها نیز درهمین روز شکوفه زدند واین روزی است که کشتی نوح برکوه جودی قرارگرفت وهزاران نفررا که خداوند امر کرده بود بمیرید زنده کرد . درنوروز بود که جبرئیل بر پیامبر نازل گشت ودراین روز بود که پیامبر اکرم حضرت علی ( ع) را بردوش خود گذاشتند تا بتها را بشکند وهمینطور حضرت ابراهیم (ع) دراین روز بتها را شکستند ودراین روز پیامبر به اصحاب خویش فرمان داد تا بااوبیعت کنند ودراین روز بودکه پیامبر حضرت علی را به وادی جن فرستادند تا از آنها بیعت بگیرند واین روزی است که مردم برای دومین بار با حضرت علی (ع) بیعت نمودند ودراین روز آنحضرت برخوارج پیروزشدند ودراین روز قائم ما مهدی بردجال غلبه میکند واورا برکناسه کوفه به دار می آویزد وما درنوروز هرسال منتظر فرج هستیم زیرا این روز از روزهای ما وشیعیان ما محسوب میشود .از امام صادق همچنین روایت کرده اند که درنوروز خودرا شسته وبهترین وتمیز ترین لباسهای خود را بپوشید وخویش را آراسته کنید وبعد از خواندن نوافل ظهر وعصر چهار رکعت نماز بخوانید به این صورت که دررکعت اول بعد ازحمد ، ده مرتبه سوره قدر ودررکعت دوم بعد ازحمد ده مرتبه سوره کافرون ودررکعت سوم بعد ازحمد ده مرتبه سوره توحید ودررکعت چهارم بعد ازحمد ده مرتبه سوره معودتین ( ناس وفلق ) را خوانده و بعد از سلام سجده شکر بجای آوردید ( دعای بعد از آن صفحه دویست وپانزده کتاب چشمه رستگاری ) و دراین روزبسیار بگویید : یا ذالجلال والاکرام.همچنبن دعای معروف یا مقلب القلوب والابصار ... از علامه مجلسی درهنگام تحویل سال تاکید شده است ودراین زمینه آورده اند که این دعا را زیاد بخوانید ودربعضی نسخه ها ، سیصد وشصت وشش و دربعضی نسخه ها سیصد وشصت وپنج ، مرتبه وارد شده است (منظورخواندن این دعا به به تعداد روزهای سال است، ممکن سال کبیسه باشد) از آداب نوروز روزه وارد شده وهمچنین یاد آوری مرگ ومعاد ، چراکه چرا نوروز یادآور معاد ودگرگونی طبیعت است. به نظر نمیرسد که یادآوری رستاخیزوروزحساب وکتاب ما راازپرداختن به زیباییها دورکند بلکه بعکس شادیها ماراجهت دارمیکند وبه یادمان میاندازد که همه چیزفانی است وباید ازگذرایام خوب استفاده کنیم ازبعد ماورائی میتوان گفت هشداری است که مدیریت زمان درهمه برنامه ها داشته باشیم، به همین علت است که توصیه موکد شده که گذشتگان رایاد کنید وبه مقابروآرامگاهایشان سربزنید وبرای آنان خیرات ومبرات کنید تا یادمان نرود که مانیزمسافریم وازاین پس با حساب وکتاب بهتری زندگی کنیم وبا اعتدال طبیعت ما نیزبه اعتدال خود نزدیکترشده ودرادامه حرکتمان دقیق ترطرح وبرنامه ریزی کنیم . از امیر المومنین علی (ع)حدیثی واردشده که فرمودند برای دفع تمام بیماریها وآفات به مدت یکسال باید که درنوروز(روز اول فروردین) هفت سین را با مشک وزعفران برظرف چینی سفید نوشته وسپس آنرابا گلاب ، شسته بنوشی تا انشاالله سال دیگر ازهربلا محفوظ باشی وهفت سین این است : سلام قولا من رب رحیم .سلام علی نوح فی العالمین .سلام علی ابراهیم .سلام علی موسی وهرون .سلام علی ال یاسین .سلام علیکم فدخلوها خالدین. سلام هی حتی مطلع الفج. (البته دربعضی نسخه ها بجای سلام علیکم طبتم فدخلوها خالدین آیه سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدا آمده است ) یکی ازبرجسته ترین ودل انگیز ترین آداب نوروزی گستردن سفره هفت سین است ودراین باره دانشمند بزرگ ما ابوریحان بیرونی میگوید" نوروزکه درنخستین روز از فرودین ماه است ازاین جهت نوروز نام کرده اند که پیشانی سال نو است دراین هنگام باید سفره ای انداخت ودرکنارآن با به جلوه درآوردن نشانه ها برای سال نویی که درپیش داریم با خویشتن خویش میثاقی دوباره ببندیم" .باید گفت که نزد بیشتر ملل وادیان وفرهنگ عدد هفت مقدس است ودرسفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است وعلت ماندگاری این سنت نیز همان رمزهای درونی آن است که به تاریخ وفرهنگ ودین مردم ایران پیوند دارد.دردین اسلام برای عدد هفت اهمیت قائل شده اند وبسیاری ازمفاهیم دینی ما با عدد هفت پیوند خورده است مثل هفت آسمان، هفت دورطواف ، هفت موضع نمازگزار و...، ایرانیان باستان نیز این عدد را با هفت امشا سپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط میدانند.درنجوم عدد هفت خانه آرزوهاست ورسیدن به امیدها را درخانه هفت نوید میدهد.علامه مجلسی میفرماید " آسمان هفت طبقه وزمین هفت طبقه است وهفت ملک یا فرشته موکل برآنند، اگر موقع تحویل سال هفت آیه از قرآن مجید را که با "سین " شروع میشود بخوانند آنان را از آفات زمینی وآسمانی محفوظ میدارد. چیدن سفره هفت سین نیزآداب خاص خود را دارد،سفره هفت سین ،سفره سرزندگی وشادمانی وبهروزی ماست سفره ای که باید فلسفه چیدمان آنرا درکنارپاسداشت آئینش فراموش نکنیم .طریقه وفلسفه چیدمان سفره نوروزی : پس از گستردن سفره آیینه وقرآن وظرفی ازآب ،هفت سین خوراکی را به این ترتیب وبا قصد ونیت خاص که به اختصار توضیح داده میشود بر سرسفره قرا رمیدهیم :ا-سنجد ( نماد خرد گرایی ودعوت به عقل ) سنجد نماد سنجیده اقدام کردن است این را برسرسفره مینهند که تا هرکس با خویشتن عهد کند که درآغاز سال نوهرکاری را سنجیده انجام دهد. 2-سیب ( نماد صحت وسلامت فرد وجامعه ) سیب را مادر یا برزگ خانواده درکنارسنجد قرارمیدهد، درسال جدید ما به مرحله جدیدی ازعمر وارد میشویم بنابراین سیب هشداری است که انسان به سلامت جسم خود بیندیشد ودرستی بهداشت وصحت بدن خودرا به فراموشی نسپارد.(طبق بعضی روایت ها نگاه کردن به سیب ثواب داردوخوردن آن ثوابی بالاتر) 3- سبزه ( نماد خوش خلقی وایثار) سبزه نشانه خوش خلقی ،خرمی وشادابی است که سبزی خود شادابی زندگی ، سرشاری ونیکویی است وفلسفه قراردادنش این است که انسان پیوسته خوش خلق وخوش برخورد با دیگران باشد.ازقول پیامبراکرم (ص) چنین نقل شده است که " من برای اخلاق نیک انتخاب شده ام وخداوند کسی را که با ترشرویی با برادرانش روبروشود دشمن میدارد. " 4- سمنو ( نماد قدرت ومبارزه وضعف ) سمنو علامت قدرت است وغذایی مقوی وپرانرژی است نمادی از لزوم اقتدار برقهر طبیعت ومقابله با سختی ها میباشد واین نماد خدایی ، هدیه به جامعه است که قدرت وصلابت خویش را فراموش نکند .به قول زنده یاد دکترعلی شریعتی،"نوروز، برهان این دعوی است که ایران با همه سالخوردگی هنوزجوان ونیرومند است". 5- سیر ( نماد نگهداشت حق وحقوق افراد وعدم تجاوز به حقوق دیگران است ) ما دراینجا با انسانی عاقل ،سالم ، بشاش وقوی روبروهستیم اما این انسان کاستی های دیگری دارد باید مناعت طبع داشته باشد وهمواره با قناعت به جهان بنگرد واستغفار را سرلوحه امورش قراردهد وحد وحدود انسانی را رعایت کند سیر سمبل دست نگه داشتن ازتجاوز وپای ازگلیم خویش بیرون نکردن است.6-سرکه :( سرکه نماد پذیرش ناملایمات )وگویای این نکته است که دربرابررخدادها ی ناگوار زندگی باید تسلیم باشد.هرچند سرکه دارای خواص متعدداست اما درسفره هفت سین علامت پذیرش ناملایمات است واین به این معنا است که همه ما درطول حیات خود همواره مواجه با کمی ها وکاستی ها بوده ایم وباید بپذیریم که درهرروز وهرساعت سرورو شادمانی وشادکامی نیست سرکه نماد تحمل ناملایمات است.7-سماق :( سمبل امید وصبر) سما ق سمبل بردباری ومبارزه درجهت خواسته ها وآرزهاست زیرا امید به انسان می آموزد که درگذر زندگی خستگی راباید خسته کرد ودردرون انسان کامل صبر ومقاومت جهت دستیابی به اهدافش دمادم موج میزند.بعضی ازصاحب نظران براین اعقتادندکه پس از هفتمین سین سفره سکه را برآن باید اضافه کنند تا نمادی از ثروت باشد خواص ماورائی ماه فروردین : فرودین ماه ورزوهای نخستین سال نو ماهی است که نیروهای عالم وانرژیهای آن به تعادل میرسند ودراوج تعادل قرارمیگیرند .درختان سرسبزند وبخاطر سرسبزی طبیعت اوج انرژی مثبت وتازگی وطراوت احساس میشود انسان بهتر از ماهای دیگر میتواند باطبیعت ارتباط بگیرد ازانرژیهای آن بهرمند شودبنابراین مهمترین اقدام این است که تامیتواند دردامن طبیعت باشد علت اینکه اجداد ما روز سیزدهم را به عنوان جشن طبیعت دردامن کوه وصحرابودند نیز نشات گرفته ازهمین مسئله است اجداد ما بسیار باهوش بوده اند وشاید انتخاب روز سیزدهم بخاطر نزیدک شدن این روز به اوج تعادل باشد چه خوب است که دراین ماه علاوه بر سنت پسندیده صله رحم خود رااز بودن درطبیعت محروم نکنیم وبه توصیه صاحب نظران توجه کنیم وبرنامه ریزی های مهم زندگی وخودسازی را دراین ماه انجام دهیم تا بتوانیم از انرژیهای موجود درفضا برای اهداف خود بهره ببریم وخود را به خالق این همه زیبایی نزدیک تر کنیم . . پس بیاییم این آئین کهن اسطوره ای وجاودانه را که برآن نورخدایی تابیده ومورد تایید اهل بیت نیزهست ، اینباربا نیتی بهترو کاملترانجام دهیم وخود رابسازیم تا این سنت کهن ما رابه همراه طبیعت متحول کند ودر نهایت بحث را باحدیثی ازامام صادق (ع) به پایان میبریم ایشان درخطاب به اعراب فرمودند که این عید ازبرای ما وبرای پارسیان است اما شما آن را واگذاشته اید وپارسیان آن راگرفتند . ودر حدیث دیگری فرمودند چون عید نوروز شود غسل کن وپاکیزه ترین جامه های خود را بپوش" " ای انکه به تدبیرتو گردد ایام ای دیده ودل ازتودگرگون مادام ای انکه به دست توست احوال جهان حکمی فرما که گردد ایام به کام " پیروزوپاینده باشید ،التماس دعا منابع کتاب چشمه رستگاری ------------------------------عبدالباسط شهیب زادگان مقاله نوروز و سفره هفت ---- مجله بانک ملی ایران شماره 108 ( فرودین 84) نوروز ،تاریخه ومرجع شناسی ------------------------- پرویز اذکایی ،1353 ،مرکزمردم شناسی ایران وزارت فرهنگ وهنر مطالعه منابع وسخنرانیهای آزاد
چهارشنبه 28/12/1387 - 9:38
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم .با سلام درمطلب قبلی اشاره ای داشتم به بحث کنترل نفس ،البته نه ازدیدگاه های خیلی پیچیده بلکه به زبا ن خودمانی درادامه نیزسعی کرده ام ازصحبت های تکراری تا آنجا که میتوانم خود داری کنم باشد که مورد استفاده قرارگیرد درابتدای مبحث گفتیم که درقدم اول ازخداوند بزرگ طلب یاری میکنیم ودرقدم دوم ازکسانی که او به عنوان راهنما برگزیده تا کمبود انرژی ما را شفاعت وجبران کنند وما به واسطه آنها بتوانیم به خواسته هایمان نزدیکترشویم . قدم سوم : تربیت چشم شاید با خواندن ادامه این مقاله احساس کنید باز هم همان حرف وحدیث های تکراری متاسفانه بعضی مسائل آنقدرمهم هستند که تا ما ازآنها نمره قبولی نیاوریم دست از سرمابرنمیدارند .درادامه بحث کنترل نفس بحثمان را با مسئله ای پی میگیریم که آن را بسیارشنیده ایم اما تقریبا به جز عده کمی ازما ، میتوان گفت همگی دراین راه میلنگیم. بارها درباره مزایا ی کنترل چشم شنیده ایم بیاییم برای لحضاتی تعصب دینی را کنار گذاشته وکمی ازدیدگاه علمی به این مسئله نگاه کنیم. آیا برای شما اتفاق افتاده که مثلا درذهن خود به دنبال خرید یک مبلمان شیک وبا قیمت مناسب بوده اید بعد به طور اتفاقی به منزل دوستی دعوت شده اید و مبلمان او را شیک ومناسب دیده اید بعد هم قید تحقیق را زده باشید ورفته باشید مشابه آنرا خرید کرده باشید ؟ ممکن است برای ما همه ما اتفاق افتاده باشد یا مثلا میل نداشته اید سریالی را دنبال کنید صحنه ای از آنرا درتبلیغا ت دیده باشید وبخاطر این مسئله کم کم به دنبال کردن آن سریال علاقه مند شده باشید؟ ممکن است بگویید خوب مگر اشکالی ندارد! فی نفسه نه اما یک پیام مهم دارد وآن این است که دل بدون شک با دیده درارتباط دارد ، هرکس دراین مورد شک دارد یک هفته خودش را امتحان کند زمانیکه سریال جواهری ازقصر پخش میشد مرد م میل داشتند ازترکیبات غذاها داروهای گیاهی چینی وکره ای بیشتر اطلاع حاصل کنند وخود من درچندین سایت آشپزی به دنبال طرز تهیه سوس سویا بودم اما حالا که چندین ماه است آنرا ندیده ام دیگر دانستنش برایم چندان مهم نیست به قول بابا طاهر زدست دیده ودل هردوفریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد .واقعیت تلخ همین است که چشم کانال ورودی دل است امواج وانژیهایی که توسط چشم جمع آوری میشود درظرف دل جمع میشود وخوراک دل میشود به قول یکی ازبزرگان روحانی دل کتابچه چشم است یکی ازنویسندگان دیگرمان ( آقای حسین حقجو)دریکی ازمقالاتشان مینویسند" علت مهم این است که چشم دربدن مانند دکمه برق است تا فشارندهی جریان ایجاد نمیشود " ازحضرت علی (ع) پرسیدند چرا شما موقع نماز خواندن خیلی حضور قلب دارید ؟( تمرکزدارید) ایشان جواب دادند" من از دلم محافظت میکنم".اگر برای رسیدن به کنترل نفس وتمرکز وبحث هایی مشابه این هزاران روش ماورائی ومتافیزیکی شرقی وانواع مدیتیشن ها را بلد باشیم بازهم به این نقطه میرسیم که هرچیزی ارزش دیدن ندارد برای اینکار باید چشم هایمان را تربیت کنیم شاید نتوانیم به پای بزرگان برسیم ولی همینکه بتوانیم حدالقل نمره ده بیاوریم ودرامتحان کنترل نفس رد نشویم جای بسی شکر دارد من آنچه را که خودم تجربه کرده ام مینویسم میدانم که هرکس از دیدگاه خودش فکر کند خیلی مطلب جمع میشود بنابراین به شما پیشنهاد میکنم راجع به این مسئله فکر وتحقیق کنید، برایش وقت بگذارید ومطالبتان را درسایت قراردهید تا با کمک هم بتوانیم دیدگاههایمان را اصلاح کنیم درادامه سعی کره م موارد سلسله واری ازروزمرگیهایمان ونحوه برخورد با آن را بنویسم 1- ازفردا تصمیم بگیریم که به هرچیزی نگاه نکنیم بخصوص صحنه هایی که درسریال ها وفیلم ها نگاه های معنی داردوجنس مخالف رادربردارد ،البته گفتنش به زبان آسان است خدایا این متن را سندی برعلیه خودم قرارنده . البته اگر شروع این هدف مستمرنیست نباید مایوس شویم چرا که چشم تا ترتبیت شود خیلی زمان میبرد اما به این بهانه نیزکه زمان زیادی رابایدصرف کنیم تا چشم تربیت شود نباید کاهلی وسستی کنیم اگر بخواهیم وفراموش نکنیم ومرتبا به نیروی تقوایمان هرچند کم باشد سوخت برسانیم مطمئنا این شعله خاموش نخواهد شد و کم کم راه برایمان آسان میشود ودنیا کوچک جلوه میکند وآنوقت وقتی تکبیرالاحرام نماز را میگوییم واقعا باورداریم که خداوند بزرگ ترازوصف ماست چرا که دنیا وجاذبه هایش راازاوبزرگتر ندیده ایم (درحدیثی وارد شده که اگرفردی بخاطر رضای خدا بتواند گناهی رامرتکب شود ولی آنرا انجام ندهد خداوند به عنوان پاداش شیرینی ومحبت خودش را به اوهدیه میدهد بنابراین اگر درنمازهایمان به وجد نمی آییم باید به دنبال این مسئله باشیم که ازکجا میلنگیم )2-اگردرابتدا زورمان نمیرسد ، سعی کنیم که آگاه باشیم که مثلا درطول یک هفته چند مورد را نباید نگاه میکردیم لااقل آگاه باشیم چه میکنیم ، خواهیم دید که دفعات بعدی خود به خود برای اصلاح این رفتار کوشش میکنیم .3-اگربازهم فکرمیکنیم برای سرگرمی یا هرانگیزه دیگرنمیتوانیم ازخیردیدن بگذریم ، سعی کنیم قبل ازاینکه سریال های جذاب را ببینیم معادل همان ساعتی که تقریبا میخواهیم پای تلوزیون باشم به مدیتیشن یا مناجات یا برنامه های مذهبی بپردازیم واگر وقت داریم بعد از اتمام سریال،مدت زمان کمی مثل ربع ساعت بازمدیتیشن ومشابه این برنامه ها را داشته باشیم اینکار بخاطراین است که تمام فضای قلب ما مملوازجاذبه های دنیایی نشود، بارها برای من پیش آمده که غذایی را دوست دارم اما برای سلامتی ام مضراست مثل سالاد خیارگاهی که ذخیره تقویایم زیاد است میتوانم به راحتی ازکنارش بگذرم وگاها هم هیچ جور وبا هیچ توجیهی حاضرنیستم ازخوردنش صرفه نظرکنم ، دراین مواقع سعی میکنم قبل ازغذا یا بعدش از خوراکهایی که طبیعت مخالف با خیار را دارند استفاده کنم تا اثر خیارکمرنگ شود هرچند باز هم تاثیرات خود را خوهد گذاشت اما بالاخره وجدانم را کمی راضی میکنم که دو دوستی تسلیم دل نشده ام اگر واقعا این رویه را ادامه دهیم میبیند که کم کم اگرسریال را نبینیم و وقت برای دیدن تکرارآن راهم نداشته باشیم، هیچ اتفاقی نمی افتد البته باید با سیاست رفتارکنیم همانطورکه شیطان قدم به قدم نقشه میکشد ما هم باید قدم به قدم وبا درایت وآگاهی مثل زمانیکه شطرنج بازان تمام جوانب را درنظرمیگیرند عمل کنیم وگرنه اگر با زور واجباربخواهیم شروع کنیم چه بسا زود خسته شده واسباب خوشحالی شیاطین را هم فراهم کرده باشیم 4- اگربازهم یای تلوزیون نشستیمسعی کنیم طوری بنشینم که زاویه نوددرجه یا بیشتر ازصفحه تلوزیون داشته باشیم من شخصا این مسئله راتجربه کرده ام ومتوجه شده ام که امواجی که ازروبرو میآیند چه صوتی وچه تصویری بیشترین تاثیررا برروی ما دارند .5 – درادامه میتوانید برای کم کردن جاذبه فیلم درحین تماشای تلوزیون کارهای کوچکی مثل پاکنویس یک مقاله ، انتقال شماره تلفنها به دفترچه دیگر ، دوختن جوراب و.. را انجام دهید ، با همه این گفتنیها مثل روزروشن است که ندیدن بهترازدیدن است انشاالله روزی همه ما آنقدربرامیالمان مسلط باشیم که به راحتی بتوانیم ازاین جاذبه های زودگذربگذریم وبه آنچه جاودانه می ماند بپردازیم .6- نکته آخراینکه زمانیکه درگیربامسئله تربیت چشم هستید بخصوص زمانهای سخت این امتحان سعی کنیم که زیاد غذاهای محرک نخوریم وشکم راانباشته نکنیم چراکه به عقیده صاحبنظران شهوت ازروی فکرتحریک شده وشکم پربلند میشود وایجاد میشود .7- نکته آخراینکه به فرموده آیت الله صمد آملی درلحظاتی که احساس کردید تصویری یا صحنه ای که نباید میدیدید، شما راجذب کرد فورا وضو بگیرید ویا نیزبه تجربه ثابت شده که دوش گرفتن وغسل کردن به طورموقت وسریع باعث ازبین رفتن امیال شهوت میشود. قدم چهارم تهیه سوخت تقوی : اگرما جوانان دراین قسمت توفیق پیدا کنیم پیمودن راه تکاملیمان راحت میشود ونیاز به زور زیاد نیست برای تهیه سوخت تقوی باید ازهرلحظه ای استفاده کرد تا این سوخت درمواقع خطر مارا به سرعت حرکت داده ونجات دهد وگرنه اگربخواهیم همان موقع درگیرشدن با مسئله به فکرتهیه انرژی لازم برای مقابله باشیم مطمئنا شروع نکرده باخته ایم. باید درلحظات روشنایی به فکر جمع آوری انرژی برای تاریکی ها باشیم درمورد این بحث نکانی که به ذهنم میرسد تایپ میکنم امیدوارم شما نیز روی آن فکرکنید تا با کمک هم نواقص را اصلاح کنیم . 1- درمواردی که روی موضوع خاصی فکرمیکنیم بهتراست دعاهایمان را چه کلی وچه جزئی در رابطه با همان هدف انتخاب کنیم مثلا دعا کنیم خداوندا به ما تقوی لازم برای مقابله با ناپاکی ها راعنایت کن ویا مثلا برای تعقیبات نماز،آیه تقوی را انتخاب کنیم که برای خواندن آن بعد ازنماز خواص بسیارنقل کرده اند که پیدا کردن خواصش برعهده خودتان
آیه تقوی : ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه2- درمناجات ها ومدیتیشن ها نیز بهتراست ازاذکارمناسب با موقعیت فعلی مان استفاده کنیم مثلا ذکر " یا حکیم یارئوف یا منان " که با هم خوانده میشودذکری است که ما رادردفع امیال شهوت وارد شده است( چقدرخوب است که هرکدام ازما که موفق شدیم این اذکاررا انجام بدهیم آنرا به نیت تمام جوانان مخصوصا جوانان مومن وشیعه انجام دهیم تا بعد ازرضایت خداوند ، طیف عظیم انژری حاصل ازاین عمل به ما برگردد وخود ما راهم شامل شود ) 3- بازهم موقع خواندن قرآن وقتی که نمی دانیم کدام سوره راانتخاب کنید سوره نوررا بخوانیم سوره نور ،سوره ای است که اگردرست خوانده شود وانشا الله به معنی آن توجه شود انرژی حاصل ازآن طبق خواصی که برای این سوره برشمرده اند هم ما وهم خانواده هایمان رادرمسیرپاکدامنی هدایت میکند وخانواده را دربرابرفساد جامعه بیمه میکند.امید وارم آنچه نوشتم مورد استفاده شما قراربگیرد ازهمگی التماس دعا
سه شنبه 27/12/1387 - 23:17
دعا و زیارت
با سلام دوباره ممنونم ازتوجهتان درادامه بحث کنترل نفس سعی میکنم مطالب را با فونت بهتربنویسم البته اگر سیستم خودش آنرا کوچک نکند وبرای اینکه پیوستگی بین مطالب حفظ شود خلاصه ای ازابتدای مطلب اول را مینویسم قدم اول : بسم الله وطلب یاری از خداوند مثل هر کار دیگری اول هرکار از خداوند بزرگ که بصیرت کامل واشراف کامل به همه خصوصیات ما دارد میخواهمیم که مارا دراین امتحان برزگ یاری کند لازم است یاد آوری کنم که طبق حدیثی ازمعصوم هرکاری که بدون نام خداوذکر بسم الله الرحمن الرحیم آغلز شود عقبه وپایان ندارد ،ما نیز هدفمان پیروزی دراین امحتان وکنترل نفس میباشد بنابراین لازم است مانیز با نام ویاد او شروع کینم وبسم الله الرحمن الرحیمی محکم بگوییم وهرکدام ازما درمناجات ها، مدیتیشن ها وزیارتهای شخصی خودمان برای ان وقت بگذاریم وبه منبع عظیم نور متصل شویم اتصال هرکدام ازما راهنمایی ها ورهنمودهای خاص خود ر به دنبال دارد نمی توان آنرافقط به التماس دعا واگذار کردوخود حرکتی نکرد . هدایتی که یک دختر روستایی وبه دور از وسایل ارتباط جمعی میگیرد با یک پسر دانشجو خوش سیما تفاوت دارد حتی به عقیده من وقتی از این قدرت بیکران کائنات طبب یاری میکنم اگر به فرض یک دوقولوی همسان داشته باشیم واو هم مثل ما دعا کند بازهم نسخه هدایتی ورهنمودی که از طریق آگاهی کیهانی به ما میرسد بانسخه اومتفاوت است چرا که ما دوانسان متفاوت هستیم هرچند که از لحاظ فکری وژنتیکی باهم مشابه باشیم این مطلب به ظاهر ساده قابل تعمیم درتمام اهداف و کارهای ماست وبسیار دراین موردغافل هستیم وازاین غفلت ضربه های فراوان خورده ومیخوریم . یادمان نرود که طلب یاری ازبزرگترین نیروها ما را درجریان وسیعی از برنامه ها ، ایده ها وانسانهایی قرار میدهد که هرکدام حلقه ای بعدی ومراتب پایین ترا ز خداوند هستند وبه نوعی گاهی بدون آگاهی خودشان به آنها ماموریت داده میشود ما را کمک کنند اما اگر بجای اتصال به حلقه بالاواصلی ، ابتدا به سراغ حلقه های واسطه پایین مثل مردم ، برویم چون ازقدرت برترو حلقه اصلی دستور نگرفته اند ، مطمئنا یا کار انجام نمیشود ویا اگر انجام شود ناقص و با مّنت وزحمت فراوان خواهد بود، چرا که مردم عادی هرچقدر هم که باهوش وتحصیل کرده باشند نمیتوانند از تمام زوایای شخصیتی ما اطلاع حاصل کنند ونسخه مناسب را بپیچند ، اگر عادت کرده ایم که درکارهایمان ابتدا فورا سراغ پدرومادر وبستگان ودوستان درجه یک یا مشاور میرویم باید کمی درمورد اینکه یکتا پرست هستیم تردید کنیم وبدنبال رفع این شرک باشیم .اگر این نقض از ما برطرف شود خداوند نسخه رهنمودی خودش را به ذهن واسطه ها القا میکند مثلا فرض کنید میخواهیم به دکتر مراجه کنیم وقتی میگوییم بسم الله الرحم الرحیم یامن اسمه دوا وذکره شفا وبرای درمان از کسی کمک میگیریم که اسمش دواست وذکرش شفاست خداوند به ذهن آن دکتر هرچند حاذق نباشد روش صحیح معالجه را القا میکند وچه بسا نیاز به مراجعه های مکرر به دیگر اطبا وصرف وقت وهزینه بسیار نباشد .بعد از اتصال اولیه باید این نکته مهم را درنظر داشته باشیم که برای در ک رهنمود مان ، انرژی لازم وجود دارد اماکافی نیست ، هرچقدر هدف ما بزرگتر باشد باید سوخت بیشتری به آن برسانیم یعنی مرتباودر دفعات متعدد دعا کنیم درهرفرصتی خود دردرکانال وحصار خداوند قراردهیم ودر درازمدت درک خواهیم کرد که همه این دعاها ودرخواست ها جمع میشوند وباعث حرکت ما درمسیر میشوند البته عده ای هم از آنطرف بام می افتند وآنقدر افراطی میشوند که فکرمیکنند دعا میتواند جای عملکرد ما را بگیرد برای اینکه دراین دام نیفتیم لازم است ابتدا نشست های مناجات ودعای بعدازنماز ومدیتیشن هایی که برای جمع آوری انرژی لازم برای کنترل نفس ترتیب میدهم، زیاد طولانی وخسته کننده وپشت سرهم نباشد اگربتوانیم زمان ومکان مناسب را درک کنیم نیمی از مسیر جمع آوری انرژی را پشت سرگذاشته ایم قدم دوم توسل به مقربین درگاه خداوند قدم دوم . اگربتوانیم زمان ومکان مناسب را درک کنیم نیمی از مسیر جمع آوری انرژی را پشت سرگذاشته ایم استاد ما معتقد است که مناجات دراماکن مذهبی زیارتی مثل این است که ما ظرف خالی وجودی خود را به یک محیط سرشار ازانرژی حیاتی برده ایم فقط کافی است که ظرف را دران محیط قرار داده وبخواهیم وهمت کنیم تا آنرا پرکنیم پیدا کردن زمان مناسب نیز نباید کارمشکلی باشد بسیاری از زمانهای عمومی را ازطریق شرع آموخته ایم مثل اعیاد ، سحر ، تولد ووفات ائمه البته برای ما زمانهای اختصاصی نیزوجود دارد که باید هوشیار وگوش به زنگ باشیم تا ازآنها استفاده کنیم بسیاری از ما گاهی بدون اینکه دریک محیط معنوی باشیم اشک ازچشمان ما جاری میشود احساس دلشکستگی وتنهایی میکنیم این زمان همان زمان اختصاصی ما برای دعاست و چه خوب است که قبل از دعا ازگناهان خود غذر خواهی وتوبه وسپس درخواست خود را مطرح کنیم ( عده ای از اهل دل ومعنا از این زمان فقط برای استغفار وشستشوی آلودگی درون استفاده میکنند. ) .
سه شنبه 27/12/1387 - 20:28
دعا و زیارت
بسم الله الرحمن الرحیم میدایند که با توجه به شرایط فعلی جامعه برای هرکسی ازدواج به سادگی میسر نمیشود واگر هم میسر شود معمولا چندسالی رابیشترازحد معمول باید به انتظار کشید دراین میانه غریزه جنسی بدون توجه به این مسائل جولان میدهد واگر ما جوانان نتوانیم راهی صحیح برای کنترل آن بیابیم بی شک دریکی از بزرگترین وسرنوشت ساز ترین امتحانات الهی مردود شده ایم مردود شدگان اگر ازدواج هم بکنند معمولا ازدواج موفقی نخواهند داشت چرا که آمار نشان میدهد موفقترین ازدواج ها درهمه ادوارو به خصوص درحال حاضر مربوط به جوانان مومن وآگاه وخداترس میباشد ازخداوند میخواهم که آنچه را که خودم شخصا تجربه کردم ویا اگر تجربه نکردم مشابه آنرا دردیگران دیده وبه آن ایمان دارم بیان کنم چراکه سخنی کز دل برآید لاجرم بردل نشیند قدم اول : بسم الله وطلب یاری از خداوند مثل هر کار دیگری اول هرکار از خداوند بزرگ که بصیرت کامل واشراف کامل به همه خصوصیات ما دارد میخواهمیم که مارا دراین امتحان برزگ یاری کند لازم است یاد آوری کنم که طبق حدیثی ازمعصوم هرکاری که بدون نام خداوذکر بسم الله الرحمن الرحیم آغلز شود عقبه وپایان ندارد ،ما نیز هدفمان پیروزی دراین امحتان وکنترل نفس میباشد بنابراین لازم است مانیز با نام ویاد او شروع کینم و
بسم الله الرحمن الرحیمی محکم بگوییم وهرکدام ازما درمناجات ها، مدیتیشن ها وزیارتهای شخصی خودمان برای ان وقت بگذاریم وبه منبع عظیم نور متصل شویم اتصال هرکدام ازما راهنمایی ها ورهنمودهای خاص خود ر به دنبال دارد نمی توان آنرافقط به التماس دعا واگذار کردوخود حرکتی نکرد . هدایتی که یک دختر روستایی وبه دور از وسایل ارتباط جمعی میگیرد با یک پسر دانشجو خوش سیما تفاوت دارد حتی به عقیده من وقتی از این قدرت بیکران کائنات طبب یاری میکنم اگر به فرض یک دوقولوی همسان داشته باشیم واو هم مثل ما دعا کند بازهم نسخه هدایتی ورهنمودی که از طریق آگاهی کیهانی به ما میرسد بانسخه اومتفاوت است چرا که ما دوانسان متفاوت هستیم هرچند که از لحاظ فکری وژنتیکی باهم مشابه باشیم این مطلب به ظاهر ساده قابل تعمیم درتمام اهداف و کارهای ماست وبسیار دراین موردغافل هستیم وازاین غفلت ضربه های فراوان خورده ومیخوریم . یادمان نرود که طلب یاری ازبزرگترین نیروها ما را درجریان وسیعی از برنامه ها ، ایده ها وانسانهایی قرار میدهد که هرکدام حلقه ای بعدی ومراتب پایین ترا ز خداوند هستند وبه نوعی گاهی بدون آگاهی خودشان به آنها ماموریت داده میشود ما را کمک کنند اما اگر بجای اتصال به حلقه بالاواصلی ، ابتدا به سراغ حلقه های واسطه پایین مثل مردم ، برویم چون ازقدرت برترو حلقه اصلی دستور نگرفته اند ، مطمئنا یا کار انجام نمیشود ویا اگر انجام شود ناقص و با مّنت وزحمت فراوان خواهد بود، چرا که مردم عادی هرچقدر هم که باهوش وتحصیل کرده باشند نمیتوانند از تمام زوایای شخصیتی ما اطلاع حاصل کنند ونسخه مناسب را بپیچند ، اگر عادت کرده ایم که درکارهایمان ابتدا فورا سراغ پدرومادر وبستگان ودوستان درجه یک یا مشاور میرویم باید کمی درمورد اینکه یکتا پرست هستیم تردید کنیم وبدنبال رفع این شرک باشیم .اگر این نقض از ما برطرف شود خداوند نسخه رهنمودی خودش را به ذهن واسطه ها القا میکند مثلا فرض کنید میخواهیم به دکتر مراجه کنیم وقتی میگوییم بسم الله الرحم الرحیم یامن اسمه دوا وذکره شفا وبرای درمان از کسی کمک میگیریم که اسمش دواست وذکرش شفاست خداوند به ذهن آن دکتر هرچند حاذق نباشد روش صحیح معالجه را القا میکند وچه بسا نیاز به مراجعه های مکرر به دیگر اطبا وصرف وقت وهزینه بسیار نباشد .بعد از اتصال اولیه باید این نکته مهم را درنظر داشته باشیم که برای در ک رهنمود مان ، انرژی لازم وجود دارد اماکافی نیست ، هرچقدر هدف ما بزرگتر باشد باید سوخت بیشتری به آن برسانیم یعنی مرتباودر دفعات متعدد دعا کنیم درهرفرصتی خود دردرکانال وحصار خداوند قراردهیم ودر درازمدت درک خواهیم کرد که همه این دعاها ودرخواست ها جمع میشوند وباعث حرکت ما درمسیر میشوند البته عده ای هم از آنطرف بام می افتند وآنقدر افراطی میشوند که فکرمیکنند دعا میتواند جای عملکرد ما را بگیرد برای اینکه دراین دام نیفتیم لازم است ابتدا نشست های مناجات ودعای بعدازنماز ومدیتیشن هایی که برای جمع آوری انرژی لازم برای کنترل نفس ترتیب میدهم، زیاد طولانی وخسته کننده وپشت سرهم نباشد اگربتوانیم زمان ومکان مناسب را درک کنیم نیمی از مسیر جمع آوری انرژی را پشت سرگذاشته ایم از خداوند میخواهیم که درقدم اول اگر تا به حال مشرک بوده ایم مارا به توحید زیبا ودلنشین وآرام بخش رهنمون شود وبعد هم به ذهن بنده حقیر آنچه که همه مشترکا به درد همه ما میخورد القا کند،و به شما وقت وحوصله کافی برای خواندن وتعمق بدهد ومارا یاری دهد نمره قبولی ازامتحان کنترل نفس بیاوریم تا همگی خوشبخت وسعادتمند زندگی کنیم .آمین اگربرایتان جالب بود درقدم های بعدی بحث رادنبال کنید
شنبه 24/12/1387 - 10:31