تبیان، دستیار زندگی
زمانی که دشمنان اسلام نتوانستند صفوف به هم پیوسته مسلمانان را از هم باز کنند و صف محکم آنها را بشکنند، تصمیم گرفتند با ایجاد فرقه های جدید در هر منطقه حربه جدیدشان را از میان شکاف های ریز تاریخی به آزمون بگذارند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سمیه جولایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریشه های ناپایدار بهائیت

زمانی که دشمنان اسلام نتوانستند صفوف به هم پیوسته مسلمانان را از هم باز کنند و صف محکم آنها را بشکنند،  تصمیم گرفتند با ایجاد فرقه های جدید در هر منطقه حربه جدیدشان را از میان شکاف های ریز تاریخی به آزمون بگذارند. استعمار پیر در منطقه شبه جزیره با کمک های آل سعود فرقه وهابیت را  به وجود آوردند.

دکتر سمیه جولایی- بخش اعتقادات شیعه تبیان
 بهائیت

در ایران اسلامی و شیعی فرقه بابیت و بهائیت را و در هندوستان،  فرقه قادیانیه را ساختند و بافتند و عرضه کردند. در هم تنیدگی حیرت آوری میان مذهب و دست کثیف سیاست های بیگانگان مشاهده می شود. چه این که اگر حمایت های بی دریغ انگلستان و روسیه تزاری از این فرقه ها و رهبران آنها نبود؛  تا کنون نامی از آنها باقی نمی ماند. در این مقاله سعی می شود پس از مقدمه ای کوتاه به بررسی ریشه ای ترین مسایل فرقه بهاییت پرداخته شود.

تاریخچه

در سال 1260 یعنی حدود صد و هفتاد و هفت سال پیش،  فرد جوانی به نام میرزا علی محمد شیرازی خود را واسطه میان شیعیان و حضرت ولی عصر عج معرفی کرد؛  به واسطه همین ادعا به او «باب» و فرقه اش را «بابیت» نامیدند. ابتدا عده ای نادان و عده ای دیگر که در پی منافع مادی خودشان بودند به این فرقه گرویدند. وی در ابتدا خود را باب می دانست اما بعدها ادعای مهدویت، سپس رسالت و در نهایت ربوبیت کرد. وی کتابی به نام « بیان» نیز نوشت که خودش آن را ناسخ قرآن می داند. جدا از داده های تاریخی و اسناد و مدارکی که به روشنی ارتباط رهبران این فرقه را با پهلوی ها و بریتانیا و حتی روسیه تزاری نشان می دهد؛  آنچه در محتوای این کتاب،  پیروان بهاییت را به آن می خوانند،  اعمال خشونت با مخالفان این فرقه یعنی مسلمانان است. همین آموزه ها در آن سال ها منجر به آشوب ها و درگیرهای خشن و خونین در شهرهای مختلف ایران شد که امیرکبیر مجبور به سرکوب آنها شد.

چرایی گسترش نیافتن بابیت و بهائیت

زمانی که وی در تبریز به دار آویخته شد، باطل بودن  ادعاهای وی درباره بابیت، رسالت، و مهدویتش آشکار شد و طبیعی است که پیروان بسیار اندک این فرقه که با هموطنان مسلمان و شیعه شان در تضاد بودند؛ سیطره آنها بر اکثریت مخالف امکان نداشت

در مقایسه با دو فرقه دیگر یعنی قادیانیه و وهابیت،  بهائیت چندان در ایران رونق نیافت و پیروان زیادی نتوانست به دور خود جمع کند؛  اما به راستی علت چه بود؟ با وجود حمایت های بیگانگان و دشمنان اسلام از این فرقه اما شکست علی محمد باب در مناظراتی که با علما اصفهان انجام داد و نیز وجود غلط های املایی و محتوای علمی در لوح ها و نوشته هایش،  باعث توجه اندک مردم مسلمان ایران به او شد. زمانی که وی در تبریز به دار آویخته شد، باطل بودن  ادعاهای وی درباره بابیت، رسالت، و مهدویتش آشکار شد و طبیعی است که پیروان بسیار اندک این فرقه که با هموطنان مسلمان و شیعه شان در تضاد بودند؛ سیطره آنها بر اکثریت مخالف امکان نداشت. بابیت به این شکل به انتها رسید اما حسینعلی بهاء در ادامه فعالیت های باب، بهائیت را بر همان مبنا ادامه داد. منابع تاریخی وابستگی وی را به روسیه تزاری نشان می دهد و از او و برادرش به عنوان جاسوس روسیه نام می برند.
امروز همه می دانند که  ادیان مختلف در سراسر جهان به اشکال مختلف در انتظار موعودند. جدی ترین آن را در اعتقادات شیعی داریم.(شیرمحمدی 1385) از آنجا که طمع ورزی دشمنان اسلام به باور جامعه مسلمین و شیعی به مهدویت پایان نیافته،  فرقه بابیت در ابتدا و بهائیت در ادامه آن هم بر همین اعتقاد راسخ به موعود گرایی دست گذاشتند.
حسینعلی بهاء نیز راهی مانند باب طی کرد؛  ابتدا خود را جانشین باب دانست و سپس ادعای نبوت و دینی جدید کرد، و در نهایت ادعای خدایی(بهاءالله) کرد. به نمونه هایی از آموزه های شرک آلود حسینعلی بهاء  اشاره می شود.
  وی در کتاب « مبین »  می نویسد: «لا اله الا انا المسجون الفرید» (حسینعلی نوری 1308)  یعنی نیست خدایی جز من زندانی تنها؛ همچنین وی درباره صفت خالقیتی که به خودش به عنوان خدا نسبت می دهد می نویسد :«ان الذی خلق العالم لنفسه قد حبس فی أخرب الدیار بما اکتسبت ایدی الظالمین» آنکه جهان را برای خودش خلق کرد،  در خراب ترین مکان ها به دست ستمکاران زندانی است.(همایون 1392) ( حسینعلی نوری 1308) وی درباره تولدش می نویسد :«فبا حبذا من هذا الفجر الذی فیه استوی جمال القدم علی عرش اسمه الاعظم العظیم و فیه ولد من لم یلد و لم یولد» یعنی خوشا از آن بامدادی که جمال قدم ( بهاءالله)  بر عرش اسم اعظم خویش ایستاد و زاییده شد در ان بامداد کسی که نزاده و زاییده نمی شود. در این نوشته بهاءالله دو نکته وجود دارد: یکی اینکه این مطلب در مورد زاییده شدن وی نوشته شده در حالی که در همان جمله آن را نقض می کند و می گوید نزاده و زاییده نمی شود و نکته دوم مشابهت میان این جمله و آیات قران است که عمدتا مشبه سازی می کند که بلاغت قران را بیابند که البته در ان ناموفق بوده اند.

در این نوشته بهاءالله دو نکته وجود دارد: یکی اینکه این مطلب در مورد زاییده شدن وی نوشته شده در حالی که در همان جمله آن را نقض می کند و می گوید نزاده و زاییده نمی شود و نکته دوم مشابهت میان این جمله و آیات قران است که عمدتا مشبه سازی می کند که بلاغت قران را بیابند که البته در ان ناموفق بوده اند

در زمینه استمداد طلبیدن وی در برخی گفتارها از وی سوال می شود که چگونه است که شما خودتان خدا هستید ولی گاهی در بعضی نوشته ها با نوشتن جمله « ای خدا»  از وی طلب یاری می جویید؟
 وی در پاسخ می گوید:« یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفلة مبین» یعنی باطن من ظاهر مرا می خواند و باطن من ظاهرم را؛  در جهان معبودی غیر من نیست؛ لکن مردم در غفلت آشکارند».(همایون 1392)
همان طور که می دانید اساسی ترین مسائل قرآنی و کلامی، مساله توحید و شرک است و علماء و دانشمندانی که درباره توحید و شرک سخن گفته اند، اقسام توحید را توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید در خالقیت،  توحید در ربوبیت، توحید در حاکمیت و ولایت، توحید در قانونگذاری،  توحید در اطاعت و فرمانبرداری و توحید در عبارت می دانند. آنچه در منابع بهاییت درج شده؛ که نمونه بسیار کوچک آن پیشتر ذکر شد؛ مملو از این دوگانگی ها بوده و شرک آلود است.
توحید ذاتی به معنای آن که خدا یگانه است و برایش نظیر و مانندی نیست؛ در مورد اول که بهاءالله خود را این گونه توصیف می کند؛  شرک ذاتی وی آشکار می شود. (  یعنی نیست خدایی جز من زندانی تنها )  مگر خدا زندانی می شود؟ پسر قدیر بودن خدا چگونه در خدا قدیر و در مورد توحید در خالقیت نیز این فرقه دچار مشکل است زیرا بهاء الله خود را خالق می داند. در حالی که در قرآن کریم بیان می شود که  (هل من خالق غیر الله) (فاطر/3)
مشخص می شود که متاسفانه این فرقه دچار مشکلاتی بسیار در اصول و اساس که بحث توحید بنیادی ترین بحث در اسلام هستند. البته نکته ای که نباید فراموش کرد این است که متون این فرقه نشان می دهد در جایی ان را یک دین جدید می خوانند و در جای دیگر آن را فرقه ای از فرق اسلامی. اما به طور کلی هر گونه شرک و انحراف از خط توحید، شرک است (سبحانی 1385) و همین که رهبران این فرقه نمی دانند به کدام سو می روند نشان از نااستوار بودن این فرقه ضاله است. پس جامعه ما باید نسبت به نوکیشی و نوزایی این اندیشه منحرف و حامیان ناآگاه آنان از میان مسلمانان هشیار بوده و مراقب این انحرافات و منحرفان هدفمند باشند.


منابع:
سبحانی، جعفر. 1385. تحقیق در معنای توحید و شرک. http://www.hawzah.net/fa/Article/View/6278/تحقیق-در-معنای-توحید-و-شرک/?SearchText=توحید و شرک&LPhrase= َ. (دسترسی در 25/02/1395).
شیرمحمدی، محمد مهدی. 1385. رخنه «خرافه» در موعودگرایی. کتاب نقد 4 (11) مهر: 181 ?218. http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/109334/رخنه-«خرافه»-در-موعودگرایی?q=فرقه بهائی&score=317.96063&rownumber=12 َ. (دسترسی در 25/02/1395).
همایون، عبدالقادر. 1392. جاده های تاریک: فرقه بهائی، راهی به تباهی. مبلغان 0 (14) اردیبهشت: 91 ?101. http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1007476/جاده-های-تاریک--فرقه-بهائی،-راهی-به-تباهی?q=فرقه بهائی&score=417.39578&rownumber=1 َ. (دسترسی در 25/02/1395).

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.