راهبرد آمریکایی-صهیونیستی فراموشی قضیه فلسطین
«فراموشی قضیه فلسطین» اساسیترین و مهمترین راهبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس این رژیم در سرزمینهای اشغالی در قبال افکار عمومی منطقه و جامعه بین المللی بوده است.
قبس زعفرانی -بخش سیاست تبیان
به گواه تاریخ «جامعه ملل» تا پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 میلادی نقشی تاثیرگذار در نزاع اعراب – اسرائیل در سرزمین فلسطین ایفا کرده است. با فروپاشی امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول و براساس تفویض جامعه ملل، قیمومیت فلسطین به انگلستان سپرده شد.
درپی شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم و ورود انگلستان به میدان جنگ، فلسطین به باری بر دوش تبدیل شده بود که لندن خواستار خلاصی از آن به هر طریق ممکن بود، لذا پس از فروپاشی جامعه ملل و شکلگیری سازمان ملل متحد به جای آن، لندن پرونده این بحران را به این نهاد تازه تاسیس بین المللی محول کرد.
یکی از کمیتههای ویژه وابسته به سازمان ملل متحد، طرحی جهت تقسیم فلسطین به دو کشور – دولت عربی و یهودی تهیه و به این سازمان ارائه داد که پس از بررسی و ارزیابی، مجمع عمومی سازمان ملل نوامبر سال 1948 میلادی موافقت خود را با نسخه تعدیل شده این طرح اعلام کرد.
به موجب طرح تقسیم سازمان ملل که با اعمال نفوذ یهودیان به ویژه یهودیان آمریکا تنظیم شده بود و کشورهای عربی به آن رای منفی داده بودند، کشور فلسطین در حالی به دو بخش تقسیم شد که یهود تنها یک چهارم و اعراب سه چهارم جمعیت این کشور را تشکیل میدادند.
جنگهایی که در پی صدور قطعنامه تقسیم فلسطین بین اعراب و اسرائیل رخ داد، استیلای یهود بر مناطقی از اراضی فلسطینی را به دنبال داشت تا سهم یهود که از 55 درصد طرح اصلی به 61 درصد در طرح تعدیل شده افزایش یافته و به موجب قطعنامه تقسیم به یهود داده شده بود، به 78 درصد پس از برقراری آتشبس سال 1949 میلادی افزایش یابد و پس از جنگ سال 1967 میلادی تمام سرزمین فلسطین را در برگیرد.
پروسه «ایران هراسی» یا «ایران فوبیا» جدیدترین راهبردی است که رژیم صهیونیستی آن را در منطقه کلید زده است تا از یک سو، با گسترش نفوذ و آگاهی و بیداری جمهوری اسلامی در منطقه مقابله کند و از سوی دیگر، نگاه افکار عمومی منطقه را به جای قضیه فلسطین به سمت خطر موهوم و خیالی به نام ایران منحرف کند.
طرح تقسیم سازمان ملل سند تاسیس اسرائیل [رژیم صهیونیستی] در سرزمین فلسطین و به مثابه میثاقی بین المللی برای تشکیل این رژیم محسوب میشود، در حالیکه در اغلب سخنرانیها و خطابههای سران جهان برخلاف واقعیتهای تاریخی از سازمان ملل به عنوان نهادی ضد صهیونیستی و ضد اسرائیلی نام برده شده است.
همان گونه که گفته شد، طرح تقسیم سازمان ملل، بخشی از سرزمین فلسطین را به تشکیل دولتی عربی برای فلسطینیان اختصاص داده بود، اما جنگها و تحولات پس از تقسیم که اغلب با تفوق و برتری صهیونیستها همراه بود، موجب شد، این بخش از قطعنامه هیچگاه عملی نشود و معلق باقی بماند.
از زمان تشکیل سازمان ملل معمول بوده که تحولات خاورمیانه با تمرکز بر قضیه فلسطین به عنوان یکی از پروندههای مهم و حساس صحنه بین الملل در نشستهای دورهای این سازمان که هر سه ماه یک بار برگزار میشود، مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد، اما در جدیدترین نشست این سازمان که آوریل گذشته برگزار شد، «نیکی هلی»، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل اعلام کرد، در بررسی جدیدترین تحولات خاورمیانه به جای پرداختن به قضیه فلسطین، موضوع ایران مورد بحث و تبادل نظر خواهد گرفت.
در ادامه و در راستای اظهارات نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، همتای صهیونیست وی «دنی دنون» درحالی بخش اعظم سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل را به اقدام نظامی علیه ایران اختصاص داد که رژیم متبوعش مهمترین طرف در قضیه فلسطینی شمرده میشود.
نکته مهم در پرداختن به قضیه فلسطین در نشستهای سازمان ملل نحوه تعامل سران و نمایندگان کشورهای مختلف جهان با این قضیه، به عنوان پرونده باز و در حال رسیدگی است، گویی زمان و موعدی برای بسته شدن این پرونده در تاریخ بشریت وجود ندارد.
آنچه به نهادینه شدن این فرآیند در سازمان ملل کمک کرده، تلاش رژیم صهیونیستی جهت القای نگرش خود به اعضای این نهاد بین المللی است. نگرشی که معتقد است، با توجه به بحرانهای متعدد و بزرگی که منطقه خاورمیانه را درگیر خود کرده، به دور از منطق است که پتانسیل جامعه بین المللی صرف قضیه فلسطین شود، به ویژه آنکه تلآویو ادعا میکند، این قضیه چندان مورد توجه کشورهای منطقه خاورمیانه نیست و این باور در منطقه شکل گرفته که نزاع اعراب – اسرائیل در سرزمین فلسطین راه به جایی نخواهد برد.
بالطبع این یکی از دستاویزهای رژیم صهیونیستی برای حذف پرونده فلسطین از جدول اعمال نشستهای دورهای سازمان ملل است، بزرگنمایی اختلافات و شکافهای داخلی فلسطینیان و معرفی طرف فلسطینی به عنوان مسئول شکست مذاکرات و در برهه کنونی دستاویز قرار دادن بحرانهای جاری در منطقه مانند بحران سوریه، بهانههای دیگری است که رژیم صهیونیستی با توسل به آنها مانع از درج قضیه فلسطین در جدول اعمال نشستهای دورهای سازمان ملل میشود.
جالب است، بدانید وقتی نماینده آمریکا در شورای امنیت در آخرین نشست این شورا از اعضا سوال میکند، به نظر شما کدام طرف منطقهای یا بین المللی بیشترین بهره را از هرج و مرج حاکم بر خاورمیانه میبرد، یک از اعضا صراحتا از رژیم صهیونیستی و کابینه «بنیامین نتانیاهو» نام میبرد، چون این وضعیت نگاه جامعه بین المللی را از شهرکسازی صهیونیستی و تمرکز بر اشغال اراضی فلسطینی و اقدام جهت مقابله با رژیم صهیونیستی به بحرانهای منطقه منحرف میکند.
در خصوص بیتوجهی کشورهای منطقه به قضیه فلسطین و فراموش کردن آن، به عنوان مهمترین و اولین قضیه جهان اسلام باید گفت، اگرچه سیاستهای بسیاری از کشورهای عربی منطقه از جمله شیوخ حوزه خلیج فارس که راه گشودن باب همکاری و برقراری رابطه با صهیونیستها را پیش گرفتهاند، درستی این گفته را تایید میکند، اما فلسطین و قدس اشغالی هیچگاه از یاد و خاطر ملل منطقه و آزادگان سراسر جهان نخواهد رفت.
این موضوعی است که سران رژیم صهیونیستی به خوبی به آن واقف هستند، به همین دلیل به هر ترفندی برای تحریف افکار عمومی منطقه از قضیه فلسطین متوسل میشوند.
پروسه «ایران هراسی» یا «ایران فوبیا» جدیدترین راهبردی است که رژیم صهیونیستی آن را در منطقه کلید زده است تا از یک سو، با گسترش نفوذ و آگاهی و بیداری جمهوری اسلامی در منطقه مقابله کند و از سوی دیگر، نگاه افکار عمومی منطقه را به جای قضیه فلسطین به سمت خطر موهوم و خیالی به نام ایران منحرف کند.