تبیان، دستیار زندگی
قرض الحسنه در امّت هاى قبل از اسلام هم به عنوان برنامه اى از برنامه هاى الهى و دستورى از دستورهاى حضرت حق، و عملى كه باعث دخول در بهشت است مطرح بوده، و این كار شایسته و عمل پسندیده اختصاص به امّت اسلام و احكام شریعت محمّدیه ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وامی که به خدا می‌دهید چند برابر می‌شود

قرض‏الحسنه در امّت‏هاى قبل از اسلام هم به عنوان برنامه‏اى از برنامه‏هاى الهى و دستورى از دستورهاى حضرت حق، و عملى كه باعث دخول در بهشت است مطرح بوده، و این كار شایسته و عمل پسندیده اختصاص به امّت اسلام و احكام شریعت محمّدیه ندارد.

بخش قرآن تبیان

قرض الحسنه

وَ لَقَدْ اخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنى اسْرئیلَ وَ بَعَثنا مِنْهُمُ اثْنَىْ عَشَرَ نَقیباً وَ قالَ اللَّهُ انّى مَعَكُمْ لَئِنْ اقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلى وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ اقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لُادْخِلَنَّكُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِن تَحتِهَا الاْنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ» «1»

خدا از بنى اسرائیل [بر لزوم اطاعت از آیینش و پیروى از موسى‏] پیمان گرفت، و از میان آنان دوازده سرپرست برانیگختیم [تا هر یك عهده‏دار امور قبیله‏اى از قبایل بنى اسرائیل باشد]، و خدا به آنان فرمود: یقیناً من با شمایم، اگر نماز را برپا دارید، و زكات بپردازید، و به پیامبرانم ایمان آورید، و آنان را تقویت و یارى كنید و به خدا وامى نیكو دهید، مسلماً گناهانتان را محو مى‏كنم، و شما را در بهشت‏هایى كه از زیرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است در مى‏آورم؛ پس هر كه از شما بعد از این كافر شود، یقیناً راه راست را گم كرده است.

تصور نكنید انفاق و بخشش اموال شما را كم مى‏كند، زیرا وسعت و محدودیّت سرمایه‏هاى شما به دست خداست، اوست كه مى‏تواند با بركات زمین و آسمان به شما وسعت بخشد و به جاى اموال انفاق شده چندین برابر در اختیار شما قرار دهد، بلكه با توجّه به ارتباط و بهم پیوستگى اجتماع، همان اموال انفاق شده در پایان به شما باز مى‏گردد.

از آیه شریفه استفاده مى‏شود كه قرض‏الحسنه در امّت‏هاى قبل از اسلام هم به عنوان برنامه‏اى از برنامه‏هاى الهى و دستورى از دستورهاى حضرت حق، و عملى كه باعث دخول در بهشت است مطرح بوده، و این كار شایسته و عمل پسندیده اختصاص به امّت اسلام و احكام شریعت محمّدیه ندارد.

مَنْ ذَا الَّذى یُقْرِضُ اللَّهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ اضْعافاً كَثیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ الَیْهِ تُرْجَعُونَ» «2»

كیست آن كه به خدا وام نیكو دهد، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید؟

و خداست كه [روزى را] تنگ مى‏گیرد و وسعت مى‏دهد؛ و [همه شما براى دریافت پاداش‏] به سوى او بازگردانده مى‏شوید.

تفسیرى بر آیه شریفه‏

«با در نظر گرفتن این نكته كه مالك حقیقى اموال پروردگار است و بشر تنها به عنوان نمایندگى خداوند در آنها تصرّف مى‏كند، و شرط سرپرستى و نمایندگى او این است كه اضافه بر نیازمندى‏هاى خود با این گونه اعمال و به عبارت دیگر انفاق، احتیاجات عمومى را نیز برطرف كند، اما با همه اینها قرآن مى‏گوید: این كمك مادّى خود را به عنوان قرض به خدا حساب كنید، قرض به آفریدگار جهان كه همه چیز از اوست، و تازه هنگام استرداد چندین برابر آن را دریافت دارید.

و این نهایت لطف پروردگار را نسبت به بندگان و كمال اهمیّت موضوع قرض را مى‏رساند. با این كه مالك و بخشنده اوست، باز برمى‏گردد و از بنده خود استقراض مى‏كند آنهم استقراضى كه با چنین سود فراوانى همراه است.

جمله آخر آیه‏ وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ گویا اشاره به این است كه تصور نكنید انفاق و بخشش اموال شما را كم مى‏كند، زیرا وسعت و محدودیّت سرمایه‏هاى شما به دست خداست، اوست كه مى‏تواند با بركات زمین و آسمان به شما وسعت بخشد و به جاى اموال انفاق شده چندین برابر در اختیار شما قرار دهد، بلكه با توجّه به ارتباط و بهم پیوستگى اجتماع، همان اموال انفاق شده در پایان به شما باز مى‏گردد.

از همه اینها گذشته فراموش نكنید كه شما به سوى خدا باز مى‏گردید و جهان دیگرى در پیش دارید كه از این كارهاى خیر خود در آن‏جا بهره‏مند خواهید شد.» «3» آیاتى در سوره‏هاى مباركه حدید، تغابن، مزّمّل به همین مضمون كه در آیه گذشته توضیح داده شد وارد شده است كه دلالت بر عظمت مسئله قرض دادن دارد با توجّه به این نكته بسیار مهم كه حضرت حق دستِ قرض گیرنده محتاج را دست خود به حساب آورده است.

قرض در روایات‏

رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره كسى كه مى‏تواند به برادر مؤمنش قرض‏الحسنه بدهد ولى از این عمل پسندیده خوددارى، مى‏كند مى‏فرماید:

مَنِ احْتاجَ الَیْهِ اخُوهُ الْمُسْلِمُ فِى قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ. «4»

كسى كه برادر مسلمانش در مسئله قرض به او نیازمند شود، و او قدرت بر دادن قرض داشته باشد ولى خوددارى كند خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏كند.

و نیز آن حضرت فرمود:

مَنْ اقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً یَنْتَظِرُ بِهِ مَیْسُورَهُ كانَ مالُهُ فِى زَكاةٍ وَ كانَ هُوَ فِى صَلاةٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ حَتّى یُؤدِّیَهُ الَیْهِ. «5»

هر كس به مؤمنى قرض‏الحسنه بدهد و انتظار كشد تا قرض گیرنده فراخى یابد. آن مال ثواب زكات خواهد داشت و قرض دهنده مورد توجّه و درود فرشتگان باشد تا قرض گیرنده آن را ادا نماید.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

ما مِنْ مُسْلِمٍ أقْرَضَ مُسْلِماً قَرْضاً یُرِیدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا حَسِبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرُهُ بِحِسابِ الصَدَقَةِ حَتّى یَرْجِعَ إِلَیه. «6»

هیچ مسلمانى نباشد كه به مسلمان دیگرى قرض‏الحسنه بدهد جز آن كه خداوند هر روز ثواب صدقه دادن آن را به حساب وى ثبت كند تا زمانى كه‏آن مال به او بازگردد.

و نیز آن حضرت فرمود:

الْقَرْضُ الْواحِدُ بِثَمانِیَةَ عَشَرَ، وَ انْ ماتَ احْتُسِبَ بِها مِنَ الزَّكاةِ. «7»

ثواب قرض هیجده برابر خواهد بود و چنانچه گیرنده بمیرد یا قدرت ادا نداشته باشد مى‏توان آن را به حساب زكات گذاشت.

راوى مى‏گوید: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم:

مالى را به قرض‏الحسنه دهم خوشتر دارم از آن كه آن را ببخشم. و نیز آن جناب فرمود: هر كس مالى را به قرض دهد و مدتى براى آن معیّن كند و قرض گیرنده نتواند در رأس مدت آن را بپردازد، به هر روزى كه آن تأخیر اندازد، براى صاحب مال ثواب صدقه دادن یك دینار را در هر روز خواهد داشت. «8» حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‏كند:

الْفُ دِرْهَمٍ اقْرِضُها مَرَّتَیْنِ احَبُّ الَىَّ مِنْ انْ اتَصَدَّقَ بِها مَرَّةً، وَ كَما لا یَحِلُّ لِغَریمِكَ انْ یَمْطُلَكَ وَ هُوَ مُوسِرٌ فَكَذلِكَ لا یَحِلُّ لَكَ انْ تَعْسِرَهُ اذا عَلِمْتَ انَّهُ مُعْسِرٌ. «9»

هزار درهم را چنانكه دوبار قرض الحسنه بدهم خوشتر دارم از آن كه یكبار صدقه دهم. و همان گونه كه براى آن كه از تو قرض گرفته جایز نیست مماطله نماید و اداى آن را تأخیر اندازد، پس همچنین براى تو جایز نخواهد بود با این‏كه بدانى دست تنگ است و قدرت اداى آن را ندارد از او مطالبه كنى.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

رَأَیْتُ لَیْلَةً اسْرِىَ بِى عَلى‏ بابِ الجَنَّةِ مَكْتُوباً الصَّدَقَةُ بِعَشْرِ امْثالِها، و القَرْضُ بِثَمانِیَةَ عَشَرَ. «10»

شب معراج مشاهده كردم بر در بهشت نوشته شده: صدقه به ده برابر، و قرض به هیجده برابر است.

حضرت صادق علیه السلام علّت هیجده برابر بودن قرض‏الحسنه را مى‏فرماید:

براى این كه صدقه به دست محتاج و غیر محتاج مى‏رسد، ولى قرض فقط به دست محتاج و دردمند داده مى‏شود. «11» رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

مَنْ اقْرَضَ مَلْهُوفاً فَاحْسَنَ طِلْبَتَهُ اسْتَأنَفَ الْعَمَلَ، وَ اعطاهُ اللَّهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ الْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ. «12»

هر كس به دردمندى قرض بدهد، و درباز گرداندنش نیكو عمل كند، عمل خود را از سر بگیرد، (چرا كه مانند روزى شده كه از مادر متولد شده) و خداوند به هر درهمى هزار قنطار در بهشت به او عنایت مى‏كند.

در روایات و اخبار اسلامى سفارش زیاد شده كه: از نگاهدارى دین و پولى كه قرض گرفته‏اید خوددارى كنید، چون زمان قرض به پایان رسید پول مردم را برگردانید كه ماندن مالِ قرض نزد شما، گناه سنگینى است و عدم پرداخت آن بسیار زشت است، امكان این هست كه با خوددارى از پرداخت قرض درِ خیر بسته شود، و بسیارى از بندگان خدا از فیض قرض محروم شوند.

از حضرت باقر علیه السلام روایت شده:

كُلُّ ذَنْبٍ یُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِى سَبیلِ اللَّهِ الَّا الدَّیْنَ فَانَّهُ لا كَفّارَةَ لَهُ الّا اداؤُهُ، اوْ یَقْضِىَ صاحِبُهُ، اوْ یَعْفُوَ الَّذى لَهُ الْحَقُّ. «13»

شهادت در راه خدا كفّاره تمام گناهان است مگر دَیْن كه كفّاره‏اى جز ادا كردن ندارد، یا این كه دوستش آن را بپردازد، یا طلبكار از حقّ خود بگذرد.

ابوسعید خدرى مى‏گوید: از رسول الهى صلى الله علیه و آله شنیدم:

اعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْكُفْرِ وَ الدَّیْنِ. قیلَ: یا رَسولَ اللَّهِ! ایُعْدَلُ الدَّیْنُ بِالْكُفْرِ؟ فَقالَ:

نَعَمْ. «14»

هر كس به دردمندى قرض بدهد، و درباز گرداندنش نیكو عمل كند، عمل خود را از سر بگیرد، (چرا كه مانند روزى شده كه از مادر متولد شده) و خداوند به هر درهمى هزار قنطار در بهشت به او عنایت مى‏كند.

به خداوند از كفر و دَیْن پناه مى‏برم. گفته شد: اى رسول خدا! آیا دَین همسنگ كفر است؟ فرمود: آرى.

امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى‏كند:

ایّاكُمْ وَالدَّیْنَ فَانَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ، وَ ذُلٌّ بِالنَّهارِ. «15»

شما را از دَین بر حذر مى‏دارم كه دَین غصّه شب و ذلّت روز است.

پی نوشت ها:

(1)- مائده (5): 12.

(2)- بقره (2): 245.

(3)- تفسیر نمونه: 2/ 225، ذیل آیه 245.

(4)- بحار الأنوار: 100/ 138، باب 1، حدیث 1؛ الأمالى، شیخ صدوق: 429، حدیث 1.

(5)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 4؛ ثواب الأعمال: 138.

(6)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 6؛ ثواب الاعمال: 138.

(7)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 7؛ وسائل الشیعة: 9/ 301، باب 49، حدیث 12071.

(8)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 5؛ ثواب الاعمال: 138؛ وسائل الشیعة: 18/ 330، باب 6، حدیث 23783.

(9)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 8؛ ثواب الاعمال: 138.

(10)- كنز العمال: 6/ 210، حدیث 15374؛ فیض القدیر: 4/ 12، حدیث 4385؛ تفسیر الثعالبى: 1/ 528.

(11)- بحار الأنوار: 100/ 139، باب 1، حدیث 9؛ مستدرك الوسائل: 12/ 364، باب 11، حدیث 14311.

(12)- بحار الأنوار: 73/ 368، باب 67، حدیث 28؛ وسائل الشیعة: 16/ 344، باب 22، حدیث 21717.

(13)- وسائل الشیعة: 18/ 324، باب 4، حدیث 23771؛ بحار الأنوار: 97/ 10، باب 1، حدیث 13.

(14)- بحار الأنوار: 100/ 141، باب 2، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 18/ 317، باب 1، حدیث 23753.

(15)- بحار الأنوار: 100/ 141، باب 2، حدیث 4؛ علل الشرایع: 2/ 527، باب 312، حدیث 1.


منبع:
انصاریان،تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج‏10، ص: 105