تبیان، دستیار زندگی

آیت الله روح الله شاه آبادی

دیدارش شیفتگان را بسوی خدا رهنمون می ساخت

دیدارش شیفتگان را بسوی خدا رهنمون می ساخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

می گفت: در محضر علّامه طباطبایی  بودم و شاگردان نیز گرداگرد او ؛ علّامه سخن در بابی می راند که کافران پس از مرگ هنوز هم حقیقت  ربوبی را انکار می کنند ! علّامه از تلامذه علّتش را پرسید؟ هر کس چیزی گفت؛ من عرض کردم؛ آقاجان؛ «الخیرعاده والشرعاده» خوب؛ اینها عادت کردند که ربوبیت خدا را انکار کنند! حضّار به گمان اینکه ارتباطی اینگونه  بین دنیا و قیامت نیست،  خندیدند! اما مرحوم علّامه فرمودند: اتفاقاً علّتش همین است، اینان چون به انکار ربوبیت ، در دنیا عادت کرده اند در آن سرا نیز پرچم انکارشان بلند است! در عین حال که به عین الیقین، حقایق را دریافته اند.

چه بسا، شیخ ما، بسان آنی بود که مولای ما امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ»: آقا و مولای ما  امیرالمومنین علیه السلام در حکمت 147 نهج البلاغه مردمان را به سه گروه تقسیم می فرمایند: دانشمندان الهی ، دانشجویانی که بر طریق رستگاری گام نهاده اند و مستمندان خود گم کرده که به دنبال هر صدایی می روند و با هر نسیمی این سو و آن سو می شوند، آنان فراراه خویش را به نور دانش نمی آرایند و به تکیه گاهی استوار تکیه ندارند، آنگاه امام دل پر درد خود را برای کمیل می گشاید و می فرماید: این سینه فراخ پر از دانش است ، «اما کجایند عالمان ربانی» تعدادشان چقدر است؟ به خدا قسم که آنان اندکند اما نزد خدا بلند مرتبه! حجت های خدا و آیات الهی در میان بندگانند تا سینه به سینه، براهین الهی را به خلف صالح واسپارند، همانانی که دانش بر مدار حقیقت و روشنگری بر آنان تاخته و با روح الیقین در آمیخته اند و آنچه را که خوشگذرانان، دشوار می پندارند آسان می نمایند و با آنچه که نادانان از آن وحشت دارند انس و «الفتی دیرینه» دارند ! همراه دنیایند امّا با جسم هایی که جان آنان تعلق به سرای عقبا و محل اعلی دارد، همانانند جانشینان خدا بر روی زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدا؛  آه آه چقدر شوق دیدارشان را دارم .

به راستی که شیخ ما از آنان بود که دل  در حب خدا و آل خدا داشت و شاید که شوق دیدار یار مفتونش ساخته بود؛ روزی  از او پرسیدم؛ آقا؛ عده ای را می بینم که گویا عنایت الهی بر سرآنان سایه افکنده،  بازار  هدایتگری هایشان پر رونق است؛ خطابه هایشان تاثیر گذار و بی بدیل است! چرا؟ گفت : خدای بزرگ؛ حجت های خویش بر مردمان آشکار می سازد تا آنان پیام الهی را بشنوند؛ آنان حجت های خدا بر مردمانند ولو آنکه «فلسفی و انصاریان» از آن زمره باشند.

همه جا نمی رفت و با هر کس همنشین نمی شد، حتی با آدمهای بزرگ، امّا گاه می دیدی، دوستی افغانی دارد به نام غلامعباس و با او سر وسرّی دارد و یا سیدی در کوچه پس کوچه های قم مورد توجه او بود ، مهربان بود و در میان مردم، اما شاید که تنهای تنها !!   انسان را از شک و تردید به یقین روانه می کرد، نخوتی و تکبری در او یافت نمی شد، ابداً خود شگفت نبود، براستی، قدری برای خود قائل نبود ، رفتارش انسان را به زهد رهنمون می ساخت ، اهل نصیحت بود و از عداوت پروا داشت و از سمعه  و ریا پرهیز می نمود(9)، به من می گفت در دنیای فانی هر کس را بهره ای است و بهره من گمنامی است؛ حقیقت میگفت ! چرا که با وصف انتساب به خاندان  عریق علم، بیشتر آقای خودش بود تا آقازاده باشد.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.