تبیان، دستیار زندگی
حکومت چهارساله امام علی علیه السلام به عنوان امامی عادل که همگان به درستی و عدالت ایشان معترف اند، دارای ابعادی اقتصادی است به نحوی که نشان دهنده برخورد قاطع امام علی علیه السلام در مورد خطاها و فساد های اقتصادی والیان ایشان می باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد باعزم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه برخورد ائمه با فسادهای اقتصادی

حکومت چهارساله امام علی علیه السلام به عنوان امامی عادل که همگان به درستی و عدالت ایشان معترف اند، دارای ابعادی اقتصادی است به نحوی که نشان دهنده برخورد قاطع امام علی علیه السلام در مورد خطاها و فساد های اقتصادی والیان ایشان می باشد.

محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
نجوم

تاریخ همواره دارای نکات عبرت آموزی است و چون مستقیم با زندگی مردم در ارتباط است، می تواند به سبک زندگی بهتر کمک کند. یکی از مشکلاتی که امروزه جامعه ما با آن مواجه است، اندوخته شدن ثروت به در میان یک افراد خاص و بهره برداری ایشان از بیت المال و همه آنچه به عنوان فساد اقتصادی و فیش های حقوقی نجومی یاد می شود، است.
حکومت چهارساله امام علی علیه السلام به عنوان امامی عادل که همگان به درستی و عدالت ایشان معترف اند، دارای ابعادی اقتصادی است به نحوی که نشان دهنده برخورد قاطع امام علی علیه السلام در مورد خطاها و فساد های اقتصادی والیان ایشان می باشد.

عثمان بن حنیف و برخورد امام علی علیه السلام

عثمان بن حُنَیف اوسی انصاری از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. عثمان در حکومت امام علی(علیه السلام) تا قبل از جنگ جمل، والی بصره بود. هنگامی که برپاکنندگان جنگ جمل به بصره وارد شدند عثمان با آنها مقابله کرد و پس از جنگی شدید که میان آنها درگرفت با آنها پیمان بست که تا ورود امام علی(علیه السلام) اقدامی نکنند.

علّت نامه ی حضرت علی (علیه السّلام) به عثمان بن حنیف

عثمان بن حنیف چند ماهی در بصره حکومت کرده است. یک مهمانی برگزار می شود و او را به این مهمانی دعوت می کنند، نه وعده ی خلاف به او می دهند، نه آن جا مال حرام  پخش می کنند، اشکال این است «عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ»؛ پولدارها دعوت شدند و بی پول ها دعوت نشدند.(1) اگر دیده شود که حاکم جامعه ی اسلامی به سمت اتراف، مُترَف شدن پیش می رود و به عنوان مثال استخر خصوصی دارد، مرکز تفریحی خصوصی دارد، هر کسی  او را به مقام رسانده است، با او مدیون است، این خطرناک است، این در جامعه دیده می شود، بقیّه هم می خواهند، او نباید این کار را انجام دهد، ولو اگر امیر المؤمنین باشد.

خطوط قرمز حکومت امیر المؤمنین

این جزء خطوط قرمز حکومت امیرالمؤمنین است، در شرایطی که جامعه فقیر دارد، مسئول نباید مثل مترفین زندگی کند ولی این باید مطالعه و مطالبه عمومی همه ی مردم باشد. هیچ حکومتی گارانتی ندارد. مردم کنار بروند، هیچ نظارتی هم نباشد، اگر نظارت نباشد، بالاخره شیطان کار خود را خواهد کرد. تا وقتی یک فقیر در جامعه است، حاکم اسلامی حق ندارد مثل مترَفین زندگی کند و حالا متأسفانه بعضی ها می خواهند تصریح کنند که قبح آن را کنار بگذارند که زندگی ما با مردم فرق می کند. اگر قرار است که زندگی مردم و امام با زندگی مسئول حکومت متفاوت باشد، دستورات شرعی و اخلاقی دین به جز یک سری امور فانتزی و نوشتاری، چیزی بیش نخواهد بود و اگر وارد عمل زندگی عملی مسئول نشود اما آن مسئول نام دین را یدک بکشد، مردم جامعه را نسبت به خود تنها بدبین نکرده و مردم همه آن را به پای دین خواهند گذاشت.

بی تفاوتی مردم نسبت به مسائل و مرگ جامعه

این ها آن موردهایی است که در حکومت امیرالمؤمنین بوده است. اسلام به دنبال این نوع حکومت است و الا نوع حکومتش با سایر حکومت ها تفاوتی نخواهد داشت. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید «أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ» من خیلی دوست داشته باشم به من امیر المؤمنین بگویند(2)، «وَ لَا أُشَارِكَهُمْ فِی مَكَارِهِ الدَّهْرِ»  و در امور زندگی ایشان مشارکت نداشته باشم؟ این نامه به عثمان بن حنیف برای همان اوایلی است که هنوز شهر بصره اشغال نشده بود. تا عثمان به حنیف به شهر رسید، یکی از اقوام ایشان مهمانی مفصلی داد.

این جزء خطوط قرمز حکومت امیر المومنین است، در شرایطی که جامعه فقیر دارد، مسئول نباید مثل مترفین زندگی کند ولی این باید مطالعه و مطالبه عمومی همه ی مردم باشد. هیچ حکومتی گارانتی ندارد. مردم کنار بروند، هیچ نظارتی هم نباشد، اگر نظارت نباشد، بالاخره شیطان کار خود را خواهد کرد.

اعتراض امیر المؤمنین به عثمان بن حنیف

امیرالمؤمنین به او اعتراض کرد و فرمود قانع بشوم به من امیرالمؤمنین بگویند، «وَ لَا أُشَارِكَهُمْ فِی مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ» من اسوه ی این ها در مشکلات زندگی نباشم؟
سفارش امیرالمؤمنین به عثمان بن حنیف در مورد نحوه ی زندگی حضرت فرمود: من اسوه ی آن ها در «جُشُوبَةِ الْعَیْشِ» در سختی زندگی نباشم(3)؟ سپس در همان نامه فرمود که: «إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ» به عثمان بن حنیف می گوید: هر کسی یک امامی دارد که از او استضائه(از دانش او بهره می برد) می کند(4). تو بالاخره در زندگی خود یا کافر به طاغوت هستی و مؤمن به توحید هستی یا عکس آن هستی. «یومن بالطاغوت و یکفر بالمؤمنین» یا «یوم بالمؤمنین و یکفر بالطاغوت» مذاکره هم بین اسلام و کفر نداریم. در تئوری که نمی شود آن را از بین برد. بعد فرمود: «اءَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ» امام شما در دنیا به چند چیز ساده اکتفا کرد.

نجوم

نمونه ای از ساده زیستی امیرالمؤمنین

«ألا وإنَّ إمامَكُم قَدْ اكْتَفى مِن دُنْیاهُ»خیلی جالب فرموده است گفته است از دنیای خودش «بِطِمْرَیْهِ» یعنی دو تکه پارچه، که مثلاً یکی پایینی است که شلوار است یا دامن است و یکی بالا پوش است. «ومِن طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ» دو تکه نان

یک روز یک نفر آمد و دید امیرالمؤمنین دارد غذا می خورد. انگورهای کاظمین در دنیا معروف بود، از قیصی بزرگتر بود، اصلاً کشاورزی آن ها از بین رفت، آب و هوای ویژه ی داشت. دید امیر المؤمنین دارد از نان جوی می خورد که روزی قسم خورد والله فقرای شهر من از بهترین گندم غذا می خوردند و از بهترین آب می نوشند، منتها امیرالمؤمنین تنها امام کوفی ها نبود، یک نفر آمد و گفت: «أَ تَصْنَعُ هَذَا فِی الْعِرَاقِ» تو در عراق هستی یعنی وسط نعمات هستی و وضع خوب است.(5) آن روزی که فهمیدن امیرالمؤمنین (صوات الله علیه) ضربت خورده است، یتیم ها هم شیر داشتند که به در خانه ی امیرالمؤمنین بیاورند، درست است؟ یا این قدر اعتبار داشتند که شیر قرض کنند و بیاورند دست آن ها به شیر می رسید که آوردند، گفت: «أَ تَصْنَعُ هَذَا فِی الْعِرَاقِ» تو در عراق هستی و به این صورت هستی(اینگونه غذا می خوری!)؟
امام گفت: «ألا وإنَّ إمامَكُم قَدْ اكْتَفى مِن دُنْیاهُ»؛ خیلی جالب فرموده است گفته است از دنیای خودش «بِطِمْرَیْهِ» یعنی دو تکه پارچه، که مثلاً یکی پایینی است که شلوار است یا دامن است و یکی بالا پوش است. «ومِن طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ» دو تکه نان(6).
می بینیم که حاکم اسلامی در مقابل ذره ای تبلیغ ثروت و آزادی مالی که حتی مربوط به ثروت شخصی والی او نیست اما والی او در آن مجلس شرکت می کند، اعتراض کرده است این در حالی است که اسلام به هیچ عنوان با داشتن ثروت مخالف نیست و امامان معصوم علیهم السلام خود دارای ثروت های فراوان بوده اند اما مبارزه اسلام با این جریان، ایجاد فاصله طبقاتی زیاد و انباشته شدن ثروت در میان یک عده خاص و وجود فقر در میان اکثر جامعه مخالفت می کند. دین اسلام بهره برداری از نعمت های الهی را برای همه می داند.


پی نوشت ها:
(1).نهج البلاغة، ص 416
(2).بحار الأنوار، ج 40، ص 341
(3).همان
(4).نهج البلاغة، ص 417
(5).بحار الأنوار، ج 40، ص 335
(6).مكاتیب الأئمة السلام، ج 1، ص 105

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.