تبیان، دستیار زندگی
دری، یکی از اعضای شورای پروانه نمایش : دولت نباید نام اعضای شورا را منتشر می کرد/ آقای فرهادی چه اصراری به پخش صدای قمرالملوک [ملوک ضرابی] در فیلم دارید؟ این کارها برای موقعیت سازی در خارج است/ تعمدی پشت ساخت فیلم کاهانی بوده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حرف های تندی که دری تلطیف کرد

کافه

عضو شورای پروانه نمایش با انتقاد شدید از عبدالرضا کاهانی و فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» گفت: گاهی مواقع، می‌توان با یکی دو مورد ممیزی و یا حذف یکی دو دیالوگ، مشکل فیلم را برطرف کرد، اما در مورد این فیلم، موقعیت تصویر شده طوری‌ست که نمی‌توان با سانسور و حذف چند دیالوگ و یا چند صحنه فیلم را نمایش داد! فیلم بارها از فیلمنامه خارج شده و به بی‌راهه رفته است!» من با نیت خیر فیلم‌ها را می‌بینم و دوست ندارم فیلمی توقیف شود؛ دوست دارم تمام فیلم‌ها پروانه نمایش بگیرند، اما شک نکنید این فیلم غیر قابل اکران است!

سید ضیاءالدین دری یکی از کارگردان‌های سینما و تلویزیون کشورمان و از اعضای شورای پروانه نمایش، پس از توقیف شدن فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» به گفت‌وگو با دیباچه نشست و از دلایل عدم صدور پروانه نمایش این فیلم سخن گفت. گفت‌وگوی خبرنگار سینمایی دیباچه با این فیلمساز باتجربه را در ادامه می‌خوانید...

دولت تدبیر و امید اسامی شورا را برملا کرد!
ضیاءالدین دری در ابتدای این مصاحبه با انتقاد از رسانه‌ای شدن نام اعضای شورای پروانه نمایش گفت:«همیشه اعضای شورای پروانه نمایش، ناشناخته بودند و از رسانه‌ای شدن نام آن‌ها پرهیز می‌شد. به نظرم روش درستی بود که هیچ‌کس این افراد را نمی‌شناخت و فقط در صورت رخ دادن اتفاق‌های خاص و مسائل ممیزی، اداره نظارت، مراجعه‌کننده‌گان را به اعضا متصل می‌کرد و تنها در این صورت بود که اسامی اعضا لو می‌رفت! به هر حال، با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و در راستای شفاف‌سازی، اسامی اعضا رسانه‌ای شد. حال در میان اعضای این شورا فقط دو یا سه نفر هستند که سابقه حضور در سینما و تلویزیون را دارند و رسانه‌ها معمولا برای پی‌گیری اتفاق‌هایی از این دست، سراغ آن‌ها می‌روند. باید بگویم که جواب دادن من به تنهایی مشکلی را حل نمی‌کند و فقط صفحه‌های روزنامه‌ها را پر می‌کند! من سخنگوی شورا نیستم و تنها یکی از اعضا هستم و مانند بقیه فیلم را می‌بینم و رای می‌دهم. نظر اصلی را حبیب ایل‌بیگی می‌دهد. غیر از من و آقای رضابالا و لطیفی که سینمایی بوده‌ایم، اشخاص دیگری هم در شورا حضور دارند که حوصله کشمکش و درگیری را ندارند.»

جنجال‌های رسانه‌ی فیلم‌ها را داغان می‌کنند!
«تجربه طولانی‌مدت من ثابت کرده است که هر گاه مطبوعات سراغ فیلمی رفته و سعی کرده از آن حمایت کند، فیلم نابود شده است! حمایت مطبوعات نه‌ تنها کمکی نمی‌کند که ممیزی فیلم را افزایش می‌دهد و داغانش می‌کند. فشارهای مطبوعاتی واقعن کمکی به فیلم نمی‌کند. «خانه دختر» فیلمی بود که توسط رسانه‌ها سر زبان‌ها افتاد و درست در زمانی که هنوز شورا تشکیل نشده بود، شخص وزیر فیلم را دیدند و شخصا تصمیم گرفتند که این فیلم به هیچ وجه نباید اکران شود! وزیر ارشاد حق وتو دارند و می‌تواند تصمیم نهایی را بگیرد. شاید اگر رسانه‌ها جنجال به پا نمی‌کردند این فیلم با چند مورد ممیزی، اکران می‌شد.»
اصول فیلمسازی فرهادی از مد افتاده است
«من سینمای کاهانی را می‌پسندم و آثار او را بیشتر از آثار فرهادی می‌پسندم. کاهانی را مقتدرتر از فرهادی می‌دانم. کاهانی می‌توانست فرهادی سینمای ایران باشد اما...! آقای فرهادی فقط شما بلدید ادای دین بکنید؟! چه اصراری به پخش صدای قمرالملوک در فیلم‌تان دارید؟ هیچ‌کس بجز شما بلد نیست ادای دین کند؟ کیومرث پوراحمد، در فیلم «کفش‌هایم کو؟» به تمام خواننده‌‌های قدیمی ادای دین کرد اما که چی؟! سینما جای این حرف‌ها نیست. آقای فرهادی جان بچه‌ات، راستش را بگو: شما توی خانه قمرالملوک گوش می‌کنید؟! برای مثال جایی از فیلم از ساعدی صحبت می‌شود. فرادی در مصاحبه‌ای می‌گوید: «ساعدی، آرتور میلر ایران است...» آخر این دو نویسنده چه ربطی به هم دارند؟! ساعدی یک آدم چپ بود که داستان‌هایش کپی‌برداری بود! داستان‌های خارجی را ایرانیزه می‌کرد! البته ساعدی آدم خوبی بود. این‌ها چیزی جز تعارفات نیست و برای فراهم کردن موقعیت خارج از ایران است! غیر از این است که این کار را برای پیدا کردن جایگاه بین اپوزوسیون انجام می‌دهید! این‌ها چیزی جز ژست نیست و اگر قانونی وجود دارد باید برای تمام فیلمسازها باشد؛ نه فقط برای فرهادی...!
فیلم «فروشنده» در سلیقه من نیست و دوستش ندارم، هرچند مطمئنم با جو تبلیغاتی که برای فیلم راه افتاد، می‌تواند حدود ۱۰ میلیارد فروش داشته باشد، اما اصول فیلمسازی فرهادی را دوست ندارم زیرا از مد افتاده است و حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد!»
سراغ ایل‌بیگی بروید!
«ما به عنوان اعضای شورا توسط وزیر حکم می‌گیریم. وزیر بر مبنای شناختش اعضای شورا را انتخاب می‌کند و فقط شخص وزیر می‌تواند اعضا را برکنار کند و این حکم وزارتی است و به اعضا اعتبار می‌بخشد و شان و منزلت‌شان را افزایش ‌می‌دهد، اما به این معنی نیست که در صورت عدم صدور پروانه نمایش اعضا باید پاسخگو باشند و این آقای ایل‌بیگی است که جواب نهایی را می‌دهند. اداره نظارت باید حرف آخر را بزند و تصمیم‌گیری نهایی به عهده این اداره است و هر مشکلی برای فیلم‌ها به وجود بیاید باید سراغ آقای ایل‌بیگی رفت، چرا که ایشان به عنوان یک عنصر دولتی و رسمی باید پاسخ‌گو باشند. درست است که شورا نظر داده اما اداره نظارت باید برای نمایش و یا عدم نمایش یک فیلم جواب‌گو باشد. آقای ایل‌بیگی مقامی اجرایی است و اگر بخواهد مشورت کند، سراغ آقای ایوبی می‌رود که معمولا در این مواقع آقای ایوبی عقب‌نشینی می‌کند و در این مواقع شخص وزیر و شورای عالی وارد کار می‌شوند: شورای عالی متشکل از آقایان: جنتی، ایوبی، ایل‌بیگی و سه عضو از اهالی سینما است که تصمیم‌گیری نهایی را بر عهداه دارند.»
کاهانی می‌خواست کلک بزند!
«مطمئنم اگر شما فیلم جدید کاهانی را ببینید، می‌گویید که این فیلم نباید اکران شود! کاهانی می‌خواست کلک بزند و فیلمی که ساخته بسیار متفاوت از چیزی‌ست که روی کاغذ ارائه کرده بود! نمی‌دانم شاید پول مفتی داشته است که این فیلم را ساخته چرا که مطمئن بوده است این فیلم توقیف خواهد شد. چندین سال است که می‌خواهم فیلم بسازم اما سرمایه‌گذار ندارم. نمی‌دانم چطور عبدالرضا کاهانی می‌تواند پول ساخت این فیلم را پیدا کند و فیلمی بسازد که توقیف شود! البته ایشان دوستان زیادی دارد و از آدم‌های زیادی برای ساخت فیلم‌های‌اش پول می‌گیرد. برای مثال ایشان دوستان ورزشکاری مثل فوتبالیست‌ها دارند که برای فیلم‌هاشان سرمایه‌گذاری می‌کنند. حتی فیلمی را در فرانسه ساخته‌اند که هنوز به دست ما نرسیده و نمی‌دانیم که چطور و کجا قرار است به نمایش درآید. تمام این‌ها نشان می‌دهد که ایشان نگران اکران فیلم‌هاشان نیستند!»
ما جلادیم و کاهانی انقلابی؟!
ممکن نیست کارگردانی ندانسته این‌چنین فیلمی بسازد! مطمئن باشید «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» در هیچ دولتی، مجوز نمایش نمی‌گرفت و حتما تعمدی در ساخت این فیلم آن هم به این شکل بوده است! یقین داشته باشید که صداقتی پشت این ماجرا وجود ندارد و الان هم شخص کارگردان هیچ صحبتی نمی‌کند و می‌خواهد خودش را پشت مطبوعات پنهان کند! حال آن‌که باید از او پرسید دلیل ساخت این فیلم چیست؟! اگر مرد است بیاید و حرف بزند! یعنی ما به اندازه کاهانی شعور نداریم؟! ما جلادیم و کاهانی فیلمسازی انقلابی؟! یقین داشته باشید که ساخت این فیلم تعمدی بوده و فیلمساز هدف دیگری را دنبال می‌کند!

فیلمسازی در ایران قاعده و قانون دارد!
عضو شورای پروانه نمایش در ادامه گفت‌وگوی خود با خبرنگار سینمایی دیباچه تاکید کرد:«چرا شورای پروانه نمایش و مدیران سینمایی باید برای یک فیلم خودشان را زیر سوال ببرند؟! چرا باید کارنامه خودشان را خدشه‌دار کنند؟! مطمئن باشید این فیلم قابل اکران نیست! اگر فیلمساز بخواهد کلک بزند با فیلمش برخورد خواهد شد. دیگر همه این را می‌دانند که نمی‌توان خط قرمزهای نظام را شکست. کسی که می‌خواهد در ایران فیلم بسازد باید اصول و قانون‌‌های جمهوری اسلامی را رعایت کند. مطمئن باشید تمام آن‌هایی که برای این فیلم سینه سپر کرده‌اند با دیدن فیلم عقب‌نشینی خواهند کرد. نظام حاکم بر کشور و قوانین ما اجازه پخش این فیلم را نمی‌دهد.»
کاهانی به کل سینماگران ضربه می‌زند!
«کاهانی با ساخت این فیلم قصد زیرآبی رفتن را داشته است. سال‌ها سینماگران جنگیدند تا موفق شدند، ارشاد را راضی کنند که برای صدور پروانه نمایش، فقط سیناپسی را تحویل شورا بدهند. تا قبل از این، سینماگران باید فیلمنامه کامل را تحویل می‌دادند و با هر ممیزی، دوباره باید فیلمنامه را بازنویسی می‌کردند و روزها در صف می‌ایستادند تا مجوز بگیرند! حال کارگردان‌هایی مثل کاهانی با ساخت فیلمی که تار و پودش غیرقابل نمایش است، اعتماد را از بین می‌برند و ما را به سال‌های قبل باز می‌گردانند! سال‌ها جنگیدیم تا این شرایط را درست کنیم و بتوانیم موقعیتی را درست کنیم که ارشاد با اعتماد به فیلمساز، حاضر شود در ازای چند صفحه سیناپس مجوز ساخت را صادر کند. کارگردان‌هایی مثل کاهانی به کل سینماگران ضربه می‌زنند!»
فیلم کاهانی یک فیلم غیراخلاقی شفاهی است!
«کارگردان‌های فیلم‌اولی معمولا تحت‌تاثیر بازیگرهای معروف، دیالوگ‌هایی وارد فیلم‌شان می‌شوند که بازیگر بدون در نظر گرفتن فیلمنامه گفته است و کارگردان قادر به جلوگیری از آن نبوده است. نتیجه کار با فیلمنامه ارائه شده به ارشاد کمی متفاوت است. شورا تمام تلاش خود را می‌کند تا از این مسائل بگذرد اما این فیلم هیچ شباهتی به متن ارائه شده نداشته است! ایشان در سیناپس چند صفحه‌ای که ارائه کرده‌اند، موضوعی را مطرح کرد‌ه‌اند مبنی بر سه دختر مجرد که دنبال ازدواج هستند. این دلیل نمی‌شود که فیلمی ساخته شود که سه دختر به تصویر کشیده‌ شوند که برای مردها لَه‌لَه می‌زنند! فیلم کاهانی یک فیلم غیراخلاقی شفاهی است! به جرات نمی‌توان این فیلم را توی سینما همراه با خانواده دید. سانسور در تمام دنیا وجود دارد. در سینمای آمریکا فیلم‌ها درجه سنی دارند و به بهانه آموزش مسائل بهداشتی به بچه‌های در آستانه سن بلوغی موضوعاتی را نشان می‌دهند. در سینمای ایران هم این مسائل وجود دارد، اما شوخی با این مسائل و نشان دادن کاندوم در مدرسه و به سخره گرفتن این موضوعات کار درستی نیست!»
«ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» غیر قابل اکران است!
«من در جلسه غایب بودم و نتوانستم فیلم را ببینم، اما محمدحسین لطیفی همه‌چیز را برایم تعریف کرد. لطیفی فیلم را دیده و وقتی با ایشان حرف می‌زدم، می‌گفت: «تمام اعضای شورا، معتقد بودند که این فیلم را نمی‌توان نمایش داد! گاهی مواقع، می‌توان با یکی دو مورد ممیزی و یا حذف یکی دو دیالوگ، مشکل فیلم را برطرف کرد، اما در مورد این فیلم، موقعیت تصویر شده طوری‌ست که نمی‌توان با سانسور و حذف چند دیالوگ و یا چند صحنه فیلم را نمایش داد! فیلم بارها از فیلمنامه خارج شده و به بی‌راهه رفته است!» من با نیت خیر فیلم‌ها را می‌بینم و دوست ندارم فیلمی توقیف شود؛ دوست دارم تمام فیلم‌ها پروانه نمایش بگیرند، اما شک نکنید این فیلم غیر قابل اکران است!»
جلسه با ایل‌بیگی برای شفاف‌سازی
دری در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با دیباچه اظهار داشت:«اگر اهالی رسانه واقعا دنبال شفاف‌سازی و کمک به سینما هستند، باید توسط سردبیران‌شان پی‌گیر کنند و نشستی مطبوعی را با حضور حبیب ایل‌بیگی برپا کنند و جواب تمام سوال‌های‌شان را بگیرند. این تنها راهی است که به شفاف‌سازی مسائلی از این دست، کمک می‌کند و جلوی به بی‌راهه رفتن و جنجال‌های بی‌نتیجه را می‌گیرد.»

ضیاءالدین دری پس از انتشار این گفتگو، یادداشتی توضیحی نوشته، و نسخه‌ای از آن را برای کافه سینما ارسال کرده است:
به نام داناى كل
در پىِ انتشار گسترده مصاحبه منتسب
به اینجانب سید ضیأ الدین درَى با خبرنگار دیباچه ، جهت تنویر افكار عمومى و همه عزیزانى كه نسبت به موضوع حساسیت به خرج داده اند به مراتب ذیل را به آگاهى مى رسانم .

١- اینجانب از همان ابتدأ اعلام كردم كه مصاحبه نه مى كنم و این مورد را طى چهل و هفت دقیقه صحبت خود بار ها تكرار كردم . و حرف هایم جنبه راهنمایى داشته اند .
٢- ضبط گفتگو به اینجانب اطلاع داده نشد به شهادت فایل موجود صوتى .
و طبق قوانین ضبط بدون اجازه هر مذاكره اى عملى غیر قانونى است مگر این كه طرف مذاكره راضى باشد .
٣- اینجانب به اصرار خبرنگار كه او را مثل فرزند خود براى شنیدن نظراتم كنجكاو یافتم پاسخ مى دادم چون كه قرار به انتشار نه داشتیم .
طى بیش از سى سال حضور در سینما تا كنون سابقه نه داشته كه نسبت به اثرِ همكارانم اظهار نظر رسمى نمایم جز در مواردى كه موافق و مشوق بوده ام مثل تمجید از فیلم بادیگارد یا رستاخیز...
البته همه ما مى توانیم درباره كار همكارانمان به طور غیر رسمى داراى نظر باشیم و خصوصى در محیط امن نظر كارشناسانه ارایه كنیم . من این كار را هم به ندرت انجام داده ام .
٤- اینجانب در ابتدا این اتفاق زشت را ناشى از یك تبانى تلقى كردم ، اما پس از تماس با سردبیر محترم دیباچه و سوگند ایشان باور كردم كه یك اشتباه موجب این فاجعه تلخ شده است ، در نتیجه با همه عصبانیت به سهم خود
گذشت كردم .
٥- اینجانب فیلم آقاى كاهانى را نه دیده ام و حرف هایم شكل مثال داشته اند و نه قطعى و هیچ قضاوتى هم در آن دخیل نه بوده است . شاید فیلم را ببینم نظرم با شورا متفاوت باشد اما نظر اكثریت لحاظ مى شود . بنا به گفته سردبیر دیباچه سایر رسانه ها در تحریك آمیزتر ساختن مطالب كوشیده اند .
٦- در هر حال طبیعى است كه مطالب ابتر و كوتاه شده و جهت دار تر انعكاس یافته اند كه تمایلى به باز نشر ان نه دارم
٧- اینجانب اگر چه ممكن است با برخى لحظات فیلم هاى اقاى كاهانى موافق نه بوده باشم اما اسلوب و سبك ایشان را مى پسندم و این را قبلا هم گفته ام .
٨- و اما اظهار نظرم درباره فیلم فروشنده- مشترى- همكار خوب و مهربانم اقاى فرهادى دیگر بیش از همه مطالب خصوصى بود و ایشان را مى دیدم حتما بیان مى كردم اما واقعا با وجود اینكه كمترین گناهى نه دارم از بابت رسانه اى شدن آن متاسف و مغموم هستم . اگر ولو به قدر یك سر سوزن چنین قصدى داشتم دلم نه مى سوخت . اصغر عزیزم من و شما فضا را مى شناسیم ، گاه وقایع ناخواسته هستند . من تو را تحسین مى كنم و این خطاى ژورنالیستى را بر من بى گناه به بخش تا همه به دانند كه ما چگونه انسان هایى هستیم . تا به بینمت .
٩- هم چنین از تهیه كننده محترم فیلم اقاى كاهانى و اقاى كاهانى پر تلاش هم بابت این فاجعه نا خواسته دلجویی مى كنم و امیدوارم با سكوت هوشمندانه خود بر توقف این وضعیت ناشایست مساعدت نمایند .

این جانب ، تاوان اعتماد خود را به یك خبرنگار جوان كه عصر روز قدر به من مراجعه كرد و نه توانستم او را از خود برانم را به این وسیله مى پردازم .

با احترام نسبت به همه : سید ضیا الدین درّى


کافه سینما

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .