مفهوم شناسی سَلَفیه و سَلَفیگری
شناخت اندیشه/جریان/پدیده اجتماعی سَلَفیه و سَلَفی گری چه به واسطه تحولات پرفراز و نشیب جهان اسلام و حرکاتی که به نوعی نام آن و انتساب بدان را یدک می کشند.
شناخت اندیشه/جریان/پدیده اجتماعی سَلَفیه و سَلَفی گری چه به واسطه تحولات پرفراز و نشیب جهان اسلام و حرکاتی که به نوعی نام آن و انتساب بدان را یدک می کشند و یا از منظر شناخت جریانات فکری-فرهنگی جهان اسلام در دوره میانه تا عصر متأخر یکی از جدی ترین و پیچیده ترین مباحث در جریان محافل پژوهشی ست و همه روزه تحلیل های تازه و متعددی از تریبون های مختلف عرضه می شود که به نوعی تلاش می کنند وجهه مغفول مانده ای از این جریان را بشناسانند. گرچه گروههای متعددی از پژوهشگران تاریخ اسلام، تحلیلگران سیاسی و حتی روزنامهنگاران درباب پیچیدگی مفهومی و چندگونهگی معنایی واژه «سَلَفیه» سخن راندهاند، اما به نظر میرسد هنوز مفاهمهای کارآمد و بنیادین بین گروههای درگیر این موضوع پدید نیامدهاست. شاید ویژگیهایی همچون سیّالیت مفهومی و تأویل پذیریِ تاریخمندِ این واژه، نقش مهمی در این عدم تفاهم و توافق ایفا کرده باشد. اما بدون شک فقدان پژوهش عالمانه و مستدلی که بتواند مورد پذیرش و استفاده حداکثری قرار گیرد مهمتر از دیگر عوامل این سردرگمیست. شاید مهمترین اصل بنیادین در مواجهه با پدیده سَلَفیه و سَلَفیگری، پاسخ به این سوال است: «کدام سَلَفیه؟». گزارشی که در سطور ذیل ارائه می شود تلاش اندیشهورزانه دو تن از پژوهشگران غربی برای ارائه پاسخی به این سوال مهم است که در قالب دو مقاله از سوی هنری لازیه و فرانک گریفل و یک جوابیه از طرف لازیه عرضه گردیده است.
هنری لازیه استاد نورث وسترن کالج ایالت متحده یکی از چهره های اخیراً فعال در حوزه مطالعه مفهومی جریان سَلَفیه است. او در سال 2010 مقاله ای تحت عنوان «ساختار سَلَفیه: بازبینی سَلَفی گری از منظر تاریخ مفهومی» نگاشت که در همان زمان و پس از آن بسیار مورد توجه قرار گرفت. یکی از مهم ترین واکنش ها به این مقاله را فرانک گریفل استاد دانشگاه یِیل در قالب مقاله ای با عنوان «منظور ما از سَلَفی چیست؟ ارتباط محمد عبده و حزب نور مصر در تاریخ فکری معاصر جهان اسلام» ابراز کرد که در سال 2015 منتشر گردید. پس از انتشار این مقاله، هنری لازیه جوابیهای بر انتقادات گریفل نگاشت که در سال 2016 منتشر گردید.
منبع:
مرکز مطالعات اسلامی به زبان اروپایی