تبیان، دستیار زندگی
به جلسات هفتگی هیئت می روم. اما چرا فقط امام حسین (ع) ...؟ این شبهه برایم وجود دارد که چرا امام حسین و یارانش را از بقیه معصومین جدا می کنیم ، مگر ما تک امامی هستیم که فقط به آن بپردازیم ؟ تو رو به خدا جوابم رو بفرمائید که خیلی منو از مراسمات مذهبی دل سرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به جلسات هفتگی هیئت می‌روم، اما چرا فقط امام حسین (ع) ...؟

به جلسات هفتگی هیئت می‌روم. اما چرا فقط امام حسین (ع) ...؟ این شبهه برایم وجود دارد که چرا امام حسین و یارانش را از بقیه معصومین جدا می‌کنیم‌، مگر ما تک امامی هستیم که فقط به آن بپردازیم‌؟ تو رو به خدا جوابم رو بفرمائید که خیلی منو از مراسمات مذهبی دل سرد کرده.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
هیئت،عزاداری

دلیلی ندارد که هر هفته به هئیت بروید، اگر چه خوب است. منتهی قبل از رفتن به هیئت، مسجد، مراسم و ...، باید دقت کنید که اصلاً چرا می‌روید؟ هدف چیست؟ مقصد و مقصود کدام است و چه باید به دست بیاورید؟ اگر به این مهمات توجه شود، پاسخ را خود می‌یابید.

الف – شما به هیئت عزاداری امام حسین علیه السلام می‌روید که ممکن است در یک دهه، دو دهه، ماهانه، هفتگی یا حتی روزانه برگزار شود. خب، موضوع آن هیئت همین است و دلیلی نیست بانی یا بانیانی که برای موضوعی مراسم می‌گیرند، حتماً از موضوع خارج شوند. ممکن است برخی هر ماه، هر هفته یا هر شب، برای حضرات دیگر، چون سیدة النساء العالمین فاطمه زهراء، یا امام حسن، یا امام رضا یا امام جواد یا امام زمان علیهم السلام هئیت یا مراسم برگزار نمایند. هیئتی در غرب تهران، به نام "امام حسن مجتبی علیه السلام" می‌شناسم که در هر جلسه یاد ایشان را گرامی می‌دارند و حتی در روز عاشورا نیز به مصیبت‌های ایشان اشاره می‌کنند.

ب – بله، درست می‌فرمایید، هیئت‌های عزاداری ایشان بیشتر است و در هر مجلس دیگری نیز یاد ایشان گرامی داشته می‌شود، اما اگر علاقه و اهتمام به برگزاری هیئات عزاداری یا زیارت عاشورا و ...، برای ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام بیشتر باشد، هیچ دلیلی ندارد که گفته شود: "مگر ما تک امامی هستیم؟!"، خیر، تک امامی نیستیم، شیعه اثنی عشری (12 امامی) هستیم، همه را به امامت قبول داریم، به تمامی چهارده معصوم معرفت و عشق می‌ورزیم، و البته توجه، عشق، علاقه، انگیزه و فرهنگ، به برپایی مراسم ایشان بیشتر است.

ج – لازم به ذکر است که توجه اذهان عمومی شیعیان به فاجعه‌ی اسف‌بار کربلا و نیز ذکر مصیبت‌ها و برگزاری مراسم یادبود برای شهدای عاشورا، و یا به قول مطروحه در سؤال، حتی گریز در هر مصیبت دیگری به صحرای کربلا، ریشه در توصیه‌ها و تذکرات خود اهل بیت علیهم‌السلام دارد.

جمله‌ی معروف «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله – هیچ روزی، مثل روز تو نیست، یا ابا عبدالله» را، هم حضرت امیرالمؤمنین فرمودند و هم امام حسن مجتبی علیهما السلام. جمله «لا یوم کیوم الحسین‌ - هیچ روزی مثل روز حسین نیست» از امام سجاد علیه‌السلام است – زیارت عاشورا و توصیه به خواندن مستمر آن، از امام باقر علیه‌السلام است. زیارت ناحیه مقدسه، از امام زمان علیه السلام می‌باشد و البته زیارات مأثوره، در خصوص سایر ائمه (ع) نیز وجود دارد که هیچ کدام مثل این دو زیارت نمی‌باشند. پس [به ویژه شیعیان 12 امامی]، در این امر به امامان خود تأسی می‌کنند.

د – هر یازده امام معصوم علیهم السلام ترور شدند، حتی امام حسین سلام الله علیه. اما علل و نحوه‌ی ترور ایشان متفاوت بود. حکومت یزیدی بود – مردم عراق (کوفه) از ایشان دعوت کردند – بیعت شکستند – برای کمی چرب و شیرین دنیا کمر به قتل امام بستند – یک تروریست [ولو به فرمان حکومتی یا حزبی] این جنایت را نکرد، بلکه بزرگان قوم، رجال مذهبی و سیاسی و بسیاری از مردم مشارکت کردند.

پس این واقعه "درس"ها و "عبرت"های جامع‌تر و بیشتری نسبت به بقیه ترورها دارد، لذا اهل بیت (ع) خودشان توصیه نمودند که کربلا را همیشه و در همه جا زنده و پویا نگهدارید.

ﻫ – همیشه می‌شود "اثرِ" یک اعتقاد یا یک عبادت واقعی یا یک فرهنگ را از موضع‌گیری یا انفعال دشمنان آن بیشتر شناخت. در تمامی ادوار تاریخی و به ویژه امروز، کسی زیاد حساس نیست که عده‌ای برای ترور امام باقر یا امام صادق  علیهما‌السلام به دست عمال حکومتی، مراسم عزاداری برپا کنند، اما از رواج اندیشه و فقه آنها زجر می‌کشند.

ولی در خصوص امام حسین علیه‌السلام و عزاداری برای ایشان، هجمه‌ی گسترده‌ای دارند؛ چرا؟ چون یک نهضت است – یک قیام است – یک انقلاب است – هیهات منّ الذّلة است – پیروزی خون بر شمشیر است - آشکار شدن تمام ماهیت اسلام یزیدی و اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله است و این دو خط، هم چنان در طول تاریخ سریان و جریان دارند. پس دوست ندارند، مردم امام حسینی باشند.

نکته‌ای قابل توجه و تأمل:

در یک نگاه ساده به ماجرای ترور سایر امامان، یک "قاتل" دیده می‌شود و یک "مقتول". قاتل یک جانی‌ است که به تحریک ظالمی، امام معصوم را به شهادت رسانده است. حال اگر کسی نگاه عمیق‌تر و تحلیلی داشته باشد نیز به این می‌رسد که دستگاه حاکم جبار، وجود مبارک امام را تاب نیاورد و نقشه قتل او را اجرایی کرد.

اما در نگاه هر چند ساده (چه رسد به عمیق و تحلیلی) به واقعه کربلا، قضیه کاملاً فرق می‌کند. هر دو جناح، تمامی اعتقادات، باورها، امکانات و نیروهای خود را به میدان آورده‌اند و مقابل چشم مردم قرار دادند. مردم چه عالم باشند یا عوام – ساده و سطحی نگر باشند یا بصیر – اهل مطالعه و تعمق و تحلیل باشند یا نباشند، ولایت پذیر باشند یا نباشند و ...، حق، حقیقت و حقانیت برای‌شان مشهود می‌شود.

جناح باطل: در این جناح فقط یزید یا عمر سعد نقش‌آفرینی نکردند. بلکه رجل سیاسی - علمای درباری یا نان به نرخ روز خور نیز نقش آفرینی کردند - فرماندهان نظامی خودنمایی کردند – منافقین نقاب از چهره برداشتند و عمق کینه خود را نشان دادند – ساکتین در مدینه و مکه ماندند و آن به سرشان آمد که می‌دانیم – بزرگان بی‌بصیرت زمینه سازی کردند – سازش‌کاران و به اصطلاح صلح جویان، در نهایت دست به شمشیر بردند – مردم عوام و مسلمانان بی‌ولایت نیز به رغم نماز و روزه و حجاب و حج و تلاوت قرآن و ...، حتی به جسد نیمه‌جان و بی‌جان ایشان و سایر شهداء ضربه می‌زدند تا به بهشت بروند! (مثل هواداران عوام سلفی، تکفیری، داعش و ... در امروز).

جناح حق:  در این جناح نیز فقط امام معصوم قرار نداشت که در محراب، یا خانه، یا زندان و یا حتی داخل قصر، به ضرب شمشیر و یا زهر سمّ، به شهادت برسد. بلکه درس ولایت پذیری، امام شناسی و اسلام ناب بود و برای هر قشری، الگویی داشت.

این نهضت "زینب کبرا" را برای تمامی زنان مسلمان داشت که عقیله بود، مفسر قرآن کریم بود، دختری از پدر و مادر معصوم بود، در عرصه حضور سیاسی و اجتماعی، مدافع چهار امام بود و غافله سالار کربلائیان.

در این نهضت، ابوالفضل العباس بود، پدر علم و دانش و تفسیر قرآن‌، علمدار و مظهر بصیرت و وفاداری، غیور و امام شناس بود و الگویی برای همه‌ی مردان و زنان عالم.

الگویی برای نوجوانان داشت، چون حضرات عبدالله و قاسم – الگویی برای جوانان داشت، چون حضرت علی اکبر – الگویی برای خانواده شهداء مجروحین و اسراء داشت، چون حضرات رقیه، سکینه و سایر اسراء – الگویی برای تداوم مبارزه در رکاب امام زنده داشت، چون ماجراهای بارگاه یزید ... و حتی الگوهایی برای خطاکاران و تائبان و پشیمانان داشت، چون حرّ و پسرانش و ...، تا هر خطاکار یا جاهلی بداند که می‌تواند سریعاً برگردد و حتی به عرش اعلی برسد.

پس درس‌ها و عبرت‌های عاشورا، با مصیبت‌های وارده بر سایر معصومین علیهم‌السلام، از هر حیث متفاوت است. تبلور کامل حق و باطل و رویایی آنها با یک دیگر، و نمایش همه اسلام و همه کفر در یک نیم روز است، با تمامی الگوهایش. از این رو نسبت به دلدادگی مسلمانان، به ویژه شیعیان و بالاخص ایرانیان به امام حسین علیه‌السلام و زنده نگه‌داشتن قائله کربلا، نگران، هراسناک و متنفر هستند.


منبع: ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.