تبیان، دستیار زندگی
ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاه کنند. صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد، منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند . . .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه اسلامی امام

ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاه کنند. صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد، منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند . . .

فراوری: ع . امانی-بخش سیاست تبیان
امام خمینی

از مهم ترین محورهای بحث احیاگری و اصلاح طلبی امام خمینی رحمه الله در اندیشه هایشان، اعتقاد آن حضرت به احیای اندیشه حکومت اسلامی و رهبری دینی است. زمانی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کردند در مدینه پایه های حکومت اسلامی را بنیان نهادند و ده سال آخر عمر گهربار خویش را به تقویت و تحکیم آن پرداختند، در تاریخ اسلام از آغاز تا کنون شاهد حرکت های اصلاحی جهت احیای اندیشه حکومت اسلامی بوده ایم و می توان به نمونه هایی همچون، سیدجال الدین اسدآبادی، محمد عبده، جنبش اخوان المسلمین و در ایران نهضت فدائیان سالم و جنبش جنگل اشاره نمود.
ولی اقداماتی که توسط امام خمینی رحمه الله به عنوان رهبر و بنیان گذار این حرکت صورت گرفته است به صورت محوری بوده است. ایشان در گفته ها، سخنرانی ها و آثار مکتوب خود همواره نظر به ضرورت تبیین حکومت سالمی داشتند. ابتدا به تبیین نظری و سپس به تبیین عملی و تشکیل حکومت اسلامی اقدام کردند. به گونه ای تلاش ایشان باعث جلب نظر شخصیت ها و اندیشمندان دینی به سیاست و امور سیاسی شد که در این زمینه آثار گران بهایی از خود برجای گذاشتند.
زمانی که امام راحل به احیای ایده حکومت اسلامی مبادرت ورزیدند مهم ترین راه اصلاح این ایده را تقویت نظریه عدم جدایی دین از سیاست می دانستند. هرچند در تاریخ کشور ایران «مدرس» از جمله پیشگامان مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست بود و سخن معروف وی که «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست» همواره دلنشین، عمیق و به یادماندنی است، ولی اولین کسی که این نظریه را عینیت بخشید، امام خیمنی بود و همواره بر این باور بود که: اسلام دین سیاست است، دینی است که در احکام آن در مواقف آن سیاست به وضوح دیده می شود.
سپس به طور خلاصه می توان گفت محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی: «مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست،: تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی وماهیت اصول و اهداف این حکومت و تبیین الگوی رهبری در حکومت اسلامی» از مهم ترین اقدامات حضرت امام رحمه الله در این عرصه بوده است که به انجام رسانیدند.
امام در رابطه با تشکیل و اداره حکومت بر این باور بودکه تشکیل حکومت از وظایف مهم و اصلی علمای اسلام است و آن هم بدین معنا که اداره صحیح امور مردم و محو ظلم باید توسط حاکمیت و حاکمان انجام پذیرد:
عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است...
ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاه کنند. صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد، منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایت فقیه» مأموریت و انجام وظیفه است.

نقش مردم در حکومت اسلامی

عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است...

امروز در اغلب کشورهای دنیا مردم حکومت و حاکمان را تعیین می کنند. امام راحل نیز همین کار را کرد حتی در تعیین ارکان نظام از رهبری گرفته تا سایر مراکز قدرت مردم نقش تعیین کننده خود را با انتخاب چهره ای مورد نظر ایفا کردند. اگرچه انتخاب در نظام اسلامی و ولایی با انتخاب در نظام های دموکراسی لیبرال تفاوت های فراوانی دارد.
امام خمینی با اعتقاد به عینیت دیانت و سیاست، اعقتاد به «سیاست اسلامی» داشتند، یعنی اسلام بایستی به عنوان هدف و سیاست به عنوان روش و وسیله نیل به هدف مورد توجه قرار گیرد نه اینکه اسلام به عنوان ابزاری سیاسی مورد سوء استفاده برخی از سوداندیشان واقع شود.
امید فرهنگ استبکارستیزی و دشمن شناسی و داشتن خودباوری و استقلال که برگرفته از اندیشه امام راحلمان است، سرلوحه افکارو اعمالمان قرار گیرد و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملی خود برآییم و بر سخن هوشمندانه و جهت بخش مقام معظم رهبری در این رابطه تأکید می ورزیم که فرمود:
هر ملتی اگر تسلیم سلطه قدرت های بزرگ عالم شد، از دست رفته است، هر ملتی اگر حاضر شد از ظرف ملی، اقتدار ملی و اراده ملی خود چشم بپوشد در ورطه بی پایان وادی ای که آخر آن معلوم نیست لغزیده است.
یکى از فرقهاى بین حکومت اسلام با سایر حکومتها، این است که در حکومت اسلام جوّ، جوّ محبت است. بین شخص اول مملکت مثل رسول خدا که شخص اول بود و در زمان خلافت امیر المومنین شخص اول امیر المومنین بود با ادنى  فردى که به حسب نظر مردم ادنى  حساب مى شدند فرق اساسى مربوط به دنیا نبود. این طور نبود که رسول خدا حالا که در رأس واقع شده و رئیس امت است مثل سایر حکومتها ریاست بکند. در مسجد مى آمدند مى نشستند؛ اصحابشان و اتباعشان هم توى مسجد بود؛ کسى، از خارج که مى آمد نمى دانست کدام از آنها پیغمبر است. مى پرسید کدامتان پیغمبر هستید؟ در نشستن این طور نبود که یکى در بالاى تخت بنشیند و ما بقى مقابلش بایستند و سلام نظامى بکنند! حضرت امیر هم همین طور بود. صدر اسلام وضع این طور بود، این طور نبود که امراى لشکر- امراى لشکر خیلى مهم هم داشتند- با مردم دیگر فاصله بگیرند؛ جوّ محبت بود و ما هم باید چنین باشیم.


منبع : پژوهشکده امام خمینی (ره) / پایگاه اطلاع رسانی حوزه