نسخه ای بی نظیر برای در امان ماندن از وساوس شیطان
به نقل از تبیان خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "اگر میخواهید خواطرتان شما را به هر جایی نبرد، این نسخه را جدّی بگیرید که در هر ساعت، حداقل یک دعای سلامتی آقا جان را بخوانید. حصن حصین است، امتحان کنید ببینید. میشود کسی هر ساعت یاد آقا جان باشد، آن آقای کریم - که همینطوری هم فرموده من شما را هیچ موقع فراموش نمیکنم - انسان را نگاه نکند؟! باور کنید که وقتی میخواهیم نعوذبالله گناهی را انجام بدهیم و مانعی پیش میآید، این موانع را آقا جان قرار میدهد. به قدری لطف و محبّت دارد که قابل تصوّر نیست." آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی بیانات آیت الله روح الله قرهی در سیصد و چهل و هفتمین درس اخلاق این استاد در محل مهدیه القائم المنتظر (عج) است که در ادامه می آید.
چگونه بفهمیم کدام خواطر بر ما تسلّط دارد؟ الهی یا شیطانی؟
لذا این، بهترین کلید است. اگر بخواهیم خودمان را محک بزنیم، الآن میتوانیم، آن هم با این نسخهای که اولیاء خدا و متخلّقین به اخلاق الهی، حسب این روایت شریفه حضرت باقرالعلوم(علیه الصّلوة و السّلام) به ما دادهاند. بارها هم بیان کردم که هر کسی، خودش را بهتر از دیگران میشناسد. لذا خود را محک بزنیم و ببینیم الآن چه حالی داریم. خواطر نفسانی و شیطانی بیشتر بر من تسلّط دارد یا خواطر ملکی و الهی؟ اگر دیدیم که تا یک کسی چیزی به من گفت، زود از کوره در رفتم و غضب کردم، بدانم خواطر نفسانی و شیطانیف به قدری بر من مسلّط است که بلافاصله از آن لحظه سریع به عمل کشیده میشود. من نتوانستم بر خودم مسلّط شوم. اینها نکات بسیار مهمّی است که انسان باید در آنها تأمّل کند.
لذا محرّک بر عزم و فعل، همین خواطر و تصوّر است، منتها براساس میزان تسلّط آنهاست. یک موقع در کسی زیاد است، سریع بالفعل میشود، امّا برای یکی هنوز مسلّط نشده، حالا چه در شرّ و یا خیر. مثلاً دو روز طول میکشد تا این جوان را فریب بدهد و هنوز الحمدلله آنقدر خواطر نفسانی و شیطانی بر او مسلّط نشده است. امّا آنقدر فریب میدهد، آنقدر با جنگ نرمش جلو میآید (چون مبدع جنگ نرم، شیطان است)، یک موقع میبینی که این جوان ناخودآگاه فریب خورده است و عمل زشتی را انجام داده است. بعد هم پشیمان میشود.
یک جوانی برای مشاوره با ما تماس گرفته بود، میگفت: میخواهم خودم را بکشم. گفتم: چرا. گفت: هیچ باور نمیکردم که از من، گناهی اینچنین سر بزند، من اهل عبادت بودم، پدرم، پدر خوبی است، مادرم خودش همیشه تعریف میکند که در دوران بارداری کلّی قرآن میخواندم، بدون وضو به تو شیر نمیدادم و ... . امّا من به عمل زشتی وارد شدم و حالا میخواهم خودم را بکشم.
از این جوان پرسیدم: طول کشید تا به این قضیّه وارد شوی، درست است؟ گفت: بله، یک ماه آن دختر من را وسوسه میکرد و من نمیپذیرفتم.
امّا این ملعون به قدری مجرّب است که چنین فردی را هم در نهایت فریب داده و او را گرفتار کرده است. حالا نکاتی را برای او بیان کردیم و گفتیم: خودکشی که خودش فعل حرام است و این، درست نیست که فعل حرامی را به خاطر عمل حرام و گناه دیگری انجام دهی. اگر این کار را بکنی، این هم باز فریب شیطان است. او میاید و ما را به هر طریقی گرفتار و بیچاره میکند. لذا خیلی باید این مطلب را جدّی بگیریم.
حالا من از این به بعد نکاتی را در این زمینه دارم که به فضل الهی در این یکی و دو جلسهای که از ماه شعبان المعظّم باقی مانده، بیان خواهم کرد. از طرفی برای این که بحثمان منقطع نشود، در ماه مبارک رمضان هم - که شبها طبق سنوات گذشته شرح دعای ابوحمزه را داریم - چهارشنبهها (همان نیمه شب) بحث اخلاق را خواهیم گفت تا بحث شیرینی که در آن، وارد شدیم ادامه دهیم و بگوییم که حالا چگونه گام به گام جلو برویم و بتوانیم اینها را کنترل کنیم. نکات بسیار عالی را اولیاء خدا از روایات شریفه بیان فرمودند که إنشاءالله عرض میکنیم، از جمله روشهایی که شیطان ملعون اغفال میکند و مطالبی که باید مراقبه کرد و این که چگونه ذکر دام را ملکه وجودیمان کنیم و ... .
نسخهای بینظیر و بیبدیل برای در امان ماندن از فریب شیطان
امّا همیشه بیان کردم که این، یک نسخه است، به این نسخه خیلی توجّه کنید، به خصوص که وقتی انسان در بحث اخلاق آمد، آمادگی برای طهارت وجود دارد و این را باید غنیمت شمرد. این هم لطف خداست. لذا ضمن این که انسان نباید غرّه برود، باید سجده شکر کند که خدا لطف کرد و إلّا من میتوانستم امشب در مجلس نباشم، امّا لطف او شامل حالم شد و آمدم.
گاهی انسان میگوید: حالا امشب حال ندارم، خسته هستم، درسهایم زیاد است، امتحان دارم. از صبح تا حالا خیلی جاها رفتم، حالا هفته دیگر میروم. نوارش را گوش میدهم. در سایت دنبال میکنم و ... . اینها همه از همان نکاتی است که میگویم وسوسه میکند و گاهی اینطور انسان را فریب میدهد. البته بینی و بین الله بحثم این مجلس نیست، دور بنده یک خط قرمز بکشید، امّا بدانید که گاهی شیطان، اینطور انسان را فریب میدهد.
وقتی انسان در این نوع مجالس آمد، حالا دیگر آمادگی وجود دارد. یک نسخهی بینظیر و بیبدیل، توسّل است، به خصوص توسّل به آقا جان، حضرت حجّت(روحی له الفداء).
آقا چقدر کریم است که هر کسی، با هر گناه و وضعی بیاید، او را میپذیرد. کرامت آقا، قابل تصوّر نیست. ما راجع به ذوالجلال و الاکرام عرضه میداریم: «یا اکرم الاکرمین». آن نازلهی اکرم الاکرمین، آقا جان، مولایمان، سیّدمان، صاحبمان، سالارمان، حضرت حجّت(روحی له الفداء) است.
لذا اگر میخواهید خواطرتان شما را به هر جایی نبرد، این نسخه را جدّی بگیرید که در هر ساعت، حداقل یک دعای سلامتی آقا جان را بخوانید. حصن حصین است، امتحان کنید ببینید. میشود کسی هر ساعت یاد آقا جان باشد، آن آقای کریم - که همینطوری هم فرموده من شما را هیچ موقع فراموش نمیکنم - انسان را نگاه نکند؟! باور کنید که وقتی میخواهیم نعوذبالله گناهی را انجام بدهیم و مانعی پیش میآید، این موانع را آقا جان قرار میدهد. به قدری لطف و محبّت دارد که قابل تصوّر نیست.
گاهی با آقا حرف بزنیم و بگوییم: شرمندهایم. خدا نیاورد که نماز انسان هم قضا شود، امّا گاهی بلند شده و نشده، قبل از این که دست و صورتش را بشوید و وضویی بگیرد و چیزی بخورد، معالأسف اوّل به سراغ موبایلش و شبکههای مجازی که دارد - که بعضیها در چندین شبکه عضو هستند! - میرود، به جای این که اوّل به سراغ امام زمان برود، دعای عهد بخواند و ... .
چقدر خوب است انسان تا برای نماز شب یا نماز صبحی بلند میشود، تا برمیخیزد، بگوید: «اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن المهدی...». با این که قبل از خواب هم برای این ساعات، خوانده بود. چقدر زیبا میشود که انسان تا بلند میشود، اوّلین چیزی که به یادش میآید، امام زمانش و دعا برای سلامتی ایشان باشد، مثل این که برخی عادت دارند و تا بلند میشوند آب میخورند و ... .
آیا شبها با امام زمان صحبت میکنی؟ یک عدّه که وقتی میخواهند بخوابند هم اوّل به سراغ موبایلشان میروند و چک میکنند که چه چیزی در این فضاهای مجازی آمده تا عقب نمانند. آیا شده با امام زمان حرف بزنی و بگویی: برقها خاموش شد، شما که نور مطلقی و میبینی، «السّلام علیک یا مولای یا بقیّة اللّه». آقا انسانها را انتخاب میکند و آنها را داخل حصن حصین میبرد.
شده ما اینگونه باشیم و دائم فکر آقا جان باشیم؟! در مثال مناقشه نیست، امّا برای قریب به ذهن شدن میگویم، مانند عشق مجازی که چطور شب و روز دائم به فکر هم هستند تا وصال صورت بگیرد؟ حالا انسان هر ساعت به یاد امام زمان باشد، بلند میشود به یاد آقا باشد، مینشیند، به یاد آقا باشد، با دیگران دارد حرف میزند، امّا در دلش غوغایی است و دائم یاد امام زمان باشد. بعد روزی میبیند که آقا جان دارد او را نگاه میکند و به او لبخندی میزند و عنایت میکند.
خدا گواه است این قدر کریم است، ما که نمیفهمیم، اولیاء خدا بیان کردند: انسان را میبیند و لبخند میزند و میگوید: تو دیگر برای من هستی، اجازه نمیدهم شیطان دست به تو بزند و تو را به سمت خودش ببرد.
این را تمرین کنیم، یک سال شبانهروز به یاد آقا باشیم، البته ای بسا کمتر از یک سال طول بکشد. امّا هر ساعت به یاد آقا باشید. ناخودآگاه تا بلند میشود، بگوید: «اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن المهدی...». ملائکه دارند میبینند و میشنوند، آقا جان هم افتخار میکند، میگوید: ببین من سربازم را انتخاب کردم.
عزیز دلم! همین که هر روز دعای عهد را میخوانید، هر ساعت حداقل یک دعای سلامتی آقا را میخوانید و آرام آرام همه وجودتان اسم امام زمان را میگوید و هر شب با آقا جان حرف میزنید؛ ای بسا اگر از دنیا هم بروید، موقعی که آقا جان برگردند، شما هم برگردید و جزء لشگر و سربازان آقا باشید. یا این که آقا طول عمری بدهد که تا آن زمان باشید - که ظهور نزدیک است - و إنشاءالله ظهور را ببینید و جزء سربازان باشید. آقا هم به شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) اعلان کنند که اسم اینها را در طومار سربازان من بنویس.
ما خودمان مدّعی هستیم که سربازیم، امّا نمیدانیم که واقعاً سرباز هستیم یا خیر. امّا کسی که دائم یاد آقا جان باشد، چند خصلت دارد، یکی این است که دیگر گناه نمیکند، یکی این که آقا میگویند: اسمش را جزء سربازان من بنویسید، یکی دیگر هم این است که سینه او مملو از معرفت میشود و خصلت دیگر او هم این است که در این دنیای وانفسا آرام میشود، دیگر این که خدای متعال چنان شرح صدری به او میدهد که اسرار الهی در سینه اوست، بدون این که لب به سخن نمیگشاید و میبیند آنچه دیگران نمیبینند و ... . همهی اینها از یاد آقاست. نسخه میخواهید، این نسخه است، اصل نسخه، آقاست.
وقتی درب خانهی بزرگی میروید، به تعبیری باید ناز کنید و کاری انجام دهید. همانطور که در روایت داریم وقتی به خانه یکدیگر میروید دست خالی نروید، خودتان را به عسر و حرج نیاندازید، امّا یک شاخه گل هم که شده تهیّه کنید و به نزد هم بروید (این کاری که خارجیها انجام میدهند و با گل پیش هم میروند، در روایات ما آمده است). حالا میخواهیم درب خانهی امام زمان برویم، بهترین چیزی که میتوانیم ببریم، این است که فاتحهای برای مادرشان نرجس خاتون بخوانیم و بگوییم: ما دست خالی نیامدیم، شما مادرتان را خیلی دوست دارید، ما هم توسّل و تمسّک به ایشان جستیم و دست به دامن آن حکیمه، تقیّه، زکیّه و عالمه زدهایم.
اگر این کارها را انجام دهید، دیگر دائم امام زمانی میشوید. فکرت، روحت، جسمت و ... امام زمان میشود، دیگر اصلاً این دست به سمت گناه نمیرود، این چشم از نگاه به گناه تنفّر پیدا میکند، گوشت از شنیدن غیبت بدش میآید، دوست داری دائم آواهای الهی، قرآن و دعا را بشنوی.
انسانی که با امام زمان شد، خدایی میشود. آقا هم لطف و محبّت دارد، بزرگوار است و عنایت میکند. با آقا اینطور صحبت کنیم، بگوییم: آقا خودت میدانی من بدبخت هستم، اگر به من باشد، من نمیتوانم کنترل کنم، آقا جان خودت باید من را در حصن حصین ببری، من حتّی یادم میرود که برای شما دعای سلامتی که خیلی کم و کوتاه است، بخوانم، خودت مواظبم باش، کاری کن زبانم بچرخد و دائم اسم شما را بیاورم، قلبم مملو از محبّت شما بشود، کاری کن اسم گناه تن من را بلرزاند.
همانطور که آیتالله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی حتّی در درس خارج فقهشان هم نمیتوانستند لفظ «زنا» را بیاورند و بعد از یکبار گفتن دیگر میگفتند: آن عمل شنیعه، با این که حتّی در قرآن هم این لفظ آمده، امّا ایشان میگفتند: من وقتی این لفظ را بر زبان جاری میکنم، اذیّت میشوم.