تبیان، دستیار زندگی
غایت آرزوی شوروی نفوذ پایدار در ایران بود چرا که به خوبی می دانست که دیر یا زود بر اساس تعهدی که با متفقین سابق و رقبای سیاسی جدید در عرصه بین المللی داشت، می بایست خاک ایران را ترک نماید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرزوی روس ها درباره ایران

غایت آرزوی شوروی نفوذ پایدار در ایران بود چرا که به خوبی می دانست که دیر یا زود بر اساس تعهدی که با متفقین سابق و رقبای سیاسی جدید در عرصه بین المللی داشت، می بایست خاک ایران را ترک نماید.

فرآوری : ع. امانی-بخش تاریخ ایران وجهان تبیان
آرزوی روس ها درباره ایران

کشور ایران در برخی دوره های تاریخی بنا به دلایل مختلف میزبان اجباری استعمارگران شرقی و غربی بوده است اما این روند در اوایل آغاز دوره 1300 به بعد رنگ و بوی خاصی به خود گرفت. در این میان روس و انگلیس از همان ابتدای ورود به خاک ایران (صده سیصد) تلاش کردند که به دولت و ملت ایران القاء نمایند، که ورود آنها به خاک ایران هیچ گونه وجاهت خصمانه نداشته و اقدامات نظامی آنها هرگز متوجه ایران نخواهد شد؛ بلکه در جهت مقابله با آلمان ها و برای حمایت از امنیت انگلستان، شوروی و خود ایران است.  چرچیل بعد از تلگرافی به استالین و با اعلام دلایلی همچون جلوگیری از اغتشاشات روزافزون داخلی كه راه تأمین احتیاجات شوروی را به خطر خواهد انداخت، به ایران پیشنهاد كرد كه یك پیمان اتحاد سه جانبه با روسیه و انگلیس منعقد سازد ؛ طبق این پیمان سه جانبه (ایران، شوروی، انگلستان) در  بهمن 1320، قوای متفق موظف شدند در مدت زمانی کمتر از شش ماه نیروهای خود را از ایران خارج کنند.
اما حقیقت عرصه بین المللی این بود که با از بین رفتن دشمن مشترک یعنی آلمان نازی رقابت تازه ای میان بازیگران بزرگ بین الملل به خصوص شوروی و آمریکا آغاز شده بود. از طرفی روس ها در صدد بودند با پیش کشیدن بحران های داخلی و یارکشی به نفوذ خود در ایران ادامه دهند و در این راستا منافع اقتصادی درازمدتی را به خصوص در مسئله نفت شمال برای خود تضمین نمایند. 
بهانه روس ها مسئله نفت شمال بود که تا آن زمان در نتیجه تلاشهای مصدق و مخالفت مجلس به آن هدفها نرسیده بود. اما غایت آرزوی شوروی نفوذ پایدار در ایران بود چرا که به خوبی می دانست که دیر یا زود بر اساس تعهدی که با متفقین سابق و رقبای سیاسی جدید در عرصه بین المللی داشت، می بایست خاک ایران را ترک نماید.

رقابت ابرقدرت ها

در این میان هدف بلند مدت آمریکا ؛ نگه داشتن ایران در حوزه بلوک غرب بود. دولت آمریکا سعی می کرد با تقویت ارتش ایران و ژاندارمری، این کشور را در آینده زیر سیطره غرب نگه دارد. به همین دلیل بود که آمریکا پا جلو گذاشت و در قضیه تخلیه ایران تحت عنوان استقلال و تمامیت ارضی به استقلال و تمامیت ارضی ایران کمک کرد. افسانه تهدید اتمی شوروی توسط ترومن درست باشد یا نه آمریکا اقدامات مهمی برای تخلیه نیروهای شوروی از خاک ایران به عمل آورد، مسئله ای که چرچیل و انگلستان نیز در آن با آمریکاییها هم داستان بودند.
 ترومن سالها پس از پایان مسئله آذربایجان طی مصاحبه ای با نیویورک تایمر، ادعا می نماید که در مورد مسئله آذربایجان به استالین اولتیماتوم داده است. در1980  نیز مجله تایمز با انتشار اطلاعات سناتور هنری جکلسون ادعا می کند که ترومن آندره گرومیگو سفیر شوروی را به کاخ سفید احضار کرده و گفته است «اگر ارتش سرخ، بلافاصله ایران را ترک نکند، آمریکا بر ضد شوروی از بمب اتمی استفاده خواهد کرد.» مسئله اولتیماتوم ترومن اگر چه به افسانه می ماند و هیچ سندی مبنی بر ارسال آن از سوی آمریکا، در اسناد وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا وجود ندارد اما چون از سوی ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا تلویحا تایید شده ، نشان دهنده عزم جدی آمریکا و محرک آن یعنی انگلستان برای کاستن از حوزه نفوذ شوروی در ایران است. شوروی نیز اگر چه به نفت شمال ایران به لحاظ اقتصادی نیاز جدی نداشت اما روسها به آن به عنوان «تضمینی جهت توازن قوا و احیانا تغییر آن به سود خود در مقابله با رقبای دیرین (و نیز قدرت نوظهور و رقبل بلامنازعه جدیدش) می شماردند.»

چانه زنی های قوام بر اساس شرایط بین المللی

خروج آمریکا و انگلیس از ایران قدرت چانه زنی قوام را بالا برد. دولت شوروی اعلام کرد که در نظر دارد از تاریخ 2 مارس خروج قوای خود را از ایران شروع نماید اما بر اساس عهدنامه ایران و شوروی مورخ 26 فوریه 1921 در ایران خواهد ماند تا زمانی که دولت ایران کلیه اقدامات خصمانه و تبعیض نسبت به شوروی را از میان ببرد و در شمال ایران آرامش برقرار نماید و سیاست دوستانه ای نسبت به شوروی اتخاذ نماید

در همین راستا بود که وقتی قوام در زمستان 1324 برای پیشبرد آمال ایرانیان بر سر کار آمد می دانست که روسها به دلیل فشارها و تعهدات بین المللی و نیز دنیای رهیده از جنگ به دنبال معامله ای هستند که با باقی گذاشتن جای پایی، نیروهای خسته از جنگ بزرگ جهانی را از ایران ترخیص نمایند. همین مطلب بود که موجب شد خواسته وی برای دیدار با استالین با گرمی پذیرفته شود. پیش از آن نیز دولتهای آمریکا برای فشار به شوروی تصمیم گرفته بودند، پیش دستی کرده و نیروهای خود را از خاک ایران خارج سازند. در 18 خرداد سال 1323 آمریکا جداگانه طی اعلامیه ای خروج تدریجی نیروهایش را رسمی کرده بود و بالاخره آخرین سربازان انگلیس نیز در مهر ماه 1324 تهران را تخلیه کرده بودند. سه عامل نفت، آینده ایران و نقش آمریکا در خاورمیانه روسها را به چانه زنی برای خروج از ایران واداشته بود. روسها مسئله نفت شمال را سرلوحه دیگر خواسته های خود قرار داده بودند که پوششی برای خواسته ی اصلیشان یعنی نفوذ در ایران و رقابت با آمریکا و انگلیس بود.
خروج آمریکا و انگلیس از ایران قدرت چانه زنی قوام را بالا برد. دولت شوروی اعلام کرد که در نظر دارد از تاریخ 2 مارس خروج قوای خود را از ایران شروع نماید اما بر اساس عهدنامه ایران و شوروی مورخ 26 فوریه 1921 در ایران خواهد ماند تا زمانی که دولت ایران کلیه اقدامات خصمانه و تبعیض نسبت به شوروی را از میان ببرد و در شمال ایران آرامش برقرار نماید و سیاست دوستانه ای نسبت به شوروی اتخاذ نماید. قوام اعلام خودمختاری در آذربایجان را خلاف قانون اساسی ایران اعلام کرده و بیان می دارد طبق عهدنامه 1921 فقط زمانی دولت شوروی می تواند قوای خود را در خاک ایران نگاه دارد که دولت ثالثی بخواهد عملا ایران را وسیله تجاوز به ممالک اتحاد شوروی قرار دهد و دولت ایران هم از عهده جلوگیری از آن برنیاید.
روسیه نه تنها در تاریخ 12 اسفند 1324 که برای تخلیه قوای بیگانه پیش بینی شده بود نیروهایش را از آذربایجان خارج نکرد، بلکه نیروهایش را از مشهد، شاهرود و سمنان به سوی تهران، مرز عراق و سر حد ترکیه گسیل کرد.  سرازیر شدن نیروهای پیاده شوروی و تانکهایش به سوی ایران به منظور ایجاد ارعاب در میان زمامداران ایران بود تا قدرت چانه زنی نماینده شوروی، را افزایش دهد.

طرح شکایت ایران در سازمان ملل

شکایت ایران درسازمان ملل و مباحثات زیادی که میان حسین علاء و نیز نمایندگان روسیه به خصوص «ویشینسکی» صورت پذیرفت حقایق جالبی را آشکار کرد. اینکه روس به طرح شکایت ایران در سازمان ملل تازه تاسیس بسیار حساس بودند، که این را از توصیه شخص استالین به قوام برای پس گرفتن شکایت نیز می توان دریافت کرد.
شکایت ایران در سازمان ملل و مجادلات تند نمایندگان ایران در شورای امنیت با نمایندگان شوروی و انعکاس وسیع آنها در جراید لندن و آمریکا، آمریکا و انگلیس را که در پی تحکیم پایه های نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در ایران بودند، نسبت به قضیه حساس تر کرد.

نتیجه گیری

تخلیه نیروهای شوروی از ایران اتفاق خوشایندی بود که تاکنون دلایل زیادی برای آن شمرده شده است. گاهی کوشیده شده است که نقش شاه ایران در آن برجسته دیده شود و یا تمام افتخار آن به پای زیرکی و زحمات قوام گذاشته شود.
هنر بزرگ قوام این بود که از شرایط جهانی برای پذیرش اشغال ایران آگاه بود و دلایل چانه زنی روسها و بحران آفرینی در حاشیه ایران را درک می کرد. اراده بین المللی، مفاد توافقات بین المللی چه در پیمان سه جانبه و چه در لندن و نیز تهران و همچنین کنفرانس پتسدام بر پایان اشغال ایران و ترک مخاصمات تاکید داشت. علاوه بر اقدامات سیاسی آمریکا و دیپلماسی قوام حقیقت دیگری نیز در تخلیه آذربایجان نقش داشت.
همان طور که گفته شد از نظر روانی نیز جهان آماده یک جنگ دیگر نبود، جهان درگیر جنگ از جمله اروپا و خود شوروی در پی بازسازی ویرانیهای ناشی از جنگ برآمده بود. از سویی دیگر مسئله اشغال ایران به سازمان ملل ارجاع شده بود، و از آنجا که اولین قضیه ای بود که در سازمان ملل طرح گردیده بود، در مرکز افکار عمومی مردم جهان قرار گرفته بود، و می توانست اعتبار ادعای شوروی مبنی بر مبارزه با استعمار را زیر سؤال ببرد.
به نظر می رسد، در بحرانی که اراده جهانی شرایط بین المللی مفاد عهدنامه ها و تعهدات پیدا و پنهان قدرتهای درگیر در جنگ و نیز شرایط دشوار و درگیریهای روسها در جبهه های مختلط سیاسی و نیز افکار جهانی بر حل اشغال ایران به نفع منافع سرزمین و عزت ملی ایرانیان متمرکز شده بود، سیاستمداری  از سوی مردم ایران به این  مبارزه نابرابر فرستاده شده بود که به علت تجربه های دیرینه و آشنایی با قدرتهای حاکم برعرصه بین الملل، شرایط لازم برای مدیریت مذاکرات را دارا بوده است.



منبع : موسسه مطالعات تاریخ ایران / پژوهشکده باقرالعلوم (ع)