تبیان، دستیار زندگی
علیا مخدره حضرت زینب، دختر بزرگ مولا امیرالمومنین (علیه السلام) است و مادرش حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نسب حضرت زینب (سلام الله علیها)(5)

علیا مخدره  حضرت زینب، دختر بزرگ مولا امیرالمومنین (علیه السلام) است و مادرش حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.

بخش تاریخ وسیره معصومین تبیان
زینب کبری

همه مورخانی که از عبدالله سخن گفته اند، او را به کرامت و عزت نفس ستوده اند و مخصوصاً در جنبه بخشش او بسیار بحث کرده اند. به عنوان مثال، تاریخ عصر او، از 10 سخاوتمند معروف عرب نام می‌برد که در رأس آن ها عبدالله قرار دارد؛ تا جائی که حتی برخی از مورخان او را قطب السخاء (قطب و مرکز سخاوت) نیز نامیده اند. همانطور که گفته شد عبدالله بن جعفر مورد وثوق مولا امیرالمومنین (علیه‌السلام) بود و بعدها نیز در جنگ ها و برنامه های آن خصرت شرکت و حضوری چشمگیر داشت تا جایی که در جنگ صفین او یکی از فرماندهان سپاه حضرت (علیهماالسلام) به حساب می آمد.

عبدالله نیز علاقه‌مند بود که با حضرت زینب (سلام الله علیها) ازدواج کند، ولی حیا داشت که او را مستقیماً از امیرالمومنان (علیه السلام) خواستگاری کند؛ لذا قاصدی به حضور مولا (علیه السلام) فرستاد و خواستگاری خود را عرضه داشت. امیرالمومنین (علیه السلام) نیز او را بدین امر سزاوارتر دید و با آن موافقت کرد. اما مهربه به چه میزان؟ مولای متقیان امیرالمومنین (علیه السلام) مهریه علیا مخدره حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) را به میزان مهریه مادرش قرار داد؛ اما این ازدواج فرخنده، یک شرط نیز به همراه داشت؛ شرط این ازدواج آن بود که اگر برادرش حسین (علیه السلام) به مسافرتی می‌رود، حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز مجاز باشد که او را همراهی کند و عبدالله مانع این کار نشود این شرط در خصوص ملاقات این دو خواهر و برادر نیز به چشم می خورد و البته که کمتر روزی اتفاق می افتاد که این دو یکدیگر را ملاقات نکنند.

سرانجام این ازدواج واقع گشت و حضرت زینب (سلام الله علیها) به خانه همسر خویش، عبدالله بن جعفر آمد. عبدالله که مردی ثروتمند و از سخاوتمندان معروف عرب بود، روشن است که خانه اش هم ردیف خانه های اشراف و متمکنان عرب و دارای خدمه و کارگزاران متعددی بود.

اما تاریخ نشان می دهد حضرت زینب (سلام الله علیها) هرگز خود را گرفتار زندگی اشرافی نکرد و به هیچ عنوان بدان دل نیست.

ازدواج حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) میان او و پدر و برادرانش جدایی نینداخت. محبت مولا امیرالمومنین (علیه السلام) به دختر و برادرزاده اش به اندازه ای بود که آن دو را هم چنان نرد خود نگاه داشت تا وقتی که امیرالمومنین (علیه السلام) زمامدار مسلمانان شد و کوفه را پایتخت قرار داد، آن دو با آن حضرت به کوفه آمدند و در مرکز خلافت نیز زیر سایه مولا امیرالمومنین (علیه السلام) زندگی کردند.

مولای متقیان امیرالمومنین (علیه السلام) نزدیک به چهار سال از پایان عمر پر برکت خود را در کوفه بودند و این هم به خاطر آن بود که بیشتر هواخواهان آن حضرت در کوفه اقامت داشتند. و با معاویه (لع) در شام و با خوارج در نهروان در حال جنگ بودند و کوفه از این جهت نزدیکتر و آماده تر از  مدینه بود، مورخان نوشته اند: زمانی که مولا امیرالمومنین (علیه السلام) مرکز خلافت خود را از مدینه به کوفه منتقل کرد، حضرت زینب (علیه السلام) نیز با شوهرش عبدالله بن جعفر به کوفه آمدند و در آنجا ساکن شدند. عبدالله بن جعفر در جنگ صفین جزو لشکریان مولا امیرالمومنین (علیه السلام) بود و فرماندهی گروهی از سربازان آن حضرت را به عهده داشت. در این مدت دختر بزرگوار آن حضرت یعنی زینب کبری (علیه السلام) نیز به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. از خصائص زینبیه جزائری نقل شده است که حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه، مجلس درسی برای زن ها تشکیل داد و برای آن ها قرآن را تفسیر می کرد. در یکی از روزها به تفسیر سوره کهیعص  مشغول بود که مولا امیرمومنان (علیه السلام) از در وارد شد و از دخترش پرسید: کهیعص را تفسیر می کنی؟ عرض کرد: آری، امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: ای نور دیده! این حروف، رمزی است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) و سپس سخنانی در این باره به دخترش زینب  (سلام الله علیها) فرمود: با توجه به مقام و احترامی که دختر امیرمومنان در کوفه پیدا کرده بود، می توان دریات که ماجرای اسارت زینب (سلام الله علیها) و بی احترامی های جنایتکاران بنی امیه و گماشتگان و دار و دسته آنان که نسبت به آن بانوی بزرگوار پس از ماجرای جانگداز کربلا در این شهر انجام شد، تا چه اندازه برای دختر امیرمومنان ناگوار و دشوار بود و آن حضرت صبر و شکیبایی شگفت انگیزی در برابر این مصایب سخت از خود نشان داد و به خاطر رضای خدای سبحان این ناملایمات و اهانت ها را بر خود هموار کرد؛ تا آنجا که وقتی عبیدالله بن زیاد در آن مجلس شوم و مفتضح از وی پرسد:

کیف رایت صنع الله بأخیک؟

رفتار خدا را نسبت به برادرت حسین چگونه دیدی؟

حضرت زینب (سلام الله علیها) با کمال شهامت و قدرتی که حکایت از نیروی فوق العاده ایمانی او می‌کرد در پاسخ آن جنایتکار تاریخ اظهار داشت:

ما رأیت منه الا جمیل

من از خدای تعالی جز نیکی و زیبایی چیزی ندیدم.

به راستی اگر برای دختر بزرگوار مولای موثقیان علی (علیه السلام) و این بانوی کم نظیر اسلام، در تاریخ جز همین یک فضیلت چیز دیگری به یادگار نمانده بود، در معرفی عظمت و شخصیّت والای او کافی بود!

رحلت آن بانو

سرانجام این ازدواج واقع گشت و حضرت زینب (سلام الله علیها) به خانه همسر خویش، عبدالله بن جعفر آمد. عبدالله که مردی ثروتمند و از سخاوتمندان معروف عرب بود، روشن است که خانه اش هم ردیف خانه های اشراف و متمکنان عرب و دارای خدمه و کارگزاران متعددی بود.

حضرت زینب  (سلام الله علیها) پس از واقعه عاشورا حدود 40 روز در اسارت بودند و بعد از آن به مدینه برگردانده شدند و در ضمن سفری که به همراه همسر گرامیشان عبدالله بن جعفر به شام رفته بودند بعد از حدود یک سال، در پانزدهم رجب سال 62 هجری، با کوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج، در بستر بیماری از دنیا رفته و به ملکوت اعلی می پیوندد.

درباره چگونگی وفات حضرت زینب کبری (علیها السلام) باید گفت: براساس برخی از نوشته ها آن حضرت بیمار شدند و به طور طبیعی وفات کردند.

در این باره باید گفت هر چند در بعضی از کتب تاریخی نوشته اند که حضرت زینب (علیها السلام) به ظاهر به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند اما حقیقت این است که آن بزرگوار بر اثر شدت مصائب و غم و اندوه پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و خانوان مطهرش به نحوی شهادت گونه از دنیا رفته است؛ چرا که روشن است، زنی که در اثر اسارت طولانی مدت، شکنجه و آزار روحی و جسمی، داغ از دست دادن برادر و هفده تن از خویشان و خاندانش و... بیمار گردد و بیماری او در زمان کوتاهی منجر به فوت وی شود، این فوت شرعاً، عرفاً و عقلاً شهادت محسوب می گردد.

این احتمال طبیعی تر به نظر می رسد؛ چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آن ها بیمار شدند و به اسناد برخی از کتب تاریخی حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید. این احتمال هم دور نیست؛ چون حضرت زینب (سلام الله علیها) همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمی دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می زنند. در تاریخ شهادت مظلومانه آن حضرت هم اختلاف است. مشهور آن ها 15 رجب سال 62 هجری روز یکشنبه است.

مظلومیت حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از گذشت سالیان سال همچنان ادامه دارد. عده ای به بهانه‌های گوناگون دست به تخریب شخصیت والای آن حضرت و همسر و فرزندان بزرگوارشان می‌زنند؛ تهمت هایی مانند نافرمانی حضرت در امر ولی زمانش یعنی حضرت سید الشهدا (علیه السلام) و تهمت‌های ناروایی که در بیان و کتاب های خود به همسر بزرگوارشان و انکار وجود فرزندان عزیز و دلبندشان در کربلا و جانفشانی آنان در میدان نبرد روز عاشورا می زنند، که چه نیکو امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

به خدا سوگند دوست ندارد ما را از عرب و عجم مگر مردم خانواده دار و با شرافت و اصیلند و پدر و مادردار، و دشمن ما نشود از اینان و آنان مگر هر کس که نژادش کثیف و آلوده و بی تبار و بی ریشه باشد.

منبع: کتاب ثمرات الزینب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.