تبیان، دستیار زندگی
در پاسخ باید گفت به اتفاق فقها برای اهل كتاب حق دیه هست واهل ذمه ای كه در كشور اسلامی سكونت دارند به مقتضای مصونیتی كه حكومت به آنان اعطاء كرده مال، جان و ناموس آنان از هرگونه تعرضی مصون است و هیچ فردی حتی حاكم مسلمانان بدون دلیل موجه نمی تواند به آنان تع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسفه تفاوت دیه مسلمان و غیرمسلمان چیست؟

قرآن برای مرزهای جغرافیائی، نژادی، طبقاتی و مانند آن كه انسانها را از یكدیگر جدا می كند اهمیتی قائل نیست، تنها مرز را مرزِ «ایمان» و «كفر» شمرده است و به این ترتیب جامعة انسانی را به دو گروه «مؤمن» و «كافر» تقسیم می كند.

فراوری: حجت الاسلام تیموری- بخش احکام اسلامی تبیان

دیه، دیه مسلمان، دیه کافر

کفار پنج دسته اند:

نخست: آنان که دارای کتابند و به آن تمسک می کنند. این گروه عبارتند از: یهود و امثال یهود از قبیل سامره و نصارا و امثال نصارا مانند صابئه به عقیده اهل سنت، اما بر اساس مذهب ما، صابئه از اهل کتاب نیستند. به نظر فقهای اهل سنت همه اینها دارای کتابند و جانشان به یکی از این اسباب سه گانه مصون می ماند: ذمه دائمی یا پیمان مدت دار یا امان مطلق، معنای امان مطلق آن است که حق داشته باشند برای تجارت یا رفع نیازهایشان یا به عنوان پیک با مسلمانان مراوده داشته باشند.دیه این دسته از اهل کتاب به عقیده اهل سنت، یک سوم دیه مسلمان است و عقیده ما همان است که گفتیم.

دوم: آنان که کتابی ندارند ولی احتمال می رود که کتاب داشته باشند. این دسته، مجوسیان هستند. اینان به یکی از اسباب سه گانه یاد شده بر دین خود باقی گذاشته می شوند و هیچ اختلافی در این قول نیست، زیرا در کلام امام(ع) آمده است: سنوا بهم سنة اهل الکتاب، (همانند اهل کتاب با ایشان رفتار شود). دیه این گروه از کفار، بدون اختلاف، هشتصد درهم است.

سوم: آنان که نه کتابی دارند و نه احتمال می رود که کتابی داشته باشند. این دسته، بت پرستان و پرستش کنندگان دیگرمخلوقات از قبیل خورشید و ماه و ستارگان و درخت و گاو و امثال این ها، هستند. جان این گروه به یکی از این دو سبب مصون می ماند: پیمان مدت دار یا امان مطلق، اما ذمه دائمی در مورد اینان عمل نمی شود. دیه این دسته از کفار، همانند دیه مجوسیان هشتصد درهم است.

چهارم: آنان که پس از ایمان آوردن، کافر می شوند. اینان مرتد هستند و به هیچ وجه بر کفرشان باقی گذاشته نمی شوند، نه باذمه و نه با پیمان و نه با امان مطلق و خون اینان هدر است.

اهل جنگ نیز همین حکم را دارند، یعنی کسانی که با ما در جنگندو بین ما و آنان نیز هیچ پیمان و قراردادی وجود ندارد. هر دینی که داشته باشند و به هر آیینی که تمسک ورزند، خون همه آنان مباح است.

پنجم: آنان که دعوت اسلام به ایشان نرسید و آگاه نشدند که خداوند پیامبری فرستاده است. برخی از فقها گفته اند:

گمان نمی کنیم کسی وجود داشته باشد که دعوت اسلام به او نرسیده باشد مگر آنان که در سرزمین های بسیار دور اقامت دارند. این دسته، مشرک هستند و آغاز جنگ با آنان قبل از آگاهی از دعوت اسلام، جایز نیست، ولی اگر کسی یکی از آنان را بکشد،اختلافی در این نیست که قصاص نخواهد شد. برخی در این مورد، دیه را واجب می دانند و برخی دیگر دیه را نیز واجب ندانسته و خون او را هدر می دانند. نزد من قول دوم قوی تر است، زیرا اصل، برائت ذمه استو

برای پاسخ گوئی به سؤال لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:

1. اقسام كافر: الف) كافر حربی. ب) كافر ذمی (اهل كتاب). كافر حربی چون مهدور الدم است و در مقابل اسلام و مسلمانان موضع خصمانه گرفته است جان و مالش محترم نیست لذا دیه ندارد.

2. زن بودن دخل در صورت مسأله ندارد.

3. تعریف دیه: دیه یا خون بها آن مالی است كه قاتل به وارثان مقتول و اولیای دم می پردازد.

4. جایگاه دیه: دیه معمولاً در قتل غیرعمد پرداخت می شود.

حال بحث اینست كه اگر فردی مسلمان یكی از از اهل كتاب را كُشت آیا لازم است خون بها به اولیای دمِ او بپردازد یا خیر؟ مقدار خون بها چقدر است؟ آیا فرقی بین قاتلِ مسلمان و غیرمسلمان وجود دارد یا نه؟

در پاسخ باید گفت به اتفاق فقها برای اهل كتاب حق دیه هست واهل ذمه ای كه در كشور اسلامی سكونت دارند به مقتضای مصونیتی كه حكومت به آنان اعطاء كرده مال، جان و ناموس آنان از هرگونه تعرضی مصون است و هیچ فردی حتی حاكم مسلمانان بدون دلیل موجه نمی تواند به آنان تعرضی كند.

در پاسخ باید گفت به اتفاق فقها برای اهل كتاب حق دیه هست واهل ذمه ای كه در كشور اسلامی سكونت دارند به مقتضای مصونیتی كه حكومت به آنان اعطاء كرده مال، جان و ناموس آنان از هرگونه تعرضی مصون است و هیچ فردی حتی حاكم مسلمانان بدون دلیل موجه نمی تواند به آنان تعرضی كند.

با این توضیح روشن می شود كه قاتلِ فردی كه با حاكم اسلامی پیمان عدم تعرض بسته، باید به نحوی مجازات شود اما در مقدار این مجازات مالی ـ كه نسبت به افراد مسلمان مورد اتفاق و 1000 دینار یا 10000 درهم است ـ نسبت به اهل كتاب بین فقیهان اختلاف وجود دارد. چه اینكه بسیاری از فقیهان دیه ذمی را كمتر از دیه مسلمان و اندکی از آنان برابر با او دانسته اند.

روایات سه دسته اند برخی دیه ذمی را 800 درهم بعضی 4000 درهم و دسته سوم دیه ذمی را مساوی با مسلمان می دانند. روایات دسته سوم ضعیف. اما روایات دو دستة دیگر صحیح است و نمی توان آنها را رد كرد لذا بهتر است بین آنها جمع عرفی صورت گیرد، یعنی روایاتی كه دیه را كامل دانسته همانند مسلمان، حمل می شود به موردی كه با حكومت اسلامی پیمان بسته و مالیات یا جزیة خود را به حكومت می دهد و حكومت در قبال تعهد آنان، مصونیت جانی و مالی آنان را بر عهده دارد. و روایاتی كه دیه را 800 درهم دانسته حمل می شود بر موردی كه اهل كتاب هیچ پیمانی با حكومت اسلامی نبسته اند. با توجه به این جمع، چنانچه یكی از اهل كتاب در كشور اسلامی كشته شود چون به مقررات ذمه پای بند بوده، دیه اش مثل دیه مسلمان است ولی اگر در كشوری غیرمسلمان زندگی می كند دیه اش همان 800 درهم است.»[3] (البته در صورتی که کسی به روایت ضعیف عمل نماید اما اگر بر اثر ضعف سند روایت غیر معتبر نشد عمل به آن و توجیه آن معنی ندارد).

نتیجه: 1. ما به علت و فلسفة واقعی احكام دسترسی نداریم، اما براساس متون اسلامی به قدر بضاعت خود می توانیم به مقداری از فلسفة احكام دسترسی پیدا كنیم.

2. كافر حربی براساس رویاروئی با اسلام جان و مالش محترم نیست و دیه ندارد.

3. در قوانین فعلی جمهوری اسلامی دیه مسلمان و اهل كتاب یكی است.

4. دیه قیمت انسان نیست بلكه جبران خسارت مالی است. لذا نمی توان گفت كه اگر دیة كافر كمتر باشد به شخصیت او توهین شده. اگر دیه براساس شخصیت بود باید دیه و قصاص انبیاء و دانشمندان بیشتر باشد در حالیكه دیه آنان یكسان است.

5. حق دیه به مقتضای مصونیتی است كه حكومت در قبال پیمانی كه با اهل كتاب بسته به آنان اعطاء می كند.

6. اصل، عدم ستم و لزوم رفتار عادلانه است چنانكه قرآن می فرماید: كونو قوامین بالقسط.[4] ولی عدالت بمعنای مساوات و برابری نیست بلكه هر كس بر طبق شایستگی هایش از مواهب بیشتری برخوردار می شود. بر فرض كه دیه مسلمان با غیرمسلمان یكی نباشد، ظلمی صورت نگرفته چون مسلمان براساس ایمان به خدا دارای ارزشی بالاتر است.

پی نوشت ها:

[1] . مراجعه شود به آیات بقره / 257؛ مائده / 16؛ انعام / 122؛ فاطر / 22 تا 19؛ ابراهیم / 1 و 5؛ زمر / 22؛ حدید / 9؛ طلاق /

[2] . مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج18، ص 228 تا 233، و ص 442.

[3] . شریعتی، روح الله، حقوق و وظائف غیرمسلمان در جامعه اسلامی، قم، ‌مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی، ص117 تا 122، با تلخیص و تصرف.

[4] . نساء / 135.


منابع:

اندیشه قم

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.