تبیان، دستیار زندگی
سید رضا میرکریمی برای انتخاب نقش اصلی فیلم آخرش یعنی «دختر» زیاد گشت و گذار کرد و در نهایت به فرزند سیروس الوند کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون رسید. ماهور الوند در اولین فیلم بلند سینمایی اش موفق عمل کرد و بخوبی توانست نقش ستاره که دختری جنوبی است را ب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاه ماهور الوند به سینما

گفت و گو با ماهور الوند به بهانه توزیع نسخه خانگی فیلم «دختر»

سید رضا میرکریمی برای انتخاب نقش اصلی فیلم آخرش یعنی «دختر» زیاد گشت و گذار کرد و در نهایت به فرزند سیروس الوند کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون رسید. ماهور الوند در اولین فیلم بلند سینمایی اش موفق عمل کرد و بخوبی توانست نقش ستاره که دختری جنوبی است را بازی کند. توزیع نسخه خانگی «دختر» بهانه ای شد تا با این بازیگر درباره نقش ستاره گفت و گو کنیم و بپرسیم چرا با فیلمی از پدر وارد سینما نشده است.

مصاحبه: احمد رنجبر - بخش سینما و تلویزیون تبیان
ماهور الوند

ستاره دختری جنوبی است كه پایگاه اجتماعی او با آن چه در زندگی شخصی تجربه كرده ای تفاوت صد و هشتاد درجه ای دارد. پدر ستاره یك كارگر در آبادان است اما پدر شما فیلمساز است كه جزو قشر پیشرو جامعه دسته بندی می شود و ... . برگ برنده ای كه باعث شده نقش ستاره را موفق بدانیم همین عدم قرابت میان ماهور الوند و ستاره است. موافقید گفت و گو را را از همین جا شروع كنیم؟
شما به موقعیت اجتماعی و شغل پدر اشاره كردید در حالی كه تفاوت های كلی تری هست؛ به هر حال ستاره جنوبی است در حالی كه من پیش از این حتی یك بار هم به جنوب نرفته بودم. اصلا نمی دانستم حال و هوای شهرهای جنوبی چیست ؛ از این تفاوت بگیرید تا چیزهای دیگر مثل فضای خانواده و شرایطی كه بین اعضا حاكم است و ... .

برای پیدا كردن ستاره چه كردید؟
اولین كسی كه به من كمك كرد تا شخصیت ستاره را پیدا كنم آقای مهران كاشانی نویسنده فیلم بودند كه در جلسات مختلف درباره نقش صحبت می كردیم . چون خودشان جنوبی هستند برای من خاطراتی از دوران كودكی ، حال و هوای شهرهای جنوبی ، تفریحاتی كه مردم دارند و ... تعریف می كردند.از آن طرف چون تفاوت بین خودم و نقش زیاد بود خیلی تلاش كردم نمونه های مشابه پیدا كنم ؛ سعی كردم فیلم ببینم، كتاب بخوانم با آدم هایی كه فكر می كردم به ستاره نزدیك هستند معاشرت و گفت و گو داشته باشم .

توی این گشت و گذار برای پیدا كردن ستاره، این شخصیت برای تان غیر ملموس نبود؟
واقعا نمونه هایی از نزدیك دیدم كه دغدغه هایی از جنس مشكلات ستاره و پدرشان را دارند.

به مهران كاشانی اشاره كردید ؛ نقش كارگردان برای رسیدن به «ستاره» چه بود؟

هر كسی وارد سینما می شود مسیر سختی پیش رو دارد ؛ فقط می توانم امیدوارم باشم جزو آدم هایی باشم كه به قول شما خوب شروع كرده اند و در ادامه هم موفق هستند

این كه گفتم شروع تمرین ها بود؛ اما كمك آقای میركریمی قابل انكار نیست و در مرحله پیش تولید و فلیمبرداری از كمك ایشان برای بازی و درك كردن بیشتر نقش خیلی كمك گرفتم. برای در آوردن اكت ها و حس ها آقای میركریمی خیلی به من كمك كردند.
*بازی در نقش ستاره در عین ساده بودن سخت است. اول این كه پایگاه اجتماعی او از شما دور است ؛ دوم این كه می خواهد عصیانی را به مخاطب بقبولاند در حالی كه نه با پدرش بی ادبانه رفتار كرده باشد و نه طوری رفتار كند كه گویی واقعا محكوم به پذیرش شرایط است. این تداوم حس احتمالا سخت ترین كار شما بوده.
راستش را بخواهید این از همان دست كمك هایی است كه آقای میركریمی به من داشتند. اگر فكر می كنید این مرز بدرستی درآمده من به تنهایی در خلق آن نقش نداشته ام و مدیون آقای كاشانی و آقای میركریمی هستم. من ستاره را قبل از فیلمبرداری پیدا كرده بودم و با آن زندگی می كردم . این حس خیلی به من كمك كرد.

پیشنهادی هم به كارگردان داشتید كه ستاره یك جاهایی باید داد بزند و از این همه سكوت خارج شود؟
اتفاقا این مساله خیلی پیش می آمد و می گفتم اگر خودم باشم فلان كار را می كنم یا این طوری گریه نمی كنم و ... آقای میركریمی به حرفم گوش می دادند اما قانعم می كردند كه چه پروسه ای طی می شود كه مثلا ستاره به گریه می رسد و ...

ماهور الوند

سردی چهره ستاره چه قدر ذاتی خودتان است؟
راستش این سردی خیلی در شخصیت من نیست ؛ شیطنت سركوب شده در من وجود ندارد. من بر عكس ستاره اصلا آرام نیستم.

پس سردی ستاره را رضا میركریمی چطور توی چهره شما پیدا كرده بود؟

این كه آقای میركریمی چه چیزی در من دیده بر اساس تست هایی بوده كه داشتم و خدا را شكر توانسته بودم رضایت ایشان را جلب كنم.

شما با نقش اصلی فیلم یك كارگردان مطرح به سینما معرفی می شوید. سریع ذهن پی گیران سینما به كسانی می رسد كه گام بلندی برداشتند اما معدودی در ادامه موفق بودند. مواجه تان با این تجربه چیست؟ برای آینده حرفه ای تان استرس می گیرید یا همه چیز را به شرایط می سپارید؟
نمی توانم بگویم شرایطم با نقش ستاره سخت تر می شود ؛ شرایط متفاوت می شود. هر كسی وارد سینما می شود مسیر سختی پیش رو دارد ؛ فقط می توانم امیدوارم باشم جزو آدم هایی باشم كه به قول شما خوب شروع كرده اند و در ادامه هم موفق هستند.

فاكتورهایی از موفقیت، خارج از اراده است اما برخی به خود آدم بستگی دارد. این كه موقع انتخاب نقش حواس بازیگر جمع باشد، این كه بدن ورزیده و بیان سلیس و دانش روز را فراموش نكند و ... . برنامه مدونی برای به روز بودن دارید؟
بله، مباحث تكنیكی برایم مهم هستند و آن را پی گیری می كنم. نمی دانم مطلع هستید یا نه ؛ رشته تحصیلی من در دانشگاه تئاتر است و اصلا درس این كار را می خوانم و نكات تكنیكی جزو دروس من است. درباره انتخاب هم فعلا می خواهم تجربه كنم ؛ با هر كارگردانی توی هر ژانر تا راه خودم را پیدا كنم.

تكیه به نام سیروس الوند برای ادامه مسیر چقدر به شما قوت قلب می دهد؟
پدر كه همیشه برای من قوت قلب بوده اند.

از لحاظ حرفه ای عرض می كنم.
قطعا برای ادامه كار خیلی از ایشان مشورت و كمك خواهم گرفت ، همانطور كه تا الان گرفته ام. واقعا افتخار می كنم دختر سیروس الوند هستم و این از خوش شانسی من است كه می توانم از نظر حرفه ای به ایشان تكیه كنم.

غیر از رشته دانشگاهی كه می تواند شما را در سینما مسلح تر كند ، نمی توان از بك گراند خانوادگی گذشت. مدام با نور و صدا و تصویر سر و كار داشته اید و احتمالا مفهوم سینما در شما ته نشین شده. اصلا سر صحنه فیلم های پدر می رفتید؟

واقعا خیلی خیلی جلوی دوربین راحت بودم و فكر می كنم به خاطر فضای مثبتی بود كه در فضای پشت صحنه وجود داشت و آن حس اعتماد به نفسی كه از تك تك عوامل می گرفتم باعث می شد جلوی دوربین احساس راحتی كنم

بله ؛ همیشه پی گیر بودم و سر صحنه می رفتم و واقعا دوست داشتم. از همان كودكی فضای فیلمبرداری برایم دلچسب بود و در فیلم «دختر» خیلی به من كمك كرد تا در شرایط متفاوتی كه پیش می آمد خودم را وفق بدهم.

صحبت با لهجه آبادانی در فیلم «دختر» یك امتیاز افزوده است برای شما. مشاور داشتید یا مهران كاشانی با شما كار می كرد؟
آقای كاشانی به من كمك كردند ولی به طور مشخص دستیار آقای میركریمی، رضا مسعودی با من كار می كردند و این لهجه حاصل تلاش های ایشان است.

جلوی دوربین راحت بودید؟ برداشت ها زیاد می شد ؟ مثلا 10 تا 20 تا؟

(با خنده) سوال عجیبی پرسیدید. من واقعا خیلی خیلی جلوی دوربین راحت بودم و فكر می كنم به خاطر فضای مثبتی بود كه در فضای پشت صحنه وجود داشت و آن حس اعتماد به نفسی كه از تك تك عوامل می گرفتم باعث می شد جلوی دوربین احساس راحتی كنم. مسلما برداشت ها زیاد و كم می شد ولی همه اش به خاطر بازیگر نبود ؛ گاهی دوربین ایراد داشت ،گاهی نور و مشكلات فنی و جانبی.

یعنی رضا میركریمی نمی گفت: « ای بابا ، دیگه هم توی رودربایستی با آقای الوند گیر كردیم و نمی شه كاریش كرد.... .»
آقای میركریمی هیچ وقت كه در رودبایستی با پدرم گیر نكردند؛ مسلما جاهایی بود كه متوجه منظور كلی آقای میركریمی نمی شدم یا اختلاف نظرهایی داشتیم و چند تا برداشت می رفتیم ولی این طور نبود كه بگویند: «ای وای ، چه اشتباهی كردم ماهور رو انتخاب كردم (خنده)».

چرا پیش از این كه در فیلم رضا میركریمی بازی كنید از رانت تان استفاده نكردید و در فیلمی از پدر بازی نداشتید؟ بابا قبول تان نداشت؟!
(خنده) بابا كه قبولم داشت ولی دو دلیل عمده است كه باعث شد كارم را با فیلم پدر شروع نكنم؛ یكی این كه من اساسا دلم نمی خواست بازیگری را با سینما شروع كنم. برای همین رشته تئاتر را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب كردم چون به تئاتر علاقه زیادی دارم و دوست داشتم بعد از این كه تجربه كافی در این حوزه بدست آوردم وارد دنیای سینما شوم. سال اول و دوم دانشگاه همه اش تجربه است و بعد از آن موقعیت فیلم «دختر» پیش آمد و من با آقای میركریمی شروع كردم. مساله دوم این كه علاقه شخصی من و پدرم این نبود كه با فیلم پدر وارد سینما شوم كه بعدا بگویند چون دختر سیروس الوند است با پارتی آمده و ... . یك چیزهایی را نمی شود از ریشه قطع كرد اما فكر كردم اگر توانایی ام را در فیلم كارگردانی دیگر اثبات كنم و مردم من را بپذیرم می توان این حواشی و حساسیت ها را كاهش داد.