تبیان، دستیار زندگی
به مناسبت اولین سالگرد شهادت پاسدار شهید سیدعبدالحمید حسینی، کتاب «از تبار پروانه ها» که درباره زندگی نامه این شهید قرآنی نوشته شده است رونمایی شد. این اثر به زندگی قرآنی و دینی و شخصیت و سیره این شهید می پردازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از تبار پروانه ها در بین لاله ها

به مناسبت اولین سالگرد شهادت پاسدار شهید سیدعبدالحمید حسینی، کتاب «از تبار پروانه ها» که درباره زندگی نامه این شهید قرآنی نوشته شده است رونمایی شد. این اثر به زندگی قرآنی و دینی و شخصیت و سیره این شهید می پردازد.

فرآوری: صادق جعفری - بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید سیدعبدالحمید حسینی

شهید عبدالحمید حسینی در منطقه مرزی شیخ صله در شهرستان پاوه در حین درگیری با عوامل ضدانقلاب و معاندین پژاک به شهادت رسید و از گوهرهای باارزش این مرزوبوم بود که در مدت زندگی کوتاهش قرآنی زندگی کرد و سرانجام به بالاترین درجه کمال انسانی رسید.

از تبار پروانه ها

شهید سیدعبدالحمید حسینی که خود از قاریان قرآن بود، در آزادسازی شهر تکریت عراق نقش مهمی ایفا کرد و در شهریور سال 94 ضمن درگیری با گروه های ضدانقلاب به فیض شهادت نائل آمد. کتاب «از تبار پروانه ها» به قلم آزاده حاجی غلامی به جریان زندگی این شهید می پردازد که در برپایی جلسات قرآن و هیئت مذهبی در شهرهای اهل تسنن کرمانشاه عزمی جزم داشت.
این کتاب در روز چهارم شهریورماه سال جاری در هرسین کرمانشاه، زادگاه شهید حسینی رونمایی شد. نویسنده این اثر در چهارفصل کلی و موضوعی و در 116 صفحه از دیدگاه های مختلف به زندگی این شهید بزرگوار اشاره کرده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «سید حمید به اهداف آرمانی حضرت امام و همین طور به وحدت شیعه و سنی اعتقاد خاص و راسخی داشت. می گفت اگر می خواهیم آرمان های نظام را به جایی برسانیم، باید به آرمان های امام اعتقاد داشته باشیم. روزی که سید حمید به شهادت رسید و مراسم تشییع پیکرش را برپا کردیم، متوجه این نکته شدیم که غم از دست دادن او برای برادران اهل تسنن بسیار سنگین تر از ما بود، زیرا سید، حلال مشکلات آن ها بود.»

از سکنات معنوی عبدالحمید و علاقه خاصش به شهدا مشخص بود که لایق مقام شهادت است و به قول معروف خیلی نوربالا می زد. عبدالحمید بسیار اهل نماز اول وقت، علاقه مند به شهدا و خوش برخورد بود. در ماه رمضان قرآن را ترک نمی کرد و تبحر در تلاوت، تجوید و تفسیر قرآن داشت

در بین داستان های این کتاب عکس هایی از این شهید بزرگوار وجود دارد و در کنار این موضوع، پایان بخش کتاب نیز آلبومی از عکس های شهید سیدعبدالحمید حسینی به نمایش گذاشته شده است.
همچنین در پشت جلد این کتاب فرازی از وصیت نامه این شهید آمده با این مضمون آمده است: «سعی کنید که هیچ وقت از یاد خدا غافل نشوید و نسبت به محبت اهل بیت (ع) یک قدم کوتاهی و عقب نشینی نکنید و نسبت به لقمه حلال کوتاهی نفرمایید و من را از دعای خیر خود محروم نسازید. سعی کنید نسبت به نماز اول وقت خیلی اهمیت دهید. اخلاق نیکو و حسنه را در برخورد با مردم رعایت کنید. کمک به فقرا و مستمندان فراموش نشود. هیچ وقت از مجالس قرآن، عزاداری اهل بیت (ع) و علما دور نشوید که در غیر این صورت زمینه اعتقادی شما به این فهم، خدایی نکرده ضعیف می شود.»
این کتاب به زودی در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت.

شهید سیدعبدالحمید حسینی

عشق مثال زدنی

سلمان اعتمادفر، از دوستان شهید سیدعبدالحمید حسینی درباره وی می گوید: شهید حسینی تمام اوقات فراغت خود را با تلاوت قرآن پُر می کرد و نماز اول وقتش ترک نمی شد. عشق وی به شهدا و ولایت مثال زدنی بود. اعتمادفر ادامه داد: عبدالحمید بسیار مودب و در عین حال شوخ طبع بود. زمانی که با هم همکلاسی و هم اتاقی بودیم و در دانشگاه مدیریت حرفه ای می خواندیم شاهد بودم که بسیار اهل قرآن بود و در جلسات دعا و تلاوت کلام الله مجید حضور مستمر داشت.
شهید حسینی فقیرنواز بود و یکی از دغدغه های اصلی وی حمایت از فقرا و یتیمان در حد توانش بود و به این امر دیگران را هم سفارش می کرد.
از سکنات معنوی عبدالحمید و علاقه خاصش به شهدا مشخص بود که لایق مقام شهادت است و به قول معروف خیلی نوربالا می زد. عبدالحمید بسیار اهل نماز اول وقت، علاقه مند به شهدا و خوش برخورد بود. در ماه رمضان قرآن را ترک نمی کرد و تبحر در تلاوت، تجوید و تفسیر قرآن داشت.


الگو گیری از سردار خیبر

سید علیرضا حسینی برادر شهید نیز روایت می کند: بیان حکمت گونه شهید همیشه برایم آرامش عجیبی به همراه داشت و آن قدر پایبند رازداری و حفظ اسرا کاری اش بود که من تا لحظه شهادت نمی دانستم که برادرم اسلحه به دست می گیرد و وارد نبردهای تن به تن با اشرار می شود.
ایثار زیباترین واژه در توصیف منش و بزرگواری شهید است؛ او در سخت ترین شرایط از نماز اول وقت غافل نمی شد و تمام سخنش این بود که تا می توانید از انقلاب و نظام دفاع کنید، علاقه بسیار زیادی به ورزش کاراته داشت و از قهرمانان کشور در این رشته است اما به دلیل مشغله زیاد کاری آن گونه که می خواست نتوانست در این رشته به طور حرفه ای و مستمر ادامه فعالیت دهد.
الگوی او شهید حاج ابراهیم همت بود و تا پای جان به سوگندش در پایبندی به امام و ولایت در دانشگاه امام حسین (ع) وفادار ماند، بیش از حد به ظاهرش اهمیت می داد و برای خرید لباس های نظامی اش بسیار هزینه می کرد دوست داشت همیشه مرتب و آراسته به نظر آید.
پیام خون شهید حسینی برای اشرار ضدانقلاب این است که آنان هرگز به خواسته شان نخواهند رسید و تا شهید حسینی ها در این مرز و بودم هستند دنیا به کام بدخواهان انقلاب تلخ است.

قهرمان ملی کاراته

نبی فتحی، یکی از دوستان شهید حسینی هم می گوید: از سال 71 با وی آشنا شدم و از همان موقع در باشگاه ها مشغول انجام تمرینات کاراته کیوکوشین بود یک دوره عنوان قهرمانی ملی و چندین دوره نشان قهرمانی استانی بخشی از افتخارات این قهرمان شهید است وی علاقه خاصی به ورزش کاراته داشت و در میان دیگر ورزشکاران از همه زودتر فن ها را یاد می گرفت و زیباتر از همه کار می کرد.

شهید بسیار بامتانت بود و ادب و فروتنی از ویژگی های بارز وی بود در خانواده ای مذهبی و معتقد به دنیا آمد پدر وی به اندازه ای بر فرزندانش تعصب داشت که تا از دوستان شهید مطمئن نمی شد اجازه همراهی و دوستی با فرزند خود را نمی داد.

الگوی او شهید حاج ابراهیم همت بود و تا پای جان به سوگندش در پایبندی به امام و ولایت در دانشگاه امام حسین (ع) وفادار ماند، بیش از حد به ظاهرش اهمیت می داد و برای خرید لباس های نظامی اش بسیار هزینه می کرد دوست داشت همیشه مرتب و آراسته به نظر آید

من هیچ گاه از وی کوچک ترین تندخویی ندیم و هرگز مرا ناراحت نمی کرد هنگامی که مسابقات مختلف ورزشی را برگزار می کردیم اگر می توانست به محل مسابقات می آمد و من آن موقع باوجود وی خیالم جمع بود که همه کارها منظم و طبق روال پیش می رود.
شهید در سالن تمرینات نیز هرگز از نماز اول وقت غافل نمی شد و در غوغای مسابقات برای به جا آوردن نمازش از سالن بیرون می رفت.
شهید حسینی بسیار گشاده رو بود و همیشه در لابه لای سخنانش لبخند را چاشنی می کرد در کنار پرورش جسم روحش را نیز پرورش می داد پهلوانی به تمام معنا بود و اگر در سالن تمرینات درشتی از سوی کسی می دید با فروتنی چشم پوشی می کرد و هرگز باکسی وارد بحث و مجادله نشد.


منابع: ایکنا/مهر/آفتاب کرمانشاه