گفتارى درباره نزول قرآن (۴)
بخش پایانی
نوشته: محمود رجبی
بخش قبلی را اینجا ببینید
نزول تدریجی و تفصیل الکتاب
در بحث قبل گذشت که قرآن مجید دارای وجود بسیطی در لوح محفوظ و عندالله است و از سوی دیگر، نزول تدریجی، حکایت از وجودی غیربسیط دارد. این دو نکته نشان میدهد که قرآن مجید، قبل از نزول تدریجی، به حالت مفّصل و مفروق درآمده و سپس نازل (به نزول تدریجی) شده است. پس غیر از نزول تدریجی، یک مرحله تفصیل الکتاب هم داریم که مقدمه نزول تدریجی و مقدم بر آن است. این مطلب، در برخی از آیات تصریح شده و بر این نکته تأکید شده است که تفصیل کتاب نیز از ناحیه خداوند است، به این معنی که نزول قرآن به این گونه نیست که معانی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شود و آن حضرت آن را در قالب الفاظ و عبارت ریخته و بر مردم تلاوت فرموده باشد.
آیات دال بر این موضوعات عبارتند از: «کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» (۱/ هود) و «لقد جئناهم بکتاب فصّلناه علی علم هدی و رحمه لقوم یؤمنون» (۵۲/ اعراف) و «و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لاریب فیه من رب العالمین» (۳۷/ یونس) و «افغیر الله ابتغی حکما و هو الذی انزل الیکم الکتاب مفصّلا» (۱۱۴/ انعام) و «قرانا فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً»[۳۵] (۱۰۶/ اسراء)
همانطور که ملاحظه گردید، در آیه اخیر اشاره به سرّ تفصیل کتاب و مفروق ساختن آن شده است، و سپس از نزول قرآن با واژه تنزیل که مستلزم تدریج است سخن میگوید. اگر قرآن مفصل نمیشد، امکان تلاوت با درنگ وجود نمیداشت.
این نکته نیز شایان ذکر است که چون «تفصیل الکتاب» در طول و مقدمه نزول و تلاوت تدریجی قرآن است، هدف مذکور برای آن نیز مقدمه و در طول هدف و سرّ نزول تدریجی است.
راز نزول تدریجی
مفسرین در بیان [آن] وجوهی ذکر کردهاند. برخی از این وجوه، عدم تناسب نزول دفعی یا ویژگیهای انسان با توجه به هدف نزول قرآن است نظیر:
الف- پیامبر(صلی الله علیه و آله) امی بوده و خواندن و نوشتن نمیدانسته است. در این صورت اگر قرآن بصورت دفعی نازل میشد، امکان سهو و نسیان در رساندن قرآن بهطور کامل به مردم وجود داشت و هدف نزول قرآن که هدایت انسانها است تحقق نمییافت.
ب- اگر قرآن بهصورت دفعی نازل میشد و در اختیار مردم قرار میگرفت، با توجه به اینکه حفظ آن در همان زمان ممکن نبود، به نوشتن آن بصورت یک کتاب اقدام میشد و در چنین شرائطی، [با] وجود قرآن بهصورت یک کتاب، انگیزهای برای حفظ قرآن در سینهها وجود نداشت.
ج- نزول دفعی قرآن به معنی یکجا القا شدن مقرارت و قوانین الهی برای مردم است، درحالیکه مردم، بویژه مردم صدر اسلام، آمادگی و تحمل دریافت و پذیرش آن را نداشتند.
د- اگر نزول، دفعی میبود، منصب وساطت جبرئیل در نزول از بین میرفت، زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) در نزول تدریجی نیاز به وساطت جبرئیل(علیه السلام) دارد.
برخی دیگر فوائد نزول تدریجی را بیان میکند نظیر:
الف- مشاهده مکرر جبرئیل موجب تقویت روحیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) میشود
ب- نزول قرآن بهصورت تدریجی، بُعد دیگری از اعجاز آن را ثابت میکند که در عین آنکه بهصورت پراکنده و متفرق نازل شده است، هماهنگ و منسجم است.
ج- چون در نزول تدریجی، آیات قرآن متناسب با شرائط و همزمان با آنها نازل میشود، فصاحت و بلاغت آن تأمین شده و اعجاز در فصاحت و بلاغت ثابت میگردد.
د- نزول تدریجی، عجز بشر را از آوردن قرآن به تعداد نزولهای تدریجی و یا سورههائی که تدریجاً نازل میشود اثبات میکند و تحدی تکرار میشود[۳۶].
ولی رازهائی که ذکر شد، علاوه بر آنکه صرفاً توجیههائی است که به ذهن صاحبان آن رسیده است و ریشه در معارف قرآنی و روائی ندارد، نمیتواند راز نزول تدریجی قرآن باشد، بلکه برخی از آنها برخاسته از عدم معرفت به مقام مقدس رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) است. برخی از اتقان کافی برخوردار نبوده و قابل مناقشه است، پارهای از آنها که صحیح به نظر میرسد بیانکننده اثر نزول تدریجی است نه راز نزول تدریجی قرآن.
آنچه که در باب راز نزول تدریجی از آیات قرآن مجید میتوان استفاده کرد، سه نکته است که از آیات شریفه ۱۰۶ سوره بنی اسرائیل و ۳۲- ۳۳ سوره فرقان بهدست میآید. در سوره بنیاسرائیل چنین میخوانیم:
«و قرآناً فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً» در این آیه هر چند از راز مفصل و مفروق شدن قرآن سخن گفته شده است، ولی هدف یاد شده، هدفی است که اثرش بر نزول تدریجی قرآن مترتب میشود. از آیه شریفه چنین استفاده میشود که تحقیق اهداف قرآن در گرو آن است که آیات در سطحی که قابل درک انسانهاست نازل شود و به صورت بخشهای مختلف در مقطعهای مختلف زمانی با درنگ و تأنی بر مردم تلاوت شود و چنین امر، مستلزم آن است که هم حقیقت قرآن که مرتبهای از علم الهی بوده و از بالاترین مراتب بساطت برخوردار است، مفروق و بخشبخش گردد: «فرقناه» و افزون بر آن در مراحل مختلف، نزولِ پس از نزول داشته باشد، تا حدی قابل فهم و دریافت انسانها گردد «و نزلناه تنزیلا» و خداوند متعال این دو امر را تحقق بخشیده تا قرائت قرآن با درنگ [امکان]پذیر گردد.[۳۷]
به هر حال، یکی از اسرار نزول تدریجی قرآن آن است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آیات را با درنگ بر مردم بخواند. قرائت با درنگ از یک سو زمینه فهم و دریافت بهتر آن را فراهم میسازد و از سوی دیگر با فراهم آمدن تدریجی شرائط درونی و بیرونی، زمینه پذیرش و تحمل مفاهیم بلند آن و عمل کردن به دستورات آن حاصل میگردد. در این صورت هدف قرآن که درک و فهم، تحت تأثیر قرار گرفتن و پذیرش قلبی و عمل به دستورات آن است، تحقق مییابد. در یک جمله، تلاوت با درنگ، زمینههای لازم برای بهرهگیری از قرآن را فراهم میسازد و این امر وابسته به مفروق شدن و نزول تدریجی است.
چنانکه آیات قرآن و روایات شریفه، یکی از آداب قرائت قرآن را «ترتیل» دانستهاند و در بیان مقصود از ترتیل در روایات آمده است: ترتیل، آن است که در آیات قرآن درنگ کنی و در فکرِ به پایان رساندن آیه نباشی. آیات را بهروشنی و با صوت دلنشین بخوانی و با آن بر دلهای سنگ شده و سخت برکوبی تا نرم و خاشع شود.[۳۸]
دریافت صحیح و درست و بهموقع آیات الهی، زمینه بیشتر برای پذیرش و تأثیر از آن فراهم میسازد، چنانچه روایت به آن اشعار دارد. افزون بر آن، نزول آیات بهطور تدریجی و تلاوت با درنگ پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر مردم، موجب میشود که با عمل به قرآن، بهتدریج آمادگی و شایستگی دریافت و هضم آیات و دستورات بعدی، و تحمل معارف سنگین قرآن برایشان حاصل شود چنانچه در مورد شخص رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه ورتل القرآن ترتیلا انا سنلقی علیک قولا ثقیلا» (۱تا ۵| مزمل ) این آیات دلالت بر آن دارد که تلاوت با ترتیل و نماز شب که از دستورات نازل شده در قرآن است[۳۹] زمینهساز تحمل قول ثقیل (قرآن) است. راز نزول تدریجی در رابطه با مردم روشن گشت، ولی قرآن مجید در این مسئله بیشتر بر آثار این نوع نزول نسبت به شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله) تأکید دارد و در سوره فرقان آیه ۳۳-۳۲ میفرماید: «و قال الذین کفرو لولا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا و لا یأتونک بمثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا». اولین راز نزول تدریجی در این آیه شریفه تثبیت قلب مقدس رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است، که در آیه شریفه «و کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک و جاءک فی هذه الحق وموعظة و ذکری للمؤمنین» (۱۲۰| هود ) نیز به عنوان هدف و راز بیان داستان پیامبران(علیهم السلام) برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ذکر شده است.
تثبیت به معنی جایگزین و استوار ساختن، زمینه و شرائط ثبات را برای چیزی یا فردی فراهم آوردن، ثبات بخشیدن است، و در برابر آن، لغزش و اضطراب قرار دارد. مقصود از تثبیت قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله) پایداری و استواری بخشیدن و تقویت روحی آن وجود مقدس است، تا در انجام وظائف رسالت و تحمل مشکلات طاقتفرسای آن خللی رخ ندهد، و با تمام توان، رسالت الهی را به سرمنزل مقصود برساند. ذکر افسردگی و دلتنگی آن حضرت(صلی الله علیه و آله) از نسبتهای ناروا، طرح درخواستهای نامعقول، بهانهگیریهای بیمورد، و شبهات بیاساس کفار در مورد رسالت در آغاز سوره هود، و ذکر داستانهای انبیاء در کل سوره، و تذییل آن داستانها به آیه شریفه فوق (۱۲۰/ هود)، گواه روشن بر تفسیر و تبیین فوق از تثبیت فؤاد است. رابطه ذکر داستان انبیای سلف با تثبیت فؤاد به معنی فوق روشن است، اما پیوند نزول تدریجی با تثبیت فؤاد بدان جهت است که نزول تدریجی آیات، موجب پیوند و رابطه دائمی صاحب فرمان با اعلامکننده و اجراکننده فرمان است، و اصل ارتباط مکرر، آن هم با بالاترین ارتباط که وحی است از یکسو، و بیان حکم موضوعات و پاسخ شبهات و تبیین حقایق مورد سؤال یا اختلاف درموقع مناسب که نیاز مبرم به آن احساس میشود از سوی دیگر، و تأیید و تأکید بر حقانیت دعوت و رسالت و وعده نصرت و یاری، تذکر وجود پشتوانه قوی بلکه بالاترین پشتوانه از سوی مردم، بهترین و بیشترین زمینه را برای اثبات بر طریقه حق و تحمل مشکلات و آسان شدن آنها و پایداری و استواری در دین فراهم میسازد، و عوامل هرگونه لغزش یا خللی را از بین میبرد. و آیه شریفه «لو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً» (۷۴/ اسراء). نیز اِشعار به تثبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در برابر توطئهها و مشکلاتی که کفار پدید میآورند، دارد؛ مشکلات طاقتفرسائی که میتواند زمینهساز اتکاء به کفار باشد. در آیهای دیگر، این تثبیت برای مؤمنین به عنوان اثر نزول آیات بهویژه جایگزینی آیهای با آیهای دیگر، مطرح شده است.
در آیه ۱۰۲/ نحل، پس از طرح مسئله تبدیل آیهای به آیه دیگر و ذکر نسبت دادن افتراء به پیامبر از سوی مشرکان میفرماید: «قل نزّله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین». و همین تثبیت نفس و روح است که تثبیت اقدام در مرحله عمل بهویژه در میدان جهاد با نفس و با دشمن را بههمراه دارد.
بیان دیگر از تثبیت فؤاد را جمعی از مفسرین در ذیل آیه ذکر کردهاند که عبارت است از تثبیت معارف قرآنی در قلب مقدس رسول خدا(صلی الله علیه و آله)[۴۰]. برخی از مفسرین، آن را به تثبیت آن در قلوب مؤمنین نیز تعمیم دادهاند، ولی این بیان چندان تناسبی با ظاهر آیه و تعبیر «نثبت به فؤادک» ندارد، مگر آنکه بهوجه سابق بازگردد به این صورت که با جایگزینی بهموقع و کامل و صحیح و مناسب معارف قرآن در قلب آن حضرت، قلب مقدس آن بزرگوار تثبیت شده، تاب و تحمل آن مشکلات را پیدا کند و در ادامه راه، استوار و پابرجا بماند. به بیان دیگر، تثبیت قلب از راه دریافت معارف بیشتر در موقع مناسب صورت میگیرد. جمله «و رتلناه ترتیلا» ممکن است به سه نکته اشاره داشته باشد. نخست آنکه به همین منظور (تثبیت فؤاد) آیات قرآن علاوه بر نزول تدریجی با درنگ و مهلت خوانده میشود تا تثبیت فؤاد به بهترین وجه صورت پذیرد و دوم آنکه علیرغم تفرقهای که بین آیات در اثر نزول تدریجی حاصل میشود، پیوند آیات با یکدیگر حفظ میشود و روابط قطع نمیشود و سوم آنکه این حفظ پیوند و ارتباط آیات و با درنگ خواندن، به شکل خاصی صورت میگیرد که دو امر یادشده به بهترین صورت حاصل آید. این نکات اولاً از مفهوم لغوی ترتیل که بهمعنی خواندن و تلاوت پشت سرهم و در عین حال با درنگ و تمهّل است[۴۲] و ثانیاً از بیان آن در قالب مفعول مطلق استفاده میشود. ادامه آیه به دو هدف دیگر اشعار دارد: نخست آنکه در مسائلی که شرائط ویژه در طول نزول تدریجی مطرح میشود و دیدگاههای مختلف و یا دیدگاه واحد باطل و نادرستی مطرح میشود، بهوسیله نزول تدریجی، حقیقت امر را روشن ساخته و آنچه حق است را بر تو نازل میکنیم و توصیفهای باطل را مشخص میسازیم «و لا یأتونک بمثل الا جئناک بالحق» (۳۳/ فرقان) دوم آنکه بهترین تبیین شبهات مطروحه را در اختیارت قرار میدهیم «و احسن تفسیراً» (۳۳/ فرقان) تغییر لحن آیه شریفه در ادامه، شاید برای دلالت بر این نکته باشد که این دو امر اخیر، در صورت نزول دفعی نیز قابلیت تحقق دارند ولی در نزول تدریجی بهصورت بهتر و مؤثرتری القاء میگردد.
پانوشتها:
۳۵. شایان ذکر است که تفصیل، غیر از تفصیل آلایات است که در آیات متعددی مطرح شده است و مقصود تبیین آیات و با بیان روشن آنها مطرح کردن است.
۳۶. ر. ک به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۷۹
۳۷. این احتمال هم وجود دارد که مقصود از «نزلناه تنزیلا» نزول تدریجی قرآن باشد که در این صورت، تفصیل کتاب و نزول تدریجی، بهعنوان زمینه قرائتِ با درنگ، ذکر شده است.
۳۸. ر. ک به: الطبرسی، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۷۸
۳۹. و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً ۷۹/ اسراء
۴۰. از جلمه ر. ک به: المیزان، ج ۱۷، ص ص ۲۱۴- ۲۱۰ که بیان جالبی در این زمینه ایراد فرمودهاند.
۴۱. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج ۱۵، ص ص ۲۱۴ ٓ ۲۱۰
۴۲. ر. ک به: کتب لغت و تفسیر از جمله مجمع البیان، ج ۷ ص ۱۶۹ و ج ۱۰ ص ۳۳۶ و تفسیر الکبیر و ج ۳، ص ۱۷۳ و ج ۲۴ ص ۷۹.
منبع: معرفت شماره ۲ - پاییز ۱۳۷۱