مجسمه هایی که شکسته شد
در روز ۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، تهران را به مقصد آسوان مصر ترک کرد؛ سفری بیبازگشت که خبر آن به سرعت در ایران و جهان پیچید و زیر عنوان «شاه رفت» تیتر درشت روزنامههای عصر تهران شد...
فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
با فراگیر شدن جرقههای اولیه انقلاب و فشار نیروهای مخالف رژیم و هماهنگی قیامهای مردمی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و پس از وقایع خونین كشتار 17 شهریور و 13 آبان 57 و برگزاری مراسم چهلمهای مختلف در شهرهای كشور و نیز اعتصاب كارگران شركت نفت و از همه مهمتر چاپ اعلامیه توهینآمیز روزنامه اطلاعات، كنترل امنیت كشور از دست نیروهای رژیم و حتی حكومت نظامی خارج شد و موجب گردید كه در مدت زمان كوتاهی، پایههای اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شخص اول مملكت گردد. در آن تاریخ، همه ناظران سیاسی معتقد بودند كه حل بحران با ادامه حضور شاه امكانپذیر نیست و رهبر انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حضور شاه و رژیم سلطنتی را تحمل نخواهد كرد. شاه نیز به این موضوع واقف بود. در این زمان، وی، تنها خروج از كشور را به نفع خود میدانست. سرانجام محمدرضا پهلوی سه روز پس از تشكیل شورای سلطنت از کشور فرار کرد.(١)
تندیس شاه شکسته شد و برای همیشه فرار کرد
محمدرضا به همراه فرح دیبا همسر، سه فرزند از چهار فرزندش (ولیعهد از چندین ماه پیش در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل بود)، مادر همسرش و برخی از مقامات ارتش به فرودگاه رفت. صاحبمنصبان ارشد ارتش، اعضای شورای سلطنت و شاپور بختیار نخستوزیر برای بدرقه شاه در فرودگاه حضور یافتند. سرانجام پس از مدت کوتاهی هواپیمای نیروی هوایی به پرواز درآمد و شاه در اولین مرحله از سفر بدون بازگشت خود وارد آسوان مصر شد.
با اعلام خبر خروج شاه از رادیو تهران، جشنهای عمومی سراسر کشور را فرا گرفت و مردم به خیابانها ریختند. هزاران نفر در نقاط مختلف کشور اجتماع کرده و مجسمههای شاه را سرنگون کردند. رانندگان با روشن کردن چراغ اتومبیلهای خود و مردم با پخش نقل و شیرینی خروج آخرین شاه ایران را جشن گرفتند.
شاه و همراهانش به هنگام ورود به مصر مورد استقبال رسمی و تشریفاتی انور سادات رییسجمهور این کشور قرار گرفتند و سادات، میهمانان را به هتلی در یک جزیره مصنوعی در وسط رود نیل انتقال داد.پس از خروج شاه از کشور مردم در کوتاهترین زمان ممکن، از طریق سازماندهی مساجد برقراری امنیت در بیشتر نقاط تهران را به عهده گرفتند و عملا ارتش از جریان امور امنیتی خارج شد. در حالی که بختیار و وابستگان دربار تاکید داشتند که این سفری موقتی برای شاه خواهد بود اما انقلابیون گویی یقین داشتند که شاه دیگر هرگز به کشور باز نخواهد گشت.(٢)
مردم و انقلابیون به میدان های شهر می رفتند و تمام نشانه های شاهنشاهی را به سرعت پاک می کردند ، می خواستند هرچه زودتر هیچ نامی از نظام شاهنشاهی در مملکت نباشد، مجسمه ها یکی پس از دیگری شکسته می شد و به پایین کشیده می شد . ایرانیان در آن روزها در سر شور آزادی ، استقلال و عشق به رهبر فرزانه شان را داشتند.
شاه برای مردم کوچه و بازار قدرت نمایی می کرد
شاه برای این که قدرت خود را نشان بدهد ، سردر هر میدان ، نامی از خود و یا اطرافیانش می گذاشت. یا کوچه ها و خیابان ها را با نام خودشان پر می کرد ، به خیال خودشان با این کارها ، عشق و علاقه ی مردم به شخص شاه و درباریانش بیشتر می شد؟! یا یک قدرت نمایی برای مردم مظلوم کوچه و بازار بود؟
اصلا چه دلیلی دارد که نام خیابان ها با آنها گره بخورد و خیابان به نامشان باشد . قدرت هر فرد به عملکرد ، خدمات و اندیشه ها ی خیرخواهانه است که بیشتر می شود نه عکس ها و تندیس ها و نام خیابان ها ...
گوش های مردم پر شده بود از تصویرهای درباریان نا به خرد ، برای همین بدون هیچ وقفه ای تمام نشان ها را می خواستند پاک کنند .
مجسمه ها را شکستند و تصویر ها را پاره کردند ، چون برنامه ها و فعالیت های آن ها را مستبدانه می دانستند. برای مردم غیر از کلام هیچ کاری نمی کردند ، راه مسوولان وقت با کلامشان متفاوت بود . تمام مسوولین اندیشه ی اصلیشان چاپلوسی و تملق برای شخص شاه بود برای این که دنیای خود را در شاه می دیدند، نه مردمی که اگر خسته و کلافه شوند امانشان را می گیرند و آن ها را به زیر می کشند.
پی نوشت:
(١) سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی
(٢) سایت تاریخ ایرانی