تبیان، دستیار زندگی
و اتحاد بازاریان با امام شیوه های مبارزاتی امام(ره) با رژیم منحوس پهلوی در حوزه اقتصاد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه های مبارزاتی امام(ره) با رژیم منحوس پهلوی در حوزه اقتصاد

اقتصاد ایران در طول تاریخ بیشتر متكی بر تولید كشاورزی و دامداری بوده و بخش عمده ی درآمد مالیاتی و هزینه های دولت ها نیز از حاصلِ دسترنج كشاورزان و دامداران تأمین می شد.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
امام خمینی

مأمن و پناهگاه مردم  در زمان های دور برای حفظ مال و ناموس خویش، خانه ی مراجع و علما بود

در طول قرن نوزدهم نیز این روند ادامه داشت. گو اینكه هیچ تغییری در شیوه ی كشاورزی ایران به وجود نیامده بود و این ایستایی در شیوه های فنی تولید، ریشه در كلیت نظام اقتصادی- سیاسی ایران داشت. دولت هم وظیفه ای برای تسكین آلام و دردهای مردم و كاستن از رنج و بدبختی آنان برای خود متصور نبود. در چنین شرایطی تنها مأمن و پناهگاه مردم برای حفظ مال و ناموس خویش، خانه ی مراجع و علمایی بود كه در حد توان در مقابل اجحاف و ستم دربار قاجار ایستادگی می كردند؛ و به سبب استقلال مالی كه بعد از سقوط صفویه پیدا كرده بودند و هزینه های جاری آنان از طریق اوقاف، نذورات، خمس و زكات تأمین می شد،

از همان زمان نوعی پیوند سیاسی- اقتصادی میان روحانیت شیعه و بازاریان مسلمان شكل گرفته بود كه در جنبش تنباكو به رهبری میرزا حسن شیرازی به بهترین نحو ممكن خود را نشان داد. این همراهی و همگامی در راه مبارزه با استعمار به شكل مطلوب تری در انقلاب مشروطه نیز تكرار شد و تجار و بازرگانان مسلمان با حمایت مالی از جنبش مشروطه خواهی، كه با رهبری روحانیت آغاز شده بود، شالوده ی تحولات بعدی را در تاریخ معاصر ایران پی ‌ریزی كردند.

به بیانی بهتر نقش بازار در نهضت مشروطه و در جریان مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت، موضوعی نیست كه نیاز چندانی به اثبات داشته باشد. نام بازار با مبارزان این مرحله از تاریخ ایران گره خورده و بسیاری از بازاری ها با گروه ها و دسته جات رادیكالِ اسلامی مانند فدائیان اسلام و بعداً جمعیت مؤتلفه ی اسلامی یا ارتباط نزدیك داشته و یا خود از بنیان گذاران آن بودند.

الف) توجه به جایگاه اقتصادی اصناف و بازاریان

"١"  عنایت به اتحاد تاریخی علما و بازاریان

با كناره گیری روحانیت از سیاست در دوران مشروطه و گرایشِ قشر پرنفوذ تاجر- مالك به دربارِ حاكم، كه نتیجه ی آن ظهور رضاخان در صحنه ی سیاسی ایران بود،برای مدت كوتاهی این پیوند تاریخی دچار خدشه و آسیب شد. كشف نفت در ایران در سال های اولیه ی قرن بیستم، فرصتی طلایی را برای توسعه ی اقتصادی ایجاد نمود. ولی ناكارآمدی ساختار خودكامه و تك‌صدایی به حدی بود كه طلای سیاه، بلای ایران شد و ساختار سیاسی حاكم تمام درآمدهای حاصل از فروش نفت را در اختیار خود گرفته و در پرتوی قدرت نظامی ، كه به واسطه ی توان اقتصادی پیدا كرده بود، با فراغ بال بیشتری به سركوب جنبش های و حركت های آزادی خواهانه پرداخت. اما نهضت ملی نفت با رهبری آیت الله كاشانی كه یك بار دیگر طبقات مختلف اجتماعی به ویژه بازاریان و روحانیت را به هم نزدیك تر نمود، نوعی تلاش جهادگونه برای خارج‌كردن این ذخیره ی ملی از دست استعمار انگلستان بود كه بدون هیچ ضابطه ای بر اقتصاد ایران حكفرمایی می كرد. اقتصاد زراعی ایران نیز به واسطه ی اصلاحات ارضی به شدت آسیب دید و سهم تولیدات كشاورزی در تولید ملی، كه قبل از دهه ی 1340 بیش از چهل درصد بود، در سال 1354 به ده درصد كاهش یافت. روستاهای ایران نیز پس از مراحل اولیه ی اصلاحات ارضی به فراموشی سپرده شدند و روستاییان با رها كردن زمین های كشاورزی به سوی طرح های صنعتی و گسترش فعالیت های ساختمانی در شهرها مهاجرت كردند و در آستانه ی انقلاب اسلامی توسط روحانیونی كه در نقاط مختلف ایران پراكنده بودند، به صفوف مبارزه علیه رژیم پهلوی جذب شدند. به بیانی دیگر، در اواخر دهه ی 1970 و 1980 م تغییرات كمّی و كیفی مهمی در بازار توسعه‌ی وابسته روی داد و سهم نیروی كار روستایی از 77 درصد به 32 درصد كاهش پیدا كرد. اكثریت مردم نیز در دهه ی 1970 همچنان در تنگنای معیشتی قرار داشتند؛ درصورتی كه ایران در اوج روند نوسازی خود قرار داشت.

می توان گفت كه اصلاحات ارضی برای كل اقتصاد كشور به‌ویژه كشاورزی فاجعه آمیز بود . در مجموع اقتصاد ایران در سال های پایانی رژیم پهلوی در حال اضمحلال و فروپاشی بود. مخالفت هایی كه منجر به انقلاب شد نیز، حداقل به اندازه ی صبغه ی فرهنگی، صبغه ی اجتماعی اقتصادی نیز داشت.

در چنین شرایطی امام با یادآوری نقشِ بازاریان در تحولات سیاسی معاصر و تجربه ی تاریخی كه از انقلاب مشروطه و رویدادهای قبل از آن در ذهن داشت، زمینه ی جذب هر بیشتر اهل بازار و تجار و بازرگانان و اتحاد آنان را با علمای شیعه فراهم نموده و این تشكل سیاسی اقتصادی را سوی مبارزه و مقابله با اجحاف و ستم دربار پهلوی سوق داد.

گو اینكه رونق اقتصادی دهه ی 1340ش توان حمایتی بازاریان را از بنیادهای مذهبی در شهرهای بزرگ افزایش داده بود و در اواسط دهه ی1350ش این مؤسسه های دینی آن اندازه قدرت داشتند كه واعظانی را به طور منظم به محلات فقیرنشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند. بنابراین می توان گفت كه در فرایند انقلاب به ویژه بعد از قیام 15خرداد 1342ش بازاریان مبارز پشت سر امام قرار گرفتند و در مراحل بعدی با اعتصاب و بستن بازار، نقش مهمی را در انقلاب اسلامی ایفا كردند. زیرا دولت پهلوی در آستانه ی انقلاب 1357 همه ی گروه های سیاسی را منهدم نموده و اعضای اصلی آنها را سركوب كرده بود، اما هنوز تسلط كافی بر بازار و مساجد نداشت. پس شگفت آور نبود كه بازار كانون اصلی انقلاب شد.

"٢" استفاده ی بهینه از توان اقتصادی بازار در مبارزه

حمایت و پشتیبانی مالی و اقتصادی تجار و بازاریان از انقلاب و مبارزان در چند سال پایانی حكومت پهلوی نمود بیشتری یافت و بازاریان مسلمان یا در قالب ارسال خمس اموال خویش به محضر امام خمینی و یا كمك مالی به نیروهای مبارز و خانواده های آنان، روند پیروزی انقلاب اسلامی را تسریع بخشید. البته این بذل مال و مساعدت اقتصادی به انقلاب، هیچ گاه سبب برتری و بزرگی ثروتمندان در نزد امام خمینی نشد.

به بیانی دیگر، طبقات متوسط شهری كه در انقلاب مشروطیت فعالانه شركت جسته و در این تحول سیاسی اجتماعی تأثیرگذار بودند و در دوران خفقان رضاخانی نیز از فرایند توسعه كنار گذاشته شده بودند، در سایه ی رهنمودهای امام با دیگر گروه های اجتماعی همراه شده و برای پیروزی انقلاب از اموال خویش مایه گذاشته و همراه با روحانیتِ مبارز به تشكل های سیاسی و صنفی كه در مقابل دولت رانتیر پهلوی  تأسیس شده بودند، یاری و مساعدت می رساندند.

بعد از ماجرای لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی در سال1341ش سه هیئت مذهبی از كسبه و تجار تهران هیئت مسجد امین الدوله، مسجد شیخ علی و هیئت اصفهانی ها با مشورت امام با هم ائتلاف كردند و در سایه ی اتحاد و همفكری بازاریان و روحانیون، جمعیت مؤتلفه ی اسلامی به وجود آمد كه از سه ركن كمیته ی مركزی، شورای روحانی و كمیته ی نظامی تشكیل شده بود.

بیشتر اعضای كمیته ی مركزی، افراد باسابقه ی فدائیان اسلام بودند. محمدجواد باهنر، مهدی عراقی، سیدعلی اندرزگو، صادق امانی، صفار هرندی، محمد بخارایی، نیك نژاد، هاشم امانی، و عسگراولادی از اعضای آن بودند. جمعیت مؤتلفه ی اسلامی یكی از تشكل های اثرگذار در تاریخ معاصر ایران به شمار می رود و توانسته بر پایه ی باورهای دینی تحت رهبری مرجعیت تقلید امام نقش عمده ای در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا كند.

آنان برای روحانیت و مخصوصاً روحانیون مبارز ارزش فراوان قائل بودند، لذا بعد از درگذشت آیت‌الله كاشانی به سوی امام‌خمینی(ره) آمده و تشكل مؤتلفه را در بهار1342ش به وجود آوردند. اعضای آن اعلامیه ها و اطلاعیه های امام خمینی را كه از عراق می رسید تكثیر نموده و به سمع و نظر مردم می رسانیدند. بررسی اجمالی اسناد باقی مانده از ساواك شاهنشاهی نیز گویای این مطلب است كه ارسال نذورات و هدایایی كه از سوی بازاریان مسلمان و تشكل های دینی برای امام در تركیه و عراق ارسال می شد، نقش ارزنده ای در پیشبرد اهداف مبارزه و جلب و جذب افراد مختلف به اهداف انقلاب داشت.

روند حمایت اقشار متوسط شهری و بازاریان بعد از قیام پانزده خرداد 1342 شكل منسجم و كارآمدی تری به خود گرفت و با بهره گیری از تجربه ی انقلاب مشروطیت، اعتصاب و بستن بازار به عنوان اعتراض به سیاست های رژیم پهلوی در مراحل مختلف مبارزه نمود عینی پیدا كرد. اما در ماه های آخر حكومت پهلوی بازاریان در شهرهای بزرگ كشور با مسدود نمودن شریان های اقتصادی و اعتصاب صنفی كمك فراوانی به پیشبرد جریان انقلاب كردند كه در ادامه به تفصیل درباره‌ی آن سخن خواهیم گفت.

ب)امام خمینی(ره) و تاكتیك اعتصاب در امر مبارزه

"١" اعتصاب نماد عینی وحدت مردم در مبارزه اقتصادی

كلمه‌ «اعتصاب» از ساحلی در فرانسه گرفته شده كه محل تجمع كارگران بیكار بوده است. اما در اصطلاح به عمل قطع كار و بیكاری كه توسط كارگران در یك واحد و یا كارمندان در یك سازمان اداری و به طوركلی مزد‌بگیران در یك واحد اقتصادی انجام می شود، «اعتصاب» می گویند. هدف اعتصاب كنندگان وادار كردن اربابان یا مدیران به تسلیم در برابر خواسته هایشان و یا بحث در باب ادعاهایشان و رسیدن به یك توافق می باشد.  اعتصاب می تواند گذشته از قطع محض و ساده ی كار، اشكال دیگری نیز پیدا كند، مثل اعتصاب به منظور اعلام خطر، اعتصاب با اِشغال كارخانه، اعتصاب با كاهش در وقت كار، اعتصاب با كندكاری، اعتصاب در خدمات اساسی و...

در قرن بیستم از این حربه اقتصادی به طور روز افزونی برای تأمین مقاصد و هدف های سیاسی استفاده شد و برای اولین بار در انقلاب روسیه، بلشویك ها برای سرنگون‌ساختن حكومت از این حربه استفاده كردند. در انقلاب اسلامی ایران نیز اعتصاب به عنوان یك تاكتیك مبارزه مورد توجه گروه های مختلف اجتماعی بود و امام خمینی(ره) نیز با درایت و كفایت خاص خویش، از این تاكتیك به نحو شایسته ای استفاده نمود. ایشان در پیامی كه به مناسبت هفتم شهدای حادثه غم انگیز هفده شهریور در 23 مهرماه 1357 ش ابلاغ فرمودند، تأكید كردند كه:

«اكنون كه یك هفته از كشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما می گذرد، اكنون كه یك هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چكمه‌ی دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانك دست و پا می زند، اكنون كه شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به دروكردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اكنون كه با نفس های آخر، حكومت فاشیستی نفس های ملت را در سینه خفه كرده، اكنون كه گورستان ها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اكنون كه دژخیمان شاه به عربده و پایكوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشسته اند، اكنون شاه می خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل كند. اكنون كه عمّال از خدا بی خبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازی های مبتذل و اغفال كننده می خواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران كه آلتِ فعلی بیش نیستند، نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند، اكنون كه تمام خیانتكاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه می كنند، اكنون كه از چهره های كریه آزادی‌خواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند».

در جریان اعتصاب نیز ابتكار در دست بازاریان و تشكل های مذهبی بود كه رابطه نزدیكی با روحانیت و رهبری انقلاب داشتند. به تعبیر بازرگان، اعتصاب ها آخرین تیرِ در تركشِ ملت بود كه جلوه دیگری از میل به وحدت علیه استبداد شاه و حركت رو به جلو را نشان می داد و به تدریج با قاطعیتِ پیگیر امام خمینی در سراسر كشور سرایت پیدا كرد.

معلمان اولین گروهی بودند كه در ابتدا جریان اعتصاب را راه اندازی كردند و سپس این اقدام به دانشگاه ها نیز سرایت كرد. دانشگاه تبریز در این زمینه پیشقدم بود و كمی بعد این موج اعتصاب به بیمارستان ها و وزارتخانه های دولتی كشیده شد. در تاریخ 4 آذرماه 1357 كلیه كارمندان بانك مركزی ایران دست از كار كشیدند و كارمندان دادگستری، دارایی، وزارت نیرو، شركت مخابرات، سازمان برنامه و بودجه و... به جریان اعتصاب پیوستند. شاید یكی از شگفتی های رهبری ایشان در این باشد كه نبرد اعتصاب را از صنعت نفت آغاز كرد كه شریان اصلی درآمد رژیم بود. اولین موج اعتصاب دو روز بعد از جمعه ی سیاه و در 19/6/57 در پالایشگاه نفت تهران آغاز شد و در كمتر از دو هفته به پالایشگاه آبادان رسید و به تدریج به كارخانه ها و راه آهن و حمل‌ونقل عمومی كشیده شد. در این میان اعتصاب كارمندان گمرگ و دارایی كه چند برابر حقوق خود، رشوه می گرفتند، شگفت انگیز بود. اما اعتصاب كاركنان صنعت نفت كه به قطع استخراج و صدور نفت به خارج منجر و دولت با خشونت نیز نتوانست آنها را به سر كار بازگرداند، موجب تحسین رهبر انقلاب شد و ایشان در پیام خاصی این عمل آنها را پرارزش و باعث روسفیدی ملت دانست:

«سلام من و ملت ایران بر كارگران و كارمندان شركت نفت ایران! رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی كه با اعتصاب پرارزش خود، روی ملت را سفید نمودید! اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش باارزش و كوبنده است؛ ارزشمند برای ملت غارت زده ی ایران كه از جریان این طلای سیاه و مخزن پربركت كشور كه سال هاست خائنان به غارت داده اند و نفتخواران به غارت برده اند، جلوگیری كرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه ی قدرتتان منع نموده اید؛ و كوبنده‌ی خائنانی كه چوب حراجش را پشتوانه ای برای بقای حكومت طاغوتی خویش و تخت لرزان شیطانی خود می دانند. هر ساعت اعتصاب شما خدمتی است به خداوند تعالی و به كشور اسلام...».

و در ادامه از اقدام جسورانه ی همه ی گروه ها و اقشار جامعه در اتخاذ تاكتیك اعتصاب قدردانی كرده و فرمودند:

«... من از اعتصاب جمیع جناح ها، فرهنگیان و بازاریان و اصناف، اعتصاب شركت نفت و مخابرات و شركت واحد و مطبوعات و اعتصاب سایر ادارات و مؤسسات دولتی [و]خصوصی كه برای نجات میهن و برای خدمت به اسلام و مسلمین بوده است، تشكر می نمایم...».

با این حال اعتصاب كارمندان و كارگران شركت نفت در آن زمان چنان بااهمیت بود كه امام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز از آن به نیكی یاد نمود و اقدام آنان را دارای ویژگی خاص خواند:

«... نهضت ما گرچه مرهون همه ی اقشار ملت است، گرچه همه ی اقشار ملت نهضت را همراهی كردند، چه بانوانِ تمام ایران و چه مردان برومند ما، لكن بعضی اقشار یك ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، كاركنان و كارمندان صنعت نفت، برای اینكه اینها در مقامی بودند كه شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یك ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یك خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم و تشكر می كنیم. شما برادران بودید كه در اعتصابات خودتان مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت كردید. من باید از شما تشكر كنم. من دعا به شما می كردم و می كنم».

علاوه بر بازاریان و كارمندان و معلمان و دانشگاهیان، كارگران نیز در این مرحله از انقلاب ثابت كردند كه می توانند رژیم پهلوی را از تكیه گاه اقتصادی محروم كنند. ل. ی. اسكلیاروف بر این باور است كه اعتصاب طبقه ی كارگر در ماه های اكتبر و نوامبر1978/ مهر1357 نشان داد كه كارگران ایران برخلاف تلاش های پهلوی دوم متشكل تر و باشعورتر شده اند. آبراهامیان علت اعتراض طبقه ی كارگر را ركود اقتصادی می داند كه بیشتر در بخش ساختمان سازی نمایان و برجسته بود و خیل بیكاران در این بخش جریان اعتصابات كارگری را بعد از خرداد 1357 شدت بخشیدند. اما واقعیت آن بود كه اجحاف و ستم دربار پهلوی و فساد حاكم بر آن به همراه بی اعتنایی به تأمین رفاه عمومی علت اصلی شورش و اعتراض طبقات آسیب پذیر و فقیر جامعه و گرایش بیشتر آنان به انقلاب بود.

"٢" اهداف و تأثیرات تاكتیك اعتصاب

پرسش مهمی كه در اینجا مطرح می شود، این است كه نیت و هدف اصلی امام در به كارگیری تاكتیك اعتصاب چه بود؟ آیا ایشان از تبعات و پیامدهای منفی اعتصابات نیز آگاهی داشتند؟ در پاسخ به سؤال اول باید گفت كه امام با درس هایی كه از سال ها مبارزه با رژیم پهلوی آموخته بودند، به این نكته نیز واقف بودند كه در كنار اقدامات فرهنگی و آگاهی‌دادن به مردم، یكی از مهم ترین راه های مقابله با سیاست ها و اقدامات ضدانسانی شاه، كوتاه‌كردن دست وی از منابع درآمد و اماكن اقتصادی است كه هزینه های بریز و بپاشِ شب نشینی ها و قماربازی ها[35] و جشن های كذایی مانند جشن دو هزار و پانصد ساله را تأمین می كرد و بسترساز فساد اخلاقی و مفاسد اجتماعی در میان درباریان و مردم بود.

می دانیم كه اطرافیان محمدرضا شاه در كنار مفاسد سیاسی و اخلاقی، به مفاسد مالی و اقتصادی نیز آلوده بود و حتی نزدیكان او نیز از میزان ثروت و اموال وی اطلاع دقیقی نداشتند. مقدار زیادی از این ثروت نیز كه حاصل دسترنج و حق همه ی مردم ایران بود، در دوران حكومت شاه معدوم به‌تدریج از كشور خارج شده بود. بخش عمده ی این ثروت از فروش نفت و خدمات عمومی به دست می آمد و به جای آنكه صرف ایجاد رفاه و بهبود وضعیت مردم در نقاط مختلف ایران شود، صرف خرید اماكن تفریحی در اكثر نقاط خوش آب و هوای جهان و دادن هدایای گرانقیمت به نوكران و چاپلوسان دور و نزدیك می شد امام با آگاهی كامل به این مسائل در دو سال آخر حكومت پهلوی، معتقد بود تاكتیك اعتصاب به چند شكل می تواند كاركرد مثبت داشته باشد:

1. اعتصاب نقش مهمی در فلج‌ كردن اقتصاد دولت منحوس پهلوی داشته و می توانست توان مالی آن را كاهش دهد   

2. با كاهش قدرت اقتصادی، توان نظامی شاه معدوم تضعیف شده و با كاهش بودجه ی سالانه ی ارتش، نظامیان به عنوان حامیان اصلی سلطنت از دربار روی گردان می شدند.

3. اعتصاب نیز مانند راهپیمایی و تظاهرات نوعی دعوت مسالمت آمیز برای شركت در جهادی همگانی علیه رژیم پهلوی بود.

4. اعتصاب نسبت به دیگر تاكتیك های مبارزاتی تأثیرات بیشتر و هزینه و تلفات كمتری داشت. زیرا دولت قادر نبود به زور سرنیزه و تفنگ كارگران و كارمندان را از خانه ها بیرون آورده و به جریان اعتصاب پایان دهد.

5. امام جریان اعتصابات را مقدمه ای برای سرنگونی سلطنت شاهنشاهی و برقراری حكومت اسلامی قلمداد می كردند.

البته رهبر فرزانه ی انقلاب متوجه تبعات منفی و پیامدهای ناخوشایند اعتصاب بر زندگی مردم نیز بود، لذا با مدیریت آگاهانه ی جریانِ اعتصابات مانع از آن شد تا تأثیرات سوء آن روند زندگی عادی مردم را دچار اختلال كند. به همین دلیل در 8/10/1357 هیئتی را به سرپرستی مهندس بازرگان به خوزستان فرستاد تا روند اعتصاب در شركت نفت را در جهتِ اهداف انقلاب هدایت كنند. در سایه ی درایت امام و اعتقاد كارمندان شركت نفت به اهداف رهبری و تلاش هیئت اعزامی، نفت مورد نیاز مردم در خط لوله ی سراسری جاری شد. بعد از موفقیت در مدیریت اعتصاب صنایع نفتی، مقرر شد تا كمیته ی تنظیم اعتصابات، تبعات و پیامدهای منفی اعتصاب را مدیریت كرده و از بروز نارضایتی در میان مردم جلوگیری نماید. به همین مناسبت رهبر فرزانه ی انقلاب طی حكمی به دكتر یدالله سحابی و دكتر محمدجواد باهنر و چند نفر دیگر مأموریت داد تا اعتصاب را در جاهایی كه سبب اختلال در زندگی مردم می شود، مدیریت نموده و اهرم تبلیغات روانی را از دست دشمنان خارج كنند.  با تلاش این هیئت و مساعدت كارمندان مسلمان مواد غذایی و دارویی با سهولت بیشتری در اختیار مردم قرار گرفت و حتی كارگران شهرداری جهت نظافت شهرها به اعتصاب خود پایان دادند. همچنین كاركنان شركتِ پست و تلگراف نیز بنا به توصیه ی كمیته ی تنظیم اعتصابات به سرِ كار خود بازگشتند. در دوره ی نخست وزیری بختیار، اعتصاب از سازمان های اقتصادی به سازمان ها و ادارات سیاسی سرایت كرد و دولت را از لحاظ سیاسی و اداری و قضایی فلج كرد. این نوع اعتصابات پیامد منفی كمتری برای مردم به همراه داشت، اما در عوض اركان دولت بختیار را كاملاً درهم ریخته بود و بختیار قادر به انجام هیچ كاری نبود.سرانجام برخلاف بلوف او كه مدعی باز كردن فرودگاه مهرآباد بود، این عشق به امام و ایجاد زمینه برای بازگشت ایشان به ایران بود كه كارمندان هواپیمایی را وادار كرد تا دست از اعتصاب خود بردارند. تاكتیك اعتصاب نیز با هدایت عالمانه ی رهبری انقلاب و تلاش یارانش به خوبی اجرا شد و راه رسیدن به پیروزی را هموارتر نمود.


منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .