تبیان، دستیار زندگی
چرخ ماشین اگر با زمین همراه نبوده و ارتباط نداشته باشد هر چند که هزاران بار هم بچرخد هرگز به پیش نخواهد رفت، زبان نیز درست مثل چرخ ماشین است و دل چیزی شبیه زمین، پس زبان نیز اگر با دل همراه نبوده و یکی نباشد هرگز آدمی را پیش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من فدای آنکه دل با زبانش یکیست!

چرخ ماشین اگر با زمین همراه نبوده و ارتباط نداشته باشد هر چند که هزاران بار هم بچرخد هرگز به پیش نخواهد رفت، زبان نیز درست مثل چرخ ماشین است و دل چیزی شبیه زمین، پس زبان نیز اگر با دل همراه نبوده و یکی نباشد هرگز آدمی را پیش نمی برد.

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
ایمان

فرزند صالحی به نام "عمل"

بر اساس آیه شریفه "وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُوْمِنِینَ(البقرة/8) گروهی از مردم کسانی هستند که می گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده ایم.» در حالی که ایمان ندارند." پاره ای از مردم که در نگاه قرآن کریم به منافقین یاد می شوند هرگز زبانشان با دل شان یکی نبوده و با زبان سخنی می گویند که در دل به آن سخن پای بند نیستند، یعنی به زبان می گویند ما به خدا و روز قیامت [در خصوص اینکه چرا به قیامت «روز» می گویند یکی از وجوهش آن است که عرب ها به حوادث سنگین واژه یوم اطلاق می کنند پس «یوم الاخر» یعنی حادثه سنگین آخرت.] ایمان و باور داریم حال آنکه در دل چنین نبوده و هیچ گونه باور و اعتقادی ندارند و طبیعی است کسی که زبان و دلش با هم یکی نباشد اهل عمل و اقدام نیز نخواهد بود؛ چرا که زبان و دل در صورتی که با یکدیگر زوج و جفت شوند فرزند صالحی به نام عمل پدید می آید.

ماجرای زبان و دل هم از همین قرار است. انسان باید بکوشد در جوانی زبان و دلش یکی شود و گرنه در پیری یا ممکن نیست یا به دنبال آن عمل و اقدامی صورت نمی پذیرد.

در آیات دیگر می خوانیم آن جا که در بیان تفاوت میان ایمان و اسلام بیان شده است می فرماید: «قالت الاعراب آمنا، قل لم تومنوا و لکن قولوا أسلمنا ولمایدخل الایمان فی قلوبکم.» [حجرات/14]، بادیه  نشینان گفتند: «ایمان آوردیم» بگو: «ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: «اسلام آوردیم.» و هنوز در دل های شما ایمان داخل نشده است. در این آیه صراحتاً به فرق میان ایمان و اسلام اشاره شده است.
بادیه نشینان اسلام آورده بودند و به ظاهر شهادتین را بر زبان جاری ساخته بودند، اما ایمان هنوز داخل در قلوب ایشان نگردیده بود. علامه طباطبایی- قدس سره- در تفسیر آیه می نویسد: «خداوند در آیه ایمان را از آنان نفی کرده است و واضح گردانیده که ایمان هنوز داخل در قلوب ایشان، نشده است؛ ایمان قائم هم به زبان و هم به قلب است. (علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص 332)

یکی شدن دل و زبان در جوانی

از یاد نبریم بهترین فصل ازدواج روزگار جوانی است، وگرنه در پیری ازدواج سر نمی گیرد، اگر هم اتفاق بیافتد بسیار نادر است، ندیده ای که گاه تلویزیون ازدواج پیرمرد هشتاد ساله را با پیرزن هفتاد ساله گزارش می کند، و این خود نشان می دهد که چنین اتفاقی کم و نادر است.
و تازه چنین ازدواجی اگر هم سر بگیرد فرزندی به دنبال ندارد، و اگر هم داشته باشد بسیار کمیاب و نادر است، و به همین سبب خداوند از فرزنددار شدن زکریا در پیری سخن می گوید.
حال ماجرای زبان و دل هم از همین قرار است. انسان باید بکوشد در جوانی زبان و دلش یکی شود و گرنه در پیری یا ممکن نیست یا به دنبال آن عمل و اقدامی صورت نمی پذیرد.

بادیه نشینان اسلام آورده بودند و به ظاهر شهادتین را بر زبان جاری ساخته بودند، اما ایمان هنوز داخل در قلوب ایشان نگردیده بود. علامه طباطبایی- قدس سره- در تفسیر آیه می نویسد: «خداوند در آیه ایمان را از آنان نفی کرده است و واضح گردانیده که ایمان هنوز داخل در قلوب ایشان، نشده است؛ ایمان قائم هم به زبان و هم به قلب است. (علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص 332)

کلام را با داستانی به پایان می بریم:
حضرت لقمان که معاصر حضرت داوود بود، در ابتدای کارش بنده یکی از ممالیک بنی اسرائیل بود.
روزی مالکش آن جناب رابه ذبح گوسفندی امر فرمود و گفت: بهترین اعضایش را برایم بیاور.
لقمان گوسفندی کشت و دل و زبانش را به نزد خواجه و مالک خود آورد.
پس از چند روز دیگر خواجه اش گفت: گوسفندی ذبح کن و بدترین اجزایش را بیاور.
لقمان گوسفندی کشت و باز زبان و دل آن را برای خواجه آورد.
خواجه گفت: به حسب ظاهر این دو نقیض یکدیگرند!!
لقمان فرمود: اگر دل و زبان با یکدیگر موافقت کنند بهترین اعضا هستند و اگر مخالفت کنند بدترین اجزا هستند.
خواجه را این سخن پسندیده افتاد و او را از بندگی آزاد کرد.


منابع:
باران حکت؛ حجت الاسلام رنجبر
سایت همشهری آنلاین