• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 6774روز قبل
دانستنی های علمی
با سلام

اميدوارم حالتون خوب باشه از دوستاني كه برا ي من پيام گذاشته بودن تشكر مي كنم .
عرض كرده بودم از كاربراي قديمي هستم و اسمم پويه است خيلي قديمي ، قديمي تر از اونچه كه فكركنيد تقريبا از روزهاي آغازين تبيان نميدونم چي بگم! تصادف بود؟ شانس بود!! بد شانسي بود!!! يا هر چيز ديگه اي كه ميشه اسمشو گذاشت ، در فضاي بي در وپيكر وب اومدم به جايي كه ديدم اسمش تبيانه كه عقيده دست اندركاراش اينه كه پنجره اي نو است به دانش و معنويت .
يه جورايي خوشم اومد وچند باري اومدم سراغش، اون اوائل خيلي امكانات زيادي نبود وحجم اطلاعات به اين گستردگي نيز، ولي بصورت منظم هر روز سوال عوض مي شد اون موقع حرفي از عضويت و تاييد اوليه و نهايي و ... نبود چه رسد به ويژه بودن و كسب امتياز .
هر چه بود آغازي بود ساده با هدفي كه به نظر بزرگ مي رسيد و اين براي من جالب بود چون در پي چند سال گشت وگذار در فضاي مجازي علي الخصوص در سايتهاي مذهبي بالاخص اسلامي وخصوصا شيعي سايت درست وحسابي و منظمي نديده بودم به همه اين كاستي هاو نبودها زبان شيرين فارسي رو هم بيفزاييد .
خلاصه تبيان به دلم نشست با اينكه ساده بود چون ديدم منظم و پي در پي سوالات و مطالب مياد اگرچه گرافيك سايت به پختگي حالا نبود گواينكه هنوز هم بايد روش كار بشه ( راستي يه صفحه از اون موقعها هست كه توي مطلب بعدي بهتون نشون ميدم قطعا براي جديدي ها جالب خواهد بود).
اگر برام پيام بگذاريد خوشحال ميشم ولي اصرار نمي كنم .

فعلا خدا نگهدار
يکشنبه 10/7/1384 - 21:49
دانستنی های علمی
با نام و ياد خدا و سلام
سلام بچه ها حالتون چطوره ؟
من از امروز اومدم كه مطلب بنويسم از همون روزاي اوليه ثبت مطلب از اين بخش خوشم ميومد و مطالبشو ميخوندم با نوع نوشتن و انشاي خيلياتون آشنام با نوشته هاتون مثل خودتون شاد شدم وغمگين، به فكر فرو رفتم و گاه يكه خوردم، درس گرفتم و آموختم، پيامهاتون روهم كه براي هم مينوشتيد رو مي خوندم اونام در نوع خودشون جالب بودند و خواندني براي همينه ميگم خيلي از شما ها رومي شناسم اگرچه شما منو نمي شناسيد كه اين هم مهم نيست از همون روزاي اولي كه آقا صباغ مطلباي كامپيوتري مي نوشت و اطلاعات خوبي رو بي هيچ سرو صدايي (اينو جدي نگيريد ) در اختيار بقيه مي گذاشت يا آقا ي زمين پيما پيامهاي غذايي و بدنسازي مي نوشت، بشارت ودردانه كه يه بارم وبلاگش ظاهرا توي مسابقه ماه رمضون برنده شد اسمشم گذاشته بود تبيان ، هذيان گوي بيدار كه بيشتر از پائولونقل ميكرد ومطالب جالبي هم مي نوشت وهنوزم مي نويسه .هميشه دوست داشتم با خوندن مطالبتون بدونم جووناي ما چجوري فكرميكنن چطوري توي فضاي مجازي حرفاشونو به هم منتقل مي كنن با چه لحني و چه انشايي.

خلاصه اومدم بنويسم براي شمايي كه دوستتون دارم و مي شناسمتون ادب اجتماعي حكم ميكنه كه خودمم معرفي كنم .من پويه هستم و اومدم خاطراتمو از تبيان بگم ( فكرنكنيد كه فقط جناب دكتر طالبپور مدير عامل محترم تبيان فقط خاطره نويسي ميكنن ما كاربرام يه چيزايي بلديم بنويسيم اونم از تبيان شايد خدا رو چه ديديد ايشون خوندند و از ديد كاربرا نسبت به تبيان بيشتر آگاه شدند اگرچه ميدونم ارتباط خوبي با كاربرا دارند مخصوصا در بخشي كه شروع به نوشتن كردند وبچه ها براشون پيام ميدادند)

فعلا خدا حافظي ميكنم چون شايد زياد بنويسم خسته كننده بشه البته حتما دوباره خدمت مي رسم .
خوشحال ميشم برام پيام بگذاريد ولي اصرارنمي كنم .
شنبه 9/7/1384 - 0:49
فلسفه و عرفان
حمد پاك از جان پاك آن پاك را كو خلافت داد مشتي خاك را
شنبه 2/8/1383 - 17:1
خواستگاری و نامزدی
سلام بچه ها
من تا حالا خواننده مطالب بودم اما تصميم گرفتم بنويسم .براي همه آرزوي موفقيت دارم .
پنج شنبه 19/6/1383 - 20:49
خواستگاری و نامزدی
زندگي زيباست
سه شنبه 6/8/1382 - 11:34
محبت و عاطفه
تقديم با هر آنچه عشق و پاكي كه مي شناسيد.



تلاشي پرشكوه و شهامت و پس از آن ٫ پرواز و رهايي

آرميدن در جهاني سرشار نور و آرامش و پاكي

و آزادي از هر آنچه كه پاي پوياي راهشان را بسته بود

تلاشي براي زندگي به بهاي زندگي ....



مي دونم پرنده مردني ست اما اين خاطره ي پروازه كه مهمه! همه ي پرنده ها يه روز بايد به يه ديار دور سفر كنند اما كوچي چنين زيبا و شاعرانه هميشه اتفاق نمي افته.

پس از اونهمه تلاش دلم نمي ياد بگم موفق نشدند چون فكر مي كنم درسي ارزشمند به همه ي ما آموختند و چهره ي شاد و مهربانشون و چشماني را كه اميد و اطمينان و عظمت درشون موج مي زد ٫ در ذهن همه ي ما جاويدان كردند.

صورت خندانشون از يادم نمي ره....

****

افتاد

زان سان كه برگ ٫ آن اتفاق زرد مي افتد.

افتاد

زان سان كه مرگ ٫ آن اتفاق سرد مي افتد.

اما او

سبز بود و گرم كه افتاد... (قيصر امين پور)
نوشته شده توسط نگاه آشنا



پنج شنبه 19/4/1382 - 15:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته