تبیان، دستیار زندگی
زبان تاریخ هنر و نقد هنری مانند هر علم دیگری واژگان خاص خود را دارد. بدیهی است که لازمه فهم درست مطالب ، آشنایی با معانی دقیق واژه هاست.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برخی از واژگان  تخصصی هنر را بشناسیم

زبان تاریخ هنر و نقد هنری مانند هر علم دیگری واژگان خاص خود را دارد. بدیهی است که لازمه فهم درست مطالب ، آشنایی با معانی دقیق واژه هاست.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان

واژگان و اصطلاحات هنر

هرچند  واژگان اختصاصی برای هنر - مانند هر حوزه دیگری - وجود دارند اما علاوه بر  مباحث هنری و زیبایی شناسی برخی از این اصطلاحات بر مفاهیم فلسفی مبتنی هستند ، و یا با اصطلاحات ادبی مشترک اند ؛ و از این رو ممکن است معانیِ غیر دقیقی را به ذهن متبادر کنند . برای آن که در مطالعه کتب هنری و تخصصی مشکلی از این دست پیش نیاید ، در اینجا به توضیح و تعریف چند واژه هنری ، بدان گونه که کمابیش پذیرفته شده اند ، می پردازیم.

موضوع

واژگان و اصطلاحات هنر


هر اثر نقاشی دارای یک موضوع است . مثلا در تابلوی فوق، رامبراند ، نقاشی از چهره خود را به عنوان موضوع برگزیده است.

داشتن موضوع ، الزامی برای خلق یک اثر هنری نیست؛ مثلا بسیاری از نقاشان انتزاع گرای نوین ، موضوع را از کار خود حذف می کنند. مثلا در اثر زیر ، استوارت دیویس، به عنوان یک هنرمند مکتب انتزاعی، موضوع خاصی را برای اثر خود انتخاب نکرده و تابلو، صرفا نشان دهنده یک ترکیب بندی است.

واژگان و اصطلاحات هنر

موضوع هنریِ یک نقاش آن چیزی است که او از میان پدیده ها و رویدادها برای نقاشی کردن برمی گزیند ؛ مثلا یک منظره طبیعی ، یک چهره آدمی ، یک صحنه نبرد ، و یا حتی یک قصه .
گاهی موضوع ، عنوان یک اثر نقاشی نیز محسوب می شود. مثلا در تابلوی رامبراند از چهره خود، نام اثر "خود نگاره نقاش" است؛ یعنی موضوع با عنوان اثر یکی است.

محتوا

واژگان و اصطلاحات هنر


محتوا عبارت است از آن چیزی که نقاش در موضوعِ خود کشف می کند و مورد تأکید قرار می دهد. به عبارت دیگر ، مفهوم یا مفاهیم خاصی از واقعیت ( جهان بیرونی یا درونی ) که نقاش به مدد اندیشه و احساس و خیال خود قابل روئیت می کند ، محتوای کار او است .

مثلا در تابلو فوق، با عنوان ازدواج باکره، رافائل محتوای دینی پیوند مقدس را توسط نقاشی زیبای خود، به مخاطب انتقال می دهد.

قالب (فرم)


لازمه بیان محتوا ، وجود قالبی متناسب با آن است. "قالب" ( فرم ) تنها به منزله پوسته و صورت ظاهر یک اثر نقاشی نیست ، بلکه مبین ساختار ، نظم و سازمان بندی معینی است که به واسطه آن ، محتوا قابل روئیت می شود.

موضوع هنریِ یک نقاش آن چیزی است که او از میان پدیده ها و رویدادها برای نقاشی کردن برمی گزیند ؛ مثلا یک منظره طبیعی ، یک چهره آدمی ، یک صحنه نبرد ، و یا حتی یک قصه .

از این رو ،  در یک اثر هنری ، قالب و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند و از هم جدا ناشدنی هستند .  مثلا در اثر رامبراند ، قالب یا فرم ارائه محتوا، واقع نمایی انتخاب شده است. اما در اثر دیویس، قالب تجرییدی برای بیان محتوا - که همان گریز از معنا است- انتخاب گردیده است.

البته این بدان معنی نیست که هر محتوای معین را فقط در قالبی معین می توان بیان کرد . آن چه در این باره اهمیت دارد ، یگانگی این دو وجه در جهت رساییِ کامل تر بیان هنری است.
قالب هر هنری عناصر خاص خود را دارد . قالب در نقاشی از عناصر بصری یعنی رنگ و شکل و خط تشکیل می یابد.

برقراری سامانی اندام وار ( اُرگانیک ) در این عناصر ، که آن ها را هم چون یک کلِ یگانه ارائه می دهد ، ترکیب بندی ( کمپوزیسیون ) نامیده می شود. هر نقاش برای ساختن قالب مناسب نیازمند آن است که مواد ، ابزارها و روش های اجرایی معینی را انتخاب کند.

اسلوب


هرگاه روند گزینش وسایل فنی و طرز اجرای کار یک هنرمند از دیگران متمایز باشد ، می گوییم وی دارای اسلوبی شخصی است .
"اسلوب" ، سیاق یا روش شخصیِ یک نقاش با "سبک" کار او ارتباط دارد؛ اما باید توجه داشت که اسلوب و سبک دو مفهوم مترادف نیستند . مثلا روبنس اسلوبی مشخص در رنگ آمیزی دارد ، ولی سبک کار او را "باروک" می نامند.*

واژگان و اصطلاحات هنر

شرح تفاوت اسلوب و سبک و همچنین وجوه مشترک میان این دو خود مقاله ای جدا می طلبد که در آینده به شرح و بسط آن خواهیم پرداخت.

پس به طور کلی یادگیری واژگان و اصطلاحات خاص هنر سبب می شود  فهم و دریافت آثار هنری و کتب مختص هنر ، برای ما ساده تر گردد؛ همچنین در صورتی که بخواهیم در مورد یک اثر هنری صحبت کنیم یا به نقد آن بپردازیم ، مطلب مدنظر خود را اصولی تر و راحت تر به دیگران انتقال دهیم.

پی نوشت:

* در جستجوی زبان نو، روئین پاکباز،انتشارات آگاه