پرسش: نماز تراویح چیست و در کجا تشریع شده است؟
پاسخ: نوافل شبهای ماه مبارک رمضان مورد قبول فریقین است و پیامبر فقط آن را به صورت فرادی می خوانده و امیرالمؤمنین و ائمه اهل بیت همگی آن را مانند بقیه نمازهای مستحبی به صورت فرادی می خواندند.
ـ طبق نقل بخاری عمر بن الخطاب دستور به جماعت داد و از کرده خود خشنود بود و می گفت «نعم البدعة هذه...» (این چه بدعت خوبی است؟!)(1)
ـ قسطلانی آن را تشریع عمر می داند عمر آن را با تعبیر بدعت آورد; چون پیامبر برای مردم جماعت خواندن نماز تراویح را بیان نکرده و درزمان ابوبکر نبوده است.(2)
عینی: عمر تعبیر «بدعت» آورد; چون پیامبر جماعت را برای این نماز تشریع نکرد و در زمان ابوبکر هم نبود.(3)
قلقشندی: عمر اولین کسی است که جماعت رمضان را تشریع کرد و آن در سال 14 هجری بود.(4)
ـ بیهقی چهار روایت از قول امیرالمؤمنین نقل می کند و خودش سند همه را ضعیف می شمرد که در آن ها امیرالمؤمنین نماز تراویح را تأیید کرده اند.
ـ ائمه شیعه همگی نماز تراویح را بدعت وجماعت نمازمستحبی راحرام دانسته اند.(5)
ـ عبدالله بن عمر بشدت از آن نهی می کرده است.
ـ در جواز به جماعت خواندن نوافل رمضان هیچ روایتی از پیامبر و اهل بیت پیامبر نرسیده است.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحیح بخاری، ج 1، ص342
2 . ارشاد الساری ج 4، ص656
3 . عمده القاری، ج 11، ص126
4 . مآثر الاناقة فی معالم الخلافه، ج2، ص337
5 . سرائر، ج3، ص639
6 . پاسخ به برخی شبهات ـ طبسی.
نمازى که برنامه هاى ظاهر و باطنش همراه با چهار هزار مسئله است و تا کنون صدها کتاب از طرف عارفان و فقیهان و حکیمان و فیلسوفان و وارستگان و عاشقان درباره آن نوشته شده ، چگونه در قدرت این فقیر تهیدست است که تمام منافع دنیوى و اخروى آن را بازگو کند ؟
من در این فصل به طور بسیار مختصر و بدون شرح و تفسیر به منافع نماز اشاره مى کنم و شما را در این زمینه به کتاب هاى مفصّل ارجاع مى دهم .
در قرآن مجید مى خوانیم :
* ( وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنَّها لَکبیرَةٌ اِلّا عَلَى الْخاشِعینَ )(1) .
از خداى بزرگ در سایه بردبارى و استقامت و نماز یارى جویید . این مسئله جز براى اهل خشوع سنگین است .
راستى چه مسئله باعظمت و چه حقیقت ریشه دارى است ، آن هم مسئله اى که از جانب حضرت حق مطرح شده و تجربه حیات امت اسلامى نیز آن را ثابت کرده است : بردبارى و صبر یکى از علل مهمّ پیروزى بر سختیها ، و نماز کلیدى براى حلّ بسیارى از مشکلات .
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 ) : 45 .
*************************
دانشمند بزرگ شیخ الرئیس ابوعلى سینا مى فرماید :
هر زمان مشکلى عملى در ضمن مطالعه شبانه برایم پیش مى آمد و از حلّ آن عاجز مى شدم به مسجد جامع شهر رفته دو رکعت نماز بجا مى آوردم ، سپس از خدا مى خواستم مرا به وسیله نور آن نماز مدد کند تا گره از مشکل باز شود . آرى ! پس از بیرون آمدن از مسجد مشکلم حل مى شد و به اندک زمانى به آنچه مى خواستم مى رسیدم(1) .
شهر قم از قحطى ناله داشت ، زمان خشک شده بود ، باغات در شُرف انهدام بود ، مردم از سختى معیشت مى نالیدند ، عوامل مادّى از حل مشکل عاجز بودند ، دولت زمان درمانده بود ، ملت همه چاره اى نداشت . تنها راهى که براى نزول باران وجود داشت یکى از دستورهاى مهم اسلامى بود : نماز باران !
کمتر کسى به خود جرأت مى داد به این مهم اقدام کند و به وسیله نماز ، از آسمان باران بیاورد . دلى مى خواست آکنده از یقین ، روحى مى خواست ملکوتى که بتواند با توان الهى و با بجاى آوردن نماز باران ، به جنگ طبیعت برود .
آن کس که با کمال اطمینان جرأت قدم نهادن به این میدان را به خویش داد مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آیة اللّه العظمى حاج سید محمّد تقى خوانسارى بود .
من در سنّ سه سالگى ، آن مرد کم نظیر را در منزل پدرِ مادرم دیده بودم . آن انسان ملکوتى دست به سرم گذاشت و برایم دعا کرده بود که من در آینده از عمرم روحانى خدمتگزارى براى اسلام و مسلمین شوم ، و امروز آنچه دارم از دعاى آن فرشته عالم معناست .
او بارها غرق در اسلحه در میدان جنگ با استعمار در عراق شرکت کرده بود .
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روضات الجنات : 3 / 171 .
*************************
او براى احقاق حقوق اسلام و مسلمین پافشارى عجیبى داشت .
حضرتش با جمعیت زیادى ، با چشم گریان و دل بریان و سروپاى برهنه ، به سوى منطقه خاک فرج قم حرکت کرد . این واقعه در زمانى اتفاق افتاد که در جنگ دوم جهانى متفقین در شهر قم قواى نظامى داشتند و از نزدیک ناظر اوضاع بودند . ارتش کفر که تصوّر مى کرد این جمعیت براى درگیرى آمده خود را آماده دفاع کرده بود ، ولى وقتى از داستان باخبر شد غرق در تعجب گشت که مگر ممکن است با عملى به نام نماز از آسمان باران آورد ؟!
اما دعاى آن انسان والا و نماز آن مرد الهى اثرش را بخشید و همچون سیل از آسمان باران نازل شد و این مسئله به عنوان خبرى مهم و اعجاب انگیز به سراسر جهان مخابره گردید .
این واقعه بر سنگ قبر آن آیت حق در شهر قم در مسجد بالاسر حضرت معصومه و در تواریخ آن زمان ثبت شده است .
* اى اهل ایمان ! براى پیشرفت کار خود مقاومت کنید و به ذکر خدا و نماز توسّل جویید که خداوند یاور بردباران است .(1) .
* اى رسول من ! آنچه از کتاب آسمانى به تو وحى مى شود بر مردم بخوان ، و نماز را که عبادتى است بزرگ برپاى دار ، که همانا نماز اهلش را از هر کار زشت و منکرى باز مى دارد ، و به حقیقت که یاد خدا بزرگتر است ، و پروردگار پاداش اعمال را از نظر دور نمى دارد(2) .
بى شک ، بین نمازگزار و بى نماز در تمام برنامه هاى ظاهر و باطن فرق است . نمازگزار به خاطر وجوب نمازهاى یومیه ناچار است از تمام آلودگى هاى ظاهر
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 ) : 153 .
2 ـ عنکبوت ( ) : 45 .
****************************
در درجه اول و سپس از آلودگى هاى باطن خود را حفظ کند تا شرایط صحت و قبولى تحقّق یابد .
نمازگزار بر خود لازم مى داند که طهارت بدن و لباس را به خاطر نمازهاى یومیه به طور مرتب حفظ کند ، و مى داند که به خاطر مباح بودن مکان و لباس و آب وضو و غسل و خاک تیمم باید از بسیارى از فحشا و منکرات از قبیل دزدى کم فروشى ، غشّ ، در معامله ، غصب ، تقّلب در خرید و فروش ، حیله در کار ، ربا ، معامله حرام ، خوردن مال مردم به باطل ، به دست آوردن ثروت از طریق زور و تجاوز ، و کمک به ظلم و ظالم کناره گیرى کند تا بتواند دو رکعت نماز صحیح و قابل قبول بجاى آورد .
نمازگرا واقعى مى داند که با لباس حرام ، آب و خاک غیر مباح ، مکان غصبى ، و شکم پر از حرام نمازش پذیرفته نیست .
نماز عمود دین و عماد اسلام است . اگر این عبادت پرفیض به درستى انجام شود ، نمازگزار را از جمیع رذایل و آلودگى ها پاک مى سازد و از هر زشتى و ناپسندى باز مى دارد .
نکته مهمّى که نباید ناگفته بماند این است که در جمیع احکام عبادى اسلام ، رام کردن نفس سرکش ، و از میان بردن خودخواهى و تکبّر ، و اتّصاف به فضیلت تواضع و خشوع و جود و سخا و کرم و شرف ، و حفظ تمام حقوق خالق و مخلوق لحاظ شده است .
امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطبه غرّایى به نام قاصعه « یعنى تحقیر کننده متکبران » دارد که در آن زیانهاى کبر و مفاسد این خوى زشت را به تفصیل بیان کرده و از مناسک حج ، سپس از نماز و روزه و زکات بام برده و بیان فرموده که چگونه این عبادت تکبّر را نابود مى سازد .
کمتر کسى توجّه دارد که تشریع حکم زکات که به طور مرتب با آیات نماز
همراه است از بین برنده تکبّر و آورنده تواضع است . ولى پس از اندک تأملى روشن مى شود که این حکم ، فقرا را با اغنیا شریک مى سازد و به آنان تسلّط در اموال توانگران مى بخشد . و این شرکت دادن فقرا با اغنیا از عظمت و علوّ مقام اغنیا و ذلّت و حقارت تهیدستان مى کاهد و فاصله بین محروم و منعم را از بین مى برد ، تا چه رسد به نماز که نمازگزار گاه در پیشگاه عظمت پروردگار بى حرکت مى ایستد و گاه کمر بندگى خم مى کند و در آخر با شکستگى و فروتنى و حقارت و پستى ، اعضا و جوارح گرامى حتى صورت و پیشانى خود را بر خاک مى ساید و با این اعمال با نفس خود جهاد مى کند و غرور و تکبر را محو مى سازد و تواضع و تذّلل را به اثبات مى رساند . و البته یک دین جامع و کامل باید باشد .
خودخواهى منشأ و منبع همه مفاسد است . نخست و در ابتداى کار ، باید اصل و ریشه عموم بیماریهاى روحى را چاره کرد . همچنان که اساس همه ترقّیات معنوى و روحى و اصلاحات فردى و اجتماعى ، خداشناسى و خداپرستى است ، خودخواهى و خودپرستى منبع همه بدبختى ها و مفاسد است . خودخواه و خودپرست نمى تواند خداجوى و خداپرست بشود ، پس امید صلاح و اصلاحى نباید از او داشت .
نمازگزار واقعى خدا را دوست مى دارد و عاشق دلباخته محبوب حقیقى است و خدا نیز او را دوست خود مى خواند . آیا دوستى خدا با عشق مفرط به مادیت محض که اصل هر گناه و خطاست جمع مى شود ؟
نمازگزار یک بار بسم الله و بار دیگر در سوره حمد خدا را به دو صفت رحمان و رحیم مى ستاید و اگر از نمازش غافل نباشد قهراً در کسب این صفت خدایى و تخلق به اخلاق الهى خواهد کوشید و در نتیجه ، مهربان ترین مردم خواهد شد و از قساوت و سنگدلى و بیرحمى و بى مهرى برکنار خواهد ماند .
نمازگزار مى داند که خداوند در کتابش خطاب به تمام پیامبران فرموده که اول
حلال تناول کنید ، سپس قیام به عبادت نمایید(1)
نمازگزار مى داند که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
* خداوند را در فضاى بیت المقدس فرشته اى است که هر شب ندا مى دهد : هر کس از مال حرام بخورد مستحب و واجبى از او پذیرفته نمى شود(2) .
و مى داند که آن حضرت فرمود :
* کسى که لباسى را به ده درهم خرید ، اگر در پول آن لباس درهمى از حرام باشد ، خداوند در آن لباس نمازى را نخواهد پذیرفت(3) .
نمازگزار به این معنا توجه دارد که داود (علیه السلام) به حضرت حق عرضه داشت :
* الهى ! اى خداوند مهربان ! ساکن بیت تو کیست و نماز را از چه بنده اى قبلو مى کنى ؟ جواب آمد : کسى که به خاطر جلال من تواضع کند و روزش را به یاد من بگذراند ، به خاطر من از شهوات حرام دورى جوید ، گرسنه را سیر کند ، غریب را پناه دهد ، به حادثه دیده رحم نماید . این چنین انسانى در مملکت ملکوت همانند خورشید مى درخشد و من دعایش را مستجاب مى کنم ، آنچه از من بخواهد به او عنایت مى نمایم ، عدم تحمّلش را مى بخشم ، در غفلت چراغ راهش مى شوم ، در تاریکى نورش گشته دستش را مى گیرم . او میان مردم مانند فردوس در بین بهشتهاست که نهرهایش همیشگى و میوه هایش بى تغییر است(4) .
نمازگزار حتماً به این معنى توجه دارد که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود :
* کسى که دوست دارد بداند نمازش قبول است یا نه ، ملاحظه کند که آیا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مؤمنون ( 23 ) : 51 .
2 ـ محجة البیضاء : 3 / 204 .
3 ـ محجة البیضاء : 3 / 204
4 ـ محجة البیضاء : 1 / 352 .
***********************
نمازش او را از فحشا و منکرات باز مى دارد یا نه . به اندازه اى که نمازش قدرت حفظ او را از مفاسد دارد به درگاه حق قبول است(1) .
جامعه نمازگزار جامعه اى است پاک ، و کشور با نماز کشورى است سعادتمند . در مملکتى که همه اهل نمازند ، از ظلم و تجاوز و بغى و فحشا و منکرات و فساد و قساوت و بدبینى و بى اعتبارى و دزدى و چپاول خبرى نیست . در آن مرز و بوم که مردمش متوسل به نمازند از دادگستریهاى عریض و طویل و پرونده هاى جنایى اثرى نیست .
در آن آب و خاک که سایه نماز بر سر ملت آن است از نزاع و جدال و جنگ و خونریزى و طلاق و جدایى و هجوم به ناموس ملت و بى حجابى سراغى نگیرید .
کشور با نماز ، مأمور مسلّح براى حفظ مال مردم و راحت و امنیت خانواده ها
نمى خواهد .
در ملّتى که حقیقت نماز حکمفرماست بحثى از زندان و زندانبان نیست ، بدهکار مال مردم را مى دهد ، و طلبکار آسایش و امنیت دارد .
در جامعه با نماز خون و مال و عرض و آبروى مردم محترم است و این نماز است که ضامن خیر دنیا و آخرت انسان هاست .
کشور با نماز نمونه اى از بهشت آخرت ، و ملت بى نماز دچار انواع بدبختى ها و مفاسد است .
نماز چراغ پرفروغ حیات ، آرام بخش قلب ، معشوق مناجاتیان ، عرصه گاه خوشبختى اهل حق ، نور چشم مشتاقان جمال ، وسیله قرب مقرّبان و دستگیره نجات امیدواران است .
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ المیزان : 16 / 138 .
(در نماز هایتان ما را فراموش نکنید)التماس دعا
یکى از اصحاب على علیه السلام بنام (حبه عرنى ) مى گوید:
شبى من با (نوف ) در صحن حیاط دارالعمارة کوفه خوابیده بودیم ، اواخر شب بود ناگاه دیدیم على علیه السلام آهسته از داخل عمارت بیرون آمد وحشت فوق العاده او را فرا گرفته ، قادر نیست توازن خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار نهاده مانند افراد واله و حیران به آسمان نگاه مى کند و این آیات را تلاوت مى کند: ان فى خلق السموات و الارض ...
حبه عرنى مى گوید:
على علیه السلام مکرر اى آیات را زمزمه مى کرد و آنچنان دل باخته این زیباییها و آفریننده این همه عظمت گردیده بود و چنان از خود بى خود شده بود که گویى هوش از سرش پریده است .
حبه و نوف ، هر دو در بستر خویش آرمیده و این منظره حیرت انگیز را نظاره مى کردند. تا على علیه السلام کم کم به خوابگاه حبه نزدیک شد و فرمود:
- حبه ! خوابى یا بیدار؟
- بیدارم ، یا امیرالمؤمنین ! شما با آن همه سوابق درخشان و با آن همه زهد و تقوا و عبادت بى نظیر از ترس خدا این چنین هستید، واى به حال ما، پس ما بیچارگان چه کنیم ؟!
على علیه السلام چشمها را پایین انداخت و گریست . آنگاه فرمود:
اى حبه ! همگى ما روزى در برابر خدا، ایستگاهى داریم و هیچ یک از اعمال ما بر او پوشیده نیست .
اى حبه ! خداوند به من و تو از رگ گردن نزدیکتر هست ، هیچ چیز نمى تواند بین ما و خدا حایل شود.
سپس به نوف فرمود:
- نوف ! خوابى ؟
- نه ، یا امیرالمؤمنین ! بیدارم ، حالت حیرت انگیز شما سبب شد که مدتى امشب اشک بریزم .
- اى نوف ! اگر امشب از خوف خدا زیاد گریه کنى ، فردا در مقابل خداوند چشمانت روشن خواهد شد.
اى نوف ! هر قطره اشکى که از ترس خدا از چشم کسى جارى شود، دریاهایى از آتش را خاموش مى کند!...
آنگاه کمى حبه و نوف را پند و اندرز داد و در آخر فرمود:
من به شما مى گویم : خدا ترس باشید.
سپس از آن دو نفر گذشت در حالى که با خود زمزمه مى کرد و مى گفت :
خداوندا! کاش مى دانستم هنگامى که از تو غفلت مى کنم تو از من اعراض مى کنى یا به من توجه دارى ؟
اى کاش مى دانستم با این خواب طولانیم و کوتاهى کردنم در سپاسگزارى نعمت هایت ، حالم در نزد تو چگونه است ؟!
حبه مى گوید: به خدا قسم على در همین حال بود تا صبح طلوع کرد.
منبع :داستانهای بحار الانوار جلد پنجم