تبیان، دستیار زندگی
روز دهم آذر 1348 تیمور بختیار اولین رئیس فراری ساواك که در عراق و در پناه رژیم بعث به سر می برد، توانست جزء همراهان استاندار كربلا وارد منزل امام خمینی شود. ولی امام كلمه ای با او سخن نگفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تلاش واهی تیمور بختیار برای نزدیک شدن به امام خمینی

روز دهم آذر 1348 تیمور بختیار اولین رئیس فراری ساواك که در عراق و در پناه رژیم بعث به سر می برد، توانست جزء همراهان استاندار كربلا وارد منزل امام خمینی شود. ولی امام كلمه ای با او سخن نگفت.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

تلاش واهی تیمور بختیار برای نزدیک شدن به امام خمینی

دیداری بدون اطلاع قبلی

تیمور بختیار که در آن زمان سرگرم مبارزه با شاه بود با حمایت مقامات بعثی کوشش فراوانی به عمل آورد تا خود را به امام که محور اصلی مبارزه با رژیم شاه بود نزدیک کند و از طریق تظاهر به جلب حمایت ایشان بتواند زمینه ای برای اهداف خویش در ایران فراهم سازد. ولی امام با آگاهی کاملی که نسبت به طینت پلید بختیار داشتند به هیچ وجه او را به منزل خود راه نمی دادند. امام حتی یک بار فرموده بودند: « اگر بنا باشد روزی (تیمور) بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد، وظیفه همه مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری نمایند...»

تیمور بختیار فقط یک بار و آن هم بدون اطلاع قبلی و بدون معرفی خود با نقشه بعثی ها توانسته بود در تاریخ 10 آذر 1348 به عنوان عضوی از تیم همراهان استاندار کربلا وارد منزل امام شود. ولی امام طی این دیدار نه کلمه ای با بختیار سخن گفتند و نه به سوالات وی جواب دادند.

پس از این ماجرا هم امام به یکی از اعضای دفتر خود فرمودند: «برای آنکه دیگر چنین سوء استفاده ای به عمل نیاید در نظر دارم هر وقت استاندار کربلا تقاضای ملاقات کرد ، موافقت خود را مشروط بر این کنم که افراد غیر عراقی به همراه او نباشند.»
روز 21 خرداد 1348 نیز که حاج آقا مصطفی خمینی توسط رئیس سازمان امنیت و فرماندار نجف به بغداد برده شد تا با احمد حسن البکر ملاقات کند، در آنجا تیمور بختیار را در کنار رئیس جمهور وقت عراق مشاهده کرد. ولی طی این ملاقات هرچه حسن البکر خواست به فرزند امام بقیولاند که با رژیم عراق و تیمور بختیار در مبارزه علیه شاه همکاری کند، ایشان زیر بار نرفت.

تناقضات رفتاری در شخصیت تیمور بختیار

تیمور بختیار از جمله شخصیتهای مرموزی است كه در زندگی خود تناقضات رفتاری فراوانی دارد. او تا زمانی كه بر اریكه قدرت تكیه داشت از وحشیانه ترین جنایات ابایی نداشت.  هنگامی كه مورد سوءظن شاه قرار گرفت، از هیچ تلاشی برای مبارزه با شاه دریغ نكرد. اعدام چهره هایی چون عبدالحسین واحدی، مرد شماره 2 جمعیت فدائیان اسلام و تلاش بی حاصل برای ایجاد یك جبهه مشترك با امام خمینی(ره) در عراق برای مبارزه با شاه ، جزء فصول زندگی پر رمز و راز تیمور بختیار است.

تیمور بختیار در خانواده ای از خوانین بزرگ بختیار به دنیا آمد

تیمور بختیار در جریان جنگ اول جهانی، در 1293 ش. در یكی از ایلات بختیاری چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی بختیاری از خوانین بزرگ بختیاری بود. تیمور تحصیلات خود را تا سیكل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار برای ادامه تحصیل به بیروت رفت . وی سپس راهی فرانسه شد و در مدرسه نظامی «سن سیر» تحصیل كرد و دوسال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترك كرد و به ایران بازگشت . تیمور پس از مدتی برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ دوم جهانی وی به اصفهان منتقل شد و سپس در  1321 با درجه سروانی به تهران بازگشت و در 1325 ش. به فرماندهی یك «هنگ» رسید. وی در جریان جنگ دوم جهانی از جمله افرادی بود كه علیه تجزیه طلبی كمونیستها در آذربایجان مبارزه كرد، پس از این جنگ ها تیمور نشان و درجه سرهنگی گرفت و در 1329 رییس ستاد لشكر گارد شاهنشاهی شد .

تیمور بختیار در كودتای 28 مرداد 1332 در سركوب طرفداران مصدق نقش فعالی ایفا كرد و دو روز پس از كودتا به فرماندهی لشكر 2 زرهی رسید و روز پنجم دی ماه همان سال فرماندار نظامی تهران شد.

ارتشبد فردوست در این باره می نویسد:
«تیمور بلافاصله به دستور آمریكاییها فرمانداری نظامی تهران را ایجاد كرد و قدرت واقعی را به دست گرفت . او دیگر آن جوان زن و بچه دوست ایلیاتی نبود و مست قدرت شده بود. در مقام فرمانداری نظامی تهران بیدادها كرد و هركس را كه آمریكا و انگلیس و یا محمدرضا دستور می داد از دم تیغ می گذراند. توده ای ها را قلع و قمع كرد، فدائیان اسلام را به طرز فجیعی به جوخه اعدام سپرد، پادگان مركز 2 زرهی را به یك شكنجه گاه تمام و كمال تبدیل كرد و به جان زنان و دختران ایرانی خرس انداخت و حتی از اذیت وآزار پیرمرد محترمی چون آیت الله كاشانی نیز فروگذار نكرد» 
تیمور بختیار، در روز هفتم آذر 1334 عبدالحسین واحدی مرد شماره دو جمعیت فدائیان اسلام را كه در بازداشت به سر می برد، درپی مشاجره ای و به طور خودسرانه به ضرب 5 گلوله به شهادت رساند.
تیمور در اول مهر 1335 به درجه سرلشكری رسید، سوم مهر همان سال معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور شد و در 1338 به درجه سپهبدی ارتقاء یافت. وی در 24 اسفند 1339 با انتصاب سرلشكر پاكروان به ریاست ساواك، بركنار شد و در اول مهر سال بعد بازنشسته شد و در ششم بهمن همان سال ایران را ترك كرد.

نگرانی شاه از تیمور بختیار

گفته می شود، حس قدرت طلبی بختیار، ارتباط  های رو به گسترش وی باسران مجلس شورای ملی و سنا و رفت و آمدهای او با سفیران كشورهای خارجی، شاه را نگران كرده بود. بختیار پیش از این با استفاده از وجود ثریا همسر شاه نیز كه زنی از ایل بختیاری بود درتصمیمات محمدرضا اعمال نفوذ می كرد. او كه فردی قدرت طلب بود برای دستیابی به منصب نخست وزیری و یا ریاست ستاد ارتش شدیداً تلاش می كرد و در این تلاش حمایت بسیاری ازافسران بلندپایه ارتش و جمع بزرگی از نمایندگان مجلس را نیز كسب كرده بود. از این رو هنگامی كه علیرغم انتظاراتش علی امینی در اردیبهشت 1340 به نخست وزیری رسید، بنای ناسزاگویی و مخالفت با امینی را برگزید . شاه نیز به پشتگرمی حمایت امریكا از امینی، به یك باره زمینه اخراج تیمور را از كشور فراهم آورد تا خیال خود را از این كانون قدرت كه به تدریج برای او خطرناك می شد راحت سازد.
بختیار پس از خروج از ایران به رم رفت و از آنجا بنای مخالفت با رژیم شاه را گذاشت . این مخالفتها رفته رفته چنان شدت گرفت كه وقتی نهضت 15 خرداد 1342 به وقوع پیوست، تلقی اول شاه این بود كه در پشت این حركت تیمور بختیار قرار دارد! شاه درپی این تردیدها حتی دستور بركناری تعدادی از مدیران ادارات ساواك را نیز كه هوادار تیمور بختیار بودند صادر كرد. شاه حتی پس از مدتی، سرلشكر پاكروان    رئیس ساواك را نیز بركنار كرد و نعمت الله نصیری را جایگزین وی ساخت.

در سالهای نیمه اول دهه 40، تیمور بختیار تلاش فراوانی كرد تا بتواند ارتباطی با امام خمینی(ره) برقرار سازد، اما امام در هیچ مقطعی وی را نپذیرفت . از نظر امام ، بختیار چیزی بیشتر از یك مهره جنایتكار و مطرود رژیم پهلوی نبود.

تیمور بختیار، روز 15 اردیبهشت 1347  به اتهام حمل اسلحه غیرمجاز توسط مأمورین امنیتی لبنان در فرودگاه بیروت دستگیر شد. در پی این واقعه شاه تمام نیروی خود را به كار گرفت تا موافقت دولت لبنان را برای تحویل او به ایران جلب كند. دولت لبنان خواست ایران را نپذیرفت و در نتیجه روابط تهران و بیروت تیره شده و در 12 فروردین 1348 قطع گردید. تیمور بختیار نیز كه توسط دستگاه قضایی لبنان به 9 ماه زندان محكوم شده بود، با اعمال نفوذ عراق آزاد شد و در 27 اردیبهشت 1348  طی تشریفات خاصی وارد بغداد گردید و در قصر سابق نوری سعید سكنی داده شد. در آن دوره روابط بغداد و تهران سرد و گاهی خصمانه بود. در فاصله سالهای 9-1348 كه تیمور بختیار با همكاری بعثی ها بساطی برضد شاه در عراق به راه انداخته بود، علیرغم همه كوشش هایش نتوانست حتی یك جلسه با امام خمینی(ره) به گفتگو بنشیند. آخرین ترفند بختیار همانگونه که گفته شد این بود كه همراه با استاندار كربلا به صورت ناشناس و بدون اعلام قبلی درجلسه ملاقات عمومی امام حضور یافت . در آن جلسه نیز نه كسی او را به امام معرفی كرد و نه امام حتی یك كلمه با او سخن گفت . پس از رفتن او امام از روی قراینی دریافت كه وی بختیار بوده كه به همراه استاندار كربلا به حضور او راه یافته است. مرحله بعد كه استاندار كربلا از امام تقاضای ملاقات كرد، امام پاسخ داد به شرطی می توانید بیایید كه رجال غیرعراقی با شما همراه نباشد. 
بختیار در مدت اقامت یك ساله اش در عراق، تلاش گسترده ای برای متحد كردن ناراضیان و مخالفان رژیم شاه در داخل و خارج داشت. او با گروههای سیاسی از جمله سران جبهه ملی ، حزب توده ، سازمانهای مسلح زیرزمینی ، فئودالها و ملاك هایی كه با سیاستهای اصلاحات ارضی شاه مخالف بودند، بازنشستگان ناراضی ارتش و سایر مخالفین تماس برقرار كرد و آنان را با وعده بازگرداندن قدرت تطمیع نمود. البته رژیم عراق نیز هزینه های این تلاش ها را تأمین می كرد.
تیمور بختیار كه در دادگاه عالی شماره یك دادرسی ارتش غیاباً محاكمه و به اعدام محكوم شده بود سرانجام در 16 مرداد 1349 توسط یكی از دوستان مورد اعتماد خود كه از تطمیع شدگان ساواك بود، در یك شكارگاه در منطقه دیاله، نزدیك بغداد ترور شد.
ضارب براساس اسناد ساواك شخصی ارمنی به نام «الگن ماطاوسیان» با نام مستعار «فرهنگ» بود. وی 48 ساعت پس از ترور توسط مأموران عراقی دستگیر، شكنجه و نهایتاً اعدام شد.


منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی