تبیان، دستیار زندگی
گوستاو کوربه، نخستین نقاش غربی بود که تغییری مهم و آگاهانه در مفهوم سنتیِ واقعیت ایجاد کرد. او قاطعانه و به طرزی اصولی، گرد و غبار کهنِ انباشته شده بر مفاهیمی را که انسان غربی از واقعیت ساخته بود، زدود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوربه و آرمان های رئالیستی

گوستاو کوربه، نخستین نقاش غربی بود که تغییری مهم و آگاهانه در مفهوم سنتیِ واقعیت ایجاد کرد. او قاطعانه و به طرزی اصولی، گرد و غبار کهنِ انباشته شده بر مفاهیمی را که انسان غربی از واقعیت ساخته بود، زدود.

سمیه رمضان ماهی – بخش هنری تبیان
گوستاو کوربه

گوستاو کوربه١، نقاش فرانسوی (1819-1877) رهبری جنبش رئالیسم فرانسه را بر عهده داشت و یکی از پرنفوذترین شخصیت های دنیای هنر در قرن نوزدهم بود.

وی در خانواده ای روستایی در اُرنان فرانسه زاده شد. هنرآموزی را در بزانسُن و پاریس به اتمام رساند ولی اعتقادی به تعلیم هنر نداشت. در سال 1841م به پاریس رفت و در موزه لوور به بررسی و رونگاری آثار استادان پیشین خصوصا ولاسکوئز و رامبراند پرداخت.

با بالارفتن تجربیاتش در هنر نقاشی آثارش را برای نمایش به "سالن رسمی پاریس" فرستاد که نهایتا چندین بار مردود شد. اما هیچ گاه ناامید نشد و در سال 1855م نمایشگاهی مستقل از آثارش برپا کرد. این کار بدعتی در هنر محسوب می شد. بعدها امپرسیونیست ها این اقدام بی سابقه کوربه را سرمشق خود قرار دادند.

گوستاو کوربه

تلاشهای وی بالاخره به ثمر نشست؛ در سال 1871م به سرپرستی امور هنری و اداره موزه ها منسوب شد و دستور واژگون کردن ستون "واندُم"٢ را داد. البته چنین کارهای جسورانه ای بی پاسخ نماند و وی تاوان سنگینی برای کارهایش پرداخت؛ ابتدا به زندان افتاد و سرانجام به سوئیس تبعید شد و در همان جا دیده از جهان فروبست.

آنچه نام کوربه را در تاریخ هنر برای همیشه جاودان کرد این بود که وی آرمان های نئوکلاسی سیسم و رمانتیسم را مردود شمرد و فکر رئالیسم را پیش نهاد. او معتقد بود که هنرمند باید فقط چیزهای مرئی و ملموس را نقاشی کند.

سخن اصلی کوربه این بود:

" نقاشی یک هنر اساسا غیرانتزاعی است و می تواند فقط بازنمایی٣ چیزهای واقعی و موجود را شامل شود... موضوع هایی انتزاعی و غیرمرئی و غیرموجود به قلمرو نقاشی تعلق ندارند."٤

گوستاو کوربه

با کوربه اثباتگرایی فلسفی بر دیدگاه نقاش اثر می گذارد: فقط آنچه که محققا وجود دارد و به طور کلی عینی و قابل مشاهده است، می تواند در نقاشی به وصف درآید.

واقعگرایی کوربه پاسخی در حد افراط به سوالی که مشغله ذهنیِ سده نوزدهم شده بود، می داد. این پاسخی بود که از تلقی کلا خوشبینانه نسبت به زندگی برمی خاست؛ تلقی ای که هنرمند را وامی داشت تا به توانایی مشاهده گری آدمی اعتماد کند و به قیاس هنر با علم بپردازد. او در آثارش این موضع گیری را تبیین کرد و با این کار برای نسل های بعدی نقطه آغازی جدید به وجود آورد.

کوربه با انتخاب موضوع هایی چون زندگی و کار تهیدستان راه را برای نقاشان دیگری که حتی دیدگاه های متفاوت داشتند، گشود. او در مقام یک هنرمند و نیز به عنوان یک انسانِ مردمی شخصیتی جسور و ستیزه گر داشت. استقلال رفتار و مقابله اش با سنتگرایی و آموزش  آکادمیک بر هنرمندان فرانسوی اثری عمیق گذاشت. کوربه پیش از آنکه به شیوه واقعگرایانه اش دست یابد، دورانی را در نوسان بین نقاشی سده شانزدهم تا سده نوزدهم گذراند. سپس گامی تازه را از سال 1849 آغاز کرد.

گوستاو کوربه

شاید پرسر و صداترین اثر او در طی آن سال ها پرده بزرگ اندازه ای تحت عنوان "تدفین در اورنان" بود که در سال 1850م در سالن به نمایش در آمد. این پرده با بیش از سی پیکر به اندازه طبیعی، یکی از مهم ترین آثار واقعگرایانه او به شمار می آید. منتقدان محافظه کار مدعی بودند که او در این نقاشی روحانیان را نفس پرست و روستائیان را وحشی صفت مجسم کرده است. در واقع کوربه مراسم تدفین در یک روستای فرانسوی را بدون آرمانگرایی نشان داده بود و به توصیف اشخاص واقعی پرداخته بود.

پس از آن بسیاری از آثار کوربه مشتمل بر منظره ها، طبیعت بیجان ها، و نقاشی از صحنه های روزمره زندگی مورد انتقاد شدید سنتگرایان قرار گرفت.

کوربه با انتخاب موضوع هایی چون زندگی و کار تهیدستان راه را برای نقاشان دیگری که حتی دیدگاه های متفاوت داشتند، گشود. او در مقام یک هنرمند و نیز به عنوان یک انسانِ مردمی شخصیتی جسور و ستیزه گر داشت.

واکنش خشمگینانه و پرغرور کوربه در برابر حملات مخالفان، او را چون یک هنرمند سرسخت معرفی کرد که زبانزد شد. مبارزه او هنگامی به اوج رسید که پرده "کارگاه نقاش" را در سال 1855م آفرید و همزمان با نمایش آن همراه با دیگر نقاشی هایش، "مانیفست رئالیسم" را نیز انتشار داد.

اشخاص و اشیایی که در این پرده نمایش داده شده اند موضوع کار کوربه طی هفت سال فعالیت هنری اش بودند. او چهره های آدمهای مشخص را در دو سمت این پرده نشان داده که بی شک قصد بازنمایی "تیپ" ها را داشته است. در میانه خود او چشم اندازی را نقاشی می کند و زنی برهنه و پسربچه ای دهاتی ناظر بر کارش هستند. در واقع پرده کارگاه نقاش یک اثر تمثیلی است و به رغم تفسیرهای بیشمار هنوز معنای بعضی عناصر کنایی آن مبهم مانده است. به سبب همین ابهام ، برخی از هواداران رئالیسم کار او را به انتقاد کشیده اند.

گوستاو کوربه

کوربه در طی چند سال تلاش و ستیز، سرانجام به پیروزی رسید و تا حدی نیز از حمایت کارگزاران هنر رسمی برخوردار شد. در سال های 1860 که به عنوان رهبر جنبش جدید حتی در نقاط دیگر اروپا به رسمیت شناخته شده بود، روشی محتاطانه در پیش گرفت و هنرمندان پرشور جوان را از خود مایوس کرد.٥

کوربه بر پایه دستاوردهای فکری عصر خود، آثاری جسورانه آفرید که در آنها شناختی تازه از مفهوم واقعیت مطرح شد. با این حال در همان زمانی که کوربه تفسیر اثباتگرایش را از واقعیت ارائه می کرد راه برای تبیین جدید واقعیت – در جهتی کاملا مخالف- گشوده می شد؛ بودلر با مطرح کردن واقعیتی فرای واقعیت عینی، بذرهای نگرشی را کاشت که در سورئالیسم به بار نشست.

پی نوشت:
١- Gustave Courbet
٢- نماد شکوهمندی امپراتوری ناپلئون اول
٣- representation
٤- در جستجوی زبان نو، روئین پاکباز
٥- دایره المعارف هنر، روئین پاکباز