تبیان، دستیار زندگی
تکراری است اما تلخ.کدام چهره هنرمند و ورزشی و سیاسی اجتماعی را می شناسید که صفحه ای با دنبال کنندگان پرشمار داشته باشد و حتی برای یک بار، طعم تلخ کامنت های سراسر فحش را نچشیده باشد؟! حالا هر کس به طریقی و شکلی و میزانی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فحاشان اینستاگرامی رودخانه ای که طغیان می کند!!

تکراری است اما تلخ.کدام چهره هنرمند و ورزشی و سیاسی اجتماعی را می شناسید که صفحه ای با دنبال کنندگان پرشمار داشته باشد و حتی برای یک بار، طعم تلخ کامنت های سراسر فحش را نچشیده باشد؟! حالا هر کس به طریقی و شکلی و میزانی.

فرآوری: فاطمه ناظم زاده- بخش اجتماعی تبیان

فحاشان اینستاگرامی رودخانه ای که طغیان می کند!!

نمی دانم متاسفانه یا خوشبختانه من مشهور نیستم، سلبریتی نیستم و دنبال کنندگان صفحه خصوصی ام، جمعی رفیق ادیب و هنرمند و رسانه ای هستند و حتی هنوز این عدد از 350 هم فراتر نرفته است، اما چندی قبل، بعد از یک بازی فوتبال ، برای نخستین بار، صابون حمله فحاشان به تنم خورد.
- عده ای که صفحه اینستاگرام من را مهربانانه نواختند؛چه نواختنی!صفحه ای که تا پیش از این نهایتا ده تا کامنت از دوست و رفیق نزدیک دیده بود،ظرف یکی، دو ساعت بالای 450 کامنت به خودش دید که باید عرض کنم با 35 سال سن، نمی دانستم این همه فحش کشدار و آبدار جدید ابداع شده است.
غیر از مواردی که منطقا به جوابی برایش نرسیدم، در عوض به جوابی منطقی برای این فحاشی ها رسیدم. ابتدا مروری بر مواردی که بی جواب مانده است:
هنوز نفهمیده ام کسی که می خواهد به من فحش دهد، چه اصراری دارد فالو کند و فحش خود به "من" را جلوی چشم "همه" بگذارد؟! خب دایرکت که هست؛ بدون فالو کردن هم فحش ایشان مستقیم به من می رسد.
هنوز نفهمیده ام برای اعتراض و مخالفت و حتی تنفر، چه نیازی به استفاده از واژگان رکیک هست؟!
هنوز نفهمیده ام اعتراض و مخالفت و تنفر و حتی فحاشی رکیک،چه نیازی دارد از فرد مورد نظر فحاشان به دایره بازتر خانواده و فک و فامیل طرف برسد؟!
و "هنوز نفهمیده ام"های بسیار دیگر که "هرگز" نخواهم فهمید. این سوال ها را پیشتر از من و خیلی بزرگتر از من هم پرسیده اند، جوابی پیدا نکرده اند و پیدا هم نخواهد شد.
و اما منطقی ترین جوابی (البته جواب هایی) که برای بی منطق ترین نوع اعتراض (فحاشی رکیک) به ذهن ها می رسد:
در همین سال ها بسیار شنیده ایم که از رییس جمهور تا جزءترین مقام شهری، در حال استفاده از تعابیر و کلمات و رفتارهای بیرون از قاعده احترام در امور و شئون مختلف هستند.
نایب رئیس مجلس ضرب المثل "خدا فلان حیوان را شناخت و به او شاخ نداد" را در نامه ای عمومی به

در همین سال ها بسیار شنیده ایم که از رییس جمهور تا جزءترین مقام شهری، در حال استفاده از تعابیر و کلمات و رفتارهای بیرون از قاعده احترام در امور و شئون مختلف هستند.

رئیس شورای تبلیغات اسلامی استان گلستان به کار می برد.
همان رئیس شورای تبلیغات اسلامی، نایب رئیس مجلس را "نجس" خطاب می کند.
پسر حضرت شان، ترمز می برد و به نایب رئیس مجلس جواب می دهد؛یک نامه مثبت چهارده سال!
وزیر بهداشت مملکت به ائمه جمعه متلک می اندازد و ائمه جمعه در خطبه های نمازی که قرار است وحدت آفرین باشد،جواب متلک می دهند و به رئیس جمهور کشور می گویند خائن!
نماینده مجلس مملکت در صحن علنی به وزیر خارجه معتمد و متدین و شجاع و باغیرت نظام، فحش می دهد.
مداح پیشکسوت و مشهور مملکت پشت میکروفن به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و یار امام و منصوب رهبری فحش می دهد و تازه وقتی بخاطر این رویه مورد پرسش قرار می گیرد، روی آنتن رسانه ملی می گوید: امام حسین هم فحش می داد! یاللعجب!!
مامور شهرداری در ارومیه به دستفروش فحش می دهد.
مامور شهرداری در فومن به دستفروش فحش که می دهد هیچ، توی گوش او هم سیلی میزند.
ماموران شهرداری تهران با چماق به جان صاحب کارواش می افتند حتما بدون فحش!
معلم سر کلاس به دانش آموز فحش می دهد و کتک هم می زند.
در ورزش خصوصا فوتبال مدام بازیکن و مربی و دلال و داور و هوادار و مدیر و... در حال فحش شنیدن یا فحش دادن هستند.تازه ورزش قرار بوده سلامتی بیاورد و مرام پهلوانی و ادب،قرائت غالب آن باشد.
تا صبح می شود از این موارد بر شمرد و به انتها نرسید.
غیر از اینها، ما شهروندان بیست و چهار ساعته درحال فحش دادن به هم هستیم. فقط حواسمان نیست که فحش، فقط به کار بردن کلمه ای خارج از قاعده معمول و محترمانه نیست. گاهی یک نگاه است، گاهی یک بوق است، گاهی یک نیشخند است و گاهی حتی نهفته در دل یک سکوت.

زندگی مجازی ایرانیان چرا اینگونه است؟

زندگی از نوع مجازی اش در ایران هر روز ابعاد اجتماعی تازه تری پیدا می کند. با وجود فرصت هایی که شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید برای جامعه ایران به همراه آورده اند، از سوی دیگر بازنمایی بخشی از بدفرهنگی ها در همین فضای مجازی، شکلی از آسیب های نوپدید اجتماعی را به نمایش گذاشته است. جامعه شناسان می گویند که آنچه در فضای مجازی می گذرد و ازجمله رفتارهای خشن کلامی که در سال های اخیر و در مقاطع زمانی مختلف تکرار شده بازنمایی بخشی از آشفتگی و بی نظمی های جامعه است. جامعه ای که از سویی شاید حساسیتش را به کاربرد الفاظ رکیک و بددهنی از دست داده و از سوی دیگر در فضای مجازی احساس امنیت بیشتری می  َکند که با استفاده از نام و نشان جعلی عقده گشایی کند و خشونت، کینه و نفرت را به اشتراک بگذارد.
دکتر سعید معیدفر، جامعه شناس در این باره به می گوید: «کسانی که در این حمله های مجازی شرکت دارند نسبت به جمعیت چندده میلیونی کاربران ایرانی در فضای مجازی، تعداد محدودی هستند و به هرحال از تعداد بالای کاربران فضای مجازی، عده ای ممکن است به این سمت و سو کشیده شوند اما نمی توان رفتار آنها را به پای ملت ایران نوشت.»(1)
به گفته معید فر، این رفتارهای اجتماعی و فحاشی ها در فضای مجازی مسأله ای است که عوامل متعددی دارد: «این مسأله ریشه در عرصه ها و عوامل مختلفی دارد. به همین دلیل است که نمی دانیم از کجا شروع کنیم. زمانی است که جامعه وضع باثباتی دارد و یک یا چند جا مشکل دارد و می توان به صورت مشخص آن را شناسایی کرد اما الان در ایران همه جا دچار مشکل شده است و در چنین شرایطی سرنخ از دستتان می  َرود و نمی دانید در آسیب شناسی مسائل به کجا باید مراجعه کنید.»
به گفته وی، یکی از مشکلات ایران در دهه های اخیر این است که جامعه تقریبا نظم و نسق خود را از

«این مسأله ریشه در عرصه ها و عوامل مختلفی دارد. به همین دلیل است که نمی دانیم از کجا شروع کنیم. زمانی است که جامعه وضع باثباتی دارد و یک یا چند جا مشکل دارد و می توان به صورت مشخص آن را شناسایی کرد اما الان در ایران همه جا دچار مشکل شده است و در چنین شرایطی سرنخ از دستتان می  َرود و نمی دانید در آسیب شناسی مسائل به کجا باید مراجعه کنید.»

دست داده و دچار بی نظمی شده است و این بی نظمی در سطوح مختلف دیده می شود: «گروه سیاسی و جناحی عمدتا به دنبال این هستند که بهانه ای پیدا کنند تا با استناد به آن وارد مناقشه و دعوا شوند. در سطح دیگر جامعه هم همین طور است. در جامعه منظم و باثبات که افراد جایگاه های خودشان را دارند و اهداف توسعه ای اش مشخص است، آدم ها کمتر به رفتارهای پرخاشگرانه تمایل دارند اما در ایران در بیشتر حوزه ها این ازهم گسیختگی مشاهده می َشود؛ در حوزه های اقتصاد و فرهنگ هم همین طور است.»
این جامعه شناس، بیکاری و بی آیندگی به ویژه برای جوانان را از دیگر عواملی می داند که موجب شده انرژی آنها به صورت انرژی مخرب به کار بیفتد: «بیکاری مسأله اصلی جوانان است. انرژی جوانان مثل رودخانه خروشانی است که مسیرش بسته شده و نمی تواند به زمین هایی که به آن نیازمند هستند برسد و در نتیجه جایی که نباید سر باز می َکند و همه چیز را با خودش می برد. انرژی جوانان در جامعه به خوبی مدیریت و از آن بهره برداری نمی شود و نتیجه همین می شود که این نیروهای سرشار جایی مشکل تولید می کنند چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی.»
باید فکری کرد به حال این آشفتگی فرهنگی که دچارش شده ایم!!!


منبع: خبر آنلاین، ایسنا