تبیان، دستیار زندگی
پادری را کم و بیش می توان تداوم منطقی دودکش دانست که به جز تکرار برخی تکیه کلام ها و تیک های شخصیتی کاراکترها که البته تا حدود کارکرد خود را حفظ کرده، توانسته با قرار دادن قصه خود در یک کشمکش و کل کل طبقاتی- معیشتی، به بازنمایی مسائل روز جامعه و خانواده ه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خانواده در آمپاس!

نگاهی به سریال پادری ساخته محمد حسین لطیفی

پادری را کم و بیش می توان تداوم منطقی دودکش دانست که به جز تکرار برخی تکیه کلام ها و تیک های شخصیتی کاراکترها که البته تا حدود کارکرد خود را حفظ کرده، توانسته با قرار دادن قصه خود در یک کشمکش و کل کل طبقاتی- معیشتی، به بازنمایی مسائل روز جامعه و خانواده ها بپردازد. رویای پولدار شدن یک شبه و در عین حال نشان دادن تلاش مرد خانواده برای کسب رزق و روزی حلال، جدال اصلی قصه را تشکیل می دهد که ساختار کمدی اثر نیز بر مبنای همین تضاد قرار می گیرد.

سید رضا صائمی-بخش سینما و تلویزیون تبیان
پادری

قبل از اینکه به بازنمایی این موقعیت و قصه بپردازیم یک چیز را بپذیریم. تجربه نشان داده است که یک سریال موفق که در زمان خودش نظر مخاطب را جلب کرده و اصلا ساخت سری دوم آن بر مبنای همین موقعیت بوده در موقعیت دشوارتری از سری اول خود قرار می گیرد. چه بسا برای قوام بخشیدن به درام خود حتی نیازمند آشنایی زدایی شود این در حالی است که بنا به ذهنیت و خواسته مخاطب باید بتواند هویت کلی و ابتدایی اثر را نیز حفظ کند. گاهی ایجاد تعادل بین این دو موقعیت که با دغدغه کارگردان برای تزریق عناصر دراماتیکی جذابی هم همراه است موجب لطمه خوردن به اثر می شود. با این حال به نظر می رسد حسن لطیفی به جای تکیه بر شخصیت ها و جاذبه های کاراکترهایش سعی در تغییر موقعیت قصه کرده مثلا قالیشویی مشتاق را در یک وضعیت بحرانی قرار داده تا از پس آن به روایت ها و پیام های اخلاقی تازه ای برسد که وفادار به وجوه مناسبتی کار هم باشد گرچه این کار قرار بود به عنوان یک سریال نوروزی در 13 قسمت روی آنتن برود. رمضان سال 92 سریال دودکش ساخته محمد حسین لطیفی توانست به محبوبیت قابل توجهی در نزد مخاطبان دست یابد به طوری که تا مدت ها تکیه کلام های شخصیت های اصلی آن یعنی "نصرت" و "فیروز" و "بهروز" به سان آثار کمیک و محبوب مهران مدیری، نقل کوچه و بازار بود.گرچه هنوز هم این تکیه کلام ها در نسبت با درام درونی اثر جذاب به نظر می رسد اما به واسطه قیاس با دودکش، اثربخشی خود را از دست داده! یکی از معظلات تکیه کلام و ظرفیت کمیک آن در سریال ها که کارگردان ها به آن بی توجه اند این است که وقتی یک تکیه کلام یا مجموعه ای از آنها به اصطلاح گل می کند در سری دوم به شکل آگاهانه و بعضا تعمدی مورد استفاده قرار می گیرد که برآمده از ضمیر ناخودآگاه شخصیت، نقش و بازیگر نیست. 

تجربه نشان داده است که یک سریال موفق که در زمان خودش نظر مخاطب را جلب کرده و اصلا ساخت سری دوم آن بر مبنای همین موقعیت بوده در موقعیت دشوارتری از سری اول خود قرار می گیرد. چه بسا برای قوام بخشیدن به درام خود حتی نیازمند آشنایی زدایی شود این در حالی است که بنا به ذهنیت و خواسته مخاطب باید بتواند هویت کلی و ابتدایی اثر را نیز حفظ کند

به این معنی که مخاطب حس می کند چون از این تکیه کلام ها خوشش آمده کارگردان تکرار آن را از زبان بازیگر مورد تاکید قرار داده که خارج از منطق گفتاری صحنه به نوعی اشباع زدگی منجر می شود که در نهایت اثربخشی اولیه خود را از دست می دهد و حتی گاهی آزار دهنده می شود. به عبارت دیگر در اینجا تکیه کلام ها از ضمیر ناخودآگاه نقش به ساحت خودآگاه او رسیده و تصنعی جلوه می کند. مشکل پادری در تکیه کلام ها و البته سریال های دیگر در این زمینه دقیقا برساخته همین مساله است. با این حال لطیفی تلاش کرده تا ساختار روایت خود را بر مبنای تضاد قرار دهد این تضاد از یک سو ریشه در تضادهای طبقاتی و اقتصادی دارد و از سوی دیگر به تضادهای شخصیتی وابسته است. این رویایی یک شبه پولدار شدن و تلاش برای جهش در طبقه اجتماعی را اگر با خصلتهای فردی وصل کنیم از دل آن شخصیت های تازه به دوران رسیده و نوکیسه ای بیرون میاید که نقد اجتماعی اثر ناظر به آن است. تقابل های دوتایی نصرت و فیروز نیز دقیقا برساخته همین تضادها و تعارض هاست که بار کمیک قصه را تشکیل می دهد. در این میان آنچه فراتر از تکراری شدن موقعیت و المان های گفتاری سریال جلب توجه می کند ترسیم باورپذیر این موقعیت و بازنمایی تلاش صادقانه برای کسب روزی حلال که در این دوره زمانه بسیار کمیاب و دشوار شده است. بازی خوب هومن برق نورد را نباید در تلطیف این موقعیت و جلوگیری از اشباع زدگی شعاری قصه فراموش نکرد. اساسا بخش عمده ای از طنز ماجرا به توانایی های فردی بازیگران و شخصیت پردازی ها بر می گردد. در لایه زیرین همه این عناصری که برشمردیم توجه به خانواده ایرانی و صیانت از حریم آن است که در نهایت موجب می شود علی رغم عوامل و عناصر تکراری بازهم شاهد قصه ای شیرین و دلنشین باشیم.