ضرب المثل عاشورایی
دلاک یا آرایشگری در ایام محرم و صفر روضه خوان میشد و در سایر اوقات به کار خویش میپرداخت. چون صدایی منکر و زشت داشت، وقتی روضه میخواند مردم میخندیدند. روزی بالای منبر گفت: سر میتراشم گریه میکنید. روضه میخوانم خنده میکنید.
او با این سخن روشن کرد که نه روضه خوانی میداند نه دلاکی. نگون بختی که هر چه میکند مقبول نمیافتد و نتیجه معکوس میدهد، این مثل را به کار میگیرد.
گاه فرصت طلبان از کسانی که وجودشان به مناسبتی جلب توجه میکند بهره میگیرند و با نمایش خانه به خانه آنها به اهداف ناپیدای خویش دست مییابند. مثل اشارهای طنز گونه به این افراد دارد و در برابر کسانی که گرداننده اصلی و ناپیدای واقعهای شمرده میشوند، به کار میرود.
این مثل درباره زن یا دختری که بیشتر زحمات خانه بر عهده او است یا اغلب همه خانواده را تحمل میکند، به کار میرود.
در گذشته نام دختران را زینب نمیگذاشتند و میگفتند: زینب برابر است با مصیبت و ستم کشی.
ملاهادی- که از تعزیه گردانان نامی تکیه دولت تهران بود و در نقشهای مهم و معتبر تعزیه بازی میکرد – در دهه عاشورا خانوادهاش را از بیرون رفتن باز میداشت. سالی عروسش لباس زینب پوشیده، در ازدحام تعزیه خوانان خود را به جای زینب وارد تعزیه ساخت و با شتر روانهی میدان شد.
دست اندرکاران تعزیه نیز گمان کردند او زینب واقعی است. طبق رسم تکیه دولت، باید تعزیه خوانان در حضور شاه، اجرای نقش می کردند. وقتی نوبت به وی رسید تعزیه گردان بارها بر او نهیب زد و طلب اجرای نقش کرد. او- درمانده بود و نمیدانست چه کند- گفت:
من زینب زیادیام
عروس ملا هادیام
آمدم از شاه پول استانم
پول چادر و چاق چور استانم
این مثل در آن واقعه ریشه دارد و برای اشاره به اضافه و بیکاره و بیمصرف بودن و محل و مکانی نداشتن به کار میرود.
من زینب زیادیام گونهی دیگر مثل است.
این مثل به پیش بردن کارها، با شعار و هیاهو و تحت فشار قرار دادن اشاره دارد.
مصیبتدیده اندوهگین است و برای گریستن به مرثیه و روضه نیازمند نیست.
این ضرب المثل مازندرانی بدین حقیقت نظر دارد و درباره کسی که خود گرفتار است و در مسیر رفع گرفتاری دیگران میکوشد بهکار میرود.
این مثل به ناگزیر بودن اشاره میکند …
این مثل به ناگزیر بودن اشاره میکند و درباره کسی که از سر ناچاری به کار مورد علاقهاش پشت پا زده، کرداری دیگر پیشه میسازد به کار میرود.
koodak@tebyan.com
شهرزاد فراهانی
منابع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)/مؤلف: محمدعلی عارفیراد
روز دهم