تبیان، دستیار زندگی
ی حقیر محمد حسین اسكندری حسب الامر ، جریان تحصیل ، تدریس و تحقیق خود را در چند بند بطور خلاصه در این صفحات می نویسم :در آغاز باید از سال 42-41 سال آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ، كه برای تحصیل وارد حوزه علمیه قم ش...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین اسكندری

حقیر محمد حسین اسكندری حسب الامر ، جریان تحصیل ، تدریس و تحقیق خود را در چند بند بطور خلاصه در این صفحات می نویسم :
در آغاز باید از سال 42-41 سال آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی
، كه برای تحصیل وارد حوزه علمیه قم شدم به عنوان نقطه عطفی در جریان زندگی خودم نام ببرم .
البتّه حقیر قبل از این تاریخ نیز ــ چون پدرم روحانی و از شاگردان مراجع بزرگواری چون آیت الله بروجردی و آیت الله حاج شیخ محمد علی اراكی و آیت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی و … بودند ــ در قم بودم و دوران ابتدائی را در مدرسه خدیوی و دوره دبیرستان را در دبیرستان صدوق مشغول تحصیل بودم كه به توصیه پدرم آن را نیمه تمام گذاشته و برای ورود به حوزه و اشتغال به تحصیلات دینی و حوزوی ، دبیرستان را ترك كردم .
در سال تحصیلی 42-41 سال شروع انقلاب وارد حوزه علمیه قم و در مدارس حضرت آیت الله گلپایگانی كه برنامه تحصیلی خاص خود را داشت مشغول تحصیل شدم با این تفاوت كه هر سه سال از این برنامه ها را حقیر در دو سال گذراندم و كتابهای “ سیوطی ” و “ ‌مغنی ” ، “ شرح نظام ” و “ مختصر ” ، “ حاشیه ملّا عبدالله ” و “ شمسیّه ” و “ معالم و قوانین ” و “ جلدین شرح لمعه ” را همراه با برنامه های جنبی در این مدارس خواندم . در این مدارس نوشتن جزوه درسها و ارزیابی آنها توسط اساتید در فواصل مختلف و نیز شركت در امتحانات فصلی اجباری بود .
سپس رسائل را در درس خصوصی آیت الله شاه آبادی ، كفایتین را در درس عمومی آیت الله سلطانی ، مكاسب را در درس عمومی آیت الله ستوده ، منظومه را در درس خصوصی آیت الله محمد مؤمن و درس عمومی آیت الله انصاری شیرازی و بخشهائی از اسفار را در درس آیت الله جوادی آملی و آیت الله حسن زاده ( و بعد كه وارد موسسه در راه حق شدم ) “ منطق شفا ” و “ نهایه ” و “ فلسفتنا ” و “ روش رئالیسم ” را در درس آیت الله مصباح یزدی و كتاب “ ژیلسون ” را كه آنهم یك كتاب فلسفه غربی بود در درس استاد ارجمند آقای دكتر احمدی و یك دوره “ فلسفه علم ” و نیز یك دوره كوتاه“ تاریخ فلسفه غرب ” را در درس دو نفر از اساتید محترم دانشگاه كه در فّن خود قوی بودند شركت كردم .
ضمناً در همین سالها روزهای تعطیلی همراه تعدادی از دوستان كه سعی می كردند از همه فرصتها استفاده شود ، بخشهائی از “ عقائد و معارف قرآن
و روایات ” را نزد آیت الله جوادی آملی ، آیت الله ابطحی اصفهانی و آیت الله مرحوم ابوترابی قزوینی شركت كردم .سپس از اواخر دهه پنجاه به بعد در درسهای خارج فقه و اصول آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی ، آیت الله وحید خراسانی و در مقاطعی آیت الله اراكی و آیت الله سید كاظم حائری و … شركت كردم . در همین حال ، یك دوره امر بمعروف و نهی منكر را همراه یكی از دوستان ارجمند در درس آیت الله صدیقیان اصفهانی خصوصی در روزهای تعطیلی و یك دوره فقه اقتصادی را در درس آیت الله مظاهری اصفهانی به پایان رساندم .
در سال 1351 در ضمن درسهای خارج حوزه وارد برنامه آموزشی تحقیقی موسسه در راه حق شدم و در گروه الف این موسسه ثبت نام كرده و پذیرفته شدم كه در مجموع تركیبی بود از :
1. فلسفه اسلامی و غیر اسلامی
2. معارف قرآن3. دو زبان خارجی ( عربی جدید – انگلیسی )
4. علم و فلسفه اخلاق
5. اقتصاد اسلامی
6. دوره های عمومی و كوتاهی در زمینه “ جامعه شناسی عمومی ” ، “ روانشناسی عمومی ” ، “ حقوق و علوم سیاسی ” ، “ روش تحقیق و نویسندگی ” و “ علوم ریاضی” و …
زمان این برنامه ها 8 سال بود كه در آن ، حقیر درسها را بصورت جزوه می نوشتم و شركت در امتحانات فصلی الزامی بود .
آموزش و تدریس :
از همان سالهای نخست طلبگی از نیمه دهة پنجاه در مدارس آیت الله گلپایگانی و سپس مدارس كرمانیها ، رسالت بموازات تحصیل ، درسهائی را كه خوانده بودم تدریس می كردم . سپس در سالهای بعد چندین سال در موسسه در راه حق بتدریس “فلسفه ” ، “ فلسفه حقوق ” ، “ عقائد ” و “ اخلاق در قرآن ” و در مدرسه شهیدین “فلسفه ” در جامعة الزهرا “ فلسفه ” و “ اصول ” و در مدرسه حقانی “ عقائد و معارف قرآن ” و در دانشكده شهید محلاتی “ فلسفه اخلاق ” و قبل از جامعة الزهرا در مكاتب خواهران نیز تدریس داشته ام و خلاصه آنكه از ادبیات گرفته تا مكاسب شیخ را بطور عمومی یا خصوصی در حوزه قم تدریس كردم و علاوه بر درسهای رائج حوزه مواد درسی فوق را در مراكز آموزشی مختلف چه آنها كه نام بردم و غیر آنها تدریس نمودم .
پس از پیروزی انقلاب ، در سالهای آغازین پیروزی انقلاب ، به توصیه علماء و بزرگان حوزه بمنظور انجام كارهای فرهنگی تبلیغی و پاسخ به سؤالات و شبهات و یا برای تدریس در اردوهائی كه بمنظور آموزش ضمن خدمت برای اساتید و دبیران و معلمان از سوی تربیت معلم و اداره آموزش ضمن خدمت تشكیل می شد به استانها و شهرهای مختلف آبادان و خرمشهر و رشت و بندر انزلی و حومه ( از جمله دانشگاه گیلان و دانشگاه





لاكان ) و كرمانشاه و یزد و چندین نوبت در تهران ( دانشگاه امام صادق (ع) ، تربیت معلم ، دانشگاه تهران و… ) سفر كرده ، بتدریس عقائد و معارف و ایدئولوژی و اقتصاد اسلامی پرداختم كه در هر یك از آنها از 8-7 ماه گرفته تا دو ماه و یا حتی بیست روز سفر و برنامه ما طول می كشید و كار ما بصورت تشكیل كلاس یا پاسخ به سؤالات در دانشگاهها و دبیرستانها و یا بصورت مصاحبه و پاسخ و پرسش در مراكز تلویزیونی رشت و كرمانشاه و آبادان و گاهی سخنرانی انجام می گرفت كه تا آنجا كه بیاد دارم در رشت در كلّ یك ماه رمضان یك شب در میان و همچنین در كرمانشاه در مدّت مشابه این مصاحبه منتشر می شد و موضوع و محور مصاحبه مسائل اقتصادی اسلام بود .
از سال اوّل بازگشائی دانشگاهها پس از انقلاب ظاهراً سال 62-61 بنا به دعوت بعضی از مسئولان و معاونین دانشگاه شهید بهشتی و با توّجه به وضع بحرانی دانشگاه ها در آن زمان كه جولانگاه گروهكها بود ، در این دانشگاه به تدریس دروس مختلف پرداختم كه بطور عمده عبارت بود از “ عقائد و معارف ” و “ اخلاق ” و نیز در مقاطعی “ نظام سیاسی و دولت در اسلام ” را در دانشكده اقتصاد و علوم سیاسی و “ حقوق بین الملل اسلام ” را نیز در همین دانشكده و بخشهائی از فقه را در دانشكده “ حقوق ” و تا كنون نیز كه بیش از بیست سال از آن تاریخ می گذرد تدریس و همكاری حقیر با این دانشگاه ادامه دارد .
همچنین ، بنا به دعوت آیت الله میر محمدی كه در آن تاریخ رئیس دانشكده الهیات دانشگاه تهران بودند و به توصیه آیت الله مصباح یزدی از سال 64 در دانشكده الهیات بطور متناوب بتدریس فلسفه و كلام و فقه و اصول و فقه الحدیث و تفسیر و درایة پرداختم كه تا بعد از دهه هفتاد ادامه یافت و سپس هم با یكی دو سال فاصله در مجتمع آموزش عالی قم وابسته به دانشگاه تهران بتدریس دروس “ فقه ” و“ ادوار فقه ” و“ فقه تطبیقی ” مشغول شدم كه تقریباً تا حدود سال 1380 ادامه داشت .
علاوه بر این چند سالی هم در دانشگاه تربیت مدرّس تهران بتدریس فلسفه ( روش رئالیسم ) و فقه (مكاسب ) و اصول ( مظفر ) اشتغال داشته در دانشگاه آزاد قم نیز فقه و اصول و … را در چند سال و در دانشگاه آزاد شهر ری از چند سال پیش تا كنون بتدریس “ فقه ” ، “ اصول ” ، “ آیات الاحكام ” ، “ قواعد فقهیه ” ، “ حقوق جزای خصوصی ” و “ حقوق بین الملل اسلامی ” اشتغال دارم .
البته ، اشتغال حقیر به تدریس در دانشگاهها بنا به نیاز جامعه پس از انقلاب بوده كه حتی در سالهای اوّلیه و جوّ بحرانی جامعه بویژه دانشگاهها كه محل تاخت و تاز گروهكها بود خطر جانی هم برای ما داشت ؛ ولی ، حقیر با اشتیاق تمام این كار را ادامه دادم و علی رغم آنكه درحدود ده سال قبل وزارت علوم ــ با گرفتن دو امتحان مفصّل و نوشتن پایان نامه ای در موضوع “ قاعده مقابله بمثل در حقوق بین الملل از دید اسلام ” ـــ مدرك دكتری ( استاد یاری ) در فقه و مبانی حقوق به اینجانب داده است ، حقیر تا كنون به همان شكل ساده و بدون رسمیّت ، به كار تدریس خود در دانشگاه ادامه داده ام و بین راه قم و تهران در رفت و آمد بوده ام .
پژوهش و تحقیق :
اوّلین كار تحقیق ، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب و در دورانی كه تبلیغات دو ابر قدرت بویژه ، تبلیغات گروهكهای كمونیستی بالا گرفته بود مطالعاتی بود كه همراه یكی دیگر از برادران عزیز ( حجة الاسلام و المسلمین شیخ حسین ایرانی ) در مورد وضعیّت نظامهای سوسیالیستی و كمونیستی بویژه شوروی شروع كردیم و یادداشتهائی برداشتیم كه بصورت دو كتابچه با نامهای :
1- “ برادری برابری حكومت كارگری ”
2- “ بهشت سوسیالیسم ”
در آن تاریخ به چاپ رسید و در مراكز حساس فرهنگی و دانشگاهی در دسترس مردم بویژه قشر فرهنگی و دانشجویان قرار داده شد و در آن روزها نیاز زیادی به آن احساس می شد .
ولی ، كار عمده تحقیقی اینجانب با تأسیس “ دفتر همكاری حوزه و دانشگاه ” كه امروز بنام “ موسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه ” نامیده می شود و پس از پیروزی انقلاب در حول و حوش سال 1360 تأسیس گردید شروع شد .
حقیر به عنوان محقق و مسئول گروه “ حقوق و علوم سیاسی ” در این موسسه پژوهشی كه بمنظور تحقیق در رشته های مهّم علوم انسانی ــ اقتصاد ، حقوق و علوم سیاسی ، جامعه شناسی ، روانشناسی ، علوم تربیتی و … به وجود آمده بود تا كتابهای مادر و مبنائی را با توجه به اصول و مبانی اسلامی در این گونه رشته ها تهیه و تدوین كند ، مشغول به كار شدم كه هر چند از آن تاریخ تا كنون نوسانات و شدت و ضعفهائی داشته است ، ولی بیش و كم تا كنون این كار ادامه پیدا كرده است و ثمرات این كار كتابها و مقالاتی است كه در سطور بعد بعضی از آنها را نام خواهم برد .
علاوه بر این اینجانب در كار تحقیق و پژوهش با موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی نیز همكاری داشته ام وكارعمده تحقیقی كه دررابطه با این موسسه انجام داده ام پژوهش ، تحقیق و تدوین كتاب “ اخلاق در قرآن ” بوده است كه اصل آن سخنرانیها ودرسهای آیت الله مصباح یزدی بود و مسئولیت پژوهش و تحقیق و تدوین آن به عهده اینجانب قرار داده شد و الحمد الله امروز در سه جلد و در بیش از هزار صفحه به چاپ رسیده و بعضی از مجلدات آن قریب ده بار به چاپ رسیده است .
علاوه بر این از 8-7 سال قبل تا كنون با پژوهشگاه علوم انسانی در خیابان كردستان تهران در ارتباط با گروه علوم سیاسی و نقد كتابهای سیاسی و آموزشی دانشگاهها همكاری داشته ام كه بصورت مقالات انتقادی نوشته می شود و چند سالی است كه مجلّه ای ( فصلنامه ) به نام “ نامه علوم انسانی ” بمنظور نشر اینگونه آثار و مقالات بطور عمده انتقادی گروه های مختلف ، تأسیس شده كه حقیر نیز جزء هیئت تحریریّه آن هستم .
مقالات متعددی نیز از انیجانب در مجلات و فصلنامه های مختلف منتشر گردیده است .
كه مواردی را كه بیاد دارم در اینجا نام می برم :
“ مستضعفان و مستكبران در قرآن و عترت ”در پنج مقاله كه در مجله “ نور علم وابسته به جامعه مدرسین ، دورسوم ،ش 4 و 6 و 9 و 10 و 12 چاپ ومنتشر گردیده است .“ پیوند آزادی و عدالت ” در نشریه حضور قم
“ مفهوم حق و مفهوم حقوق ”جزوات موسسه پژوهشی حوزه ودانشگاه قم


“ نگاهی به مفهوم سیاست ” فصلنامه حوزه و دانشگاه قم“ حق و سلطنت ” جزوات موسسه پژوهشی حوزه ودانشگاه قم“ نقدی بركتاب اندیشه سیاسی دراسلام معاصر” فصلنامه علوم انسانی وابستهپژوهشگاه علوم انسانی تهران كه روزنامه جمهوری اسلامی نیزخود درچند شماره آن را منتشر نمود.
“ حق و حكم ” جزوات پژوهشكده حوزه و دانشگاه“ تفكیك قوا در اندیشه امام خمینی ” مجموعه آثار كنگره امام خمینی“ منابع حقوق ” در دو مقالهجزوات پژوهشكده حوزه و دانشگاه“ مقالات متعددی در فلسفه علم سیاست ” جزوات پژوهشكده حوزه و دانشگاه“ امام علی و مسئله زمامداری ” فصلنامه حوزه و دانشگاه“ حقوق اجتماعی انسان و مبانی آن در اندیشه و حكومت امام علی ”فصلنامه حوزه و دانشگاه“ كالبد شناسی مفهوم قدرت ”فصلنامه حوزه و دانشگاهالبتّه ، در یك طرح تحقیقاتی دیگری بنام “ سیاستگزاری كلّی ” تحقیقاتی انجام داده ایم با كمك یكی از دوستان كه نا تمام باقی مانده و هنوز منتشر نشده است و بخشی با عنوان “ آرمان های ملّی و دینی ” یا “ ملّی و مذهبی ” را حقیر مورد تحقیق و تدوین قرار داده ام كه درموسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه انجام شده ولی نیمه تمام باقی مانده است . همچنین ، طرح تحقیقاتی دیگری با عنوان “ حاكمیّت در اسلام ” در دست اجرا و نیمه تمام است .
ضمناً در تهیه و تدوین تعداد زیادی پایان نامه دانشجویان محترم مقطع لیسانس و فوق لیسانس دانشگاه شهید بهشتی ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، دانشكده شهید محلاتی مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، و گروه های تخصّصی حوزه علمیه قم بویژه گروه تفسیر نیز كه عناوینی چون : “ نقش ذكر در تربیت انسان ” ، “ نقش مردم و مشاركت آنان در حكومت اسلامی ” ، “ اهداف حكومت اسلامی در اندیشه امام خمینی ”‌ ، “ ضرورت تشكیل حكومت اسلامی از دید امام خمینی ” ، “ مقایسه تشیع و تسنن در خلافت و امامت ” ، “ مبانی اندیشه سیاسی شیعه ”‌ (سامراء) “ توسعه سیاسی در اسلام ” ، “ اسلام و فقر ” ، “ خطابات حكمی در قرآن ” ، “ اتحاد از دید نهج البلاغه ” ، “ قانونمندی جامعه از دید نهج البلاغه ” و موضوعات گوناگون دیگر را موضوع تحقیق خود قرار داده اند ، به عنوان استاد راهنما یا استاد مشاور انجام وظیفه كرده ام .
البته تا دوران پس از پیروزی انقلاب در كنار تحصیل و تدریس در حوزه برای تبلیغات و منبر و سخنرانی و دیگر كارهای آخوندی نیز در ایّام و ماههای رایج تبلیغی حوزه بویژه ماههای محرم و رمضان به شهرستانهای مختلف كاشان ، نهاوند ، تویسركان و…
سفر تبلیغی داشته ام و البته كه در سالهای نزدیك به پیروزی انقلاب در این سفر ها معمولاً اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی های انقلابی بویژه مراجع را نیز تا حد امكان همراه خود منتقل می كردیم .
و پس از پیروزی انقلاب نیز در كنار مسافرتهایی كه به اطراف و اكناف كشور می كردم و قبلاً توضیح داده شد ، چند بار نیز در دهه فجر انقلاب برای تبلیغ انقلاب به خارج از كشور رفتم از جمله یك بار به سرپرستی شهید باهنر در سالهای آغازین پیروزی انقلاب و در معیّت جناب آقای دكتر حداد عادل و دكتر نمازی و تعداد دیگری از برادران به كشورهای آلمان غربی و شرقی و بلژیك و اتریش اعزام شدم و یك بار هم همراه تعدادی دیگر از دوستان با یك اتوبوس در دهه فجر سال بعدش به قصد پاكستان و هندوستان مجهز به وسایل ضبط صوتی و تصویری سفر كردم .
كه البته موفق به رفتن به هندوستان نشدیم ولی حدود چهل روز در شهرهای مختلف پاكستان ــ در مساجد و مراكز آموزش عالی ــ سخنرانی و با گروه های مختلف اسلامی و شخصیتهای گوناگون ملاقات و گفتگو می كردیم و وظیفه تبلیغی و تحقیقی خود را انجام می دادیم .
كه این سفر ما در آنروزها و دستاوردهای آن ، مورد توّجه قرار گرفت و به عنوان یك نمونه برجسته از اینگونه سفرها مطرح گردید .
ضمناً ، در دوران طلبگی معمولاً پس از امتحانات مدرسه آیت الله گلپایگانی به عنوان فرد ممتاز چند بار مورد لطف و عنایت آیت الله گلپایگانی قرار گرفتم و معظم له با دست مبارك خودشان همراه تشكر و تشویق هدایائی به اینجانب مرحمت فرمودند .
در سالهای اخیر نیز یك بار در جلسه ای كه از سوی فضلا و نویسندگان و علماء قمی بمنظور تشكر و تقدیر از اهل قلم تشكیل شده بود لوح تقدیری به امضاء آیت الله مرحوم سید محمد روحانی نماینده قم در مجلس خبرگان همراه هدایائی به اینجانب داده شد .
و یك بار هم در جلسه ای كه حوزه قم بمنظور انتخاب و گزینش كتاب سال تشكیل داده بودند كتاب “ در آمدی بر حقوق اساسی ” نیز كه نوشته حقیر و آقای دارابكلائی بود به عنوان كتاب سال انتخاب شد و در این جلسه نیز لوح تقدیری به اینجانب و آقای دارابكلائی داده شد و جوائز و هدایائی به كتاب نامبرده تعلق گرفت .