تبیان، دستیار زندگی
ذکر واقعی خدا این است که در همه جا و در همه حال انسان به یاد خدا باشد و گرنه گفتن (سبحان الله) و (الحمدلله) با غفلت قلب از یاد خدا، ذکر به معنای واقعی نیست؛ زیرا ذکر به معنای یاد کردن یک امر قلبی است، نه یک کار لفظی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ذکر واقعی خدا احساس حضور است

ذکر واقعی خدا این است که در همه جا و در همه حال انسان به یاد خدا باشد وگرنه گفتن (سبحان الله) و (الحمدلله) با غفلت قلب از یاد خدا، ذکر به معنای واقعی نیست؛ زیرا ذکر به معنای یاد کردن یک امر قلبی است، نه یک کار لفظی.

فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
ذکر خدا

ممکن است بعضى حضور خداوند را در همه جا، مثلا با حضور نیروى جاذبه در کل جهان مادى یا حضور «اتر» (ماده فرضى بى وزن و بى رنگى که همه جهان را پر کرده و حتّى در خلأ نیز وجود دارد) خیال کنند، در حالى که همه این ها، از قبیل وجود در مکان است، و مفهومش این است که در هر گوشه اى از جهان قسمتى از امواج جاذبه یا ذرّاتى از اتر وجود دارد، و لازمه این مطلب وجود اجزاء ترکیبى از یک سو، و نیاز به مکان از سوى دیگر است.

حضور الهى، تنها در بیرون وجود ما نیست، او در درون دل و جان ما، و در اعماق قلب و روح ما نیز حضور دارد، و به گفته مولاى متقیان امیرمومنان (علیه السلام) در توصیف خداوند: «اَلباطِنُ لِکُلِّ خَفیَّة، وَ الْحاضِرُ لِکُلِّ سَرِیْرَة، الْعالِمُ بِما تُکِنُّ الصُّدُوْرُ وَ ما تَخُوْنُ الْعُیُوْنُ»: «خداوندى که از هر چیز مخفى آگاه است، و در باطن همه حضور دارد، از اسرار نهفته سینه ها با خبر است و چشم هاى خیانتگر را به خوبى مى بیند.» (نهج البلاغه، خطبه 132)

در حالى که مفهوم حضور خداوند در تمام جهان این است که او مافوق مکان است، و به همین دلیل هیچ مکانى نسبت به او دورتر از مکان دیگر نیست، اگر بخواهیم مثالى - هرچند ناقص - براى این معنا در نظر بگیریم، باید آن را تشبیه به حضور معادلات علمى و مسائل عقلى در همه جا بدانیم. مثلا مى گوییم: کل بزرگتر از جزء است، و اجتماع نقیضین ممکن نیست، و دو ضرب در دو مساوى با چهار است.
این قبیل قضایا در زمین، در کره ماه، در کره مریخ، در ماوراء کهکشان ها همه جا صدق مى کند. در تمام این مکان ها، کل بزرگتر از جزء است، و در تمام این کرات، اجتماع نقیضین غیر ممکن است، و در عین حال مکان و محلّى براى آنها نیست.
به گفته شاعر:
این معیّت مى نگنجد در بیان *** نى زمان دارد خبر زو، نى مکان
این معیّت در نیابد عقل و هوش *** زین معیّت دم مزن، بنشین خموش!
قرب حق یا بنده دور است از قیاس *** بر قیاس خود منه آن را اساس!
این نکته نیز حائز اهمیّت است که توجّه به این صفت الهى که تمام عالم هستى محضر او است، تأثیر تربیتى فوق العاده اى در انسان ها دارد، چگونه ممکن است انسانى ایمان به چنین مطلبى داشته باشد، و مولاى بزرگوار و رحیم و مهربان و ولى نعمت خود را حاضر ببیند، و به سراغ زشتى ها برود، آلوده گناهان ننگین شود، و فرمان مسلّم او را زیر پا بگذارد؟!
جالب این که آیاتى که در بالا در مورد حضور خداوند در همه جا آوردیم، غالباً ناظر به همین اثر تربیتى است، لذا در بعضى از آنها (وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ): (سوره انفال، آیه 72) «خداوند به اعمال شما بینا است» آمده و در بعضى (وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ): (سوره ق، آیه 16) «وسوسه هاى نفس او را مى دانیم» آمده است:
حضور الهى، تنها در بیرون وجود ما نیست، او در درون دل و جان ما، و در اعماق قلب و روح ما نیز حضور دارد، و به گفته مولاى متقیان امیرمومنان (علیه السلام) در توصیف خداوند: «اَلباطِنُ لِکُلِّ خَفیَّة، وَ الْحاضِرُ لِکُلِّ سَرِیْرَة، الْعالِمُ بِما تُکِنُّ الصُّدُوْرُ وَ ما تَخُوْنُ الْعُیُوْنُ»: «خداوندى که از هر چیز مخفى آگاه است، و در باطن همه حضور دارد، از اسرار نهفته سینه ها با خبر است و چشم هاى خیانتگر را به خوبى مى بیند.» (نهج البلاغه، خطبه 132)
در خطبه دیگرى از همان امام (علیه السلام) مى خوانیم: «فَاتَّقُوا اللهَ الَّذى اَنْتُمْ بِعَیْنِهِ، وَ نَواصِیْکُمْ بِیَدِهِ، وَ تَقلّبُکُمْ فى قَبْضَتِهِ، اِنْ اَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ، وَ اِنْ اَعْلَنْتُمْ کَتَبَهُ»: «از خداوندى بپرهیزید که همواره در پیشگاه او حاضرید، و زمام اختیار شما به دست او، و حرکات و سکنات شما در قبضه او است، اگر (اعمال و نیّات خود را) پنهان کنید مى داند، و اگر آشکار سازید مى نویسد.» (نهج البلاغه، خطبه 183)

در روایتی از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه واله سلم) منقول است که به اصحابشان فرمود: آیا می دانید منظوراین آیه از اخبار زمین چیست؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: منظور از خبر دادن زمین، این است که اعمال هر مرد و زنی را که بر روی زمین انجام داده اند، شهادت می دهد و می گوید، فلان آدم در فلان روز فلان کار را انجام داده است. (بحارالانوار، جلد 7، صفحه ی 97)

ذکر واقعی همین است

ذکر واقعی خدا این است که در همه جا و در همه حال انسان به یاد خدا باشد و گرنه گفتن (سبحان الله) و (الحمدلله) با غفلت قلب از یاد خدا، ذکر به معنای واقعی نیست؛ زیرا ذکر به معنای یاد کردن یک امر قلبی است، نه یک کار لفظی. آن کس که زبانش خفته ولی دلش بیدار است و سراپای وجودش را در مقابل خدا می بیند، ذاکر واقعی است. این ذکر است که آدمی را از گناه باز می دارد و به عبادت وا می دارد.
تا فراموشت نگردد غیر حقّ  در حقیقت نیستی ذاکر، بدان
چون فراموشت شود مادون او  ذاکری گر چه نجنبانی زبان
از حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است که می فرمایند:از معصیت خدا در پنهانی ها بپرهیزید که شاهد، خودش حاکم است. (نهج البلاغه ی فیض ، حکمت 316)
چرا که در صورتی که شاهد غیرقاضی باشد، ممکن است شاهد اشتباه کند یا دروغ بگوید؛ امّا اگر خود قاضی شاهد باشد، چه مفرّ و فراری در کار خواهد بود؟

زمین و زمان گزارش می دهند

در روایتی از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه واله سلم) منقول است که به اصحابشان فرمود: آیا می دانید منظوراین آیه از اخبار زمین چیست؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمودند: منظور از خبر دادن زمین، این است که اعمال هر مرد و زنی را که بر روی زمین انجام داده اند، شهادت می دهد و می گوید، فلان آدم در فلان روز فلان کار را انجام داده است. (بحارالانوار، جلد 7، صفحه ی 97)
در حدیثی از حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز آمده است: در قسمت های مختلف مساجد نماز بخوانید؛ زیرا هر قطعه ی زمین، در روز قیامت برای کسی که روی آن نماز خوانده گواهی می دهد. (وسائل الشّیعه، جلد5 صفحه ی 188)

توجّه به این صفت الهى که تمام عالم هستى محضر او است، تأثیر تربیتى فوق العاده اى در انسان ها دارد، چگونه ممکن است انسانى ایمان به چنین مطلبى داشته باشد، و مولاى بزرگوار و رحیم و مهربان و ولى نعمت خود را حاضر ببیند، و به سراغ زشتى ها برود، آلوده گناهان ننگین شود، و فرمان مسلّم او را زیر پا بگذارد؟!

بنابراین هر عضوی از اعضای انسان نیز، تمام اعمالی را که انسان با آن عضو انجام داده است در باطن خود ضبط و نگه داشته است، تا در روز قیامت، به امر خدا به گونه ای که فعلاً از حیطه ی درک ما بیرون است باز شود و آنها را بارز سازد و بدین طریق، شهادت خود را به وقوع آنها در دنیا ادا کند.

کلام آخر:

آنچه از دیدگاه قرآن کریم مسلّم است و ما اعتقاد قطعی به آن داریم، این است که اعضا و جوارح انسان در روز قیامت، به ارتکاب اعمال از ناحیه ی انسان شهادت خواهند داد. ولی این که آن شهادت چگونه خواهد بود، تفصیل آن بر ما مجهول است.


منابع:
صفیر هدایت؛ سلسله مباحث تفسیری آیت الله ضیاء آبادی
سایت آیت الله مکارم شیرازی؛ پیام قرآن، جلد4