تبیان، دستیار زندگی
به یقین، برترین روش ها كه مبتنى بر شناخت حقیقت انسان و همه ابعاد وجودى اوست، تنها در كلام و سیره انسان هاى كامل در هر عصر و زمان جست وجو مى شود و چنین انسان هایى براى همه عصرها و زمان ها جز معصومان كسى نیست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روش هاى تربیتى در سیره امام سجاد علیه السلام

انسان، مستعد اتصاف به همه كمالات است. وصول به آنها در گرو تربیت صحیح مى باشد و براى رسیدن به هدف والاى قرب الى اللّه، باید بهترین شیوه ها را انتخاب نمود. به یقین، برترین روش ها كه مبتنى بر شناخت حقیقت انسان و همه ابعاد وجودى اوست، تنها در كلام و سیره انسان هاى كامل در هر عصر و زمان جست وجو مى شود و چنین انسان هایى براى همه عصرها و زمان ها جز معصومان كسى نیست.

محمدباعزم- بخش سیره و تاریخ معصومین
a

الف. روش عفو


گذشت از تقصیر دیگران یكى از مكارم اخلاق و آداب معاشرت است. اگر همه انسان ها در استیفاى حقوقشان سختگیر باشند، روح صفا و صمیمیت در جامعه یافت نخواهد شد.

در قرآن كریم به عفو امر شده است: (خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ.) (اعراف: 199)

همچنین در آیات دیگر علاوه بر «عفو»، به «صفح» نیز اشاره شده است،(1)  كه معناى آن رساتر از عفو است؛ یعنى علاوه بر مفهوم گذشت، نادیده گرفتن خطا نیز در آن لحاظ شده است.
عفو و اغماض در صورتى ارزشمند است و مصداق مى یابد كه انسان قدرت انتقام داشته باشد. در غیر این صورت، سكوت انسان نه از مصادیق عفو، بلكه از مصادیق كظم غیظ خواهد بود و «كَظم غیظ» در صورتى كه انسان از روى ناچارى سكوت كند منجر به حقد و كینه، و باعث سوءظن، حسد، غیبت و تهمت مى شود.(2)
عمادالدین طبرى نقل مى كند: روزى مردى از خویشان (حسن بن حسن (علیه السلام) نزد امام (علیه السلام) رفت، و تا توانست ایشان را دشنام داد. امام (علیه السلام) در پاسخ او خاموش ماند. چون حسن از نزد ایشان بازگشت، امام سجاد (علیه السلام) به كسانى كه نزد او نشسته بودند گفت : شنیدید این مرد چه گفت؟ مى خواهم با من بیایید و پاسخى را كه به او مى دهم بشنوید. گفتند: مى آییم و دوست داشتیم همین جا پاسخ او را مى دادى. امام نعلین خود را پوشید و به راه افتاد و گفت : (وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ) (آل عمران: 134) همراهان دانستند كه او سخن زشتى به حسن نخواهد گفت. چون به خانه حسن رسیدند، امام گفت: بگویید سجّاد است. حسن بیرون آمد و یقین داشت زین العابدین براى تلافى نزد او آمده است. چون نزد او رسید، على بن الحسین گفت: «یا اَخى، انْ كُنْتَ قُلْتَ ما فِىَّ اَسْتَغْفِرُاللّه مِنْهُ، وَانْ كُنْتَ قُلْتَ مالیس فِىَّ فَغَفَرَ اللّه لَكَ»؛ برادرم اگر آنچه به من نسبت دادى در من وجود داشته باشد از خداوند طلب مغفرت مى كنم و اگر در من نباشد از خداوند براى تو طلب آمرزش مى كنم. حسن در پاى وى افتاد و بوسه مى داد و مى گفت: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ بَلْ قُلْتُ فیكَ ما لیسَ فیكَ وَاَنَا اَحَقَّ بِهِ»؛ از خداوند طلب آمرزش مى كنم آنچه از «صفات بد» به تو نسبت دادم در تو نیست و من به آنها سزاوارترم.(3)

ب. روش تغافل


تغافل صفتى پسندیده، و یكى از اصول اخلاقى و طرق تربیتى ائمّه اطهار : مى باشد كه داراى آثار درخشانى در تربیت است. در روایات، به تغافل و فواید و اثرات تربیتى آن اشاره شده است. امام على (علیه السلام) در اهمیت تغافل مى فرماید: «نِصفُ العاقل اِحتمال و نِصفُهُ تغافُل»؛(4) نیمى از ساختار (انسان)
خردمند بر اساس احتمال و نیمى دیگر به چشم پوشى بستگى دارد. نیز فرموده اند: «كسى كه از بسیارى امور تغافل نكند آرامش و آسایش خود را متزلزل كرده است.»(5)

تغافل شاخه اى از حلم و بردبارى است و بدون حلم نمى توان به آن دست یافت

از این رو، امام على(علیه السلام) فرموده اند: «لاحِلمَ كَالتّغافُل»؛هیچ بردبارى بهتر از چشم پوشى نیست.

امام على (علیه السلام)، تغافل را بهترین و شریف ترین صفت اخلاقى انسان با كرامت دانسته اند: «اَشْرفُ اَخلاق الكریم كثرةُ تغافُلِهِ عمّا یعْلم.»(6)
در سیره امام سجاد (علیه السلام) نیز دیده مى شود كه با روش تغافل مى توان رفتار ناشایست متربّى را نادیده گرفت تا از این طریق، عزّت او حفظ شده و از ادامه رفتار نادرست او جلوگیرى شود؛ زیرا اگر احساس عزت متربّى زایل شود، او با بى باكى تمام خطاهاى بیشترى را مرتكب خواهد شد. ابن شهرآشوب مى گوید :
«وَاسَتطالَ رجلٌ عَلى عَلى بن الحسین عَلیهماالسَّلام فَتَغافَلَ عَنه، فقالَ لَهُ الرَّجُلُ: اِیاكَ اَعْنى؟ فقالَ لَهُ عَلىّ بن الحسین (علیه السلام) وَ عَنكَ اُغْضى»؛(7)  مردى حضرت را دشنام گفت. امام(علیه السلام) چشم پوشى (تغافل) نمود. مرد گفت: با تو هستم! امام پاسخ دادند: از (سخن )تو چشم پوشى مى كنم.

نتیجه آنکه بهترین شیوه رفتاری در جامعه را می توان از نظر افکندن به اسوه های علمی و عملی الهی دریافت نمود.



منابع:
(1). تعابن: 4 / نور: 22 / زخرف: 89 / حجر: 85.
(2). محمّدرضا مهدوى كنى،نقطه هاى آغازدراخلاق عملى،ص599
(3). عمادالدین طبرى، مناقب الطاهرین، ترجمه حسین درگاهى، ج2، ص 623.
(4). محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج 9، ص 4374
(5). عبدالواحد تمیمى آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص717، ش 1486
(6). محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج 9، ص 268
(7). على بن عیسى الاربلى،كشف الغمه فى معرفة الائمّه،ج2،ص 312

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.