تبیان، دستیار زندگی
هم باید از خدا ترسید و هم باید به او عشق و امید داشت. زیرا عشق و محبت و امید به او، مثمر همرنگى از یکسو و تحرک و تلاش و سبقت هر چه بیشتر در کسب عوامل خشنودى او و در نهایت رسیدن به فیوضات و الطاف و نعمات دنیوى و اخروى او از سوى دیگر مى گردد و ترس از او سبب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خوفی ممدوح و ترسی امید آفرین!

هم باید از خدا ترسید و هم باید به او عشق و امید داشت. زیرا عشق و محبت و امید به او، مثمر همرنگى از یکسو و تحرک و تلاش و سبقت هر چه بیشتر در کسب عوامل خشنودى او و در نهایت رسیدن به فیوضات و الطاف و نعمات دنیوى و اخروى او از سوى دیگر مى گردد و ترس از او سبب خضوع و خشوع و اطاعت هر چه بیشتر و ترک معاصى و سایر عواملى که موجبات قهر و غضب و عذاب او را فراهم مى کنند، مى شود.

فرآوری: آمنه اسفندیاری - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
خوفی ممدوح

ترس از خدا که خوف ممدوح است، آثار فراوانی دارد؛ از جمله این که ترسی است امیدآفرین. اگر ما این پیام را در درون خود احساس کردیم که هر گونه قهری از خدا در سایه مهر او تنظیم می شود و همه وعیدهای الهی با وعده او تدوین می گردد، معلوم می شود خدا همواره به یاد ما بوده و اگر خدا همواره به یاد ماست، ما هم باید بکوشیم که همواره به یاد خدا باشیم. گرچه ذات اقدس خداوند، تعبیرهای مشفقانه و تشویق آمیز فراوانی در قرآن نسبت به ما دارد و می فرماید: به یاد خدا باشید تا خدابه یاد شما باشد: «فاذکرونی اذکرکم» (بقره : 152)
اما بنده هر وقت به یاد خدا باشد، معلوم می شود اول، خداوند یادی از بنده اش کرده، پس هر توجهی که نصیب بنده می شود مسبوق به عنایت الهی است.
لطف خدا نخست، شامل حال بنده می گردد و میل و گرایشی در او پیدا می شود، آنگاه او به طرف خدا حرکت می کند.
ذکر گرچه با زبان انجام می گیرد و با فکر آمیخته و از آن نشئت می گیرد ولی حقیقت ذکر از زبان و فکر نیست، اول از مذکور و بعد از ذاکر است. مذکور، خداست که ما به یاد او هستیم ولی اول، او به یاد ماست و لطفش شامل حال ما می شود که در نتیجه آن ما متنبه می شویم و آنگاه به یاد او می افتیم و آنگاه او این یاد ما را گرامی می دارد و به ما پاسخ می دهد.

ذکر گرچه با زبان انجام می گیرد و با فکر آمیخته و از آن نشئت می گیرد ولی حقیقت ذکر از زبان و فکر نیست، اول از مذکور و بعد از ذاکر است. مذکور، خداست که ما به یاد او هستیم ولی اول، او به یاد ماست و لطفش شامل حال ما می شود

پس خدایی که مذکور است اول به یاد بنده و بنده ای که ذاکر است بعد به یاد خداست. نوع انسانها این گونه هستند و کمتر کسی است که در خود این گرایش را احساس نکند، اما افراد عاقل، از این گرایش و نسیم سعادت، بهره می برند و غافلانه از آن نمی گذرند. وقتی حالتی در آنها پیدا شود از آن بهره می برند و بر اساس همان حالت پدید آمده حرکت می کنند و به دعا، مناجات، توبه، و یا به کار خیر دیگری می پردازند و به این ندای الهی پاسخ مثبت می دهند؛ اما عده ای پس از پیدایش این حالت احیانا سری تکان می دهند و احساس نشاط موقت می کنند، ولی به آن ترتیب اثر نمی دهند.
بنابر این می توان نتیجه گرفت که : عده ای چون وعده و وعید دروغ شیطان، کلید افکار و اندیشه های آنهاست، مجموعه حیات آنها را سراب تنظیم می کند و از این رو بی وزن هستند؛ اما کلید افکار و اندیشه های عده ای را وعده و وعید الهی تنظیم می کند که بر اثر آن این مجموعه، طوبا، طیب، روح و ریحان می شود و هم از این روست که خداوند از قرآن، به عنوان متاعی وزین یاد کرده است: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (مزمل، 5)
و ما می دانیم که قرآن و عترت «ثقل» یعنی وزنه وزینی هستند و کسی هم که از این معارف، طرفی بسته وزین است و در قیامت ترازوی سنجش عقیده و عمل او بسیار سنگین خواهد بود.
بنابراین، مومن، وزین و سنگین است. با این بیان، خوف ما هم تنظیم می شود که از چه کس و چه چیزی باید بترسیم. فقط از خدا باید ترسید و «لاغیر» چه بهتر که ما ترسی داشته باشیم و این ترس که از وعید نشئت می گیرد ما را به وعده که رحمت الهی است نزدیک کند. البته ترس امیدوار کننده نه ترس هراسناک کننده که این نعمت است و ثمراتی دارد.

ترس و امید قابل جمع است

ترسِ تنها، سبب ناامیدى و یأس و دل مردگى و افسردگى مى شود و امید و محبتِ تنها و بدون ترس، سبب فریب نفس و تجرى و ارتکاب معاصى مى گردد و این هر دو مذموم اند و نامطلوب

ترس و امید، و در مواردى محبّت، نسبت به خداى متعال جاى تعجبى ندارد زیرا این امر به نحوى سراسر زندگى ما را پر کرده است، لکن از شدت وضوح از آن غافلیم. باید توجه داشت که حتى راه رفتن ما ثمره ى ترس و امید و محبت است، زیرا تا امیدى نباشد راه نمى رویم و اگر راه نرویم به مقصد نمى رسیم و تا نترسیم در راه رفتن احتیاط نکرده و آسیب دیده و باز هم از مقصد مى مانیم. این امر در استفاده از وسایل نقلیه، وسایل برقى یا آتش زا و... نمود بیشترى دارد زیرا ما مشتاقانه از آنها استفاده مى کنیم لکن اگر استفاده ى ما از آنها همراه با ترس و احتیاط بعد از آن نباشد، نزدیک شدن به آنها سبب هلاکت و نابودى ما است.
بنا بر این جمع شدن ترس و امید، در یک ذات و نسبت به یک چیز یا یک شخص  ممکن است و جاى هیچ گونه تعجبى ندارد.
درباره ذات باری تعالی باید گفت: هم باید از خدا ترسید و هم باید به او عشق و امید داشت. زیرا عشق و محبت و امید به او، مثمر همرنگى از یکسو و تحرک و تلاش و سبقت هر چه بیشتر در کسب عوامل خشنودى او و در نهایت رسیدن به فیوضات و الطاف و نعمات دنیوى و اخروى او از سوى دیگر مى گردد و ترس از او سبب خضوع و خشوع و اطاعت هر چه بیشتر و ترک معاصى و سایر عواملى که موجبات قهر و غضب و عذاب او را فراهم مى کنند، مى شود.
 این معیت بیم و امید در دنیا براى افراد متوسط سبب آرامش خالى از هرگونه بیم و ناراحتى در آخرت مى گردد؛ دنیایى که جاى کشت و فعالیت است و کشت و فعالیت او نیازمند حراست و حفاظت از آفات مى باشد تا به مصرف اُخروى برسد و در آنجا نیازى به حراست نیست، چنانکه جاى کشت و فعالیت نیست.
ترسِ تنها، سبب ناامیدى و یأس و دل مردگى و افسردگى مى شود و امید و محبتِ تنها و بدون ترس، سبب فریب نفس و تجرى و ارتکاب معاصى مى گردد و این هر دو مذموم اند و نامطلوب.


منابع:
سایت اسلام کوئیست
سایت حوزه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.