تبیان، دستیار زندگی
در بین صدراعظمهای قاجار، امین السلطان واجد چند ویژگی منحصر به فرد بود. اول اینکه بیش از هر صدراعظمی در مسند صدارت مشغول بود. دوم اینکه وی در دوره سه پادشاه خدمت کرد. سوم اینکه وی هم قبل و هم پس از مشروطه حضور داشت و چهارم اینکه وی در دوره صدارت خود جهت گی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امین السلطان انگلوفیل بود یا روسوفیل؟

در بین صدراعظم های قاجار، امین السلطان واجد چند ویژگی منحصر به فرد بود. اول اینکه بیش از هر صدراعظمی در مسند صدارت مشغول بود. دوم اینکه وی در دوره سه پادشاه خدمت کرد. سوم اینکه وی هم قبل و هم پس از مشروطه حضور داشت و چهارم اینکه وی در دوره صدارت خود جهت گیریهای سیاسی متفاوتی از خود نشان داد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
امین‌السلطان انگلوفیل بود یا روسوفیل؟

به مناسبت قتل میرزاعلی اصغر اتابک

در سال 1305 ه. ق و پس از فوت میرزا یوسف مستوفی الممالک، ناصرالدین شاه میرزا علی اصغر خان امین السلطان را به صدارت انتخاب کرد. در بین صدراعظمهای سلسله قاجار امین السطان، که بعدا ملقب به «اتابک اعظم» شد، تنها کسی است که دوبار به صداعظمی و یک بار به نخست وزیری انتخاب گردید و در خدمت سه تن از پادشاهان قاجار(ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه) صدارت کرد. وی جزء صدراعظمهایی است که به قتل رسیده است، با این تفاوت که حاج ابراهیم کلانتر، قائم مقام و امیرکبیر به دست پادشاهان قاجار کشته شدند، ولی اتابک به دست مردم به قتل رسیده است. وی پس از سه دوره صدارت و نخست وزیری نهایتا در 21 رجب سال 1325 ه. ق در حالی که از مجلس مشروطه برمی گشت، به وسیله شخصی به نام «عباس آقا صراف» به قتل رسید. درباره زندگی سیاسی و قتل اتابک بسیار نوشته شده است و این نوشته در پی تکرار مکررات نیست، بلکه در اینجا سعی خواهیم کرد تا به صورت مختصر به این سوال پاسخ دهیم که «آیا امین السلطان انگلوفیل بود یا روسوفیل یا هیچکدام؟»

امین السلطان  و اقداماتش

در زمانی که امین السلطان کرسی صدارت را به دست آورد ایران جولانگاه رقابتهای روسیه و انگلستان بود و در این زمان سفرای هر دو کشور تلاش می کردند تا نظر شاه و اتابک را به دوستی و روابط با کشور خود جلب نمایند.

بنابراین در این زمان رقابتی سنگین بین ملیکوف وزیرمختار روسیه و تامسن وزیرمختار انگلستان به وجود آمد. اما انتخاب سردرموندولف به جای تامسن، کفه ترازوی رقابت را به نفع انگلیسیها تغییر داد و آنها توانستند نظر اتابک را به سمت خود جلب نمایند. به دنبال این تغییر موازنه، ناصرالدین شاه در چندین نوبت به اروپا و انگلستان سفر کرد و مورد استقبال دولت سلطنتی بریتانیا قرار گرفت و به این ترتیب زمینه انعقاد قراردادهای متعدد و اعطای  امتیازهای تجاری بسیاری به این کشور فراهم شد.

در این دوره امتیازات متعددی از قبیل امتیاز لاتاری(بخت آزمایی) و امتیاز انحصاری دخانیات(امتیاز تالبوت، رژی یا تنباکو) به انگلیسیها داده شد، که با مخالفت نیروهای مذهبی و مردم، شاه و امین السلطان مجبور به لغو آنها شدند. اما برای جبران خسارات شرکتهای انگلیسی، دولت ایران مجبور به پرداخت غرامت به آنها و اعطای امتیازات جدیدی به اتباع انگلستان شد. بدین ترتیب در سال 1306 ه.ق (1888 م) امتیاز کشتیرانی در حوزه پایین دست رود کارون به کمپانی برادران لینچ واگذار گردید و امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی در سال 1307 ه.ق (1889 م) به رویتر - که امتیاز تنباکو را از دست داده بود-  واگذار شد. در این زمان، شاه و اتابک به قدری در اعطای امتیازات به انگلستان با دست و دل بازی رفتار کردند که به نوشته لرد کرزن  «هر کس سرمایه ای داشت و می خواست آن را به کار اندازد به تهران روی می‌آورد. یکی می‌خواست در تهران کارخانه برق دایر نماید و دیگری تقاضای صدور امتیاز برای تاسیس کارخانه قند را داشت و سومی مایل به ایجاد کارخانه شیشه سازی بود.»

به تدریج و با افزایش مخالفتها با انگلستان و امتیازات اعطایی به اتباع این کشور و لغو برخی از آنها، امین السلطان خط مشی سیاسی خود را تغییر داد و سیاست نزدیکی به روسها را در پیش گرفت. در واقع با تغییر جو سیاسی مملکت و تشدید مخالفت مردم، روحانیون و نیروهای ملی با افزایش نفوذ و قدرت انگلستان در کشور و در نتیجه، افزایش مخالفت با شخص اتابک و سیاستهایش، وی تصمیم گرفت تا با تغییر جهتگیری و خط مشی سیاسی خود و در پیش گرفتن سیاست نزدیکی با روسها، نه تنها به رد اتهام انگلیسی بودن خود بپردازد، بلکه برای جلوگیری از ژس العمل انگلستان بر علیه خود، به سفارت روس نزدیک شدتا با کمک آنها از دست اقدامات تلافی جویانه انگلستان در امان باشد.

در این زمان شاه و امین السلطان از بیم اقدامات تلافی جویانه انگلستان، توجه بیشتری به قزاقخانه روسها داشته اند، که این امر موجب افزایش نفوذ قزاقها در دستگاه دولتی ایران شد. روسها نیز از موقعیت به دست آمده نهایت استفاده را بردند و امتیازت متعددی از قبیل قراردادهای؛ تصرف دو قریه فیروزه و حصاره، که منجر به تسلط روسیه بر سراسر مرزهای از دست رفته در شمال شرقی خراسان شد، تشکیل بانک استقراضی روس، ساختن راه انزلی به قزوین، استخراج معادن قراچه داغ آذربایجان، امتیاز خط آهن جلفا به تبریز و ... را با دولت ایران منعقد کردند.

سیاست نزدیکی اتابک به روسها در دوره دوم صدارت وی و در زمان مظفرالدین شاه نیز تداوم یافت. در این زمان وی مایل بود قرارداد گمرکی جدید بین ایران و روسیه امضاء کند، اما از بیم ژس العمل شدید انگلیسها، درصدد برآمد تا امتیازی (از نظر خود هر چند کوچک) به آنها نیز بدهد. اتفاقا در این ایام انگلیسیها درصدد کسب امتیاز نفت از ایران برآمدند، که این مسئله نهایتا به امضای قرارداد معروف به امتیاز «دارسی» در سال 1319 ه.ق (مه 1901 م) منجر شد. امتیازی که از دید اتابک امتیازی کوچک و بی اهمیت بود، اما با کشف و استخراج نفت در ایران، معلوم شد که این امتیاز مهمترین امتیاز اعطایی تاریخ معاصر ایران به اتباع خارجی بود و همین مسئله در ادوار بعد نقشی بی بدیل در تحولات تاریخ سیاسی ایران از قبیل نهضت ملی ایرانیان- بازی کرد. بنابراین در این مورد نیز ملاحظه می گردد که اتابک سعی داشت تا با ایجاد موازنه بین روسیه و انگلستان، مخالفت این دو کشور با ابقای خود در مقام صدرات را از بین ببرد. دوره سوم صدارت(نخست وزیری) وی چندان دوامی نداشت و پس از چند ماه، به دست مخالفین به قتل رسید. بنابراین در این مقطع کوتاه، وی فاقد خط مشی جدیدی در اداره مملکت و مواجهه با انگلستان و روسیه بود و بیشتر به دنبال ضربه زدن به مشروطه و مخالفت با نیروهای مشروطه خواه و نمایندگان مجلس برآمد.

امین السلطان؛ روسوفیل یا انگلوفیل؟

در بین صدراعظمهای قاجار، صدارت امین السلطان واجد چند ویژگی منحصر به فرد بود. اول اینکه وی بیش از هر صدراعظمی در مسند صدارت مشغول بود. دوم اینکه وی در دوره سه تن از پادشاهان سلسله قاجار خدمت کرد. سوم اینکه وی هم در جریانات قبل از مشروطه و  هم در تحولات پس از مشروطه حضور داشت. و چهارم اینکه وی در دوره صدارت خود جهت گیریهای سیاسی متفاوتی از خود نشان داد و خط مشی ثابتی نداشت.

امین السلطان نه انگلوفیل بود و نه روسوفیل، بلکه شخصیتی فرصت طلب بود که همواره سعی داشت تا با درک جو سیاسی حاکم و ایجاد موازنه بین روسها و انگلیسیها، منصب صدارت را حفظ نماید. شاید اگر وی اندکی از این سیاست در راستای منافع ملی استفاده می کرد، نامی نیکو از خود برجای می‌گذاشت.

امین السلطان در ابتدای دوره صدارت خود سیاست انگلوفیل و طرفداری از انگلستان را در پیش گرفت و امتیازاتی چند به انگلیسیها داد. اما پس از آنکه روسها و افکار عمومی داخلی با این سیاست مخالفت کردند، گرایش به انگلستان را رها کرده و روسوفیل شد و امتیازاتی چند به دولت روسیه داد که نتیجه هر دو اقدام افزایش فوق العاده نفوذ خارجیها در امور داخلی ایران بود.6  در واقع، هنگامی که اتابک حنای سیاست و قدرت انگلیس را در دربار کمرنگ و شدت مخالفت بر علیه این کشور را در بین روحانیون و مردم پررنگ دید، یک صد و هشتاد درجه چرخید و روسوفیل شد. دکتر فوریه که در این زمان طبیب مخصوص شاه بود، در این باره می نویسد:  «امین السلطان پس از شکستی که در تعقیب سیاست سابق خود خورد و برای آنکه از صدارت نیفتد، با زیرکی مخصوص خود را به روسها نزدیک کرد...»7

در واقع تنها چیزی که زاویه سیاسی اتابک را شکل می داد منافع شخصی و حفظ و افزایش ثروت و قدرت خود بود. بنابراین امین السلطان جز منافع شخصی و حفظ منصب سلطنت هدف دیگری نداشت و به قول معروف حاضر بود برای رسیدن به هدف خود با شیطان هم ائتلاف کند، چه برسد به اینکه خود را به روسها یا انگلیسیها نزدیک نماید. به همین دلیل، در ابتدای دوره صدارت و با این پیش فرض که انگلستان مهمترین قدرت خارجی حاضر در ایران است، سعی کرد تا برای حفظ و تداوم صدارت خود، به این کشور نزدیک شود که این مسئله باعث شده است تا عده ای وی را در این دوران انگلوفیل بدانند. اما پس از تغییر شرایط و افزایش مخالفتهای داخلی با نفوذ روبه افزایش انگلستان در ایران و لغو پاره ای از امتیازات اعطایی به این کشور، اتابک تغییر موضع داده و خود را به روسیه نزدیک کرد. هر چند از این دوره به بعد، امین السلطان به روسها نزدیکتر بود، اما این مسئله باعث نگردید که وی منافع انگلستان را از یاد ببرد، بلکه همواره سعی داشت تا با اعطای امتیازاتی نظیر امتیاز دارسی به این کشور، رضایت این کشور را برای استمرار صدارت خود حفظ کند.

فرجام

بنابراین برای پاسخ به سوالی که در ابتدای این نوشته مطرح کرده ایم می‌توان اینگونه پاسخ داد که امین السلطان نه انگلوفیل بود و نه روسوفیل، بلکه شخصیتی فرصت طلب، منفعت طلب و زیرک بود که همواره سعی داشت تا با درک جو سیاسی حاکم و ایجاد موازنه بین روسها و انگلیسیها، منصب صدارت را حفظ نماید. البته در شرایط مختلف، تحولات سیاسی و شرایط داخلی و خارجی کشور، وی را مجبور می کرد تا به یکی از این دو قدرت نزدیکتر شود، تا هم بتواند از دست مخالفتهای داخلی ?نظیر مخالفتهای روحانیون و مردم با امتیاز تنباکو و نفوذ و قدرت انگلستان در ایران- رها شود و هم قادر باشد به ایجاد موازنه در مقابل قدرت دوم بپردازد. شاید اگر وی اندکی از این سیاست در راستای منافع ملی استفاده می کرد و کمتر به فکر منافع شخصی و حفظ صدارت می‌بود، نامی نیکو از خود برجای می‌گذاشت و به عنوان فردی زیرک و سیاستمداری وطن دوست در تاریخ ایران شناخته می‌شد.


منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران