چه باید گفت به مردمی که با آتش پلاسکو عکس گرفتند
وقتی اخبار وقوع فاجعه پلاسکو در خبرگزاری ها پخش شد، این عبارات مدام تکرار می شد که از این وقایع تلخ به دنبال ساختن صحنه ای برای ثبت عکس های شخصی نباشیم به طمع دریافت لایک هایی بیشتر...این موضوع به تدریج به جریانی در شبکه های اجتماعی تبدیل شد و با عناوین مختلف از مردم درخواست می شد که به دنبال سلفی گرفتن با پلاسکوی سوخته نباشند...
فرآوری: فاطمه ناظم زاده-بخش اجتماعی تبیان
این روزها فضای غمگینی بر جامعه حاکم شده است. کم نیستند افرادی که گزارش لحظه به لحظه از حادثه پلاسکو را پیگیری می کنند و به یاد قربانیان این اتفاق تلخ، اشک می ریزند. در میان بهت و اندوه مردم و مسئولان، انتقاداتی وجود دارد که قدری تامل برانگیز است. مثل انتقاد به رفتارهایی همچون گرفتن عکس یادگاری و سلفی با پلاسکویی که در حال سوختن بود...
مرثیه غم انگیز پلاسکو و دردهای حاصل از آن
عکسها افسردهاند اسماعیل!* این را به دوستی گفتم که معترض بود، که شکایت داشت و گاهی زیر لب و گاهی با صدای بلند ناسزا نثار آنهایی میکرد که عکس گرفتهاند؛ با پس زمینهای از ساختمان پلاسکو که در حال آتش گرفتن است. دفاع میكرد از هشتگ، علیه كسانی كه در دقایق اولیه آتشسوزی مهیب ساختمان قدیمی تهران، با چهرههای خندان سلفی میگرفتند و عکسشان را آماده میکردند که بفرستند برای دیگران یا بگذارند اینستاگرام و از دیگران لایک بگیرند.
كسانی كه بیشك هنوز نمیدانستند عمق فاجعه چقدر است، فقط میخواستند چند شعله آتش را ثبت كنند و با خودشان به خانه ببرند غافل از این كه، از شاهدان ماجرایی هستند كه ابعاد وسیعتری خواهد گرفت. به دوستی كه اتهام میزد به مردم سادهدلی كه چرا لبخندهای نحیفشان را در حوادث مقابل دوربینها ثبت میكنند، گفتم به خندههای توی عکس اعتماد نکند. گفتم جدی نگیرد لبخندهای مردمی را که آنقدر در روزمرگی نان و سرپناه غرق شدهاند که هر چیزی، هر چیزی حتی آتش و مصیبت، از دنیای روزمره جدایشان میکند تا برای چند ثانیه هم که شده، جلوی دوربین موبایلهای قسطیشان ژست بگیرند و ادای آدمهای خوشحال را دربیاورند كه سهمی از اتفاقات پیرامونشان دارند.
2. عکسها افسردهاند اسماعیل! این را به عابری گفتم که همه ابعاد فاجعه را فراموش کرده بود و فقط به مردمی اشاره میکرد که جمع شدهاند تا ماجرا را از نزدیک ببینند. میگفت کجای دنیا اینطور ازدحام میکنند و مانع کمکرسانی میشوند؟ كجای دنیا تماشای رنج و فاجعه، مرسوم است و اینطور صف میكشند كه ببینند چه شده؟ گفتم خیلی چیزها را فراموش كرده و یادش نمانده مگر این مردم کجا و کِی آموزش دیدهاند که در بحران باید چطور رفتار کنند؟ مگر در مدرسه و دانشگاه چند واحد درسی رفتارهای اجتماعی گذراندهاند كه حالا مستحق مجازات هستند به دلیل همراهی و همدردیشان، چیزی كه آموزشی درباره انجامش نگرفتهاند؟ چقدر به جای سناریوهای بدون محتوای برنامههای تلویزیون و کلیگوییها و سیاستورزیهای رسانهها، یاد گرفتهاند که وقتی اتفاق ناگواری بر سر همشهریانشان آوار میشود باید چه كار كرد؟ گفتم فراموش كرده این مردم همانهایی هستند كه در اتفاقهای مختلف یاد گرفتهاند اگر از ماجرا دور باشند، سهمی از اطلاعات و امكانات ندارند و سرشان بیكلاه میماند.
3. عکسها افسردهاند اسماعیل! این را به كسی گفتم كه انتقاد میكرد چرا مردم به جای دنبال كردن اخبار آتشسوزی ساختمان پلاسكو از تلویزیون، حتی تا ساعتها و روزهای بعد از فاجعه اصرار دارند خودشان در میدان حادثه قرار بگیرند و فاجعه را از نزدیک ببینند و موبایلها و دوربینهای عكاسیشان لحظهای خاموش نمیشود. گفتم مگر برای جلب اعتماد مردم چه کاشتهایم که حالا بخواهیم آن را درو کنیم؟ مگر در اتفاقات مشابه، چقدر واقعیت را آینهوار منعکس کردهایم که حالا بخواهیم مردم را در برابر همان آینه بنشانیم و باور کنند که زنگار نگرفته است؟ گفتم چرا نباید انتظار داشت خودشان بخواهند واقعیت را ثبت كنند وقتی سابقه دیداری و شنیداریشان سرشار از سانسور است؟
4. عکسها افسردهاند اسماعیل! این را به یکی گفتم که از ایرانی بودنش احساس انزجار داشت و نادیده میگرفت کسانی را که برای کمکرسانی رفتند و ساعتها در صف اهدای خون ایستادند. آنهایی که ماشین آتشنشانی صدمهدیده از آتشِ فاجعه پلاسكو را گلباران کردند یا آنها که با خانوادههایشان مقابل ایستگاههای آتشنشانی جمع شدند و ادای احترام کردند. آنهایی كه همه این كارها را انجام دادند اما از ترس این که هشتگ نخورند و برچسب خودنمایی و سوءاستفاده از یك فاجعه نچسبد به پیشانیشان، نه عکسی گرفتند و نه جرات کردند جایی درباره اندوه و افسوس و نیت خیرشان حرفی بزنند.
5. عکسها افسردهاند اسماعیل! این را با خودم گفتم بعد از روزهای طولانی كه عکس پروفایل آدمها از واقعهای به واقعه دیگر تغییر پیدا میكرد بدون حتی مجالی که لبخندی از خودشان به دیگران نمایش دهند. وقتی در هجوم اتفاقهای مختلف، برای ابراز همدردی، بیان ترس، نفرت، اندوه و شادی، کاری جز تغییر عکس پروفایلشان ندارند. مردمی که عکس میگیرند و عكس منتشر میكنند تا روحشان، حتی اگر کمی، آرامتر شود.(1)
این ماهیت متضاد از کجا نشات می گیرد؟
به نظر می رسد که این موضوع بیشتر به عدم بلوغ جامعه مدنی برمی گردد. این یعنی، کودک وارگی جامعه مدنی. یعنی جامعه مدنی به بلوغ نرسیده و در مرحله خردسالی باقی مانده است لذا جمعیت مذکور را تحت پوشش نگرفته است. حجم جامعه مدنی محدود است. آموزش مدنی به جمعیت مذکور منتقل نشده است. توگویی آنها از جزیره مدنی دور افتاده اند و بایدها و نبایدها را فرانگرفته اند. لذا واکنششان تلفیق اشتیاق-هراس است که نفراتی نامرتبط را نسبت به هم جمع کرده است.
کنش جمعی مجازی
واکنشهای منتقدانه و بعضا همراه با خودزنی ایرانی یا جهان سومی، نسبت به سوء رفتار جمعیت حاضر در واقعه و فیلمبرداری و عکاسی، به شکل انبوه و موجی فراگیر در شبکه های اجتماعی خود را بروز داد. این امر خود بیانگر دو نکته است:
این موضوع نشان میدهد که وجدان جمعی همچنان فعالیت دارد، اگرچه نتواند در واقعیت خودش را بروز دهد اما در جهان مجازی بیان می شود. به نظر می رسد بخش مهمی از کنشگری جمعی به خاطر محدودیتها و تهدیدات جهان واقعی، به جهان مجازی کوچ کرده است. در آنجا ابراز وجود می کند و حساسیت نشان می دهد. حتی اگر گفته شود که ' همدردیهای مجازی جهت ابراز وجود شخصی و جوگیری است فلذا فایده ندارد' اما باز به لحاظ جامعه شناختی حایز اهمیت و مثبت است.
۳. چالش مدیریت کلان
درباره بحث فنی واقعه، مدیریت کلان شهری، تحت چالش است. سیستم مدیریتی کشور خاصه شهرداری، برای چندمین مرتبه نشان داده که در بحرانهای کلانشهری ناکارآمد است.
بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها صراحتا شهرداری را مسئول اصلاح ساختمانهای فاقد ایمنی لازم میداند.
اسناد نشان می دهد که از مدتها قبل ساختمان پلاسکو فاقد ایمنی تشخیص داده شده بود، با اینحال برای تخلیه یا بهبود آن اقدامی از طرف شهرداری نشده است.
همینطور تجهیزات آتش نشانی جهت اطفای حریق مذکور در سطح نازلی بوده است. اسناد نشان می دهد که 14 میلیارد بودجه مصوب اتش نشانی می باشد اما تنها 25 میلیاردش تامین اعتبار شده است. سوال مطرح می گردد که باقی رقم به کجا تخصیص داده شده است؟(2)
اینها و نکاتی از این دست دلالت بر ناکارآمدی مدیریت کلان دارد.
بنابراین در یک جمع بندی می توان بیان داشت که تقویت جامعه مدنی، سیاستگذاری اقتصادی در جهت تقویت طبقه متوسط و نیز اصلاح ساختار اداری و انتصاب مقامات، سه گانه ی برون رفت از این نوع جراحات اجتماعی است.
پی نوشت:
1- "مردمی که با آتش پلاسکو عکس گرفتند مستحق مجازاتند؟"*بخشی از شعری از رضا براهنی، خبرآنلاین، 1395
2- "چرا مردم در حادثه پلاسکو سلفی گرفتند"، انتخاب نیوز، 1395
منابع: خبر آنلاین، انتخاب نیوز