تبیان، دستیار زندگی
اسلام به امور جمعی اهمیت ویژه ای می دهد/ حکمت تشریع نماز جماعت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلام به امور جمعی اهمیت ویژه ای می دهد/ حکمت تشریع نماز جماعت

حکمت تشریع نماز جماعت

آیت الله دکتر رمضانی خطیب نماز جمعه هامبورگ گفت: در اسلام اموری که به جمع مربوط می‌ شود از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند،

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، متن خطبه های نماز جمعه این هفته هامبورگ به امامت آیت الله دکتر رمضانی مدیر مرکز اسلامی هامبورگ در پی می آید؛

در اسلام اموری که به جمع مربوط می‌ شود از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، زیرا در اسلام احکام اجتماعی که به کل جامعه بازگشت نماید فراوانند. و همه این احکام، چه در عبادات مانند: حجّ و چه در مسائل مالی مانند: خمس و زکات و یا در معاملات مانند: قوانین مربوط به کسب های حلال و حرام، و چه قوانین مدنی و جزائی، در اسلام به صورت دقیقی مورد توجّه قرار گرفته اند.

حق مؤذن و امام جماعت

اسلام در بخش عبادات دارای احکامی است که به مسائل اجتماع بازگشت می کند مانند نماز جمعه و جماعت، که هر کدام احکام مختص به خود را دارد. و همه‌ی آنها برای تصحیح و تقویت روابط میان مسلمانان است، بدین جهت که عبادت خدای متعال را به صورت جمعی انجام بدهند. لذا در این قسمت امام سجاد(علیه السلام) به دو حق از این احکام عبادی اشاره کرده، که ثوابها و پاداشهای بسیاری برای آن ذکر شده است. یکی «حق موذن» و دیگری «حق امام جماعت» برای برپائی نماز جماعت است.

موذّن به عنوان کسی که اذان می گوید و وقت نماز را اعلام می نماید، از این جهت به دنبال جمع شدن مسلمانان است، برای اینکه آن عبادت مهم را به شکل جمعی انجام دهند؛ لذا این عمل او از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در گذشته نیز پیروان ادیان برای جمع کردن همکیشان خود از علامتها و نشانه هایی بهره می بردند. مانند: به صدا در آوردن ناقوس که مربوط به مسیحیان است، و نیز استفاده از بوق توسط یهودیان، و دف زدن که رومی‌ها از آن استفاده می‌کرند. و برخی هم  با روشن کردن آتش و ایجاد شعله، مردم را گرد هم جمع می‌کردند، که این عمل مربوط به مجوسیان، [i] بوده است. و عده‌ای هم برای گردآوری پیروان خود پرچمهایی را بلند می کردند. اما پیامبر(صلی الله و علیه وآله) پس از شنیدن همه‌ی نظرها منتظر وحی شد که جبرئیل امین نازل شد. و این زمانی بود که پیامبر(صلی الله و علیه وآله) در منزل علی(علیه السلام) بود و حکم اذان را از طرف خداوند به مسلمین اعلام کرد. لذا در روایتی نقل شده که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «جبرئیل وقتی به رسول خدا نازل شد که در منزل علی(علیه السلام)، و در حال خواب بود. و اذان و اقامه گفت بعد پیامبر فرمود: علی جان شنیدی؟ عرض کرد: بله یا رسول الله(صلی الله و علیه وآله)، فرمود: حفظ کردی؟ حضرت علی(علیه السلام) عرض کرد: بلی! فرمود: پس به بلال تعلیم نما، و آنگاه حضرت علی(علیه السلام) اذان را به بلال تعلیم داد».[ii]

امام سجاد(علیه السلام) در بیان «حق مؤذن» به چند نکته اشاره کرده‌اند، که مهمترین آنها این است که چون مؤذن انسان را به یاد پروردگار می اندازد، و او را دعوت می کند. لذا بهره و نصیبی از ناحیه‌ی نماز به او می رسد، چراکه در واقع او بهترین کمک کننده بر اداء فریضه ای می‌باشد، که خداوند بر همگان واجب کرده است. به‌همین جهت باید از او تشکر کرد. [iii] زیرا او منادی دعوت به رابطه با خدا است، که یادآوری می کند انسان باید بخشی از زمانش را به معنویات اختصاص داده، و در آن راه صرف نماید. ارزش یک موذن به خاطر این دعوت، در روایات بسیار مهم دانسته شده است. به‌همین جهت در کتب فقهی، احکام فقهی زیادی برای آن ذکر شده است؛ که علاقه مندان می توانند به احکام مربوط به اذان و مؤذن، به این کتب مراجعه کنند.

ارزش مؤذن در روایات

در روایات آمده که اگر مؤذنی برای رضای خدا اذان بگوید، پاداش فراوانی برای او قرار داده شده است. [iv] و در مجموع این اذان زمانی برای اعلان است، که مردم خود را برای فریضه ای بزرگ الهی آن هم به صورت جمعی آماده نمایند.

حق امام جماعت

با توجه به مطالبی که در خصوص مؤذن که سبب جمع شدن افراد برای نماز جماعت می‌شود و حق وی عنوان شد، ‌باید حق امام جماعت، که محور این جماعت است دانسته شود. چراکه در حقیقت امام جماعت باید با امامت خود همه را به سرچشم کمال مطلق هدایت کند، و آنها را با خدای متعال مرتبط و مأنوس نماید و همه را به بالاترین تواضع و فروتنی نسبت به حضرت حق، رهنمون سازد. از این رو امام سجاد(علیه السلام) به بیان حق امام جماعت اشاره کرده و می‌فرمایند: «وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِكَ فِی صَلَاتِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ السِّفَارَةَ فِیمَا بَیْنَكَ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ الْوِفَادَةَ إِلَى رَبِّكَ وَ تَكَلَّمَ عَنْكَ وَ لَمْ تَتَكَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَكَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ طَلَبَ فِیكَ وَ لَمْ تَطْلُبْ فِیهِ وَ كَفَاكَ هَمَّ الْمَقَامِ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ الْمُسَاءَلَةِ لَهُ فِیكَ وَ لَمْ تَكْفِهِ ذَلِكَ فَإِنْ كَانَ فِی شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِكَ تَقْصِیرٌ كَانَ بِهِ دُونَكَ وَ إِنْ كَانَ آثِماً لَمْ تَكُنْ شَرِیكَهُ فِیهِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ عَلَیْكَ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَكَ بِنَفْسِهِ وَ وَقَى صَلَاتَكَ بِصَلَاتِهِ فَتَشْكُرَ لَهُ عَلَى ذَلِكَ وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ و اما حق امام جماعت در نماز بر تو این است که بدانی او مأموریت سیر به سوی پروردگارت را بین تو و خدا به گردن گرفته، و در این مقام از طرف تو سخن می گوید و تو از جانب او حرف نمی زنی، او برای تو دعا می کند و تو برای او دعا نمی کنی، او برای تو می خواهد و تو برای او نمی خواهی، و اهمیت مقام و ایستادن در پیشگاه خدا و سوال از او را، از طرف تو به عهده گرفته و تو چیزی از او را کفایت نکرده و به عهده نگرفته ای، و اگر عیبی در این کار پدید آید متوجّه او است نه تو، و اگر گناهی کند تو در گناه، شریک او نیستی و او را بر تو برتری نیست. او خود را سپر تو کرده و نمازش را سپر نماز تو قرار داده است. بنابراین باید بدین خاطر سپاسگزار او باشی و قوه و قدرتی جز از ناحیه خدا نیست».[v]

حکمت تشریع نماز جماعت

نکته‌ای در خصوص نماز جماعت و حکمت تشریع آن که شایسته است دانسته شود، این است نماز جماعت و آثار آن بسیار زیاد است؛ از جمله: جلوه گری عظمت حق‌تعالی در یک عبادت جمعی در قیام، رکوع، سجده و دیگر اجزاء نماز، که خود نوعی تأثیر خاص بر تک تک نمازگزاران می گذارد. و دیگر اینکه می‌توان مؤمنین را بواسطه‌ی اقتدا کردن به امام جماعت، به نظم در امور و اعتدال، توجّه داد. و نیز می توان ایجاد پیوند و علقه های اجتماعی و صفا و صمیمیت و برادری را، از جمله آثارِ این عبادتِ جمعی دانست.

چراکه اعتماد به یکدیگر در امور جاری زندگی بیشتر خواهد شد، و ایشان بر امور یکدیگر بهتر و زودتر آگاهی می یابند. و با حضور همه‌ی اقشار جامعه اسلامی از زن و مرد، فقیر و غنی، سیاه و سفید، نمونه ای از تقوای جمعی ظهور و بروز پیدا خواهد کرد. البته همین که مومنین در نماز اوّل وقت، در کنار همدیگر قرار گیرند و خدای بزرگ را بندگی کنند، و در یک مدت زمانی از امور مادی خود را فاصله گیرند، و از ایمان خود مراقبت داشته باشند، و بهترین زمان را برای تقرب و نزدیکی به خدا اختصاص دهند، به نوعی تفسیر صحیح از زندگی مؤمنانه خواهد بود. چراکه انسان در هر حالی، نباید از هدف زندگی انسانی با هم نعمتهای الهی فاصله بگیرد؛ بلکه باید هر روز بر آن عمل اهتمام ورزد. به همین جهت نماز جماعت در آیات و روایات از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. چه اینکه امام رضا(علیه السلام) فرموده‌اند: «نماز جماعت بدان جهت تشریع شده است که اخلاص در یکتاپرستی و تسلیم در مقابل حق و بندگی خدا تحقق نمی یابد، مگر آشکارا و بی پرده و علنی، زیرا اظهار اینها حجتی است برای خدای واحد بر مردم شرق و غرب، و برای اینکه منافق و آنکه نماز را سبک می شمارد،

حق آن چه را که به زبان اقرار کرده عملاً اداء کند. و اسلام خود را و متعهد بودنش به آن را آشکار سازد. و برای این که گواهی دادن به مسلمانی یکدیگر، امری جایز و ممکن شود. علاوه بر اینها در اقامه‌ی نماز جماعت دستگیری از یکدیگر و تعاون بر نیکی و خداپرستی برای مردم مسیر می شود. و به سبب نماز جماعت از بسیاری از منکرات و نافرمانیهای خدای متعال منع می شود».[vi]

نماز جماعت عنصر وحدت و انسجام جامعه

یکی از نکات مهمی که در خصوص نماز جماعت با محوریت امام جماعت لازم است دانسته شود، اهمیت این عبادت جمعی است. چراکه جهت آن این است که سبب می‌شود جامعه با یک باوری عمیق به زندگی مؤمنانه، در مسیر هدف اصلی خلقت و آفرینش قرار گیرد. و بی‌شک باور و اعتقاد داشتن نسبت به حق تعالی، و تقرب جستن به خدای متعال همراه با احساس حضور او در تمام لحظه های زندگی، نقش بسیار مهمی را در رشد معنوی افراد جامعه ایفاء می‌کند. بنابراین با همدلی و کمک به هم باید تلاش کرد تا خود را در مسیر زندگی واقعی قرار دهیم. و اگر امام جماعت بتواند محور این وحدت و انسجام و همراهی و توجّه دادن مأمومین به قرب الهی باشد، و این امامت را به درستی جهت دهد، و مردم را به سرچشمه معنویت مرتبط و متصل نماید، به وظیفه و رسالت مهم خود عمل کرده است. لذا بر مأموین نیز لازم است به درستی حق او را اداء نمایند. و همچنین حق موذن را، به عنوان کسی که همه را متوجّه این عبادت جمعی و حضور پرشکوه می نماید.

پی نوشت ها:

[i]. آتش پرستان.

[ii]. عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) بِالْأَذَانِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) كَانَ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) وَ أَقَامَ فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ یَا عَلِیُّ سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ فَدَعَا عَلِیٌّ (علیه السلام) بِلَالًا فَعَلَّمَهُ. (كلینى، محمد بن یعقوب، الكافی، ج 3، ص 302، ح 2، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ چهارم، 1407 ق؛ و ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 282.)

[iii]. «وَ أَمَّا حَقُ الْمُؤَذِّنِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مُذَكِّرُكَ بِرَبِّكَ وَ دَاعِیكَ إِلَى حَظِّكَ وَ أَفْضَلُ أَعْوَانِكَ عَلَى قَضَاءِ الْفَرِیضَةِ الَّتِی افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَیْكَ فَتَشْكُرَهُ عَلَى ذَلِكَ شُكْرَكَ لِلْمُحْسِنِ إِلَیْكَ وَ إِنْ كُنْتَ فِی بَیْتِكَ مُهْتَمّاً لِذَلِكَ لَمْ تَكُنْ لِلَّهِ فِی أَمْرِهِ مُتَّهِماً وَ عَلِمْتَ أَنَّهُ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَیْكَ لَا شَكَّ فِیهَا فَأَحْسِنْ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللَّهِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَیْهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ حقّ مؤذّن این است كه بدانى او پروردگار عزّوجلّ تو را به یادت مى آورد و تو را به بهره ات فرا مى خواند و یارى ات مى رساند تا واجب الهى را بگزارى. پس، براى این كارها از او سپاسگزارى كن، همچنان كه اگر كسى به تو خوبى كند تشكّر مى كنى. و چنانچه خود در خانه ات بدین امر اهتمام دارى [یا از وى غم و ناراحتى دارى]، نباید به او در كارى كه براى خداست شك كنى، و یقینا بدانى كه او بر تو نعمتى الهى است، پس شكرانه این نعمت الهى را در هر حال بجاى آور، و نیرویی جز از ناحیه‌ی خداوند نیست».(ابن شعبه حرانى، حسن بن على، قم، تحف العقول، ص 265).

[iv]. مانند این روایت از رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) که می‌فرمایند: «یَغفِرُ اللَّهُ لِلمُؤَذِّنِ مُنتَهى أذانِهِ، ویَستَغفِرُ لَهُ كُلُّ رَطبٍ ویابِسٍ سَمِعَ صَوتَهُ؛ تا آن جا كه صداى اذانِ مؤذّن برسد، خداوند، گناهانش را مى آمرزد و هر تر و خشكى كه صداى او را بشنود، برایش آمرزش مى طلبد».(الإمام أحمد بن حنبل، مسند أحمد، ج 2، ص 136، بیروت، دار صادر، بی‌تا). و نیز در بیانی دیگر امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: «مَن أذَّنَ عَشرَ سِنینَ مُحتَسِباً یَغفِرُ اللَّهُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وصَوتِهِ فِی السَّماءِ، ویُصَدِّقُهُ كُلُّ رَطبٍ ویابِسٍ سَمِعَهُ، ولَهُ مِن كُلِّ مَن یُصَلّی مَعَهُ فی مَسجِدِهِ سَهمٌ، ولَهُ مِن كُلِّ مَن یُصَلّی بِصَوتِهِ حَسَنَةٌ؛ هر كس به مدّت ده سال، براى رضاى خدا اذان بگوید، خداوند به اندازه اى كه نگاه و صداى مؤذّن در آسمان مى رسد، گناهانش را مى آمرزد، و هر تر و خشكى كه بانگ اذانش را بشنود، او را تصدیق مى كند، و از [پاداش] هر كه در مسجد او با وى نماز بخواند، او را سهمى است، و از [حسناتِ] هر كه با صداى او نماز بخواند، برایش حسنه اى است».(طوسى، همان، ج 2، ص 284، ح 1131.).

[v]. ابن شعبه حرانى، همان، ص 265.

[vi]. الإمامُ الرِّضا علیه السلام: «إنّما جُعِلَتِ الجَماعَةُ لِئَلّا یكونَ الإخلاصُ والتَّوحیدُ والإسلامُ والعِبادَةُ للَّهِ إلّاظاهِراً مَكشوفاً مَشهوراً؛ لأنَّ فی إظهارِهِ حُجّةً على أهلِ الشَّرقِ والغَربِ للَّهِ وَحدَهُ، ولِیَكونَ المُنافِقُ والمُستَخِفُّ مُؤَدِّیاً لِما أقَرَّ بهِ یُظهِرُ الإسلامَ والمُراقَبَةَ، ولِیَكُونَ شَهاداتُ الناسِ بالإسلامِ بعضِهِم لِبَعضٍ جائزَةً مُمكِنَةً، مَع ما فیهِ مِنَ المُساعَدَةِ على البِرِّ والتَّقوى، والزَّجرِ عن كثیرٍ مِن مَعاصِی اللَّهِ عَزَّوجلَ». (ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 2، ص 109)


خبرگزاری مهر

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .